responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6562

 

حمله حيدرى ، حمله حيدرى، نام منظومه‌هايى در بيان زندگانى پيامبر صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم و خاصه نبردهاى على عليه‌السلام، سروده شده از اواخر قرن نهم تا اوايل قرن چهاردهم هجرى. قزوينى (ج 4، ص 164) فقط از دو منظومه حمله حيدرى اثر باذل مشهدى و راجى‌كرمانى نام برده است، اما اته (ص60ـ61) چندين منظومه درباره حضرت على و اهل بيت پيامبر عليهم‌السلام ذكر كرده و گلچين معانى (ج 7، بخش 1، ص 308ـ325) 54 منظومه را نام برده است. به گفته آقابزرگ طهرانى (ج 7، ص 92)، «حمله‌خوانى» با قرائت منظومه حمله حيدرى باذل مشهدى، در برابر قرائت كتاب روضة‌الشهداء* اثر ملاحسين واعظ كاشفى (متوفى 910) كه عنوان «روضه‌خوانى» داشت، در مجالس عزا رايج شد.

در ميان منظومه‌هايى كه عنوان حمله حيدرى به خود گرفته‌اند، منظومه‌هاى باذل مشهدى، راجى كرمانى و افتخارالعلماء صهباى آشتيانى از نظر ويژگيهاى ادبى و درجه اشتهار، اهميت ويژه‌اى دارند (درباره حمله حيدرىِ باذل مشهدى رجوع کنید به «باذل مشهدى»*). در مقاله، دو اثر راجى كرمانى و صهباى آشتيانى شرح داده شده‌اند :

1) حمله حيدرى بمانعلى راجى‌كرمانى. راجى در حدود سال 1180 در خانواده‌اى از زردشتيان كرمان تولد يافت و در آغاز، بهمن يا كيخسرو نام داشت (ديوان‌بيگى، ج 1، ص 646؛ دانشور، ص 257)، اما به‌سبب شفاى معجزه‌آسا از يك بيمارى صعب‌العلاج (احتمالا فلج)، به دين اسلام گرويد و نام خود را به بمانعلى تغيير داد (راجى كرمانى، 1370ش، مقدمه بهزادى اندوهجردى، ص 6؛ دانشور، ص 257ـ258). هدايت (ج 2، بخش 1، ص 333) تغيير نام راجى را از سوى علما و عرفاى كرمان دانسته است.

راجى در كرمان به تحصيل علوم دينى پرداخت. سپس راهى يزد شد و در قصبه تفت به امامت جماعت و وعظ و خطابه پرداخت (وامق‌يزدى، ص 143؛ ديوان‌بيگى، ج 1، ص 646). ظاهراً در زمان اقامت در يزد، سرودن حمله حيدرى را شروع كرد و نزديك به 1500 بيت آن را سرود (ديوان‌بيگى، همانجا). پس از مراجعت به كرمان به دارالحكومه ابراهيم‌خان ظهيرالدوله*، حاكم كرمان و پسرعموى فتحعلى‌شاه، راه يافت. به سفارش ابراهيم‌خان، راجى با سرعت بيشترى سرودن منظومه حمله حيدرى را ادامه داد و كتاب خود را به نام وى كرد (وامق‌يزدى، ص 144؛ هدايت، همانجا). معلوم نيست بعد از درگذشت ظهيرالدوله آيا حاكم بعدى، حسنعلى‌ميرزا شجاع‌السلطنه، همچون سلف خود به تشويق راجى پرداخته يا به او بى‌اعتنا بوده است.

براساس آنچه بر سنگ قبر راجى نوشته شده، او در 1261 در كرمان درگذشته و در همانجا به خاك سپرده شده است (دانشور، ص 264؛ قس قزوينى، همانجا، كه سال وفات وى را بين سالهاى 1260 و 1270 دانسته و نيز قس آقابزرگ طهرانى، ج 9، قسم 2، ص 345، كه آن را بين سالهاى 1237 و 1241 دانسته است).

راجى‌كرمانى علاوه بر منظومه حمله حيدرى، ديوانى شامل غزل و مرثيه داشته كه آقابزرگ طهرانى آن را ديده است (رجوع کنید به همانجا). همچنين گفته شده كه نسخه‌اى از ديوان او، بخشى به خط وى و بخش ديگر به خط سيدمحمد نوريزدى، وجود داشته است كه امروزه از آن نشانى در دست نيست (راجى‌كرمانى، 1370ش، همان مقدمه، ص 5). شهلاى يزدى، صاحب تذكره شبستان (ص 107)، تعداد اشعار ديوان او را 000،33 بيت ذكر كرده است، كه به نظر مى‌رسد در اين شمارش، ابيات منظومه حمله حيدرى را نيز محسوب كرده است.

مشهورترين اثر راجى‌كرمانى مثنوى حمله حيدرى اوست. البته عنوان حمله حيدرى در سراسر اثر به‌كار نرفته و به نظر مى‌رسد كسى كه به اشاره رضاقلى‌خان هدايت بخشهاى پراكنده اين مثنوى را جمع‌آورى كرده (رجوع کنید به ادامه مقاله)، به قرينه حمله حيدرى باذل مشهدى، اين عنوان را به منظومه راجى‌كرمانى داده است (راجى كرمانى، 1383ش، ج 1، مقدمه طالبيان و مدبرى، ص 21).

موضوع منظومه حمله حيدرى راجى‌كرمانى تاريخ صدر اسلام است كه در آن به زندگانى پيامبر صلى‌اللّه‌عليه‌وآله وسلم و نبردهاى آن حضرت با مخالفان دين اسلام اشاره كرده و سپس به موضوع اصلى منظومه، يعنى نبردهاى حيدركرار على عليه‌السلام با مشركان و منافقان پرداخته و برخلاف سلف و سرمشق خود (باذل)، ضمن توصيف حوادث زمان پيامبر و اميرمؤمنان، حوادث كربلا را نيز به تناسب موضوع وصف كرده است. در اواسط شرح جنگ صفّين منظومه پايان مى‌يابد (رجوع کنید به همان مقدمه، ص 22). منظومه حمله حيدرى داراى يك مقدمه در «وصف آفرينش و ساقى‌نامه و تولد حضرت امير» و هفت كتاب است: واقعه بدر كبرا؛ داستان غزوه احد؛ غزوه احزاب؛ غزوه خيبر؛ فتح مكه؛ آغاز داستان حجة‌الوداع؛ بر مسند خلافت استقرار يافتن اميرمؤمنان عليه‌السلام.

هرچند مأخذ معيّنى براى روايتهاى راجى‌كرمانى در منظومه حمله حيدرى نمى‌توان در نظر گرفت، ظاهرآ مأخذ او در ذكر حوادث كربلا و عروسى قاسم كتاب روضة‌الشهداء بوده است. راجى در اين بخش به مأخذ مذكور اكتفا نكرده، بلكه ظاهرآ از روايتهاى شفاهى و حتى افسانه‌هاى رايج در ميان نقالان و قصه‌گويان نيز استفاده كرده است تا بر جذابيت منظومه خود بيفزايد (رجوع کنید به همان، ص 25؛ نيز رجوع کنید به راجى كرمانى، 1377ش، مقدمه اشرف‌زاده، ص 7).

شمار ابيات منظومه حمله حيدرى در حدود سى هزار بيت است، اما وامق‌يزدى (همانجا) و رضاقلى‌خان هدايت (همانجا)، تذكره‌نگاران معاصر راجى، تعداد ابيات آن را حدود بيست هزار بيت دانسته‌اند. از اين تعداد، حدود هفده هزار بيت در چاپ جديد حمله حيدرى (رجوع کنید به ادامه مقاله) ذكر شده و بقيه ابيات آن در چاپ سنگى سال 1270 تهران، با عنوان كتاب حمله ملابمونعلى منتشر شده است (رجوع کنید به صفا، ص 385).

راجى كرمانى (1383ش، ج 2، ص 182) تاريخ شروع سرودن منظومه خود را به حساب ابجد كلمه «تاريخ» ذكر كرده كه برابر است با سال 1211، اما تاريخ پايان آن معلوم نيست. مصححان حمله حيدرى پايان آن را پيش از درگذشت ابراهيم‌خان ظهيرالدوله در سال 1240 دانسته‌اند (راجى‌كرمانى، ج 1، مقدمه، ص 18)، اما باتوجه به پايان ناقص و ناگهانى منظومه، به نظر مى‌رسد سرودن ابيات حمله حيدرى تا پايان عمر راجى ادامه يافته باشد.

راجى مثنوى خود را به تقليد از حمله حيدرى باذل مشهدى، در بحر متقارب سروده است و هر دو به وزن شاهنامه فردوسى نظر داشته‌اند (رجوع کنید به اته، ص60ـ61). راجى در تشبه به فردوسى گاهى خود را از او بالاتر دانسته و ظهيرالدوله را كه قدرشناس‌تر از سلطان محمود غزنوى بوده، بر سلطان محمود ترجيح داده است (رجوع کنید به راجى‌كرمانى، 1383ش، ج 2، ص 182).

از نظر بهره‌گرفتن از واژگان حماسى و تركيباتى كه در حماسه كاربرد دارند، راجى به شاهنامه فردوسى و حمله حيدرى باذل مشهدى توجه داشته و حتى در اين زمينه بيش از باذل توفيق يافته زيرا توانسته است زبان حماسى شاهنامه را به خوبى تقليد كند (رجوع کنید به صفا، همانجا؛ راجى كرمانى، 1377ش، همان مقدمه، ص 19)، اما او به تناسب موضوع منظومه، واژگان دينى و تركيبات مذهبى را به كار گرفته و طبعآ از مقدار واژگان فارسى سره منظومه او در قياس با شاهنامه فردوسى كاسته شده است (راجى‌كرمانى، 1383ش، ج 1، همان مقدمه، ص 34). زبان منظومه نيز به تناسب مخاطبهاى عامى كه براى آن در نظر گرفته شده، گاه به زبان سهلِ ممتنع بوستان* سعدى نزديك شده است، اما اين زبان ساده گاهى با زيباييهاى لفظى و معنوى همراه مى‌شود و بدون آنكه تكلفى در كار باشد، بسيارى از صنايع بديعى با انواع تشبيه و استعاره در شعر وى جلوه‌گر مى‌شود (راجى كرمانى، 1377ش، همان مقدمه، ص 7؛ همو، 1370ش، همان مقدمه، ص 22). لغزشهاى زبانى نيز در برخى ابيات حمله حيدرى ديده مى‌شود، از جمله به كارگرفتن كلماتى كه نقش معنايى ندارند و راجى براى پر كردن وزن بيت از آنها استفاده كرده است يا تركيبهاى تازه‌اى كه برخلاف معيارهاى دستورزبان فارسى ساخته شده‌اند (رجوع کنید به صرفى، ص 49ـ50).

علاوه بر واژگان، در زمينه آفرينش قهرمانان و توصيف آنها نيز راجى به شاهنامه توجه كرده و كوشيده است قهرمانان منظومه خود را همچون قهرمانان شاهنامه به صورت خارق‌العاده توصيف كند. براى اين منظور، بسيارى از وصفهاى فردوسى درباره رستم را براى على عليه‌السلام به‌كار برده است . همچنان‌كه تصوير بازوبند قاسم با بازوبند سهراب و نبرد حضرت على با عمروبن عبدود و عبدالعزى، با نبرد رستم با اشكبوس قابل قياس است (رجوع کنید به راجى‌كرمانى، 1383ش، ج 1، همان مقدمه، ص 37؛ همو، 1370ش، همان مقدمه، ص 15ـ16)، اما بسيارى از تصاوير شعر راجى كه جنبه غنايى دارند، با ساختار حماسى منظومه در تعارض‌اند (رجوع کنید به راجى كرمانى، 1383ش، همانجا؛ صرفى، ص 49). با اين همه، منظومه حمله حيدرى راجى نسبت به حمله حيدرى باذل مشهدى به لحاظ استحكام الفاظ و زيبايى ابيات برترى دارد (رجوع کنید به صفا، همانجا).

در سراسر منظومه حمله حيدرى، 24 ساقى‌نامه ديده مى‌شود كه از 9 بيت تا 212 بيت را دربرمى‌گيرد. نوشتن ساقى‌نامه از قرن دهم در ميان شاعران، به‌ويژه شاعران مثنوى‌سرا، مرسوم شده بود (رجوع کنید به ساقى‌نامه*؛ راجى كرمانى، 1377ش، همان مقدمه، ص 16). به نظر مى‌رسد راجى در ساقى‌نامه‌هاى خود ــكه به تأثر از نظامى گنجه‌اى سروده ــ دو هدف داشته است: نخست آنكه، قرارگرفتن آنها در ميان حوادث داستان باعث تنوع شود و از يكنواختى آن بكاهد؛ دوم آنكه بعضى از اين ساقى‌نامه‌ها در حكم براعت استهلال* حوادثى است كه شاعر بعد از ساقى‌نامه به توصيف آنها پرداخته است (همان مقدمه، ص 19؛ راجى‌كرمانى، 1383ش، ج 1، همان مقدمه، ص 39). ويژگى عمده ساقى‌نامه‌هاى راجى كه آن را با ساقى‌نامه‌هاى حمله حيدرى باذل مشهدى و صهباى آشتيانى متفاوت مى‌سازد، درآميختن آن با شرح حوادث كربلاست. با اينكه ماجراى كربلا ارتباطى با جريان حوادث منظومه حمله حيدرى ندارد، اما راجى هر جا كه لازم ديده با شرح حوادث كربلا، خواننده را به گريستن واداشته است كه آشنايىِ او را با روش اهل منبر نشان مى‌دهد (راجى كرمانى، 1377ش، همان مقدمه، ص 7؛ همو، 1383ش، همان مقدمه، ج 1، ص 43). راجى در ساقى‌نامه‌هاى خود بيشتر از آنكه ساقى را خطاب كند، به مُغَنّى خطاب كرده، در حالى كه هدف باذل مشهدى از ساقى، حيدر كرار يا ساقى كوثر بوده است. بعضى از ساقى‌نامه‌هاى حمله حيدرى راجى به ياد ابراهيم‌خان ظهيرالدوله سروده شده است و درآميختن ساقى‌نامه با مدح از ديگر ويژگيهاى ساقى‌نامه‌هاى راجى به‌شمار مى‌آيد (رجوع کنید به راجى كرمانى، 1377ش، همان مقدمه، ص 5، 19).

منظومه حمله حيدرى راجى را ميرزامظهر كرمانى به تشويق رضاقلى‌خان هدايت جمع‌آورى و تدوين (رجوع کنید به هدايت، ج 2، بخش 1، ص 333) و در 1264 در تهران چاپ سنگى كرد، كه بعدآ چندين چاپ براساس آن صورت گرفت. چاپ منقح آن به كوشش يحيى طالبيان و محمود مدبرى در دو جلد انتشار يافته است (كرمان 1383ش).

2) افتخارنامه حيدرى. اين اثر با اينكه از نظر عنوان با حمله حيدرى باذل مشهدى و راجى كرمانى مشابهت كامل ندارد، از حيث موضوع با آن دو يكسان است. سراينده منظومه، ميرزامصطفى افتخارالعلماء معروف به صهباى آشتيانى فرزند ميرزا محمدحسن آشتيانى، مجتهد مشهور تهران در عهد ناصرى، است. صهبا در 1327، در وقايع مشروطه در حرم شاه عبدالعظيم به قتل رسيد (آقابزرگ طهرانى، ج 2، ص 257؛ مدرس تبريزى، ج 3، ص480؛ بامداد، ج 4، ص 101ـ103). در ستايش‌نامه منظومى كه مجدالادباء، متخلص به ثريا، در آغاز منظومه آورده است، از وى به عمدة‌العلماء و از پدر وى با ستايش فراوان ياد كرده است (ص ج). آنچه در انتهاى جلد اول كتاب (ص 201ـ202) آمده، از آنِ صهبا نيست بلكه سروده‌هاى كاتب كتاب متخلص به صباست.

با اينكه صهباى آشتيانى منظومه خود را به سفارش كسى نسروده، اما در مقدمه كتاب (ص 4ـ5) اشعارى در ستايش ناصرالدين‌شاه، وليعهد او مظفرالدين‌ميرزا و صدراعظم على‌اصغر خان امين‌السلطان آورده و حتى امين‌السلطان را همچون سلطان محمود غزنوى مشوق خود دانسته است (رجوع کنید به صهباى آشتيانى، ديباچه مجدالادباء، ص ز) و اين در حالى است كه در چندين جاى كتاب (ج 2، ص 243، 330) از روزگار خود شكايتها دارد.

عنوان منظومه (افتخارنامه حيدرى) در نخستين چاپ آن، به سال 1310، در دوره ناصرالدين‌شاه، ديده مى‌شود. سراينده منظومه نيز از آن به نامه افتخار ياد كرده است (رجوع کنید به همان، ج 2، ص330).

موضوع افتخارنامه حيدرى نبردهاى حضرت على عليه‌السلام است كه در دو بخش به شرح آنها پرداخته است : بخش اول، نبردهاى آن حضرت در زمان پيامبر صلى‌اللّه‌عليه وآله‌وسلم كه با تولد آن حضرت شروع مى‌شود و با جانشينى وى به‌جاى پيامبر پايان مى‌يابد. بخش دوم، با گفتگوى اهل مدينه در تعيين امام شروع مى‌گردد و با شرح ماجراى كشته شدن سپاه خوارج در جنگ نهروان خاتمه مى‌يابد. ظاهرآ به همين سبب بوده است كه آن را دنباله منظومه باذل مشهدى دانسته و از آن به عنوان جلد دوم حمله حيدرى ياد كرده‌اند (راجى‌كرمانى، 1383ش، ج 1، همان مقدمه، ص 21).

مأخذى براى افتخارنامه حيدرى ذكر نشده اما به نظر مى‌رسد مطالب ناسخ‌التواريخ لسان‌الملك سپهر (متوفى 1298)، كه در روزگار ناصرالدين‌شاه شهرت داشته، مأخذ اصلى صهباى آشتيانى در شرح نبردهاى حضرت على باشد (دايرة‌المعارف فارسى، ذيل «افتخارنامه‌ى حيدرى»).

سراينده افتخارنامه تعداد ابيات آن را هجده هزار بيت ذكر كرده (صهباى آشتيانى، ج 2، ص330)، در حالى كه مجدالادباء در مقدمه‌اى كه بر كتاب نوشته (ص د)، تعداد ابيات آن را بيست‌هزار بيت دانسته است. ظاهرآ مجدالادباء خواسته است ميان بيست سالگى شاعر و بيست‌هزار بيت تناسبى شاعرانه برقرار كند، اما افتخارنامه حيدرى شامل هفده‌هزار بيت است.

صهباى آشتيانى بنابر اشاره خود (ج 2، ص 322، 330)، در بيست سالگى سرودن افتخارنامه حيدرى را شروع كرده و آن را در شش ماه، در سال 1304 به پايان برده است. مجدالادباء در مقدمه‌اى كه بر اين كتاب نوشته (ص د)، مادّه تاريخ «انجام اين نامه نامدار» را «زهى افتخار» (1304) ذكر كرده است. باتوجه به تعداد زياد ابيات منظومه و اظهار ترديد مجدالادباء در ذكر عبارت «شش ماه يا پنج» (همانجا)، به نظر مى‌رسد گفتن اين مدت كوتاه، نوعى اظهار قدرت در برابر باذل مشهدى و راجى كرمانى باشد كه منظومه‌هاى خود را در طول چهل يا پنجاه سال سروده‌اند.

افتخارنامه حيدرى نيز همچون اسلاف خود (حمله حيدرى باذل مشهدى و راجى كرمانى) به تأثر از شاهنامه فردوسى در بحر متقارب سروده شده و حتى شاعر در آغاز منظومه (ج 1، ص20)، از فردوسى استمداد جسته است. زبان منظومه نيز حماسى است و شاعر كوشش كرده است در حوزه واژگان و تركيبات از نحوه بيان فردوسى پيروى كند. ازاين‌رو مثلا از الف اطلاق كه از بازمانده‌هاى سبك خراسانى است، در كلماتى چون خنجرا و اندرا (رجوع کنید به ج 2، ص 293، 304) يا پيكرا و لشكرا (ج 2، ص 306، 314) استفاده كرده است. در توصيف قهرمانان مذهبى نيز، وى از توصيفهاى حماسى شاهنامه تبعيت كرده است، اما لحن او نشان مى‌دهد كه جنبه دينى قهرمانان منظومه مذهبى خود را همواره در نظر داشته است.

صهباى آشتيانى نيز براساس آنچه در حمله‌هاى حيدرى پيش از او مرسوم بوده، براى رفع يكنواختى حوادث، در چندين جاى منظومه خود ساقى‌نامه‌هايى آورده و دليل آوردن آنها را «تفريح دماغ و آرايش كتاب» ذكر كرده است (ج 1، ص 5).

در مجموع، چند ويژگى افتخارنامه حيدرى را از حمله‌هاى حيدرى متمايز مى‌سازد. نخست آنكه، زبان شعر او برخلاف آنها به سستى نگراييده بلكه استوار و داراى فخامت حماسى است و حتى در برخى موارد، يادآور زبان شعرِ خداوندنامه فتحعلى‌خان صبا* (متوفى 1238) است. هرچند آثار ديگرى از صهبا در دست نيست، اما توانايى او در سرودن اين منظومه نشان مى‌دهد كه وى شاعر متبحرى بوده است. دوم شكواييه‌هاى اوست. زمينه‌هاى اجتماعى شكواييه‌هاى او، كه در جاى‌جاى منظومه ديده مى‌شود و در آنها از ابناى روزگار شكوه شده (مثلا ج 2، ص 243،330)، معلوم نيست، اما او در نهايت از ابناى روزگار به شاه پناه برده و از او استمداد جسته (ج 2، ص 244) يا به امين‌السلطان اميد بسته است (همان، مقدمه مجدالادباء، ص ز).

افتخارنامه حيدرى را در 1310 كاتبى با تخلص «صبا»، در دو جلد به هم پيوسته كتابت كرده و اشعارى در ستايش ناصرالدين‌شاه، على‌اصغرخان امين‌السلطان، صهبا و پدرش آورده است (رجوع کنید به ج 1، ص 202). مقدمه‌اى منظوم از حيدرعلى مجدالادباء در آغاز كتاب قرار گرفته كه در آن به ستايش خداوند، منقبت پيامبر، ستايش امير مؤمنان، نعت صاحب‌الزمان، مدح ميرزا محمدحسن شيرازى مرجع بزرگ شيعه كه حكم او در واقعه تنباكو و لغو آن مشهور است، و ميرزا محمدحسن آشتيانى و توصيف دانشمندىِ صهباى آشتيانى پرداخته است. كتاب افتخارنامه حيدرى در همان سال كتابت (1310) به چاپ سنگى رسيد (مشار، ج 1، ستون 425) و چاپ حروفى آن، برخلاف نوشته گلچين معانى (ج 7، بخش 1، ص 322)، با همان عنوان كه در چاپ سنگى آمده است، به سعى و اهتمام محمدحسن علمى، بدون تاريخ بعدآ انتشار يافت.


منابع:
(1) آقابزرگ طهرانى؛
(2) هرمان اته، تاريخ ادبيات فارسى، ترجمه با حواشى صادق رضازاده شفق، تهران 1356ش؛
(3) مهدى بامداد، شرح‌حال رجال ايران در قرن 12 و 13 و 14 هجرى، تهران 1357ش؛
(4) محمد دانشور، تاريخچه محلّه و مسجد خواجه خضر كرمان، كرمان 1375ش؛
(5) دايرة‌المعارف فارسى، به سرپرستى غلامحسين مصاحب، تهران 1345ـ1374ش؛
(6) احمد ديوان‌بيگى، حديقة‌الشعراء، چاپ عبدالحسين نوائى، تهران 1364ـ1366ش؛
(7) بمانعلى راجى كرمانى، حمله حيدرى، چاپ يحيى طالبيان و محمود مدبرى، كرمان 1383ش؛
(8) همو، گزيده حمله حيدرى: بزرگترين حماسه مذهبى، تحقيق و گزينش حسين بهزادى اندوهجردى، تهران 1370ش؛
(9) همو، نوبت‌زن كوى ساقى، چاپ رضا اشرف‌زاده، (مشهد 1377ش)؛
(10) محمدعلى‌بن عبدالوهاب شهلاى يزدى، تذكره شبستان، چاپ اكبر قلمسياه، تهران 1379ش؛
(11) محمدرضا صرفى، «محتوا، ساختار و زبان حمله حيدرى»، در خلاصه مقالات همايش بزرگداشت ملابمانعلى راجى كرمانى : (23ـ22 مهرماه 1377، كرمان)، به كوشش وحيد پورنادرى، كرمان ?(1377ش)؛
(12) ذبيح‌اللّه صفا، حماسه‌سرايى در ايران، تهران 1363ش؛
(13) مصطفى صهباى آشتيانى، كتاب افتخارنامه حيدرى، تهران: كتابفروشى محمدحسن علمى، (بى‌تا.)؛
(14) محمد قزوينى، يادداشتهاى قزوينى، چاپ ايرج افشار، تهران 1363ش؛
(15) احمد گلچين معانى، فهرست كتب خطى كتابخانه آستان قدس رضوى، ج 7، بخش 1، مشهد 1346ش؛
(16) محمدعلى مدرس‌تبريزى، ريحانة‌الادب، تهران 1369ش؛
(17) خانبابا مشار، فهرست كتابهاى چاپى فارسى، تهران 1350ـ1355ش؛
(18) محمدعلى‌بن محمدباقر وامق يزدى، تذكره ميكده، به كوشش حسين مسرت، (تهران) 1371ش؛
(19) رضاقلى‌بن محمدهادى هدايت، مجمع‌الفصحاء، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1382ش.

/ يداللّه جلالى‌پندرى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6562
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست