حمداللّه آماسى (شيخ حمداللّه) ، حمداللّه آماسى (شيخ حمداللّه)، از استادان هفتگانه خوشنويسى ترك و از واضعان قواعد خط نسخ در سده نهم و دهم. به نوشته مستقيمزاده (ص 185)، او در 840 در آماسيه* به دنيا آمد؛ (قس رادو، ص 95، كه سال ولادتش را بين سالهاى 830 تا 833 دانسته است). پدرش، مصطفىدَده، شيخِ سهرورديه و منسوب به خاندان سارى قاضىزاده، به روايتى از بخارا به آماسيه مهاجرت كرده بود (رادو، ص90، 95؛ مستقيمزاده، همانجا). حمداللّه مراتب سير و سلوك را نزد پدرش، علوم دينى را نزد خطيبى به نام قاسم افندى، و خط را از يكى از خطاطان مشهور آن دوره به نام خيرالدين مرعشى (متوفى 876) آموخت و در اقلام سته اجازه گرفت (رادو، ص 95؛ بيانى، ج 4، ص 1064). در دوره اقامتش در آماسيه، استاد خط شاهزاده بايزيد* شد و كتابهايى براى كتابخانه وى استنساخ كرد (د. ا. د. ترك، ذيل «حمداللّه افندى، شيخ»).
حمداللّه با دختر جلالالدين آماسى، دايى خود كه از خطاطان مشهور بود، ازدواج كرد (رادو، همانجا).
هنگامى كه بايزيد دوم به سلطنت رسيد، حمداللّه معلمِ منشيان و ملازمان دربار گرديد و «مشقخانه»اى در ادرنهسراى و آرپالقِ* دو روستا در ناحيه اُسكُدارِ استانبول، در اختيار وى قرار داده شد (همان، ص 96). زيباترين آثار او، با رقم «كاتبالسلطان بايزيد»، در اين دوران نوشته شده است. پس از مرگ بايزيد دوم در 918، حمداللّه هشت سال منزوى شد و مجدداً در دوره سلطان سليم اول (حك : 918ـ926) به تربيت شاگردان و راهنمايى مريدان پرداخت. وى در زمان سليمان قانونى (حك : 926ـ974)، به علت پيرى، درخواست سلطان را براى كتابت قرآن نپذيرفت و چند ماه بعد، در 86 سالگى، درگذشت. مستقيمزاده (ص 186) بيتى با مادّه تاريخ «ضيفاله» (926) براى وفاتش سروده است (قس زينالدين، ص 331، پانويس؛ رادو، همانجا).
حمداللّه را، طبق وصيتش، در قبرستان قَرَجه احمد در اسكدار و نزديك مزار علىبن يحيىالصوفى، خوشنويس نامى، به خاك سپردند و چون بسيارى از خطاطان مشهور در اين مكان دفن شدهاند، اين مكان «شيخ صُفّهسى» (صُفه شيخ) خوانده شده است (د. ا. د. ترك، همانجا).
شيخ حمداللّه در مسير تطور و تعالىِ اقلامِ سته نقش مؤثرى داشت و آثار او گواه اين توفيق است. زندگى هنرى او به دو دوره تقسيم مىشود: خطاطى به شيوه ياقوتِ مستعصمى* در آماسيه، و خطاطى به سبكى جديد در استانبول (رادو، ص 97). حمداللّه را واضع قواعد خط نسخ* ترك (فتونى، ص 32) و از استادان برجسته ثلثنويسى (رجوع کنید به ثلث*، خط) دانستهاند. او در تناسب فواصل حروف و ضخامت آنها و نيز طرز قرارگرفتن كلمات، سامان جديدى پديد آورد و بر زيبايى خط ثلث و نسخ افزود و بدين ترتيب در شيوه ياقوت، اعتدال و توازنى ايجاد كرد (رادو، ص 97؛ نيز رجوع کنید به شريفى، ص 142، 319). وى عموماً در يك قطعه، از خط ثلث و نسخ، توأمان، استفاده مىكرد (رجوع کنید به رادو، ص 94) و خط مُحَقَّق* را در نوشتن بسمله و خط رقعه* را، با اسمِ «خط اجازه»، در «انجامه»هاى آثار خطاطان و نيز در اجازهنامهها به كارمىبرد (د. ا. د. ترك، همانجا).
او شاگردان بسيارى تربيت كرد، از جمله پسرش مصطفىدده معروف به شيخزاده، دامادشِ شكراللّه خليفه، و بسيارى ديگر از اعضاى خانوادهاش، و نيز احمد قرهحصارى* (رادو، ص 98؛ >فرهنگ هنر<، ذيل «حمداللّه، شيخ»). حمداللّه آماسى شيخ اول، درويشعلى شيخ دوم و حافظ عثمان* شيخ سوم در خطاطى دانسته شدهاند (بهنسى، ذيل «الشيخ الخطّاط»). همچنين شيخ حمداللّه به همراه پسرش مصطفىدده، دايى او جمال، محيىالدين پسر جلالالدين آماسى، ملااحمد قرهحصارى، عبداللّه آماسى، و ابراهيم شربتچىزاده، هفت استاد برجسته خوشنويسى تركاند (مصطفىعالىافندى، ص 24).
آثار وى را حدود 47 مصحف و حدود هزار قطعه، مشتمل بر سورههاى انعام، كهف، نبأ و نيز مجموعه اوراد و اذكار و طومار و قطعه و مرقع دانستهاند كه از آن ميان حدود سى قرآن، پنجاه نمونه از سوره انعام، 121 مرقع و قطعه، هشت كتاب در طب و حديث، و شش مجموعه دعا باقىمانده كه يا انجامه آنها به امضاى شيخ حمداللّه است يا خطاطى آنها به وى منسوب است (شيمل، ص 108؛ لينگز، ص 55 و تصوير 29 و 30؛ فتونى، ص 33، تصوير 22؛ رادو، ص 98). خطاطى كتيبه ورودى و محراب مسجد بايزيد نيز از كارهاى اوست (>فرهنگ هنر<، همانجا).
منابع: (1) عفيف بهنسى، معجم مصطلحات الخطّ العربىّ و الخطّاطين، بيروت 1995؛ (2) مهدى بيانى، احوال و آثار خوشنويسان، تهران 1363ش؛ (3) ناجىزينالدين، مصور الخطالعربى، بيروت 1394/ 1974؛ (4) محمد شريفى، اللوحات الخطية فى الفنالاسلامى: المركبة بخط الثلثالجلى، دمشق 1419/1998؛ (5) آنهمارى شيمل، خوشنويسى و فرهنگ اسلامى، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد 1368ش؛ (6) محسن فتونى، موسوعة الخط العربى و الزخرفة الاسلامية، بيروت 2002؛ (7) سليمان سعدالدين مستقيمزاده، تحفه خطاطين، استانبول 1928؛ (8) مصطفى عالىافندى، مناقب هنروران، استانبول 1926؛
(9) The Dictionary of art, ed. Jane Turner, NewYork: Grove, 1998, s.v. "Hamdullah, Seyh" (by Nabil Saidi); (10) Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, [London( 1976; (11) Sevket Rado, Turk hattatlari, Istanbul )n.d.]; (12) TDVIA, s.v. "Hamdullah Efendi, Seyh" (by Muhittin Serin).