responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6738

 

خازِر ، خازِر، نام جنگ ميان ابراهيم بن مالك اشتر نخعى* و عُبَيداللّهبن زياد* كه در كنار خازِر يا خازَر (شاخابه راست رودخانه زاب*) درگرفت. به گفته ياقوت حموى (ذيل مادّه)، خازر رودخانهاى است بين اربل و موصل و سپس بين زاب بالا و موصل. اين رودخانه از قريه اربون در ناحيه نخلا سرچشمه مىگيرد و سرانجام به دجله مىريزد (همانجا). در برخى منابع، نام اين رود جازر ثبت شده است (رجوع کنید به ابنقتيبه، ج 2، ص 31؛
بكرى، ج 1، ص 484؛
ذهبى، 1410، حوادث و وفيات 61ـ80ه ، ص 55). بكرى (همانجا) به روايتى، خازر را شهرى از مدائن دانسته است. به نوشته طبرى (ج 6، ص 86)، خازر جزو منطقه موصل و نزديك روستاى باربيثا بود و از خازر تا موصل پنج فرسنگ راه بود.

در اين منطقه، يكى از نبردهاى حساس سده اول هجرى رخداد و اكثر مورخان و جغرافىدانان مسلمان درباره اين واقعه سخن گفتهاند، بعضى مانند طبرى، به تفصيل و بعضى مانند خليفةبن خياط و ياقوت حموى، به اختصار. اين دومين قيام بر ضدجنايتكاران حادثه كربلا و كشندگان امام حسين بوده است (براى اولين قيام رجوع کنید به توّابين*). درباره زمان وقوع جنگ خازر اختلافنظر وجود دارد. بعضى سال 66 (براى مثال رجوع کنید به خليفةبن خياط، ص 164؛
ياقوت حموى، همانجا) و برخى (رجوع کنید به طبرى، همانجا؛
ابناثير، ج 4، ص 261) سال 67 را ضبط كردهاند. در اين نبرد، جمع كثيرى از عاملان حادثه كربلا از جمله عبيداللّهبن زياد كشته شدند. درباره زمان آن، با ذكر شواهدى مىتوان گفت كه سال 67 به صحت نزديكتر است. طبرى (همانجا)، با ذكر روايت ابومخنف كه به زمان وقوع حادثه از نظر تاريخى نزديك است، سال 67 را ثبت كرده است (نيز رجوع کنید به ابناثير، همانجا). ذهبى (1984، ج 1، ص 73ـ74) و ابنكثير (ج 8، ص 310ـ311) نيز سال 67 را درست دانستهاند. ذهبى در جاى ديگر (رجوع کنید به 1410، همانجا)، اين واقعه را در محرّم 67 و به قولى روز عاشورا دانسته است.

پس از مرگ يزيدبن معاويه در سال 64 و كنارهگيرى معاويةبن يزيد از خلافت، اوضاع شام و عراق آشفته و بحرانى شد و عبيداللّهبن زياد، والى امويان در عراق، كه لشكرى به جنگ امام حسين عليهالسلام فرستاده بود، ناگزير به شام رفت و عراقيان تلاشهايى براى رهايى از سلطه امويان كردند، از جمله مختار ثقفى* (متوفى 67) كه در كوفه برضد امويان و به خونخواهى امام حسين قيام كرده بود، ابراهيمبن مالك اشتر را كه از شخصيتهاى سرشناس شيعه بود، با لشكر بسيار از كوفه به سوى شمال (شام) فرستاد تا قبل از آنكه لشكر عبيداللّهبن زياد وارد عراق شود، با او نبرد كند. عبيداللّهبن زياد كه از طرف عبدالملكبن مروان، خليفه اموى، مأمور آرام كردن عراق و بازگرداندن آن تحت سلطه دولت اموى در شام شده بود، از شام خارج گرديد. در اولين نبرد در ذيحجه 66، وى از نيروهاى مختار به فرماندهى يزيدبن انس شكست خورد. پس از آن، بين عبيداللّهبن زياد و لشكر مختار به فرماندهى ابراهيمبن مالك در خازر جنگ درگرفت (طبرى، ج 6، ص 38ـ42، 86). ذهبى (1410، همانجا) شمار سپاه ابراهيم را در اين نبرد هشتهزار نفر و سپاه عبيداللّه را چهلهزار نفر نوشته است. ابراهيمبن مالكاشتر، طُفَيلبن لَقيط نخعى را كه مردى دلير بود، به عنوان فرمانده پيشاهنگ سپاه به سوى عبيداللّه فرستاد. ابراهيم پيوسته با آرايش جنگى حركت مىكرد و سربازان سواره و پيادهاش را از خود جدا نمىكرد. او اركان سپاه خود را آرايش نظامى داد و سواران را كه شمارشان اندك بود، كنار خود در قلب و ميمنه نگه داشت. ابراهيم ياران خود را به خونخواهى امام حسين و برضد عبيداللّهبن زياد و لشكر وى ترغيب مىكرد. حُصَيْنبن نُمَيْر*، سردار ميمنه عبيداللّه، بر ميسره سپاه عراق غلبه كرد. در پى آن، ابراهيم به فرمانده ميمنه و پرچمدار خود فرمان پيشروى داد و خود به يارى پيادگان به دشمن حمله كرد و آنان را پس از نبردى سخت، شكست داد. از طرفين، بسيارى كشته شدند. ابراهيمبن مالك، عبيداللّهبن زياد را كشت. بسيارى از بزرگان اشراف شام نيز كه در سپاه اموى بودند، از جمله حصينبن نمير و شُرَحبيلبن ذىالكَلاع كشته شدند. ياران ابراهيم به تعقيب فراريان پرداختند و اردوگاه آنها را تصرف كردند. عده دشمنانى كه هنگام فرار در رودخانه غرق شدند از كشتهشدگان ميدان جنگ بيشتر بود (طبرى، ج 6، ص 38ـ42، 86ـ92؛
نيز رجوع کنید به خليفةبن خياط، همانجا؛
ابنقتيبه، ج 2، ص 24ـ25؛
مسعودى، ج 3، ص 298). گفته شده كه عُمَيْربن حُباب سُلَمى، سردار ميسره عبيداللّه، پيش از آغاز جنگ مخفيانه با ابراهيم بيعت كرده و به وى وعده داده بود كه هنگام جنگ بگريزد، اما به وعده خود عمل نكرد و در جنگ با سپاه ابراهيم پايدارى نمود (طبرى، ج 6، ص 86، 89). او از آنرو به ابراهيم پيشنهاد همكارى داد كه گروهى از مردم قبيله مُضَر و ديگر طوايف نِزار كه با وى هم قبيله بودند، در مَرْج راهِط* كشته شده بودند و از مروان كينه به دل داشتند. بهاين ترتيب، مىخواست تا با حمله كردن به عربهاى قحطانى كه در سپاه شام بودند، انتقام خون همقبيلهايهاى خود را بگيرد (مسعودى، همانجا؛
ابناثير، ج 4، ص 261، 309). ابراهيم فرمان داد تا سرعبيداللّهبن زياد را بريدند و آن را با مژده پيروزى خود، همراه سر سرداران عبيداللّه، نزد مختار به مداين فرستاد و پيكر عبيداللّه را سوزاندند (مسعودى، همانجا؛
ابناثير، ج 4، ص 264ـ265).


منابع:
(1) ابناثير؛
(2) ابنقتيبه، الامامة و السياسة، المعروف بتاريخ الخلفاء، چاپ على شيرى، بيروت 1410/1990؛
(3) ابنكثير، البداية و النهاية، چاپ على شيرى، بيروت 1408/1988؛
(4) عبداللّهبن عبدالعزيز بكرى، معجم مااستعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفى سقّا، بيروت 1403/1983؛
(5) خليفةبن خياط، تاريخ خليفةبن خياط، چاپ مصطفى نجيب فوّاز و حكمت كشلى فوّاز، بيروت 1415/1995؛
(6) محمدبن احمد ذهبى، تاريخالاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمرى، حوادث و وفيات 61ـ80ه ، بيروت 1410/ 1990؛
(7) همو، العبر فى خبر من غَبَر، ج 1، چاپ صلاحالدين مُنَجِّد، كويت 1984؛
(8) طبرى، تاريخ (بيروت)؛
(9) مسعودى، مروج (بيروت)؛
(10) ياقوت حموى.

/ على جليلى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6738
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست