حِلو، شارل ، چهارمين رئيسجمهورى لبنان پس از استقلال (1343ـ1349ش/ 1964ـ1970). وى در 23 شوال 1331 (3 مهر 1292)/ 25 سپتامبر 1913، در خانوادهاى مارونى، در بيروت بهدنيا آمد. پس از اتمام دوره دبيرستان در بيروت، براى ادامه تحصيل به مدرسه عالى حقوق فرانسه رفت و موفق به اخذ دانشنامه رشته حقوق شد. پس از آن به وكالت پرداخت و تا 1325ش/1946 سردبيرى و نويسندگى در روزنامه فرانسوىزبان لوژور لبنان را برعهده داشت (زعيتر، ص 649؛ موسوعةالسياسة، ذيل «شارل حلو»؛ «رحل شارل حلو رئيسُ الفترة الحرجة»، 1421). وى همراه پير جميّل* در 1315ش/1936 حزب كتائب* را پايهگذارى كرد، اما پس از مدت كوتاهى از آن كناره گرفت و به حزب قانون اساسى (الحزب الدستورى) به رهبرى بشاره خورى*، نخستين رئيسجمهورى لبنان، پيوست (قصيفى، ص 6ـ7؛ موسوعة السياسة، همانجا؛ طرابلسى، ص 249). حلو از 1326 تا 1328ش/ 1947ـ 1949 سفير لبنان در واتيكان بود. در 1328ش/ 1949 وزارت دادگسترى و وزارت امورخارجه، در 1333ـ1334ش/1954ـ 1955 وزارت دادگسترىوبهداشت، در 1337ش/ 1958 همزمان وزارت اقتصاد و وزارت اطلاعرسانى، و در 1343ش/1964 وزارت تربيت ملى و هنرهاى زيبا را برعهده داشت (زعيتر، همانجا؛ عبدالساتر، ص 258؛ ماجد خليلماجد، ص73ـ74، 77، 100، 135، 147).
شارل حلو در 1336ش/ 1957 در زمره مخالفان كميل شمعون*، رئيسجمهورى وقت لبنان، قرار گرفت و به همراه بعضى از شخصيتهاى مسيحى ميانهرو، نيروى سوم (القوة الثالثه) را تشكيل داد و خواستار بىطرفى لبنان در منازعات جهان عرب شد (طرابلسى، ص 228؛ موسوعة السياسة، همانجا). او با حمايتِ طرفداران فؤاد شهاب* و مارونيها در مجلسِ نمايندگان، با كسب رأى اعتماد اكثر نمايندگان مجلس، در اول مهر 1343/ 23 سپتامبر 1964 به رياست جمهورى رسيد (طرابلسى، ص 248ـ249؛ كباره، ص 709ـ 710؛ زعيتر، همانجا)؛ از اينرو، وى در دوره رياست جمهورى، تحتفشار اين دو گروه، سياستهاى دوگانه و متناقضى در پيش گرفت (طرابلسى، ص 249).
در دوره رياست جمهورى شارل حلو، در 1344ش/ 1965 در پى اختلاف اعراب و رژيم اشغالگر درباره چگونگى استفاده از آب رود اردن، كشورهاى عربى و در رأس آنها مصر تصميم گرفتند كه به لبنان و اردن نيروى نظامى اعزام كنند. اين امر با مخالفت بسيارى از احزاب داخلى لبنان و نمايندگان مجلس روبهرو شد. در نهايت در ديدار شارلحلو با جمال عبدالناصر* در 25 ارديبهشت 1344/ 15 مه 1965، اعزام اين نيروها منتفى گرديد و موضوع از طريق سازمان ملل پيگيرى شد (طرابلسى، ص250؛ رعد، ص 153ـ158). حلو در همين سال به همراه ديگر كشورهاى عربى، مناسبات لبنان را با آلمان غربى، به دليل فروش اسلحه به رژيم اشغالگر، قطع كرد. او بار ديگر كوشيد ميان خواستهاى جمال عبدالناصر از يك سو، و مخالفان داخلى خود تعادل برقرار كند (رعد، ص 158ـ159). با وقوع جنگ خرداد 1346/ ژوئن 1967 بين اعراب و رژيم اشغالگر، حلو حالت ويژه در كشور برقرار كرد، قانونگذارى را به مدت دو ماه به حكومت سپرد و اعلام كرد ارتش لبنان براى دفاع از سرزمينهاى عربى آماده است (همان، ص 164ـ165؛ پتران، ص90). وى در انتخابات مجلس در 1347ش/1968، بر فؤاد شهاب پيروز شد. با حمايتهاى او، در اين سال ائتلافى شكل گرفت متشكل از سه گروه مارونى مسيحى طرفدار غرب، يعنى تجمع ملى (الكُتْلة الوطنية) به رهبرى ريمون اِدّه، حزب ملىگرايان آزاد (حزب الوَطَنيين الأحرار) به رياست كميل شمعون، و حزب كتائب به رهبرى پير جميّل. اين ائتلاف در همان سال بيشترين كرسيهاى مجلس آن كشور را به دست آورد (رابينوويچ، ص 34؛ صلح، ص 324؛ رعد، ص 172ـ175).
پس از جنگ خرداد 1346/ ژوئن 1967، شبهنظاميان فلسطينىِ مستقر در لبنان ــ كه به عمليات نظامى برضد رژيم صهيونيستى اقدام مىكردندــ تقويت شدند. در اين ميان، سياستمداران مسيحىِ مارونى با موضعگيرى بر ضد شبهنظاميان فلسطينى، جبهه متحدى تشكيل دادند (تيمافىيف، ص 329ـ 332؛ طرابلسى، ص 262ـ263؛ احمدى، ص 45). با اوج گرفتن عمليات گروههاى فلسطينى و بىاعتنايى شارلحلو به تهديدات رژيم اشغالگر، در نهايت مجموعهاى از كوماندوهاى اسرائيلى در 7 دى 1347/ 28 دسامبر 1968، سيزده هواپيماى مسافربرى آن كشور را در فرودگاه بيروت منفجر كردند. حلو، در واكنش به اين عمليات، ضمن رايزنى با سفيران امريكا، شوروى، انگليس و فرانسه، به سازمان ملل شكايت كرد (تيمافىيف، ص 331؛ پتران، ص 99؛ رعد، ص180ـ181). در پى اين رويداد، نيروهاى مارونى دولت را به ضعف بنيه دفاعى متهم كردند. از سوى ديگر، حلو نيز از اين نيروها فاصله گرفت، تا جايىكه يكى از طرفداران شهاب، به نام رشيد كرامى*، را در 1348ش/ 1969 به نخستوزيرى برگزيد (طرابلسى، ص 264؛ ماجد خليل ماجد، ص 174). افزايش عمليات شبهنظاميان فلسطينى از خاك لبنان برضد رژيم اشغالگر، به رويارويىِ فلسطينيان و واحدهايى از ارتش لبنان در مهر 1348/ اكتبر 1969 در جنوب آن كشور انجاميد. حلو براى پايان دادن به اين بحران، خواستار ميانجيگرى دولت مصر ميان لبنان و سازمان آزادىبخش فلسطين* (ساف) شد (تيمافىيف، ص 332، 338؛ پتران، ص 103؛ احمدى، همانجا). پس از مذاكرات اميل بستانى (فرمانده وقت ارتش لبنان) و ياسر عرفات* (رهبر ساف) در قاهره، در 22 آبان 1348/ 13 نوامبر 1969 توافقنامهاى بهنام قرارداد قاهره به امضاى طرفين رسيد كه براساس آن، ضمن تأكيد بر حضور شبهنظاميان فلسطينى در لبنان و ادامه مبارزه مسلحانه، اداره اردوگاههاى فلسطينى در خاك لبنان به خود آنان واگذار شد و دولت لبنان نيز حق دخالت در امور داخلى اردوگاهها را نداشت. در مقابل، فلسطينيها متعهد شدند حاكميت دولت لبنان را بر خاك آن كشور به رسميت بشناسند و در امور داخلى آن دخالت نكنند (قربان، ج 2، ص200ـ208؛ سالم، ص 75؛ وينسلو، ص 161ـ163).
در امور اقتصادى، شارل حلو سياست اقتصاد آزاد را در پيش گرفت. دولت فقط به آماده كردن زيرساختها، براى رشد بخش خدمات عمومى، پرداخت و دخالت در امور اقتصادى و اجتماعى را تا حد زيادى كاهش داد. او همچنين اصلاحات اقتصادى فؤاد شهاب، رئيسجمهورى قبلى، را از دستور كار خارج كرد (طرابلسى، ص 249؛ كباره، ص710). در دوره رياست جمهورى او وابستگى اقتصادى دولت به امريكا بيشتر شد و حضور شركتهاى اروپايى، بهويژه فرانسوى، كاهش يافت. در 1345ش/ 1966، ورشكستگى بانك انترا (مهمترين بانك خصوصى وقت لبنان)، بهدليل سياست مالى نادرست شارل حلو، مشكلات جدّى مالى براى آن كشور پديد آورد و باعث ورشكستگى بسيارى از بانكهاى لبنانى و افزايش نفوذ بانكهاى خارجى در اقتصاد لبنان شد (كباره، همانجا؛ زعيتر، ص 650ـ651؛ طرابلسى، ص 256ـ258).
افزونبر آن، سياستهاى نادرست اقتصادى او، بهويژه در بخش كشاورزى، سبب اعتصابات گسترده كشاورزان، كارمندان و كارگران در سالهاى 1343 تا 1346ش/ 1964ـ 1967 شد (طرابلسى، ص 251ـ254؛ تيمافىيف، ص321ـ322).
شارل حلو پس از اتمام دوره رياست جمهورىاش در 1349ش/1970، در 1351ش/1972 به رياست جمعيت بينالمللى اعضاى پارلمان كشورهاى فرانكوفون (الجمعية الدُوَلية للبرلمانيين الفرنكوفون) و در 1362ش/1983 به رياست سازمان بينالمللى همكارى فرهنگى و هنرى (منظّمة الدُوَلية للتعاون الثقافى و الفنى) برگزيده شد. همچنين در همين سال فرانسوا ميتران، رئيسجمهورى وقت فرانسه، او را به عضويت هيئت عالى كشورهاى فرانكوفون (الهيئة الفرنكوفونية العليا) برگزيد. وى در 18 دى 1379/ 7 ژانويه 2001 درگذشت («رحل شارل حلو رئيس ُالفترة الحرجة،»، 1421).
منابع: (1) حميد احمدى، دمكراسى انجمنى و ثبات سياسى در جوامع ناهمگون: بررسى تجربه لبنان، تهران 1385ش؛ (2) ايگور تيمافىيف، كمال جنبلاط: الرجل و الاسطورة، ترجمة خيرى ضامن، (بيروت ? 2000)؛ (3) ايتامار رابينوويچ، جنگ براى لبنان: 1970ـ 1985، ترجمه جواد صفائى و غلامعلى رجبىيزدى، تهران 1368ش؛ (4) «رحل شارل حلو رئيس ُالفترة الحرجة،»، الشرق الاوسط، ش 8077 (شوال 1421).
ليلى رعد، تاريخ لبنان: السياسى و الاقتصادى، 1958ـ 1975، طرابلس، طرابلس لبنان 2005؛ محمد زعيتر، المارونية فى لبنان: قديماً و حديثآ، بيروت ?( 1414/ 1994)؛ فواز طرابلسى، تاريخ لبنان الحديث: من الامارة الى اتفاق الطائف، بيروت 2008؛ لبيب عبدالساتر، التاريخ المعاصر، بيروت 1983؛ ملحم قربان، تاريخ لبنان السياسى الحديث، ج 2، بيروت 1400/1980؛ جوزف قصيفى، «من ملعب كرة القدم الى الملعب اللبنانى: الكتائب عاشت تناقضات المجتمع اللبنانى و تداعياته»، در موسوعة الاحزاب اللبنانية، ج 2، بيروت: المركز العربى للمعلومات، 2006؛ نواف كباره، «الشهابية: مشروع بناءالدولة فى لبنان، 1958ـ1970»، در لبنان فى تاريخه و تراثه، ج 2، بيروت: مركز الحريرى الثقافى، 1993؛ ماجد خليل ماجد، تاريخ الحكومات اللبنانية: 1926ـ1996، التأليف ـ الثقة ـ الاستقالة، (بيروت) 1997؛ موسوعة السياسة، چاپ عبدالوهاب كيالى : بيروت: المؤسسة العربية للدراسات و النشر، 1979ـ1994؛
Tabitha Petran, The struggle over Lebanon, New York 1987; Paul Salem, "Reflections on Lebanon's foreign policy", in Peace for Lebanon? from war to reconstruction, ed. Deirdre Collings, Boulder, colo.: Lynne Rienner Publishers, 1994; Raghid Solh, Lebanon and Arabism: national identity and state formation, London 2004; Charles Winslow, Lebanon: war and politics in a fragmented society, London 1996.