responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 662

 

بختیاری (3) ، نسبت چند تن از سران بختیاری .

جعفرقلی خان سردار اسعدِ سوم ، پسر ارشد حاجی علیقلی خان سردار اسعد دوم ، متولّدِ 1296. در فتح تهران ، در 1327 پدرش و سپاه جنوب را همراهی کرد. پس از خلع محمد علی شاه و تشکیل جلسة فوق العاده مجلس برای ادارة کشور، به عضویت دادگاه ده نفرة انقلاب ، که عده ای از مخالفان حکومت مشروطه را محاکمه و محکوم به مرگ کرد، منصوب شد. در این مدت طرفداران محمد علی شاه مخلوع تحریک شدند و شورش کردند و در سراسر آذربایجان ، بویژه در نواحی اردبیل و ارسباران ، به مال و جان و ناموس مردم تعدّی کردند. مجلس دوم برای سرکوبی این شورشیان ، تشکیل نیرویی را ضروری دید. سرکردة این نیرو یپرم خان * بود که جعفرقلی خان و سواران بختیاری آن را همراهی می کردند. سرکوبی موفقیت آمیز شورشیان ، بر محبوبیّت جعفرقلی خان افزود.

جعفرقلی تا 1336، سردار بهادر لقب داشت ، اما پس از مرگ پدرش ، سردار اسعد لقب گرفت و در 1338 حاکم کرمان ، و پس از مدت کوتاهی حاکم خراسان شد. با ظهور رضاخان (پهلوی )، جعفرقلی خان با او صمیمانه همکاری کرد و پس از آنکه تیمورتاش * از مقام خود خلع و زندانی شد، تقرب و بستگی او به رضاخان افزایش یافت ؛ اما در اوایل آذر 1312، هنگامی که در دولت فروغی وزیر جنگ بود و در سفر مازندران رضاخان را همراهی می کرد، به دستور او دستگیر و زندانی شد. در 13 فروردین 1313، این خبر انتشار یافت که او در زندان فوت کرده است . شایع شد که او را در زندان مسموم یا اعدام کرده اند. هنگام مرگ ، حدود 55 سال داشت . مخبرالسلطنه هدایت (ص 403) می نویسد: «سردار اسعد فوت کرده است . کار به محاکمه نکشید. گفته شد که محرمانه اسلحه ای به بختیاری وارد شده بوده است . بعدها در ملاقات از شاه شنیدم «بلی ، آنها می خواهند محمدحسن میرزا را بیاورند، شهوترانی که از این بیشتر نمی شود»، بیش از این چیزی نفرمودند و معلوم بود که صحبت از اسعد است ». هدایت می افزاید: «من از سردار اسعد جز صمیمیت نسبت به پهلوی ندیدم و در نسبتی که به او دادند تردید دارم ».


منابع :
(1) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری ، تهران 1357 ش ، ج 1، ص 245-246؛
(2) عبدالله مستوفی ، شرح زندگانی من ، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه ، تهران 1325 ش ؛
(3) مهدیقلی هدایت ، خاطرات و خطرات ، تهران 1363 ش ، ص 199؛


(4) W.M. Shuster, The strangling of Persia , New York 1912.

/ عبدالحسین نوائی /

حسینقلی خان ، فرزند جعفر قلی خان از طایفة دورَکیِ هفت لَنگ ، اولین ایلخان معتبر بختیاری . پس از کشته شدن پدرش در 1252، مدتی تحت سرپرستی عمویش بود و سپس به خدمت منوچهرخان معتمدالدوله درآمد. پس از آنکه معتمدالدوله ، محمدتقی کَنورْسی از طایفة چهارلنگ را شکست داد و وادار به اختفا کرد، حسینقلی خان کارش بالا گرفت و منوچهرخان ، به پاداش خدماتش در این عملیات ، او را نایب الحکومة منطقة بختیاری کرد. حسینقلی خان بتدریج دیگر خانهای بختیاری را تحت اقتدار خود درآورد. او در سرکوبی و کشتار مخالفانش رحم نداشت و نزدیک به چهل سال ایلخان تمام منطقة بختیاری بود.

مدت طولانی حکومت و گسترش نفوذ او ناصرالدین شاه را نگران کرد؛
نگرانی او بویژه از مناسبات ایلخانهای بختیاری با انگلیس و شرکت گری ـ مک کنزی بود. شاه همچنین از قدرت روبه افزون ظل السلطان در قسمتهای مرکزی و جنوبی برآشفته بود؛
بنابراین ، حاجی میرزا عبدالغفارخان نجم الدوله را بظاهر برای برآورد هزینة ساخت آب بند اهواز، اما در واقع برای گردآوری اطلاع دربارة میزان و قدرت نیروهای حسینقلی خان ، به منطقة بختیاری فرستاد. نجم الدوله (ص 76)، در گزارش مشروح خود به شاه ، دربارة میزان قدرت ایلخان و نفوذ او در میان طوایف جنوب ، اشاره کرد که حسینقلی خان بیش از هزار مادیان دارد که ارزش هر کدام بین صد تا هشتصد تومان است ، و نتیجه گرفت که مقاصد او مشروع نیست ، و این نیات عمیقاً در میان بختیاریها ریشه دارد. گزارش نجم الدوله گزارشهای قبلی را که فرهاد میرزا معتمدالدوله حاکم فارس برای شاه تهیّه کرده بود، تأیید می کرد. بنابراین ، ناصرالدین شاه به کشتن ایلخان برانگیخته شد و به پسرش ظل السلطان ، حاکم اصفهان ، دستور داد که او را به قتل رساند. ظل السلطان ایلخان را به اصفهان فراخواند و ایلخان در مراسم بازدید از فوجهای میزبانش شرکت کرد و در پایان مراسم ، اظهار داشت که یکصد سوار بختیاری برابر یک هزار از چنین نیرویی هستند، این گفته به ظل السلطان انگیزة بیشتری برای اجرای نقشه اش داد. او پس از پایان مراسم ، ایلخان و دو پسرش اسفندیارخان و علیقلی خان * را برای گفتگو به دارالحکومه برد. پس از جداکردن او از پسرانش و زندانی کردن آنان ، دستور قتل ایلخان را داد و عواملش همان شب دستور را اجرا کردند (27 رجب 1299). حسینقلی خان علاوه بر بیرحمی و شجاعت که لازمة زندگی و شرایط ایلخان بود، طبعی حساس و لطیف داشت و به سبب شعرهایش به لهجة بختیاری معروف بود.


منابع :
(5) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری ، تهران 1357 ش ، ج 1، ص 442؛
(6) خسروبن حسینقلی سردار ظفر بختیاری ، یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری ، تهران 1362 ش ؛
(7) حسین سعادت نوری ، ظل السلطان ، تهران 1347 ش ، ج 1، ص 156-203؛
(8) مسعود میرزابن ناصر ظل السلطان ، تاریخ سرگذشت مسعودی ، تهران 1362 ش ، ص 286-311؛
(9) ح .س . محلاتی ، سفرنامه ، تهران 1356 ش ، ص 279-280؛
(10) عبدالغفاربن علی محمد نجم الدوله ، سفرنامة خوزستان ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1341 ش ، ص 24، 47، 53؛


(11) G.N. Curzon, Persia and the Persian question, II, London 1892;
G.R.Garthwaite, Khans and shahs: a documentary analysis of the Bakhtiyari in Iran, Cambridge 1983.

/ عبدالحسین نوائی /

غلامحسین خان شهاب السلطنه ، بعداً: سردار محتشم (1283ـ1370) از معدود سران بختیاری که پس از انقلاب مشروطه (1324ـ1327) نقشی ملی گرا داشت . او ششمین پسر امامقلی خان ، مشهور به حاجی ایلخانی ، مؤسس جوانترین شاخة هفت لَنگ بود که سران آن لقب «خوانین بزرگ » داشتند. غلامحسین خان بعد از هفت سال خدمت به محمّدعلی شاه ، هنگامی که هنوز شاهزاده بود، بین 1323 و 1340 دوبار ایل بیگی و دوبار ایلخانی بختیاری شد و در فاصلة 1330ـ1332 که حکومت در دست سران بختیاری بود سمتی دولتی داشت . از معدود افراد خاندانش بود که در 1312 ش دستگیر و اعدام نشد. در 1329 ش در تهران درگذشت . از او به عنوان مردی ادیب ، شجاع و بسیار درستکار یاد می شود.


منابع :


(12) J.P. Digard, Jeux de structures. Segmentarite et pouvoir chez les nomades Baxtyari d'Iran, L'homme, 102, 27/2, (1987), 12-53;
(13) G.R. Garthwaite, Khans and shahs: a documentary analysis of the Bakhtiyari in Iran, Cambridge 1983, passim.

/ ژ.پ . دیگار /

لطفعلی خان شجاع السلطان ، بعداً: امیر مفخَّم ، خان بختیاری (1279ـ1366)، چهارمین پسر امامقلی خان ، معروف به حاجی ایلخانی . فرمانده نگهبانان شخصی محمدعلی شاه قاجار، مخالف پیشروی نظامی بختیاریها به سوی تهران در رجب 1327، و از معدود سران بختیاری بود که در آن شرکت نکرد. از 1309 تا 1312 ش ایلخان بختیاری بود.

/ ژ. پ . دیگار /

محمدتقی خان ، آخرین و از مشهورترین خانهای بزرگ تیرة چهار لَنْگِ ایل بختیاری (متوفی 1267 در زندان ) که در راه وحدت سیاسی بختیاریها فعالیت می کرد. فرهاد میرزا معتمدالدوله ، حاکم اصفهان ، او را در 1257 دستگیر کرد و میدان را برای رقیبش حسینقلی خان * ، از تیرة هفت لَنْگ ، باز گذاشت . آن سال پایان تسلّط چهارلنگ بر ایل بختیاری بود.

/ ژ. پ . دیگار/

محمدرضاخان سردارِ فاتح (1263ـ1353/1313 ش )، نهمین پسر امامقلی خان ، مشهور به حاجی ایلخانی ، مؤسس شاخة جدیدتر هفت لَنْگ ، که رؤسای آن به «خوانین بزرگ » ملقب بودند. او با یکی از دخترانِ عمویش ، نجفقلی خان صمصام السلطنه * ازدواج کرد که پدر شاپور بختیار (1292 ش در بیروت ـ 1370 ش در پاریس ) آخرین نخست وزیر محمدرضا پهلوی (حک :1320ـ1357 ش ) بود. لقب سردارِ فاتح با فرمان عموی دیگرش حاجی علیقلی خان سردار اسعد دوم * در زمان قشون کشی بختیاریها برای فتح تهران در تابستان 1327 به او داده شد. در 1332 فرماندار یزد، در 1300 ش فرماندار اصفهان ، و در 1309 ش ایل بیگی ایل بختیاری بود. در 1309 ش به تهران بازگشت و در 1312 ش همراه با چندین تن دیگر از اعضای خانواده اش دستگیر و در 1313 ش در زندان اعدام شد.

/ ژ. پ . دیگار/

مرتضی قلی خان (1255ـ1381/1340 ش )، از آخرین سران بختیاری که نقش سیاسی مهمی ایفا کرد. تنها پسر نجفقلی خان * صمصام السلطنه و نوة امامقلی خان ، مشهور به حاجی ایلخانی ، از 1304 تا 1324 ش ، ایل بیگی و ایلخانی ایل بختیاری بود. در خلال این دوره شاهد همة مراحل دگرگونی در ادارة ایل بود: ملغی شدن عنوانهای ایل بیگی و ایلخانی در 1312 ش ، تقسیم شدن ناحیة بختیاری میان دو استان اصفهان و خوزستان در 1315 ش و به وجودآمدن فرمانداری چهارمحال و بختیاری در 1322 ش . مرتضی قلی خان که در 1325 ش با خواهر ناتنی صولت الدوله سرکردة ایل قشقایی ازدواج کرده بود، در کنار برادران قشقایی از رهبران شورش عشایری فارس در 1325 ش بود که به «نهضت جنوب » معروف است . این شورش به تحریک انگلیسیها و برای جداکردن استانهای ایل نشین جنوبی درگرفت که به ترمیم دولت احمد قوام نخست وزیر (قوام السلطنه

رجوع کنید به همایون پور، ص 20، 165) منجر شد. مرتضی قلی خان ، که براثر مخالفت پسرعمو و رقیبش ابوالقاسم خان از ایلخانی برکنار شده بود، از آن پس از هرگونه فعالیت سیاسی بازماند.


منابع :
(14) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری ، تهران 1357 ش ، ج 3، ص 181، ذیل «لطفعلی خان »؛


(15) J.P. Digard, "Jeux de structures. Segmentaritإ et pouvoir chez les nomades Baxtyہri d'Iran", L'homme , 102,27/2 (1987), 12-53;
(16) G.R.Garthwaite, Khans and shahs: a documentary analysis of the Bakhtiyari in Iran , Cambridge 1983, passim;
(17) P.Homayounpour, L'affaire d'Azarba i ¦ djan, Lausanne 1967 (Mortaz a ¦ qol ¦ â Khan);
(18) A.H. Layard, "A description of the Province of Khu ¦ zista ¦ n", JRGS, 16 (1846), 1-105;
(19) idem, Early adventures in Persia..., London 1887 (Moh ¤ ammad-Taq ¦ â Khan).

/ ژ. پ . دیگار /

نصیرخان صارم الملک ، بعداً: سردارِ جنگ (1243ـ 1311 ش )، از سران بختیاری ، پنجمین پسر امامقلی خان ، مشهور به حاجی ایلخانی . از معدود سران بختیاری بود که در مقام فرمانده هنگِ سوار مستقر در تهران ، در جریان انقلاب مشروطه در کنار سلسلة قاجار باقی ماند. در طول جنگ جهانی اول ایلخانی بختیاری بود، و در نظر ایشان چهره ای افسانه ای و جنگجویی دلیر و تسلیم ناپذیر و سرسخت است .


منابع :


(20) J.P.Digard, "Jeux de structures. Segmentaritإ et pouvoir chez les nomades Baxtyہri d'Iran", L'homme 102, 27/2 (1987), 12-53;
(21) G.R. Garthwaite, Khans and shahs : a documentary analysis of the Bakhtiyari in Iran , Cambridge 1983, passim.

/ ژ. پ . دیگار /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 662
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست