responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6456

 

حلبى، نورالدين ، على‌بن ابراهيم، مورخ، اديب، فقيه و عالم علوم عقلى و نقلى و خصوصاً حديث و تفسير و تصوف در سده يازدهم. به گفته محبى (ج 3، ص 122)، وى به نورالدين‌بن برهان‌الدين حلبى قاهرى شافعى معروف بود، اما مدرس تبريزى (ج 2، ص 64) لقب وى و پدرش را برهان‌الدين ذكركرده است. نورالدين در 975 در مصر به دنيا آمد، اما از لقبش چنين برمى‌آيد كه اصالتاً اهل حلب بوده است (محبى، همانجا؛ كتانى، ج 1، ص 344). محبى در خلاصة‌الاثر (همانجا) از وى با القابى چون امام كبير، اجلّ اَعلامِ مشايخ، علامه زمان، درياى بى‌كرانه و علامه جليل‌القدر ياد كرده است. بسيارى از طالبان علم نزد حلبى مى‌رفتند و از محضرش بهره مى‌بردند. در عين‌حال، وى در ميان مردم به حسن خلق و حلم شهرت داشت و شوخ‌طبع بود (همانجا).

حلبى سالها ملازم شمس رَمْلى بود و از وى روايت كرد. همچنين، نزد استادانى تلمذ كرد كه برخى شافعى‌مذهب بودند، همچون محمد بكرى، محمد ميمونى، و نيز استادانى از ساير مذاهب نظير امام على‌بن غانم مَقْدسى حنفى، سالم سَنْهورى* مالكى، محمدبن ترجمان حنفى، محمد زَفْزاف حنفى، و عبدالمجيد خَليفه حنفى (همان، ج 3، ص 122ـ123؛ كتانى، همانجا).

حلبى داراى رتبه اجتهاد در مذهب و مجوز صدور فتوا (محبى، ج 3، ص 122) و از استادان و مشايخ مدرسه صلاحيه مصر بود. اين مدرسه را سرآمد مدارس مجاور مرقد امام شافعى در قاهره خوانده‌اند (همان، ج 3، ص 124). او شاگردان بسيارى تربيت كرد كه از آن‌جمله شَبْرامَلَّسى* و محمد وسيمى بودند (همان، ج 3، ص 123). حلبى در آخر شعبان 1044 در قاهره وفات يافت و در مقبره «مجاورين» دفن شد (محبى، ج 3، ص 124؛ كتانى، همانجا؛ قمى، ص 143).

مورخان آثار بسيارى به حلبى نسبت داده‌اند. سركيس (ج 1، ستون 787) وى را داراى پنجاه تأليف دانسته است. به‌روايتى، وى حدود چهل كتاب در علوم گوناگون نگاشته است (حلبى، 1417، مقدمه مصحح، ص ك، نيز رجوع کنید به همان، مقدمه مصحح، ص 51ـ53). وى تمام كتابهايش را وقف شيخ سلطان مزّاحى كرد، كه براى حلبى احترام بسيارى قائل بود (محبى، ج 3، ص 122). مشهورترين اثر حلبى، انسان‌العيون فى سيرة‌الامين المأمون، مشهور به «السيرة‌الحلبية»، است (رجوع کنید به حاجى‌خليفه، ج 1، ستون 180؛ محبى، ج 3، ص 123؛ سركيس، ج 1، ستون 786ـ787؛ قمى، ص 143). اين كتاب در زمان تأليف براى حلبى شهرت بسيارى به همراه آورد و از آن استقبال فراوان شد (محبى، همانجا).

به گفته مدرس تبريزى (ج 2، ص 65)، حلبى دو كتاب به نام انسان‌العيون داشته كه يكى همان اثر معروف به السيرة‌الحلبية بوده كه در مصر به چاپ رسيده و ديگرى انسان‌العيون فى سيرة‌النبى المأمون، مشهور به «السيرة‌النبوية»، كه هنوز چاپ نشده است. حلبى هنگام نوشتن اين سيره، به دو كتاب السيرة‌الشامية اثر محمدبن يوسف شامى صالحى و عيون‌الاثر ابوالفتح ابن سيدالناس نظر داشته است. به‌گفته وى، دو اثر ياد شده حسنات بسيارى دارند ولى اطاله كلام در اولى و وجود برخى واژه‌هاى ديرفهم در دومى، او را بر آن داشته تا با خلاصه كردن آنها و افزودن مطالبى، كتاب مستقلى به وجود آورد (محبى، همانجا؛ سركيس، ج 1، ستون 787؛ حلبى، 1422، ج 1، مقدمه خليلى، ص 3). علاوه بر آنها، به توصيه شيخ ابى‌المواهب محمدالبكرى (حاجى‌خليفه؛ حلبى، همانجاها)، در كتاب خود قسمتى از ابيات قصيده برده شرف‌الدين بوصيرى*، و قصيده تائيه سُبكى از ديوان مشهور به بشرى‌اللبيب بذكرالحبيب، را تضمين كرده است (حلبى، 1422، ج 1، ص 7).

يكى ديگر از آثار حلبى، سيرة‌السيد احمد البدوى، مشهور به النصيحة‌العلوية فى بيان حسن طريقة السادة‌الاحمدية، است كه در قاهره به‌چاپ رسيده است. اين كتاب درباره زندگى احمدبن على بدوى*، بنيان‌گذار طريقه احمديه، است. حلبى (1417، ص 73) انگيزه تأليف اين كتاب را برشمردن محاسن اين طريقه و آگاهى دادن از برخى عادات سادات صوفيه، ذكر كرده است.

حلبى آثار ديگرى هم داشته است، از جمله: حاشيه بر شرح المَنهَج قاضى زكريا؛ حاشيه بر شرح‌المِنهاج جلال محلى؛ حاشيه بر شرح‌الورقات، اثر ديگر جلال محلى؛ حاشيه بر شرح الورقات ابن امام كامليه؛ حاشيه بر شرح تعريف سعد؛ شرح بر اربعين نوويه؛ شرح الشمايل النبوية، كه به پايان نرسيد و الوفالشرح شمائل المصطفى ناميده شد؛ حسن التبيين لما وقع فى معراج‌الشيخ نجم‌الدين؛ الفجرالمنير بمولدالبشيرالنذير؛ شرح ليلة‌النصف من شعبان؛ شرح على‌البُردة؛ شرح على المنفرجة؛ كه خلاصه‌اى است از المزهر سيوطى در لغت؛ حاشيه بر شرح‌القُطر فاكهى؛ حاشيه بر مطالع البُدور فى الجمع بين‌القطر و الشَندور؛ الفوائدالعَلوية بشرح شرح‌الازهرية؛ غاية‌الاحسان بوصف من‌لقيهُ من‌ابناء الزمان؛ الجامع‌الازهر لما تفرق من مُلَح الشيخ‌الاكبر؛ النفحة العلوية من الاجوبة الحلبية؛ اللطائف من عوارف‌المعارف؛ الطوارالمنقوش فى اوصاف الحبوش؛ صَبابة الصبابة؛ انقاذ المُهَج (فى )بمختصرالفرج؛ متن فى‌التصريف؛ حَنات‌الوَحَنات النَواضر من‌الوجوه والنظائر؛ قطعة لطيفة على الجامع‌الصغير؛ شرح بر شرح البَسمَله قاضى زكريا، كه به خيرالكلام على‌البسمله و الحمدله شيخ‌الاسلام معروف است؛ تأليف مطلبى بر مقدمه تفسير بيضاوى؛ رساله‌اى در تصوف؛ و دُخان‌التَبْغْ (محبى، ج 3، ص 123ـ124؛ بغدادى، هدية‌العارفين، ج 1، ستون 755ـ756؛ همو، ايضاح‌المكنون، ج 1، ستون 104، 135 و جاهاى ديگر؛مدرس تبريزى، ج 2، ص 65). دو كتابِ عقدالمرجان فيما يتعلق بالجان و حاشيه بر معراج النجم‌الغيطى به وى نسبت داده شده است (رجوع کنید به كتانى، ج 1، ص 344؛ زركلى، ج 4، ص 252؛ حلبى، 1417، مقدمه احمد عزالدين عبداللّه، ص 53).


منابع:
(1) اسماعيل بغدادى، ايضاح المكنون، ج 1، در حاجى‌خليفه، ج 3؛
(2) همو، هدية‌العارفين، ج 1، در همان، ج 5؛
(3) حاجى‌خليفه؛
(4) على‌بن ابراهيم حلبى، السيرة‌الحلبية، چاپ عبداللّه محمد خليلى، بيروت 1422/2002؛
(5) همو، سيرة‌السيد احمد البدوى و هو الكتاب‌المسمى بالنصيحة العلوية فى بيان حسن طريقة السادة‌الاحمدية، چاپ احمد عزالدين عبداللّه، (قاهره) 1417/1997؛
(6) خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت 1984؛
(7) يوسف‌اليان سركيس، معجم‌المطبوعات العربيّة والمعرّبة، قاهره 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛
(8) عباس قمى، هدية‌الاحباب فى ذكر المعروف بالكنى و الالقاب و الانساب، تهران 1363ش؛
(9) محمد عبدالحى‌بن عبدالكبير كتانى، فهرس الفهارس و الأثبات، چاپ احسان عباس، بيروت 1402/1982؛
(10) محمدامين‌بن فضل‌اللّه محبى، خلاصة الاثر فى اعيان القرن الحادى عشر، بيروت: دارصادر، (بى‌تا.)؛
(11) محمدعلى مدرس تبريزى، ريحانة‌الادب، تهران 1374ش.

/ كريم جعفرى /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6456
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست