responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6424

 

ابداع ، اصطلاحی فلسفی و کلامی دالّ بر گونه ای از آفرینش. واژۀ ابداع در قرآن کریم به کار نرفته، اما خداوند بدیع خوانده شده (بقره: 117؛ انعام: 101)، که با ابداع هم ریشه است. به نظر می رسد در قرآن، واژۀ خالق در مقابل بدیع است و بیشتر ناظر بر خلق انسان از خاک است (رجوع کنید به الرحمن: 14). اصطلاح ابداع را غالباً شیعیان، خصوصاً شیعیان اسماعیلی و نیز فیلسوفان اسلامی، به کار برده اند.

از نظر اسماعیلیه. از نظر اخوان الصفا اراده مقدّم بر وجود است. همان گونه که جهان از دو جوهر سابق و تالی، که همان عقل و نفس است، به وجود آمده، تمامی حروف از دو حرف نشئت گرفته است (رجوع کنید به اخوان الصفا، ج 3، ص 144). اخوان الصفا به دو حرف مورد نظر خود اشاره ای نکرده اند، اما احتمالاً مراد آنان دو حرف «ک» و «ن» (کُن) است که در قرآن آمده و در تفکر اسماعیلی نماد عقل کلی و نفس کلی است. «اراده» و «کلمه» با ابداع یکی است و این نکته روشن می کند چرا عقل اول، فعل خدا نامیده شده است (رجوع کنید به همان، ج 4، ص 206). اسماعیلیه نظریۀ خلقت نوافلاطونی را اخذ و آن را جرح و تعدیل کردند. طبق نظر اسماعیلیان ،عقل اول مستقیماً از خدا صادر نشده، بلکه از طریق امر یا کلمه در ابداع ازلی پدید آمده است. مفهوم صدور یا فیض، صرفاً پس از عقل اول پدید می آید. یکی از اولین کسانی که این نظریه را بسط داد، نسفی (متوفی 332) بود که از نظریۀ نوافلاطونی تأثیر پذیرفته بود. گزیده ای ازکلمات وی در کلمات الاصلاح ابوحاتم رازی (متوفی ﺣ 322) و کتاب الریاض حمیدالدین کرمانی (متوفی 412؛ ص 53ـ 110) آمده است و از این طریق می توان نظریۀ وی را دربارۀ خلقت بازسازی نمود. مبدِع، مطلقاً فراتر از ادراک انسانها و بری از هر خصوصیت یا وصف، حتی مفهوم وجود یا عدم، است. مبدِع، بااراده یا امرش، عقل اول یا مبدَع اول را ایجاد کرده که نفس کلی از آن منبعث شده است. بسیاری از نویسندگان اسماعیلی ابداع را آفرینش بی واسطه معنا می کنند؛ یعنی، عملی سرمدی که افلاک را ایجاب می کند. خداوند، جهانِ عالی تر مبدَعات ( یعنی عقول ) را، که قادرند خطاب الهی را بشنوند و به آن پاسخ دهند، به وجود می آورد. بنابر توضیح ابویعقوب سجستانی (متوفی ﺣ 390)، داعیِ فاطمی، ابداع دقیقاً عقل اول (مبدَع اول) را - که تنها چیزی است که می تواند به خطاب باری تعالی پاسخ دهد- خطاب می کند (رجوع کنید به ابویعقوب سجستانی، 1961، ص 24)، زیرا عقل اول ،کل عالم معقول را دربردارد. اصطلاح ابداع متضمن ایجاد از شیء یا از عدم نیست. جهان عالی تر (عُلوی)، «عالم ابداع» یا «عالم امر» معرفی شده است،هرچند اغلب به وحدت ابداع و امر با عقل اشاره کرده است (برای نمونه، رجوع کنید به سجستانی،1367ش،ص17، 22)، ابویعقوب سجستانی در کشف المحجوب (ص 19ـ 20) عقل را با «کلمه»- که منبع و اصل ابداع است- یکی دانسته است. به بیان وی، در آیۀ54 سورۀ اعراف، خلقت مربوط به مخلوقات جسمانی است که در زمان و مکان آفریده شده اند، اما امر مربوط به مبدعات است که ورای زمان و مکان ایجاد شده اند (رجوع کنید به ابویعقوب سجستانی، 1956 ، ص 147). برخی ابداع را واسطه ای میان مبدِع و مبدَع (عقل) دانسته اند، اما تفاوت میان امر و عقل اساساً در سطح مفهوم است، چون این دو از ازل تا ابد معیت دارند. کلمة الله به معنای امر است که از طریق آن عقل اول به وجود می آید . امر و عقل یکی است؛ به همین ترتیب، ابداع و مبدَع نیز یکی است. به عقیدۀ ناصرخسرو، چون عالم مادّی نمی توانست امر الهی را پاسخ گوید، خداوند از سر رحمت خویش آن را به نحو ابداع آفرید (رجوع کنید به ناصرخسرو، ص 285ـ 286).

این اصطلاح در آثار فیلسوفان و متفکران شیعة دوازده امامی نیز به کار رفته است.

در فلسفه. ظاهراً ابویعقوب کندی (متوفی 257) نخستین کسی است که مفهوم ابداع را در رساله فی الفلسفه الاولی (ص 161ـ 162) به فلسفة اسلامی معرفی نموده است. پس از وی، فارابی (متوفی 339) و ابن سینا ابداع را در معنای متفاوتی به کار بردند. طبق شواهد، این مفهوم برگرفته از مکتوبات آمونیوس مجعول (Pseudo Ammonios ) است. گرچه بیشتر فلاسفة اسلامی ابداع را با فیض و صدور بر مبنای نظریة خلقت نوافلاطونی یکی دانسته اند، کندی (رجوع کنید به ص 207) ابداع را به خلق از عدم تعبیر نموده و مفهوم فیض یا صدور را صرفاً در مورد عقل اول به بعد به کار برده است. ابن سینا (متوفی 428) در کتاب الاشارات و التنبیهات ابداع را پدید آمدن شیء بدون واسطۀ مادّه یا آلت یا زمان تعریف کرده است (رجوع کنید به ابن سینا، 1383ش، ج 3، ص 138ـ 139). ابداع مربوط به عقل است، همان طور که مفهوم خلق مربوط به موجودات جسمانی است (همو، 1370، ص 285ـ 286). واجب الوجود مُبدِعِ مُبدَعات است و نخستین چیزی که از وی صادر شده عالم عقل است (همان، ص 283). عقول ، که عالم ابداع را می سازند، به سبب وجوب ذاتی که از موجود اول گرفته اند به نحو سرمدی موجودند.

شیخ شهاب الدین سهروردی (متوفی 587) بیان کرده که محدودیت عقل با کمال مُبدِع سرمدی آن جبران می شود. عقل اول از ابتدا بدون هیچ واسطه ای به صورت کامل ابداع شده است (رجوع کنید به سهروردی، ص 162) .آنچه ابداع می شود وجود است (همان، ص 116). فعل ابداع ، کامل تر و سابق تر بر وجودی است که ابداع شده است (رجوع کنید به همان، ص 155ـ 156).

در کلام. اصطلاح ابداع بر اثر مناقشه های نظری متکلمان اهل سنّت با فیلسوفان اسلامی به کلام آنان راه یافت. ملاصدرا در کتاب المشاعرِ خود اشاره کرده به حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که ابن بابویه (متوفی 381) در کتاب الاعتقادات آورده است: «اولین چیزی که خدا ابداع کرد نفوس مقدس و مطهر بود، سپس آن نفوس مقدس به توحید خداوند گواهی دادند، پس از آن خداوند سایر خلایق را آفرید» (صدرالدین شیرازی، ص 59). همۀ این نفوس مقدس، درون عقل اول اند ، که سرمدی است. به همین سبب ، ملاصدرا تصریح کرده است که صانع با وصف ثبات و دوام خود، موجودات کائن را که ذات و ماهیت متجدد دارند ابداع نموده است (همو، ص 65). نخستین چیزی که از صانع عالم صادر شده است (اول الصوادر عنه)، برترین موجودات پس از وی و همان وجود ابداعی است (همو، ص 69).به بیان وی، مُبدِع، ابتدا انوار قدسیه و عقول فعال را ابداع کرد و از طریق آن خود را متجلی ساخت (همو، ص70). شیخ احمد احسایی، که بر کتاب-المشاعر شرح نوشته، با تکیه بر حدیثی از امام رضا علیه السلام، مشیت و اراده و ابداع را یکی -شمرده است. فعل الوهی علت نخستین است که از آن حقیقت محمدیه صادر شده است (صدرالدین شیرازی، شرح کربن، ص 199). تفسیر آنان از ابداع، به تفسیر کِندی نزدیک تر است تا به تفسیر ابن سینا و تفاسیر شیعی. از نظر آنان خدا جهان را از معدوم، به معنای لاشیء ، پدید آورد. گرچه از نظر غالب معتزلیان، معدوم، مستلزم گونه ای شیئیت است. در نظر معتزله ، کلام و اراده صفات ازلی خداوند نیست، بلکه صفات فعل او محسوب می شود و زمانی است و کلام الهی نتیجۀ فعل الهی در زمان گذشته است، در حالی که در نظر اشاعره فعل کنونیِ باری تعالی محسوب می شود.از نظر اشعری، کلام و اراده همواره خلق می شود . خداوند نظم هستی (عالم مادّی و عالم اخلاق) را در هر لحظه می آفریند. وی استدلالش را دربارۀ سرمدی بودن کلام و اراده الهی بر آیات 40 سورۀ نحل و 77 سورۀ کهف بنا نهاده است (رجوع کنید به اشعری، ص 15ـ16). اگر کلام و ارادۀ الهی سرمدی نباشد، لازم می آید خداوند در مواقعی غیرمتکلم و غیرمرید باشد و در این صورت نمی تواند خالق جهان یا خالق قرآن باشد (رجوع کنید به همو، ص 11).

تلقی تثبیت شده از اصطلاحات ابداع و خلق در تعریفات جرجانی، متکلم متأخر اهل سنّت (رجوع کنید به ص 5ـ 6 )، یافته می شود. به گفتۀ او، ابداع به طور عام به معنای ایجاد شیء از لاشیء است و خلق به معنای ایجاد شیء از شیء (خلقت انسان از گل).




منابع:
(1) ابوعلي سينا، کتاب الاشارات و التنبيهات، چاپ کريم فيضي، قم 1383ش؛
(2) همو، تسع رسايل في الحکمه و الطبيعات، چاپ مصطفي نوراني، مؤسسه مکتب اهل البيت، چاپ اول، 1370 ش؛
(3) ابويعقوب سجستاني، کشف‌المحجوب، چاپ هانري کربن، تهران 1367ش/ 1988 ؛
(4) همو، کتاب الينابيع، چاپ شده در سه رساله اسماعيلي، چاپ هنري کربن، تهران 1340ش /1961؛
(5) همو، تحفة ‌المستجيبين: چاپ شده در خمس رسائل اسماعيليه، چاپ عارف تامر، بيروت1375 / 1956؛
(6) اخوان‌الصفا، رسائل‌ اخوان‌الصفا، قم 1405 ؛
(7) اشعري، ابوالحسن، کتاب اللمع في الرد علي اهل الزيغ و البدع، چاپ يوسف مکارثي اليسوعي، بيروت 1952 ؛
(8) جرجاني، کتاب تعريفات، مکتبة لبنانا، ساحه رياض‌الصلح، بيروت 1985؛
(9) سهروردي، حکمة ‌الاشراق، چاپ شده در مجموعه مصنفات شيخ‌اشراق، چاپ هنري کوربن، 1331ش، ج2؛
(10) کندي، رسائل الکندي الفلسفيه، چاپ محمد عبدالهادي أبوريده، قاهره 1369/ 1950 ؛
(11) ملاصدرا، صدرالدين شيرازي، کتاب المشاعر، چاپ هنري کربن، تهران 1363، چاپ دوم؛
(12) ناصرخسرو، کتاب خوان الاخوان، تهران 1338 ش؛
(13) کرماني، حميدالدين، کتاب الرياض في الحکم بين الصادين صاحبي الاصلاح و النصره، چاپ عارف تامر، بيروت 1960.





/ دايانا استيگر والد/

Diana Steigerwald

تاریخ انتشار اینترنتی: 12/03/1389



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6424
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست