responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6761

 

خال، يوسف ، خال، يوسف، شاعر، مترجم، روزنامهنگار و ناقد ادبى معاصر عرب. در 1334 (1295ش)/ 1916 در روستاى عمارالحصن در سوريه به دنيا آمد (اعلامالادب العربى المعاصر، ج 1، ص 525؛ درباره اختلاف در تاريخ تولد وى رجوع کنید به آماتيس، ص 13ـ14، 26). پس از چند سال خانوادهاش به شهر طرابلس لبنان مهاجرت كردند؛ پدرش، عبداللّه، كشيش كليساى پروتستان بود.

يوسف دوره ابتدايى و دبيرستان را از 1305ش/1926 تا 1311ش/1932 در مدرسه امريكايى طرابلس گذراند (اعلامالادب العربى المعاصر، همانجا؛ آماتيس، ص 27). در همين سالها برخى از اشعارش را در نشريات به چاپ مىرساند و به همين سبب به كار مطبوعاتى علاقهمند شد. او در تابستان 1313ش/1934 به حزب ملىگراى سوريه به رهبرى آنطوان سعاده پيوست و در نشريه النهضة كه ارگان اين حزب بود، مقاله مىنوشت تا اينكه در 1317ش/1938 اين نشريه تعطيل شد و يوسف براى ادامه تحصيل به كالج امريكايى شهر حلب رفت. در آنجا با عمر ابوريشه* و ميخاييل نُعَيْمه*، كه براى ايراد سخنرانى به دانشگاه آمده بود، آشنا شد و شعر سياسى ابوريشه او را تحتتأثير قرار داد. يوسف در 1318ش/1939 كالج را ترك كرد و در مدرسه امريكايى شهر صيدا به تدريس ادبيات عرب مشغول شد. سپس در 1321ش/1942 براى تحصيل در رشته فلسفه به دانشگاه امريكايى بيروت رفت، در آنجا با استاد برجسته فلسفه در لبنان، شارل مالك، آشنا شد و تحت تأثير انديشههاى او از حزب ملىگراى سوريه كناره گرفت (اعلامالادب العربى المعاصر، ج 1، ص 525ـ526؛ آماتيس، ص 30، 33ـ35).

خال متخصص رشته فلسفه بود، اما اشعارش سبب شهرت او شد و از همينرو در 1323ش/1944 براى تدريس زبان و ادبيات عرب به دانشگاه امريكايى بيروت دعوت شد (اعلامالادب العربى المعاصر، همانجا). در 1324ش/ 1945 نخستين مجموعه شعرش با عنوان الحرية در بيروت منتشر شد. او در 1326ش/1947 تدريس را رها كرد و سردبير مجله صوتالمرأة شد كه ارگان جامعه زنان لبنان بود. يك سال بعد به امريكا رفت و در سازمان ملل متحد به عنوان كارمند عالىرتبه مشغول به كار شد. در 1329ش/1950 در جريان استقلال ليبى به عنوان مترجم از طرف سازمان ملل به آنجا اعزام شد. پس از بازگشت به نيويورك و ادامه شغل قبلى، مدتى هم به كارهاى تجارى مشغول بود و در 1333ش/1954 سردبير نشريه الهدى در نيويورك شد (آماتيس، ص 51ـ53). در اين زمان يوسف از يكسو بهسبب پروتستان بودن با انتقاد شديد مارونيها مواجه بود و از سوى ديگر، ايليا ابوماضى* كه در آن زمان در مجله السمير، رقيب الهدى، مقاله مىنوشت با او خصومت شديدى داشت (رجوع کنید به بدوى، ص 241؛ آماتيس، ص 53ـ54).

يوسف خال در 1334ش/1955 به لبنان بازگشت و مدت كوتاهى عضو تحريريه مجله الصياد و سپس مسئول صفحه فرهنگى نشريه النهار شد و مطالب مهمى درباره مسائل فرهنگى و نوگرايى ادبيات عرب، در اين نشريه مطرح كرد (آماتيس، ص 61). از 1313ش/1934 كه نخستين مقالات او در مجله الشباب در لبنان به چاپ رسيد تا 1335ش/1956 كه مجله شعر را منتشر كرد، وى با بيش از چهارده نشريه همكارى داشت و ماحصل تمام اين تجربيات انتشار مجله شعر بود كه در مدت كوتاهى يكى از برجستهترين و مهمترين مجلات ادبى سرزمينهاى عربى شد (رجوع کنید به همان، ص 41؛ بدوى، همانجا). وى همزمان با سردبيرى مجله شعر، مؤسسه انتشارات «شعر» را نيز به راه انداخت و دفترها و ديوانهاى بسيارى از شاعران نوپرداز عرب را به چاپ رساند، اما پس از مدتى ورشكسته شد. وى در 1340ش/1961 مجله ادبى ديگرى با نام ادب منتشر كرد كه دو سال بعد تعطيل شد. وى همچنين مديريت يك نمايشگاه آثار هنرى به نام واحد را برعهده داشت كه سالها ميزبان جلسات پرشور هفتگى شاعران و نويسندگان پيشرو عرب بود؛ شاعرانى نظير اُنسىالحاج، شوقىابىشَقره، فواد رِفقه و توفيق صايغ* كه با وجودِ داشتنِ سلايق و گرايشهاى گوناگون، نشستهايى موافق با فضاى زنده و پرشور ادبى بيروت در دهه 1330 و 1340/ 1950 و 1960 داشتند (رجوع کنید به بدوى، همانجا؛ آماتيس، ص 73ـ 75؛ استاركى، ص 88). وى همچنين در مجامع بسيارى از قبيل باشگاه بينالمللى داستاننويسى (نادىالقصة الدُوَلى) و جمعيت اهل قلم (جمعية اهل القلم) در لبنان عضويت داشت و مدت كمى قبل از درگذشتش، از دولت لبنان مدال لياقت دريافت كرد؛ او براثر بيمارى سرطان در 1366ش/1987 در لبنان درگذشت (رجوع کنید به اعلامالادب العربى المعاصر، ج 1، ص 525؛ ثلاثة شعراء و صحافى، ص 199؛ آماتيس، ص 97).

يوسف خال با تأسيس مجله شعر (رجوع کنید به شعر*، مجله) كوشيد از يكسو، خود را شاعرى نوگرا و نظريهپرداز معرفى كند و از سويى ديگر، براى شاعران و نويسندگان جوانِ نوپرداز نقش سرپرست و پدر را داشته باشد. تأثير او در جنبش نوگرايى شعرعرب شايد با نقش ازرا پاوند (عذرا باوند) در جنبش ايماژيستها قابل مقايسه باشد (>دايرةالمعارف ادبيات عربى<، ذيل مادّه).

وى در آغاز كار پيرو سعيد عقل، رهبر شاعران نمادگراى لبنان، بود. در نخستين دفتر شعر يوسفخال، الحرية، تأثير سعيد عقل به خوبى نمايان است. دومين اثر وى نمايشنامه منظومى است به نام هيروديا (1954) كه در نيويورك منتشر شد. در اين دو اثر از يوسف خال، شاعر نوگراى سالهاى بعد، نشان زيادى ديده نمىشود (بدوى، ص 241ـ242).

او هنگام اقامتش در امريكا با شعر پاوند، تى، اس، اليوت، رابرت فراست و بسيارى از شاعران جوان غرب آشنا شد و اين امر سبب شد كه از شيوه فاضلانه سعيد عقل دورى كند (بدوى، همانجا).

دفتر البئرالمهجورة (چاه متروك، بيروت 1958) دربرگيرنده تجربيات شاخص و برجسته او در شعر پيشرو عرب است. در نخستين شعر از اين مجموعه با عنوان «الى عذرا باوند» دو نكته دريافت مىشود؛ يكى، علاقه و تعلق خاطر شاعر به شاعران غرب، بهويژه پاوند، و ديگر اينكه در اين شعر، شاعر چهرهاى مسيحايى دارد كه نه تنها حيات مىبخشد بلكه بايد در راه مطلوب، جان خود را نيز فدا سازد. اين تصوير در اشعار ديگر وى نيز به شكلهاى گوناگون ديده مىشود (رجوع کنید به بدوى، همانجا؛ خال، 1979، ص 197ـ198). معروفترين شعر خال «البئر المهجورة» است كه نام همين دفتر شعرى اوست. اين شعر كه ساختارى روايتگونه دارد، روايت تازهايست از موضوع مصلوب شدن مسيح و بر احياى جامعه از طريق ايثار آگاهانه تأكيد دارد. استفاده از تصوير آب در اين شعر، نماد تقابلِ ميانِ آب و خشكى يا زندگى و مرگ است؛ اين نماد كه اصالتى دينى دارد در اشعار حاوى*، سيّاب* و آدونيس نيز ديده مىشود. نماد ديگر شعر يوسف خال، درياست كه گاه نشان روح ماجراجو و سركش شاعر و گاه نماد نوزايى و تجديد حيات عرب است (رجوع کنید به بدوى، ص243؛ جبرا، ص38ـ39؛ نيز رجوع کنید به خال، 1979، ص203ـ 209). شايد بتوان تمامى اشعار اين دفتر را شعرى واحد تصور كرد و با اين دفتر، شعر او از گذشته و شاعران ديگر متمايز مىشود (رجوع کنید به جبرا، ص 38).

با انتشار دفتر قصائد فى الاربعين (شعرهاى چهلسالگى؛ بيروت 1960) تجربيات وى در شعر پيشرو عرب كامل شد. اشعار اين دفتر بيشتر پيامى از رضايت و خرسندى دارند و تجربههاى معنوى شاعر در اين اشعار حيات مىيابد (رجوع کنید به بدوى، ص 244).

خال، به همراه آدونيس، سيّاب، حاوى و جبرا، به «الشعراء التموزيون» معروفاند. تموز در شعر اين شاعران نمادى براى بيدارى تمدن عرب از خواب و رخوت طولانى است (رجوع کنید به جبرا، ص40؛ موريه، ص 371؛ نيز رجوع کنید به جبرا ابراهيم جبرا*).

در مقايسه با بسيارى از معاصرانش، شعر يوسفخال كيفيتى معنوى و ماورايى دارد و سرشار است از تصاوير كتاب مقدس كه باتوجه به مذهب وى امرى كاملا طبيعى است (>دائرةالمعارف ادبيات عربى<؛ استاركى، همانجاها). وى همچنين با بهرهگيرى گسترده از تلميحات توراتى، اين نوع اشارات را كه در شعر عرب چندان رواج نداشت، شكوفا كرد. تصاوير و تلميحات مسيحى خال برخاسته از باورى عميق و حقيقى است، شيوه نگرش او به مسيحيت بسيار شبيه نگرش جبران خليل جبران* است و شايد بهسبب همين نوع نگرش، يوسفخال كتاب پيامبر جبران را از انگليسى به عربى، با عنوان النبى (بيروت 1968) ترجمه كرده است (رجوع کنید به >دايرةالمعارف ادبيات عربى<، همانجا؛ نيز رجوع کنید به جيوسى، ج 2، ص 715؛ استاركى، همانجا).

سهم يوسفخال در پيدايش بُعد اسطورهاى در شعر معاصر عرب بسيار تعيين كننده است و شاعران تموزى به پيشاهنگى او و ترجمههايش از شعر امريكايى و انگليسى مديوناند (>دايرةالمعارف ادبيات عربى<، همانجا؛ نيز رجوع کنید به جبرا، ص39ـ42؛ اسماعيل، ص213ـ216). تأثير اليوت بر شعر شاعران تموزى كاملا نمايان است (ماهر شفيق فريد، ص 187). خال چه در شعر و چه در نظريهپردازى ادبى عميقآ تحت تأثير اليوت است و به همين دليل به همراه آدونيس، سرزمين ويران اليوت را با عنوان الارضالخراب در 1337ش/1958 ترجمه كرده است (رجوع کنید به حلاوى، ص 73ـ75).

هداره (ص 260) معتقد است كه خال كوشيده ايمان مسيحى اليوت را به شعر عربى منتقل كند، اما از حد يك مقلد بىتجربه فراتر نرفته و تخيل وى نتوانسته تصويرى زنده و پويا از ايمان مسيحى در شعر عرب ارائه دهد.

خال با بهرهگيرى از شعر غرب و خصوصآ اليوت، شگردها و تكنيكهاى شعر غربى را بهخوبى در شعر خود به كار گرفته كه اين امر به شعر وى غناى خاصى بخشيده است (براى نمونه رجوع کنید به موريه، ص 330، 338ـ340، 348، 356).

خال معتقد بود كه در شعر بايد زبان محاوره و زنده امروز جانشين زبان فصيح عربى شود و به همين دليل، مخالفانش او را مسبب هرج و مرج در شعر معاصر عرب مىدانند (رجوع کنید به خال، 1370ش، ص 48ـ49؛ نيز رجوع کنید به بنيس، ج 3، ص 83ـ84). با اين حال، او و چند شاعر ديگر كوشيدند در قواعد زبان هنجارشكنى كنند و از برخى قواعد حاكم بر زبان خارج شوند (رجوع کنید به جيوسى، ج 2، ص 675؛ موريه، ص 411ـ412؛ خيربك، ص 155ـ156؛ براى نمونه رجوع کنید به خال، 1979، ص 232). نازكالملائكه (ص 291ـ292) از اين كار بهشدت انتقاد كرده است و آن را دليلى بر ضعف اين شاعران مىداند. اين هنجارشكنيها بعدها در شعر شاعران ديگر تكرار نشد، زيرا اين تغييرات از سرِ نياز زبان و شعر نبود بلكه معدودى شاعر از جمله خال چنين قصدى داشتند (رجوع کنید به بنيس، همانجا).

نوگرايى و سركشى و تمرد وى در شعرش در واقع قيامى است بر خواب و خمودگى مردم سرزمينش. شعر وى هم تصويرگر درد و رنج است و هم لذت و از ميان اين دو، مسائل دينى را يا نگرش عميق فلسفى بيان مىكند. اسطورههاى او نمادى از گرفتاريهاى همنسلان اوست كه مصيبتهاى عظيم دارند و آرزوهاى بزرگ (رجوع کنید به طباع، ج 2، ص 512ـ513؛ جبرا، ص 47).

شعر او به لحاظ لحن معنوى عميق و ضربآهنگ آرام، در تضاد با لحنهاى تحريكآميز و خطابى سياسى آن دوران، در شعر معاصر عرب متمايز باقىمانده است (>دايرةالمعارف ادبيات عربى<، همانجا). نثرى كه يوسف خال در دو دهه آخر زندگى بهكار گرفت، در ميان بهترين نثرهاى اين دوران قرار مىگيرد. رسائل الى دون كيشوت (بيروت 1979) زمانى نوشته شد كه جنگ داخلى و بدبينى و يأس سرزمين وى را فراگرفته بود، با اين حال او در اين اثر باور عاطفى دوباره زيستن و زايش دوباره را با لحنى عرفانى و تأثيرگذار ارائه مىكند (همانجا).

تمام دفترهاى شعر خال، به همراه نمايشنامه منظوم هرودياس، در يك جلد با عنوان الاعمالالشعرية الكاملة در 1352ش/1973 در بيروت به چاپ رسيد.

آدونيس منتخبى از اشعار خال را با عنوان قصائد مختارة با مقدمهاى درباره شاعرىخال در 1342ش/1963 در بيروت منتشر كرده است. يوسف خال كتابى نيز با عنوانِ الحداثة فىالشعر (بيروت 1978) دارد كه به مسئله نوگرايى در شعر معاصر عرب مىپردازد و در مبانى نظرى تحت تأثير آراى اليوت است (رجوع کنید به حلاوى، ص 35ـ39). ترجمههاى الكتابالمقدس : العهدالجديد (بيروت 1978)؛ ديوانالشعر الأميركى (بيروت 1958)؛ قصائد مختارة (بيروت 1978)، و برگزيده اشعار رابرت فراست، نيز از اوست (براى اطلاع از آثار كامل وى رجوع کنید به اعلامالأدبالعربى المعاصر، ج 1، ص 528ـ529).


منابع:
(1) ژاك آماتيس، يوسف الخال و مجلته «شعر»، بيروت 2004؛
(2) عزالدين اسماعيل، الشعر العربى المعاصر: قضاياه و ظواهره الفنية و المعنوية، بيروت 1988؛
(3) اعلام الادب العربى المعاصر: سير و سير ذاتية، چاپ رابرت كمبل، بيروت: الشركة المتحدة للتوزيع، 1996؛
(4) محمد بنيس، الشعر العربى الحديث: بنياته و ابدالاتها، دارالبيضاء 2001؛
(5) ثلاثة شعراء و صحافى: رسائل جبرا ابراهيم جبرا، يوسف الخال و توفيق صايغ الى رياض نجيب ريس، بيروت: رياض الريس للكتب و النشر، 1996؛
(6) جبرا ابراهيم جبرا، النّار و الجوهر: دراسات فى الشعر، بيروت 1982؛
(7) يوسف حلاوى، المؤثرات الاجنبية فى الشعر العربى المعاصر، بيروت 1997؛
(8) يوسف خال، الاعمال الشعرية الكاملة، بيروت 1979؛
(9) همو، «جهان من، زبان من» (مصاحبه)، ترجمه و نگارش حسن حسينى، كيان، سال 1، ش 1 (آبان 1370)؛
(10) كمال خيربك، حركة الحداثة فى الشعر العربى المعاصر: دراسة حول الاطار الاجتماعى الثقافى للاتجاهات و النبى الادبية، قام بالترجمة: لجنة من اصدقاء المؤلف، بيروت 2009؛
(11) عمر طباع، الرفض فى الشعر العربى المعاصر، بيروت 1427/2006؛
(12) ماهر شفيق فريد، «اثر ت. س. اليوت فى الادب العربى الحديث»، مجلة الفصول، ج 1، ش 4 (رمضان 1401)؛
(13) شموئيل موريه، الشعر العربى الحديث: 1800ـ1970، تطور اشكاله و موضوعاته بتأثير الادب الغربى، ترجمه و علق عليه شفيع سيد و سعد مصلوح، قاهره 2003؛
(14) نازكالملائكه، قضايا الشعر المعاصر، بيروت 1962؛
(15) محمد هداره، بحوث فى الادب العربى الحديث، بيروت 1994؛


(16) Muhammad Mustafa Badawi, A critical introduction to modern Arabic poetry, Cambridge 1975;
(17) Encyclopedia of Arabic literature, ed. Julie Scott Meisami and Paul Starkey, London: Routledge, 1998, s.v. "al-Khal, Yusuf" (by Kamal abu - Deeb);
(18) Salma Khadra Jayyusi, Trends and movements in modern Arabic poetry, Leiden 1977;
(19) Paul Starkey, Modern Arabic literature, Edinburgh 2006.

گنابادی/ / بهرام پروين

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6761
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست