responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6526

 

حمدى، حمداللّه ، حمدى، حمداللّه، صوفى و شاعر ترك قرن نهم و دهم. او در 853 در گوينوك، در نزديكى بولو، متولد شد.

حمدى كوچك‌ترين پسر شيخ آق شمس‌الدين، مرشد بيراميّه* و جانشين حاجى‌بيرام ولى*، بود. در ده سالگى پدر خود را از دست داد و احتمالا دوران كودكىِ سخت وى الهام‌بخش او در سرودن مثنوى معروف يوسف و زليخا شده است. حمدى در مقدمه اين اثر (نسخه خطى كتابخانه دانشگاه استانبول، بخش نسخ خطى تركى، ش 675، گ 11 پ ـ 12 ر) نقل كرده است كه برادران نادان و شرورش، به دليل محبت بسيار پدرشان به وى، با او بدرفتارى مى‌كردند و به او حسد مى‌ورزيدند. اگرچه حمدى از برادرانش هيچ تمجيدى نكرده، اما نام برخى از آنان در منابع به‌عنوان علمايى برجسته آمده‌است (رجوع کنید به انيسى؛
طاشكوپرى‌زاده، جاهاى متعدد).

درباره دوران جوانى و تحصيلات وى اطلاعات اندكى در دست است. براساس آثار او و از آنجا كه مدت كوتاهى در مدرسه محمد اول در بورسه تدريس مى‌كرده، احتمالا تحصيلات كلاسيك داشته است. از گلايه‌ها و اشاراتى كه در آثارش پراكنده است، به‌خصوص در مثنوى ليلى و مجنون (نسخه خطى كتابخانه دانشگاه استانبول، بخش نسخ خطى تركى، ش 800، گ 110)، معلوم مى‌شود كه هيچ سلطان، وزير يا مقام عالى‌رتبه‌اى از وى حمايت نكرده است. به‌زعم برخى تذكره‌نويسان (رجوع کنید به لطيفى؛
قنالى‌زاده، ذيل مادّه) او در اصل يوسف و زليخا را با درج تقديم‌نامه‌اى در مقدمه، به بايزيد دوم تقديم كرده بود، اما چون از سلطان پاسخى نرسيد، در نسخه‌هاى بعدى تقديم‌نامه را حذف كرد و به جاى آن چند خطى در شِكوه از قضا و قدر نوشت. حمدى در مدت اقامت كوتاهش در بورسه مريد شيخ ابراهيم تَنّورى، يكى از خليفه‌هاى پدرش، شد و سپس در گوينوك انزوا در پيش گرفت. به نوشته حسن قنالى‌زاده (همانجا )حمدى زندگى خود را از طريق استنساخ و فروختن مثنوى (يوسف و زليخاى) خود تأمين مى‌كرده است. او در 909 در گوينوك درگذشت و همانجا، در كنار مزار پدرش، به خاك سپرده شد.

حمدى رساله‌هاى گوناگونى درباره مذهب و تصوف تأليف كرده كه از آنها اثرى باقى نمانده است. ديگر آثار او عبارت‌اند از : 1) ديوان، با حجمى كم، كه نسخه‌هاى آن بسيار كمياب است و مشخصه كارى شاعر نيز به شمار نمى‌رود، زيرا حمدى با مثنويهايش شناخته شده‌است. غزلها و قصيده‌هاى معمولى‌اش نيز، كه اغلب با گرايش عرفانى در قالب اصطلاحات صوفيانه بيان شده‌اند، انديشه بديعى را القا نمى‌كنند (براى نسخه نسبتآ معتبرى از اين ديوان رجوع کنید به كتابخانه سليمانيه، بخش اسعدافندى، ش2626).

2) مثنوى يوسف و زليخا، درباره داستان يوسف و همسر فوطيفار (در منابع اسلامى قطفير، فرعون مصر) است كه به صبغه عرفانى سروده شده است. اين داستان در اصل براساس شواهد و تفاسير قرآنى است كه بعدها شاعران برجسته فارسى‌زبان آن را شرح و بسط داده‌اند و در شرق و غرب تركيه نيز دست‌مايه مثنوى چندين شاعر شده است. اثر حمدى در 897 به اتمام رسيد و شهرت بسيار يافت. نسخه‌هاى بسيارى از آن در كتابخانه‌هاى تركيه و اروپا يافت مى‌شود (براى نسخه‌هاى موجود در كتابخانه‌هاى استانبول >رجوع کنید به فهرست خمسه‌هاى تركى موجود در كتابخانه‌هاى استانبول<، ص 22ـ37). حمدى در كتاب خود گفته است كه از يوسف و زليخاى منسوب به فردوسى و به‌خصوص از اثر منسوب به جامى پيروى كرده است. در واقع بيشتر اين مثنوى با اثر جامى* همخوانى دارد، با اين تفاوت كه وى به جاى بحر هَزَج از بحر خفيف استفاده كرده و به پيروى از سبك شيخى، در جاى‌جاى مثنوى، غزل آورده است.

3) مثنوى ليلى و مجنون. اين اثر كه در 905 به پايان رسيده، براساس افسانه معروف عربى سروده شده و با اثر مشابه جامى هم‌نام است. ارزش ادبى اين مثنوى از يوسف و زليخا كمتر نبود، اما به اندازه آن محبوبيت نيافت و با ظهور مثنوى فضولى تقريباً ناديده گرفته شد (نسخه معتبر آن با تاريخ 936، نسخه خطى كتابخانه اياصوفيه به‌شماره 2/3901 است).

4) مثنوى تحفة‌العشّاق. اين اثر تمثيل‌گونه بديع‌ترين اثر حمدى است. در اين داستان، بازرگان جوانى (روح انسان) از قيصريه (سرزمين مقدّس)، به ارشاد شيخ اوحدالدين، با خادمان و مال‌التجاره (قابليتهاى روح)، رهسپار قسطنطنيه (اين دنياى غمزده) مى‌شود. در آنجا زيبايى خيره‌كننده‌اش وزير بيزانس (خِرَد پنهان) را بر آن مى‌دارد كه وى را به عنوان همسرى مناسب براى دختر زيبايش برگزيند (لذت جسمانى). بازرگان جوان از ايمان راستين خود دست مى‌كشد و خود را وقف معشوق مى‌كند و آنان صاحب دو پسر مى‌شوند. بازرگان جوان روزى در حين اجراى مراسم مذهبى در كليساى سنت سوفيا، قرآن خود را مى‌بيند كه هنگام روى گرداندن از اسلام، در آنجا رها كرده بود. وقتى آن را باز مى‌كند به آيه‌اى برمى‌خورد كه افراد قسى‌القلب را به بازگشت به سوى خدا فرا مى‌خواند. بازرگان جوان كه نور هدايت الهى در روحش جارى مى‌شود، با صداى بلند گريه مى‌كند. وزير و دخترش، با ديدن اين نشانه قدسى اسلام مى‌آورند و هر سه رهسپار قيصريه مى‌شوند. چون بيشتر مثنويها معمولا به يكى از موضوعات رايج و شناخته شده جهان اسلام پرداخته‌اند، به نظر نمى‌رسد كه اين داستان بديع توجه بسيارى را برانگيخته باشد، زيرا نسخه‌هاى خطى آن بسيار كمياب است.

5) مثنوى قيافت‌نامه (كتاب چهره‌ها)، مثنوى‌اى كوتاه در وزن خفيف درباره دانش سنّتى قيافه‌شناسى كه به رابطه ميان ويژگيهاى جسمى و خصوصيات اخلاقى مى‌پردازد و فاقد هرگونه ارزش ادبى خاص است (نسخه‌اى معتبر از آن به تاريخ 991 در كتابخانه سليمانيه، بخش اسعد افندى، در مجموعه ش 3613، گ 84ـ90 موجود است).

6) مثنوى مولِد، درباره زندگى پيامبر اسلام با تأكيد خاص بر وقايع هم‌زمان با تولد، معراج، معجزات و درگذشت پيامبر. اين مثنوى يكى از چندين شعر از اين نوع ادبى است كه مشهورترين آنها وسيلة‌النجاة سليمان چلبى است. كتاب حمدى با كتاب سليمان چلبى در جزئيات بسيارى تفاوت دارد اما از شور مديحه‌سرايى مذهبى آن بى‌بهره است (براى نسخه‌اى نسبتآ معتبر رجوع کنید به كتابخانه سليمانيه، بخش فاتح، ش 4511).

7) مثنوى احمديه، در نعت پيامبر. اگرچه برخى منابع نام‌آن را محمديه ذكركرده‌اند، خود حمدى به‌وضوح نوشته‌است:«اين‌شعر را احمديه ناميدم و در سال 900 آن را به پايان بردم» (كتابخانه سليم‌آقا كمانكش، ش 1111). آثار حمدى تصحيح نشده‌اند.


منابع:
(1) حسين انيسى، مناقب آق شمس‌الدين، نسخه خطى كتابخانه سليمانيه، بخش حاجى محمود، ش 4666؛
(2) رياضى، تذكره؛
(3) ادرنه لى سهى، تذكره سهى، (استانبول) 1325؛
(4) احمدبن مصطفى طاشكوپرى‌زاده، الشقائق النعمانية فى علماءالدولة العثمانية، بيروت 1395/1975؛
(5) محمد عاشق چلبى، مشاعرالشعرا: عاشق چلبى تذكره سى، چاپ گ. م. مرديت ـ اوئنز، لندن 1971؛
(6) حسن قنالى‌زاده، تذكرة‌الشعرا، چاپ ابراهيم قُتلُق، آنكارا 1978ـ1981؛
(7) لطيفى، تذكره لطيفى، چاپ احمد جودت، استانبول 1314؛


(8) E. J. W. Gibb, A history of Ottoman poetry, London 1900-1909, II, 138-225 and VI, 74-85;
(9) IA, s.v. "Hamdi" (by M. Fuad Koprulu);
(10) Istanbul kutuphaneleri Turkce hamseler katalogu, Istanbul 1961.

/ فاخر عز، با اندكى تلخيص از د. اسلام /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6526
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست