responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6585

 

حُمَيدى، عبداللّه بن زُبَير ، حُمَيدى، عبداللّه بن زُبَير، محدّث و فقيه مشهور سده دوم و سوم. كنيه‌اش ابوبكر بود و چون موطن وى مكه بوده و سالها در آن شهر به نشر حديث پرداخته، او را مكّى نيز خوانده‌اند (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 5، ص 502؛ بخارى، 1406، ج 2، ص 310). از او با عناوين قُرَشى (رجوع کنید به بخارى، 1407، ج 5، جزء3، قسم 1، ص 96)، اسدى (ابن‌حِبّان، ج 8، ص 341) و زبيرى (اسنوى، ج 1، ص 22) نيز ياد شده است، اما عنوان مشهور وى حميدى است (رجوع کنید به ابن‌سعد، همانجا؛ بخارى، 1406، همانجا) كه منسوب به قبيله حُميدات است (سمعانى، ج 2، ص 268).

تاريخ ولادت حميدى معلوم نيست. وى از محدّثانى چون فُضيل‌بن عِياض* (بخارى، 1407، ج 5، جزء3، قسم 1، ص 97؛ ابن‌حبّان، همانجا) و مسلم‌بن خالد زنگى و دَراوَردى* (ابواسحاق شيرازى، ص 99ـ100) سماع حديث كرده است، اما سفيان‌بن عُيَينه* و شافعى* تأثير بيشترى بر وى گذاشته‌اند. حميدى نوزده سال (بخارى، 1407، همانجا) و به روايتى بيست سال (رجوع کنید به ابن‌حبّان، همانجا)، مصاحب سفيان‌بن عيينه بود و از او سماع حديث مى‌كرد (رجوع کنید به ابواسحاق شيرازى، ص 100) تا آنجا كه حميدى را از بزرگ‌ترين ياران و موثق‌ترين راويان وى دانسته‌اند (رجوع کنید به سبكى، ج 2، ص 140). او پس از مرگ سفيان جانشين وى در مكه شد و راويانى كه طالب احاديث سفيان بودند به وى مراجعه مى‌كردند (رجوع کنید به مِزّى، ج 14، ص 514). وى از سفيان‌بن عيينه حدود ده هزار حديث نقل كرده است (رجوع کنید به سبكى، همانجا).

حميدى در آغاز به دليل منسوب بودن شافعى به تشيع (رجوع کنید به ذهبى، ج 10، ص 58) از وى دورى مى‌جست، اما بعدها با او دوست و هم‌نشين شد (رجوع کنید به ابن‌عماد، ج 2، ص 45ـ46). حميدى، به منظور كسب آگاهى از احاديث سفيان‌بن عيينه، شافعى را در سفر مصر همراهى كرد و تا پايان زندگى شافعى در مصر ماند (ابواسحاق شيرازى، همانجا؛ كوثرى، ص 190). در مصر، در كنار ابوعثمان، فرزند شافعى، از دانش استادش در زمينه علم كلام (عَبّادى، ص 26) و فقه (سبكى، همانجا) بهره برد و در صدر اصحاب شافعى قرار گرفت (رجوع کنید به ذهبى، ج 10، ص 59). به نوشته ذهبى (ج 10، ص 619)، پس از مرگ شافعى ميان حميدى و محمدبن عبداللّه‌بن عبدالحكم (رجوع کنید به ابن‌عبدالحكم*، خاندان)، بر سر تصدى درس شافعى، رقابت درگرفت كه به پيروزى محمدبن عبداللّه انجاميد، اما بنابر گزارش ابن‌خلّكان (ج 7، ص 63)، ميان يوسف‌بن يحيى بُوَيطى* و ابن‌عبدالحكم رقابت درگرفت و حميدى حق را به بويطى داد. از سخنان كوثرى (همانجا) چنين برمى‌آيد كه هر دو گزارش ممكن است درست باشد و دفاع حميدى از بويطى پس از آن بوده كه نتوانسته است جانشين شافعى شود.

حميدى پس از مرگ شافعى به مكه بازگشت و تا پايان زندگى به نشر حديث و افتا پرداخت (ابواسحاق شيرازى، همانجا). در آن روزگار، شهرت علمى وى به حدى رسيد كه از او با تعبيراتى نظير صاحب سنّت (رجوع کنید به ابن‌حبّان، ج 8، ص 341)، خيرخواه‌ترين شخص براى اسلام (ابواسحاق شيرازى، همانجا)، يكى از سه امام در كنار شافعى و ابوعبيد، از نظر نشر حديث و بديل احمدبن حنبل براى حجازيان (سبكى، ص 140ـ141) ياد كرده‌اند. نزد حميدى مقابله با كسانى كه حديث رسولِ خدا را مردود مى‌شمردند ارزش جهاد با كفار را داشت (ذهبى، همانجا). وى خود را در حجاز نظير احمدبن حنبل در عراق و اسحاق‌بن راهويه در خراسان مى‌دانست و مدعى بود تا آن سه تن در اين سرزمينها به سر مى‌برند، كسى نمى‌تواند بر مدافعان حديث و سنّت نبوى غالب شود (رجوع کنید به سبكى، ص 141).

راويان بسيارى از او حديث نقل كرده‌اند، از جمله بخارى، يعقوب‌بن شَيبَه، محمدبن يحيى ذُهْلى، سلمة‌بن شبيب، و ابوزرعه رازى (رجوع کنید به ذهبى، ج 10، ص 616ـ617). اهميت حميدى نزد بخارى چندان بود كه اگر بخارى حديثى از وى مى‌شنيد ديگر نيازى به شنيدن آن از ديگران نمى‌ديد (رجوع کنید به ابن‌حجر عسقلانى، 1415، ج 1، ص 492) و از همين‌رو، كتاب صحيحِ خود را با حديثى از قول حميدى آغاز كرد (رجوع کنید به ج 1، ص 2) و با اينكه مضمون آن به روايت مالك‌بن انس هم نقل شده و بخارى نيز آن را در صحيح خود نقل كرده (رجوع کنید به ج 1، ص 20) اما مقام حميدى در حديث و فقه و نيز تصريح تك‌تك راويان موجود در سلسله سند حديث به سماع خود و نيز معنعن بودن اين حديث، سبب شده است كه بخارى حديث حميدى را در آغاز كتاب خود و به منزله خطبه آن قرار دهد (ذهبى، ج10، ص 620ـ621).

حافظه حميدى را قوى (همان، ج10، ص 618) و او را ثقه و كثيرالحديث (ابن‌سعد، ص 502) وصف كرده‌اند. در طبقه‌بندى ابن‌حجر عسقلانى (1415، همانجا)، حميدى در طبقه دهم راويان قراردارد. علاوه بر بخارى، برخى ديگر از اصحاب صحاح نظير مسلم‌بن حجاج (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 15ـ16) و ابن‌ماجه (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 476) هم از حميدى حديث نقل كرده‌اند (نيز رجوع کنید به مزّى، ج 14، ص 515). همچنين شمارى از احاديث عالى‌السندِ (با تعداد راويان اندك اما با سند متصل) او در غَيلانيات، گرد آمده بود (رجوع کنید به ذهبى، ج10، ص 620). غيلانيات عبارت‌اند از يازده جزء حديث كه ابوبكر محمدبن عبداللّه‌بن ابراهيم شافعى آنها را املا و ابوطالب محمدبن محمدبن ابراهيم‌بن غيلان آن را روايت كرده است (همان، ج 17، ص 598).

در شمار آثار حميدى از اثرى به نام كتاب الدلائل نام‌برده شده (رجوع کنید به كحّاله، ج 6، ص 54) و كتاب الردعلى‌النعمان نيز منسوب به اوست (رجوع کنید به طباطبائى، ص 303). ابن ابى‌حاتم (ج 8، ص 40) در شرح حال يكى از راويان مصاحب خود به نام محمدبن عُمَير ابوبكر طبرى، ادعا كرده كه وى اين كتاب و كتابالتفسير را از حميدى روايت كرده است؛ اما چون محمدبن عمير در زمره راويان بى‌واسطه حميدى محسوب نشده (رجوع کنید به مزّى، ج 14، ص 513) و از نظر تاريخى هم ممكن نبوده مصاحب و شاگرد حميدى باشد و از سوى ديگر روايت كتاب ديگران از زبانِ يكى از مشايخ حديث نيز متداول بوده، نمى‌توان عبارت ابن ابى‌حاتم را دالّ بر تأليف كتاب ياد شده توسط حميدى دانست. شايد كتاب الرد على‌النعمان همان كتاب الرد على ابى‌حنيفه باشد كه يكى از 41 كتاب مندرج در المصنّف ابن ابى‌شيبه (ج 8، ص 363ـ434) است. ابن‌ابى‌شيبه هم روزگار حميدى، و در برخى مشايخ حديثى خود، مانند سفيان‌بن عيينه، با وى مشترك بود (رجوع کنید به مزّى، ج 16، ص 35ـ36)؛ بنابراين، بعيد نيست حميدى ــكه از منتقدان ابوحنيفه بود و در حلقه درس خود در مسجدالحرام به او ناسزا مى‌گفت (رجوع کنید به خطيب بغدادى، ج 15، ص 561)ــ اين كتاب را از وى روايت كرده باشد.

مهم‌ترين كتاب حميدى، مُسندى است كه وى آن را براساس نام صحابه مرتب كرده و به لحاظ اهميتِ كتاب او «صاحب مسند» خوانده شده است (ذهبى، ج 10، ص 616). اين مسند مركّب از يازده جزء و مشتمل بر احاديث عالى‌السند است و ابن‌حجر عسقلانى از آن در تدوين المطالب‌العالية بزوائد المسانيدالثمانية استفاده كرده است (ج 1، ص 3ـ4). اين كتاب مشتمل بر 300 ،1 حديث است كه اغلب آنها مرفوع است و اندكى از آثار موقوف از صحابه و تابعين در آن وجود دارد (حُمَيدى، ج 1، مقدمه اعظمى، ص 68ـ69). مسند حميدى با احاديث ابوبكر آغاز و به احاديث جابربن عبداللّه انصارى ختم مى‌شود. احاديث اين كتاب از قول 180 تن نقل شده كه 32 تن زن و بقيه مرد هستند و بيشترين احاديث از ابوهريره نقل شده است (طباطبائى، ص296). مضامين احاديث اين مسند، تاريخى، فقهى، اخلاقى و اعتقادى است. مسند حميدى، در دو جلد، به اهتمام حبيب‌الرحمان أعظمى در مدينه (?1381) به چاپ رسيده است. از حميدى رساله اعتقادى كوتاهى با عنوان اصول‌السنة در دست است كه شرح‌حال‌نويسان آن را ذكر نكرده‌اند. اين رساله متضمن اعتقادات اهل‌سنّت و جماعت و نقد آراى مخالفان آنهاست. حبيب‌الرحمان اعظمى اين رساله را كه در خاتمه برخى نسخه‌هاى مسند آمده و به روايت ذهبى است، به پايان جلد دوم مسند (ص 546ـ548) ملحق كرده است.

حميدى در ربيع‌الاول 219 در مكه وفات يافت (ابن‌سعد، همانجا).


منابع:
(1) ابن ابى‌حاتم، كتاب‌الجرح و التعديل، حيدرآباد، دكن 1371ـ1373/ 1952ـ1953، چاپ افست بيروت (بى‌تا.)؛
(2) ابن ابى‌شيبه، المصنَّف فى الاحاديث و الآثار، چاپ سعيد محمد لحّام، بيروت 1409/1989؛
(3) ابن‌حِبّان، كتاب‌الثقات، حيدرآباد، دكن 1393ـ 1403/1973ـ1983؛
(4) چاپ افست بيروت (بى‌تا.)؛
(5) ابن‌حجر عسقلانى، تقريب التهذيب، چاپ مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1415/1995؛
(6) همو، المطالب‌العالية بزوائد المسانيد الثمانية، چاپ حبيب‌الرحمان اعظمى، بيروت 1407/1987؛
(7) ابن‌خلّكان، ابن‌سعد (بيروت)؛
(8) ابن‌عماد؛
(9) ابن‌ماجه، سنن‌ابن‌ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، (قاهره 1373/ 1954)، چاپ افست (بيروت، بى‌تا.)؛
(10) ابواسحاق شيرازى، طبقات‌الفقهاء، چاپ احسان عباس، بيروت 1401/1981؛
(11) عبدالرحيم‌بن حسن اسنوى، طبقات‌الشافعية، چاپ كمال يوسف حوت، بيروت 1407/1987؛
(12) محمدبن اسماعيل بخارى، التاريخ‌الصغير، چاپ محمودابراهيم زايد، بيروت 1406/1986؛
(13) همو، صحيح البخارى، (چاپ محمد ذهنى‌افندى)، استانبول 1401/1981؛
(14) همو، كتاب‌التاريخ‌الكبير، (بيروت ?1407/ 1986)؛
(15) عبداللّه‌بن زبير حُمَيدى، المسند، چاپ حبيب‌الرحمان اعظمى، مدينه ?( 1381)؛
(16) خطيب بغدادى؛
(17) ذهبى؛
(18) عبدالوهاب‌بن على سبكى، طبقات‌الشافعية الكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو، (قاهره) 1964ـ( 1976)؛
(19) سمعانى؛
(20) كاظم طباطبائى، مسندنويسى در تاريخ حديث، قم 1377ش؛
(21) محمدبن احمد عَبّادى، كتاب طبقات الفقهاءالشافعية، چاپ يوستا ويتستام، ليدن 1964؛
(22) عمررضا كحّاله، معجم‌المؤلفين، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بيروت (بى‌تا.)؛
(23) محمد كوثرى، تأنيب‌الخطيب على ماساقه فى ترجمة ابى‌حنيفة من الاكاذيب، بيروت 1401/1981؛
(24) يوسف‌بن عبدالرحمان مِزّى، تهذيب الكمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بيروت 1422/2002؛
(25) مسلم‌بن حجاج، صحيح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، استانبول 1401/1981.

/ پرويز رستگار /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6585
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست