responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 645

 

بُختُنَصَّر (بُختُ نَصَّر) ، پادشاه بابل ، ویران کنندة بیت المقدس و اسیر سازندة قوم یهود. این نام که در اصل بابلی است و در زبان عبری به صورت نَبوکَد نَصَّر درآمده (کتاب دانیال نبی ، 1:1)، در زبان عربی تغییر یافته و در منابع اسلامی بُخْتُالنَّصر شده است (برای نامهای دیگر رجوع کنید به طبری ، 1382ـ 1387، ج 1، ص 538؛
ثعالبی ، ص 244؛
مسعودی ، ج 1، ص 223؛
حمزة اصفهانی ، ص 36؛
حمدالله مستوفی ، ص 91).

از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست ، اما می دانیم که در فاصلة سالهای 605ـ562 ق م ( جودائیکا ، ذیل «نبوکد نَصّر») حکومت می کرده است . پدرش ، نَبوپْلَسَر، پس از آنکه آمئی تیدا دختر هوخشتره پادشاه ماد را به همسریِ بختنصر برگزید، با دولت ماد متحد شد (دیاکونف ، ص 276) و امپراتوری آشور را شکست داد و بخش غربی امپراتوری آشور، سوریه ، فلسطین و مصر سهم دولت بابل شد (ادّی شیر، ج 1، ص 140). پس از این شکست ، نِخائو پادشاه مصر، که مطیع دولت آشور بود، با یوشیا پادشاه یهود هم پیمان شد و به سرزمینهایی که بابل تصرف کرده بود تاخت و تا کنار فرات پیش رفت . نبوپلسر، بختنصر را مأمور مقابله با او کرد. آن دو در کَرْکَمیش (کتاب ارمیاء نبی ، 46:2-3) ـ قسمت علیای رود فرات ـ (دورانت ، ج 1، ص 265) جنگیدند و بختنصر به سوریه و فلسطین دست یافت . وی پس از درگذشت پدر (605 ق م ) بر تخت نشست (ادی شیر، ج 1، ص 139-141). در آغاز فرمانروایی او، در عیلام و پارسوا شورشهایی درگرفت که با چیرگی سپاهیان ماد بر آن منطقه ، پایان یافت . پس از آن ، بختنصر بیشتر نظر خود را به مناطق غربی امپراتوری بابل معطوف داشت ، زیرا نخائو دوباره بر ضد او قیام کرده و یهویاقیم (یهویاکین ) از فرمانبرداری بختنصر سر باز زده بود. بختنصر برای سرکوب آنان سپاه فرستاد، یهویاقیم نخست فرمان برد، اما دوباره سر به شورش برداشت ، ولی اندکی بعددرگذشت و پسرش یویاحین جانشین او شد. بختنصر در یورش به اورشلیم ، یویاحین را اسیر و به بابل تبعید کرد و صدقیا را به حکومت برگزید (ادی شیر، همانجا).

پس از بازگشت سپاه بابل ، یهودیان به رغم مخالفت ارمیا، دیگر بار شورش کردند و با دولت فنیقیه بر ضد بابلیان هم پیمان شدند و ارمیا را به دلیل مخالفت آزار و شکنجه دادند (کتاب ارمیاء نبی ، 23:1-4، 24:1-2، 25:8-9، 27:8، 32:2، 37:2، 38:6؛
ادی شیر، ج 1، ص 143). این بار بختنصر، بیت المقدس را محاصره کرد و به آتش کشید. مردم بسیاری از بیماری و گرسنگی جان دادند و گروهی نیز به اسارت برده شدند و شهر ویران شد (روتن ، ص 166؛
رجوع کنید به حمزة اصفهانی ، ص 36؛
مسکویه ، ج 1، ص 79). بختنصر پس از این پیروزی ، مصر را نیز ضمیمة متصرفات خود کرد (روتن ، ص 166) و آنگاه به بابل بازگشت و با احداث باغهای معلق و آثار دیگر در آبادانی آن کوشید. بختنصر پادشاهی جنگجو، کشورگشا و در عین حال دیندار بود و بابلیان در دورة فرمانروایی او با عصر جدیدی از رفاه آشنا شدند (گریمبرگ ، ج 1، ص 176، 199-200).

تاریخنگاران مسلمان بتفصیل از بختنصر یاد کرده اند. گزارشهای آنان برگرفته از تفاسیر قرآن کریم و نیز روایات عهد عتیق و منابع ایرانی پیش از اسلام است ؛
بختنصر در این منابع چهره ای آمیخته با افسانه پیدا کرده است . با آنکه در قرآن (سورة اسراء) آشکارا از بختنصر ذکری به میان نیامده ، در تفسیرهایی که از این سوره (آیة 7) دربارة بنی اسرائیل آمده است ، یورش بختنصر به بیت المقدس و اسارت قوم بنی اسرائیل به دست او به حاصل نافرمانی و ستمگری آنان بر پیامبرانشان تعبیر شده است (طبری ، 1367 ش ، ج 4، ص 892؛
محلی ، ج 1، ص 231؛
ابوالفتوح رازی ، ج 7، ص 197) و نیز براساس تفسیر سورة بقره (جزء سوم ) و سورة شوری ' حملة بختنصر در زمان عُزَیز پیامبر انجام گرفته که ویرانی بیت المقدس را در پی داشته است . یهودیان که از وحشت بختنصر به مصر گریخته بودند، از آنجا به مدینه مهاجرت کردند و گرد آن حصارهای خیبر، فَدَک ، وادی القُری و بنی قُرَیظه را کشیدند که جایگاه این قوم شد (طبری ، 1367 ش ، ج 1، ص 164، ج 5، ص 1646؛
رجوع کنید به بلعمی ، ص 71). مورخان اسلامی بختنصر را در زمرة عجمان (طبری ، ج 1، ص 541؛
رجوع کنید به دینکرت ، فصل اول ، بند پنجم ، کتاب پنجم ، ص 121) و با لهراسب یکی شمرده اند ( مینوی خرد ، ص 468). در خداینامک ، او را انتقام خداوند از جم ، پادشاه اساطیری که متمرد شده بود، گفته اند (کریستن سن ، ص 400). همچنین به قول طبری ، بختنصر همان ضحاک است (همان ، ص 401). بختنصر، کارگزار لهراسب و اسپهبد اهواز تا روم در باختر دجله بود (طبری ، 1382-1387، ج 1، ص 541؛
مسکویه ، ج 1، ص 78) که به دستور او با دمشقیان سازش کرد و یکی از سرداران خود را به بیت المقدس فرستاد و با آنان از در صلح درآمد. اما به سبب کشته شدن پادشاه اسرائیلیان مجدداً به آنان یورش برد و گروه بیشماری را به قتل رسانید (مسکویه ، ج 1، ص 78-79). بختنصر را مرزبانِ عراق و مغرب نیز گفته اند که به معنی کاردار یک چهارم مملکت ایران ، سردار سپاه و حاکم یک ناحیه است (مسعودی ، ج 1، ص 223؛
ثعالبی ، ص 244).

بهمن ( پادشاه پیشدادی ) او را مأمور حمله به بیت المقدس کرد، زیرا مردم آن دیار بر فرستادگان وی تاخته بودند (طبری ، 1382-1387، ج 1، ص 541؛
مسکویه ، ج 1، ص 79). بختنصر پس از سرکوب اسرائیلیان متنیا (صدقیا) را به پادشاهی بیت المقدس برگمارد و خود به بابل بازگشت . اندکی بعد، متنیا از فرمان بختنصر سرپیچی کرد و او دیگر بار برای جنگ با متنیا به بیت المقدس تاخت (طبری ، 1382-1387، ج 1، ص 542؛
مسکویه ، ج 1، ص 80). به روایتی دیگر، او برای خونخواهی یحیی و زکریا، علیهماالسلام ، که بنی اسرائیل آنان را کشتند، به همراه سیستانیان ( تاریخ سیستان ، ص 34-35)، به کینخواهی پیامبران یهود به آن سرزمین لشکر کشید (گردیزی ، ص 479؛
بیرونی ، ص 410؛
حمدالله مستوفی ، ص 17).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن و کتاب مقدس . عهد عتیق ؛
(2) حسین بن علی ابوالفتوح رازی ، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان ، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری ، تهران 1382-1387؛
(3) محمدبن احمد ابوریحان بیرونی ، آثارالباقیة عن القرون الخالیة ، ترجمه اکبر داناسرشت ، تهران 1352 ش ؛
(4) محمدبن محمد بلعمی ، تاریخنامة طبری ، چاپ محمد روشن ، تهران 1366 ش ؛
(5) تاریخ سیستان ، چاپ محمدتقی بهار، تهران ( تاریخ مقدمه 1314 ش ) ؛
(6) عبدالملک بن محمد ثعالبی ، تاریخ غررالسیر : المعروف بکتاب غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم ، پاریس 1900، چاپ افست تهران 1963؛
(7) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی ، نزهة القلوب ، چاپ گی لسترنج ، تهران 1362 ش ؛
(8) حمزة بن حسن حمزة اصفهانی ، تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء علیهم الصلاة والسلام ، بیروت ( 1961 ) ؛
(9) ویلیام جیمز دورانت ، تاریخ تمدن ، ج 1: مشرق زمین گاهوارة تمدن ، ترجمة احمد آرام ، تهران 1365 ش ؛
(10) ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف ، تاریخ ماد ، ترجمه کریم کشاورز، تهران 1357 ش ؛
(11) دینکرت ، چاپ عکسی از روی مجموعة دستور هوشنگ ، تهران ( بی تا. ) ؛
(12) مارگریت روتن ، تاریخ بابل ، ترجمة رینة عازار و میشال ابی فاضل ، بیروت 1984؛
(13) اُدّی شیر، تاریخ کلدو و اثور ، بیروت 1912-1913؛
(14) محمدبن جریر طبری ، تاریخ طبری : تاریخ الامم والملوک ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت ( 1382ـ1387/1962-1967 ) ؛
(15) همو، ترجمه تفسیر طبری ، چاپ حبیب یغمائی ، تهران 1367 ش ؛
آرتور کریستن سن ، نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایرانیان ، ترجمه احمد تفضلی

(16) و ژاله آموزگار، تهران 1368 ش ؛
(17) عبدالحی گردیزی ، زین الاخبار ، چاپ عبدالحی حبیبی ، تهران 1363 ش ؛
(18) کارل گوستاو گریمبرگ ، تاریخ بزرگ جهان ، ترجمه ضیاءالدین دهشیری ، تهران 1369 ش ؛
(19) محمدبن احمد محلی ، تفسیرالقرآن العظیم ( المعروف به تفسیرالجلالین ) ، لِلامامین الجلیلین محمدبن احمد محلی و عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی ، استانبول ( بی تا ) ؛
(20) علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب و معادن الجوهر ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران 1356 ش ؛
(21) احمدبن محمد مسکویه ، تجارب الامم ، ترجمه ابوالقاسم امامی ، تهران 1369 ش ؛
(22) مینوی خرد ، ترجمه احمد تفضلی ، تهران 1364 ش ؛


(23) Encyclopaedia Judaica , Jerusalem 1978-1982, s.v. "Nebuchad Nezzar".

/ منیژه ربیعی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 645
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست