حُلَلالمَوْشِيَّة ، (نام كامل آن: الحللالموشيَّة فى ذكر الأخبار المراكشيَّة)، كتابى به عربى درباره تاريخ شهر مراكش، مغرب و اندلس، از نويسندهاى ناشناخته.
الحللالموشية (جامههاى نگارين) به رغم حجم اندك، دربردارنده مطالب تاريخى ارزندهاى درباره دولتهاى مرابطون، موحدون و مرينيان در مغرب و اندلس است. نويسنده در آغاز (ص 12) و پايان كتاب (ص 187ـ190) سلطان غنىباللّه (حك : 755ـ760، 763ـ793)، از فرمانروايان بنونصر*، را ستوده است و همين مطلب، اين ظن را تقويت مىكند كه وى اندلسى بوده و در دربار اين سلطان مقام مهمى داشته است (رجوع کنید به فاطمه محمد محجوب، ذيل مادّه؛ عطبه، ص 216). تأليف اين كتاب به تشويق و دستور سلطان غنى صورت گرفت (الحللالموشية، ص 12، مقدمه زكار و زمامه، ص 8). پناهندگى لسانالدين ابنخطيب، وزير غنىباللّه، به دربار مرينيان مغرب و خوددارى ايشان از بازپس دادن او، خشم غنىباللّه را برانگيخت كه دخالت وى را در امور مغرب، حتى پس از قتل لسانالدين در 776 (رجوع کنید به ابنخلدون، ج 7، ص 452ـ453؛ ناصرى، ج 4، ص 263ـ270)، در پىداشت، به گونهاى كه غنىباللّه كوشيد به دو دستگيها و فتنههاى داخلى در مغرب دامن زند. به نظر مصححانِ كتاب، تأليف الحللالموشية نيز به همين منظور بوده است، اما معلوم نيست غنىباللّه چگونه مىخواسته است با بهرهبردارى از اين كتاب، به اهداف خويش دست يابد (رجوع کنید به الحللالموشية، مقدمه، ص 6ـ8). هنگام تأليف كتاب (783)، شهر مراكش در محاصره لشكريان احمدبن أبىسالم مرينى بود و سرانجام، با كشتهشدن رقيب او عبدالرحمانبن على مرينى، كه با تحريك و حمايت غنى به حكومت مراكش دست يافته بود، شهر پس از نُه ماه محاصره، گشوده شد (همانجا).
نويسنده كتاب كه نمىخواسته در مناقشههاى سياسى دخالت كند (رجوع کنید به همان مقدمه، ص 8)، احتمالا به سبب مشكلاتى، نام خويش را به عنوان مؤلف پنهان كرده است (رجوع کنید به عطبه، همانجا).
برخى، همچون ناشران چاپِ نخست كتاب (رجوع کنید به ادامه مقاله)، لسانالدين ابنخطيب را نويسنده آن دانستهاند و مقدمه استوار و اديبانه كتاب نيز اين نظر را تقويت كرده است (رجوع کنید به مكى، ص 26ـ27؛ بروكلمان، >ذيل<، ج 2، ص 342). در نسخه پاريس و نسخهاى كه در اختيار خاورشناس اسپانيايى، گايانگوس، قرار داشته، ابن بطوطه (متوفى 778) نويسنده الحللالموشية دانسته شده است، اما با توجه به اينكه نويسنده تاريخ تأليف را 783 ثبت كرده (رجوع کنید به الحللالموشية، ص 181) و نيز با توجه به مطالبى از كتاب كه مشتمل بر حوادث سالهاى پس از درگذشت لسانالدين و ابنبطوطه است، اين ادعاها مردود است (مكى، ص 25، 27). گايانگوس نيز اذعان داشته كه پذيرش اينكه ابنبطوطه نويسنده الحللالموشيه بوده، بسيار دشوار است (مَقَّرى، ج 1، پيشگفتار، ص XXI؛ نيز رجوع کنید به مكى، ص 25).
عَلوش، پژوهشگر يهودى مغربى، در مقدمه چاپ دوم كتاب، براساس گفته دو تن از مورخان متأخر، مؤلف كتاب را ابوعبداللّه محمدبن ابىالعلاءبنسِماك مالِقى دانسته است. اين دو مورخ عبارتاند از: ابوالربيع سليمان حوات (متوفى 1231)، مؤلف مغربى كتاب الروضة المقصودة و الحلل الممدودة فى مآثر بنى سودة (ج 2، ص4960)، و ابوعبداللّه محمدبن محمد مشهور به ابنموقِّت (متوفى 1369)، كه در ميان منابع كتاب خويش، السعادة الأبدية فىالتعريف بمشاهير الحضرة المراكشية (ج 2، ص 520)، ابنسماك مالقى را مؤلف الحللالموشية خوانده است. ابن موقت به منبع مورد استفادهاش اشارهاى نكرده است و احتمال دارد از نسخههاى خطى ديگرى آگاهى داشته كه تاكنون به دست محققان نرسيده است (رجوع کنید به مكى، ص 27ـ28).
هدف از تأليف الحللالموشيه، به نوشته مؤلف آن در مقدمه (ص 12ـ13)، بررسى تاريخ شهر مراكش از بدو تأسيس تا زمان مؤلف است. در اين كتاب، به اجمال، از سبب تأسيس شهر مراكش و بانى آن و گاه از برخى رويدادهاى سياسى، نظامى و عمرانى مربوط به شهر سخن رفته است (براى نمونه رجوع کنید به ص 15ـ16، 97، 114، و جاهاى ديگر). بيشتر مطالب آن، تاريخى و راجع به سلسلههاى پيشگفته و بدون ارتباط با عنوان كتاباند. الحللالموشية مانند ديگر تواريخِ محلى نيست و بهندرت درباره بناهايى چون قصر، بازار، مسجد، حمام و محلات يا شخصيتهاى ممتاز آگاهى به دست مىدهد (رجوع کنید به الحللالموشية، همان مقدمه، ص 4). تبويب مطالب كتاب براساس دوران حكمرانى اميران هر سلسله است كه ذيل هر يك، نام و القاب او و اسامى پسران و وزيران، محدوده فرمانروايى و رويدادهاى پراهميت و بهويژه لشكركشى از مغرب به اندلس، و در پايان، گاه سيره وى ثبت شده است (رجوع کنید به ص 24، 81، 85، 137). برخى از مهمترين عناوين كتاب، به ترتيب، عبارتاند از: سبب و تاريخ ساخت شهر مراكش (رجوع کنید به ص 15ـ16)، دليل قيام مرابطون (ص 17ـ23)، ظهور شيخ عبداللّهبن ياسين (ص 20)، امارت يوسفبن تاشفين (ص 24ـ 27، 81ـ83)، فتوحات و جنگهاى امير مرابطون (ص 27ـ37)، نبرد مشهور زَلّامة (ص 62ـ66)، چهار لشكركشى اميرِ مرابطون به اندلس (ص 38ـ80)، ويژگيهاى اميرالمسلمين تاشفين علىبن يوسف و لشكركشيهاى او به اندلس (ص 84ـ86)، ظهور ابوعبداللّه محمدبن تُومَرْت ملقب به المهدى و فعاليتهايش (ص 100ـ 112)، جنگهاى مرابطون با موحدون و محاصره مراكش (ص 112ـ115)، ذكر حوادث دوره تاشفينبن علىبن يوسف (ص 121ـ134) و ابراهيمبن تاشفين (ص 135ـ142)، ويژگيهاى حوادث دوره عبدالمؤمنبن على موحدى (ص 142ـ 157)، ديگر فرمانروايان موحدون و حوادث زمان آنان (ص 157ـ170)، و اصل و نسب و نام حاكمان بنىمرين تا زمان تأليف كتاب در 783 (ص 171ـ187). گزارش رويدادها به ترتيب زمانىاند (براى مثال رجوع کنید به ص 23) و اساس كار نويسنده بر خلاصهنويسى، با اتكا به منابع گوناگون است (رجوع کنید به ص 13، 93، 116). با مقايسه اين كتاب با الأنيسالمطرب، نوشته ابن ابىزرع فاسى، كه تاريخ حكمرانان مغرب و شهر فاس است، به نظر مىآيد نويسنده الحلل الموشيه آن كتاب را الگوى خود قرار داده است (براى نمونه رجوع کنید به الحلل الموشية، ص 142، 157، 176؛ ابن ابىزرع، ص 203، 205، 323).
مؤلف در نقل حوادث پيش از خود، به صراحت گفته كه به مورخان پيشين اعتماد كرده است (رجوع کنید به ص 13). برخى از كسانى كه او از آثارشان استفاده كرده است، عبارتاند از: ابويحيى ابناليسعبن عيسىبن حزم اندلسى (رجوع کنید به الحلل الموشية، ص 82، 107، 148)؛ محمدبن خلف، مؤلف البيان الواضح (همان، ص 83)؛ ابوبكربنالصيرفى، مؤلف الانوار الجلية فى اخبار الدولة المرابطية (همان، ص 93 و پانويس 95)؛ قَطّان (همان، ص 103ـ104)؛ ابنصاحبالصلاة، مؤلفِ المَنُّ بالامامة (همان، ص 104، 116، 143)؛ ابنبُجَير (همان، ص 100، 110)؛ عبداللّهبن احمد زُهْرى (همان، ص 112)؛ بَينَق (همان، ص 138)؛ ابوبكر ابنعربى، مؤلف عارضة الاَحْوَذى فى شرح سننالترمذى (همان، ص 140)؛ ابوعلى مليانى (همان، ص 185)؛ و ابنرَشيق قيروانى (همان، ص 185ـ186).
در اين كتاب، نويسنده به تبارشناسى بربران اهميت داده و كوشيده است آنان را عرب و از نسل حِمْيَر يا مُضَر (رجوع کنید به ص 183ـ184) معرفى كند كه زبانشان دگرگون شده است (رجوع کنید به ص 17). آوردن اسامى قبايل محلى بربر شمال افريقا (رجوع کنید به ص 33)، مناسبات درونى آنان، ذكر بعضى خُلقيات بربرها (ص 22)، معرفى كتابهايى به زبان بربرى (ص 109ـ110) و تحولات آيين آنان تا دوره مؤلف (ص 17)، اطلاعاتى است كه به شناخت بربرها كمك مىكند.
بخشى از اطلاعات كتاب درباره تاريخ اندلس است و چون ماجراى گذشتن سپاه مرابطون و موحدون از دريا به قصد يارى به مسلمانان اندلس، موضوع پراهميتى است، مؤلف هركدام از اين گذرها را ذيل عنوانى جداگانه شرح داده است (براى نمونه رجوع کنید به ص 85، 161). مناسبات دولتهاى شمال افريقا با دولتهاى اسلامى اندلس، نظير بنىعبّاد (ص 33، 44)، و درگيرى اين دولتهاى اندلسى با مسيحيان در دوره فعاليتهاى مسيحيان براى بازپسگيرى اندلس (ص 122) نيز گزارشهايى درباره اندلساند. نويسنده درباره تشكيلات نظامى و تقسيمات سپاه بربران و نيز آيينهاى نظامى و دربارى هم اطلاعاتى داده كه جالب توجه است (رجوع کنید به ص 152ـ153). تمركز نويسنده بر مغرب و اندلس بوده، ولى گزارشگونههايى از ديگر مناطق اسلامى هم داده است (براى نمونه رجوع کنید به ص 89). اطلاعات الحللالموشيه درباره زندگى اجتماعى اندك، ولى ارزشمند است، از جمله برخورد با اهل ذمه در مغرب (رجوع کنید به ص 25)، و نام كالاهاى ساخت داخل و خارج ممالك اسلامى، از جنگافزارهاى جواهرنشان تا لباسهاى متنوع و انواع عطر (ص 26ـ27). همچنين حاوى گزارشى است از بهكارگيرى مقصورهاى با اشكال هندسى، كه علاوه بر داشتن ارزش هنرى، براى حفظ جان امير، هنگام حضور در مسجد، كاربرد داشت (رجوع کنید به ص 144ـ146).
نثر كتاب، جز در مقدمه، ساده و روان است و نثر مراسلات پرشمار آن هم چندان مغلق نيست (براى نمونه رجوع کنید به ص 30ـ31، 75، 164). اشعارى براى كمك به توضيح بهتر موضوع يا كاستن از خشكى مطالب (براى نمونه رجوع کنید به همان، ص 39، 124ـ129)، به تناسب، لابهلاى مطالب آمدهاند.
از الحلل الموشيه نسخخطى متعددى به جاىمانده است. كهنترين آنها نسخه خطى رباط به شماره 2300ك است كه در 9 ذيقعده 1129 نوشته شده است. دو نسخه خطى ديگر در رباط (ش 1428د، با تاريخ كتابت 7 ربيعالاول 1295؛ و ش 1536د، به تاريخ 7 ذيقعده 1336) و نيز يك نسخه شخصى در فاس (به تاريخ آخر رمضان 1298)، از ديگر نسخههاى يافته شده اين كتاباند (مكى، ص 23ـ24؛ الحلل الموشية، همان مقدمه، ص 10؛ فاطمه محمد محجوب، همانجا). علاوه بر اينها، نسخههايى در پاريس، ليسبون، واتيكان، ليدن، مادريد، الجزاير و جامع زيتونه تونس وجود دارد. نسخه جامع زيتونه كاملترين نسخه موجود است و مستشرق فرانسوى، لووى پرووانسال (متوفى 1956)، و سى طالب جرجاوى (محقق مراكشى) هم نسخههايى از اين كتاب را در اختيار داشتهاند (مكى، ص 24ـ26).
الحلل الموشيه در ميان مستشرقان اروپايى شهرت بسيار يافته است. كوندى، مستشرق اسپانيايى، در بخشهايى از كتابش، >تاريخ تسلط عربها در اسپانيا<، كه در 1820/ 1235 به اسپانيايى نوشته، از آن استفاده كرده است، بى آنكه اشارهاى به منبع خويش كرده باشد (رجوع کنید به همان، ص 31). اما رينهارد ـ دوزى، مستشرق هلندى، كوندى را به استفاده از ترجمه دقيق اسپانيايىِ كتاب الحلل الموشية متهم ساخته است. ظاهراً در اواخر سده يازدهم/ هفدهم، مترجم اسپانيايى ناشناسى آن را ترجمه كرده و نسخهاى از اين ترجمه تصادفاً در اواخر سده سيزدهم/ نوزدهم در الجزاير پيدا شده بود. نسخه ديگرى از آن در كتابخانه ملى مادريد ــ كه كوندى مدتى مدير آن بودــ نگهدارى مىشد، ولى هر دو نسخه ناپديد شدند (رجوع کنید به همان، ص 32ـ33).
دوزى اين كتاب را جزو منابع اثر خويش، >تاريخ مسلمانان اندلس< ــ كه در 1861 آن را به زبان فرانسه چاپ كرده ــ ذكر نموده است. وى ترجمه بخشهايى از اين كتاب را بعداً در ضميمه كتاب خود، به نام >نوشتههاى عربى<، منتشر ساخت (رجوع کنید به همان، ص 31). ميشل امارى، مستشرق ايتاليايى، نيز بخش كوتاهى از الحلل الموشية را در ضميمه كتابش، >كتابخانه عربى سيسيل<، آورده است (رجوع کنید به همان، ص 33؛ آمارى، ص 62). فرانسيسكو كوديرا، مستشرق اسپانيايى، هم در كتابش، >سقوط و اضمحلال دولت مرابطون در اسپانيا<، از الحلل الموشية استفاده كرده است (رجوع کنید به مكى، همانجا). امبروزيو هويسى ميراندا، مستشرق اسپانيايى، كتاب الحلل الموشية را بهطور كامل به اسپانيايى ترجمه كرد و در 1330ش/1951 در شهر تطوان به چاپ رساند (همان، ص 34؛ قس فاطمه محمد محجوب، همانجا).
الحلل الموشية فى ذكر الاخبار المراكشية نخستينبار در اواخر ربيعالآخر 1329/ اواخر آوريل 1911، به كوشش بشير فورْتى، از روى يك نسخه خطى كهن و بخشهايى از چند نسخه خطى ديگر، در تونس به چاپ رسيد. اين چاپ پر از اشتباه و افتادگى و فاقد فهرست است (مكى، ص 26ـ27؛ عطبه، ص 216؛ الحلل الموشية، همان مقدمه، ص 9؛ قس بروكلمان، >ذيل<، ج 7، ص 439، كه چاپ تونس را در سالهاى 1327 و 1329 ذكر كرده است).
دومين بار اين كتاب را علوش در 1315ش/ 1936 در رباط چاپ كرد. علوش كار خود را بر نسخه خطىاى كه لووى پرووانسال به وى اهدا كرده بود، و نيز نسخه خطى كتابخانه الجزاير به شماره 1132 و دو بخشى كه دوزى در سده سيزدهم/ نوزدهم به چاپ رسانده بود، استوار ساخت. چاپ علوش نيز به علت توجه نكردن به ديگر نسخههاى خطى موجود در اروپا، اشتباهات زيادى داشت و تنها ويژگى آن دارا بودن فهارس و بيان اختلاف نسخههاى مورد استفادهاش بود. ترجمه هويسى ميراندا به اسپانيايى براساس همين چاپ صورت گرفت (فاطمه محمد محجوب، همانجا؛ مكى، ص 27؛ ابنسوده، ص 26؛ الحلل الموشية، همانجا).
در 1358ش/ 1979، سهيل زكّار و عبدالقادر زمامه الحلل الموشية را در دارالبيضاء (كازابلانكا) به چاپ رساندند، كه براساس دو نسخه خطى كهن رباط، نسخه خطى شخصى در فاس (مغرب)، و دو نسخه چاپى است و مصححان كوشيدهاند اشتباهات چاپهاى پيشين را مرتفع كنند و متن تهذيبشدهاى در اختيار پژوهشگران قرار دهند. علاوه بر ضبط اختلاف نسخ، ضبط لاتينى اعلام (براى نمونه رجوع کنید به ص 94ـ95)، برخى توضيحات روشنگرانه در پانويسها و مقايسه رويدادها با مندرجات ديگر آثار تاريخى (براى نمونه رجوع کنید به ص 133)، از جمله كارهاى آنان در تصحيح اين كتاب بودهاست (عطبه، همانجا؛ الحلل الموشية، همان مقدمه، ص 10).
منابع: (1) ميكله آمارى، المكتبة العربية الصقلية: نصوص فى التاريخ و البلدان و التراجم و المراجع، لايپزيگ 1857، چاپ افست بغداد (بىتا.)؛ (2) ابنابىزرع، الأنيس المطرب بروض القرطاس فى اخبار ملوك المغرب و تاريخ مدينة فاس، رباط 1972؛ (3) ابنخلدون؛ (4) ابنسوده، دليل مؤرّخ المغرب الأقصى، بيروت 1418/1997؛ (5) ابنموقت، السعادة الأبدية فى التعريف بمشاهير الحضرة المراكشية، چاپ حسن جلاب و احمد متفكر، مراكش 1423/2002؛ (6) ابىالربيع سليمان حوات، الروضة المقصودة و الحلل الممدودة فى مآثر بنىسودة، چاپ عبدالعزيز تيلانى، فاس 1415/1994؛ (7) عبدالرحمان عطبه، مع المكتبة العربيّة: دراسة فى أمّهات المصادر و المراجع المتّصلة بالتراث، بيروت 1404/1984؛ (8) فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبية للعوم الاسلامية، ج 14، قاهره: دارالغد العربى، (بىتا.)؛ (9) كتاب الحُلَل المَوْشِيَّة فى ذكر الاخبار المراكشية، لمؤلف اندلسى من اهل القرن الثامن الهجرى، چاپ سهيل زكار و عبدالقادر زمامه، دارالبيضاء 1399/1979؛ (10) طاهر احمد مكى، «الحلل الموشية فى الاخبار المراكشية»، حوليّات كلية دارالعلوم، ش 5 (1974ـ1975)؛ (11) احمدبن خالد ناصرى، كتاب الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصى، چاپ احمد (بن جعفر )ناصرى، دارالبيضاء 2001ـ 2005؛
(12) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942; (13) Ahmad b. Muhammad Makkari, The history of the Mohammedan dynasties in Spain, tr. Pascual de Gayangos, London 1840, repr. 2002.