responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6404

 

حُكَیم‌ بن جَبَله ، از یاران على علیه‌السلام. نسب او به قبیله عبدالقیس* می‌رسد و از این‌رو به عبدى شهرت یافته است (صفدى، ج 13، ص 128ـ129). ابن‌حزم (ص 298) نسب كامل او را ذكر كرده است. نام پدرش را جبل نیز گفته‌اند (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، ج 1، ص 89؛ ابن‌ماكولا، ج 2، ص 486). ظاهراً پیامبراكرم را درك كرده است، ولى روایتى كه دالّ بر سماع او از پیامبر باشد، موجود نیست (رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، قسم 1، ص 366). طوسى (ص 57، 61) او و برادرش، اشرف، را در زمره اصحاب على علیه‌السلام آورده است (نیز رجوع کنید به ابن‌عبدربّه، ج 3، ص 309).

هنگامى كه عثمان به خلافت رسید (سال 23) و عبداللّه‌بن عامر را به ولایت بصره گماشت، از او خواست تا فردى را به سِند (مرز هند) گسیل دارد و او حكیم را براى این كار برگزید. حكیم مُكران را فتح كرد، ولى نتوانست به سند وارد شود و به بصره بازگشت. ابن‌عامر نیز او را نزد عثمان فرستاد. وقتى عثمان از او درباره آن دیار پرسید، حكیم از شرایط دشوار آنجا شكایت كرد و عثمان دیگر به آنجا حمله نكرد (خلیفةبن خیاط، ص 134؛ بلاذرى، 1413، ص 432؛ قدامةبن جعفر، ص 413ـ 414).

طبرى (ج 4، ص 326)، به نقل از سیف‌بن عمر ضبّى، حكیم را دزدى از بنی‌عبدالقیس معرفى كرده است كه همراه با لشكریان اسلام به جنگ می‌رفت و هنگام غفلت سربازان، از لشكر بازمی‌ماند و در «بلاد فارس» به آزار و اذیت و غارت اهل ذمه می‌پرداخت تا اینكه مسلمانان و غیرمسلمانان از او به عثمان شكایت بردند و او نیز از عبداللّه‌بن عامر خواست كه حكیم و كسان دیگرى چون او را زندانى كند. بدین ترتیب، حكیم دیگر نتوانست از بصره خارج شود. همچنین بنابر قول طبرى (ج 4، ص 326ـ327)، هنگامی‌كه عبداللّه‌بن سبا*، معروف به ابن‌سوداء (بنیان‌گذار فرقه سبائیه)، وارد بصره شد، حكیم از جمله كسانى بود كه به او پیوست و یاری‌اش نمود تا اینكه عبداللّه‌بن عامر، عبداللّه‌بن سبأ را از بصره اخراج كرد و او نخست به كوفه و سپس به مصر رفت، ولى همچنان با یارانش مكاتبه داشت. طه‌حسین (ج 2، ص 90)، محمود ابوریه (ص 150ـ152) و سیدمرتضى عسكرى (ج 2، ص 263) در اصلِ وجود عبداللّه‌بن سبأ دست‌كم درباره بسیارى از گزارشهاى تاریخى درباره او تردید كرده‌اند. عسكرى (همانجا) او را ساخته و پرداخته سیف‌بن عمر دانسته است (براى آراى رجالیان درباره سیف رجوع کنید به همان، ج 1، ص 76ـ78). بعید نیست كه داستان دزدى و غارت حكیم را نیز او، براى تخریب شخصیت یاران على علیه‌السلام، جعل كرده باشد. به‌ویژه آنكه، حكیم سركردگى شورشیان بصره برضد عثمان را برعهده داشت (ابن‌سعد، ج 3، ص 71؛ طبرى، ج 4، ص 349؛ مفید، 1374ش، ص 137). روز جمعه، عثمان پس از اقامه نماز، بر منبر رفت و خطاب به شورشیان گفت: «اهل مدینه می‌دانند كه پیامبر شما را لعن كرده است.» وقتى محمدبن مَسْلَمه خواست این گفته را تصدیق كند، حكیم، براى پیشگیرى از تأیید شدنِ یك روایت جعلى، او را سر جایش نشاند (طبرى، ج 4، ص 353). پس از آنكه مالك اشتر، كه رهبرى كوفیان را عهده‌دار بود، از محاصره خانه عثمان كناره‌گیرى كرد، حكیم‌بن جبله نیز از این كار منصرف شد و فقط ابن‌عدیس و یارانش از مصر به حَصر ادامه دادند (همان، ج 4، ص 378). با این حال، ابن‌حزم (همانجا) حكیم را در شمار قاتلان عثمان ذكر كرده است.

بعد از كشته شدن عثمان در سال 35، حكیم زبیر را كه از بیعت با امام على علیه‌السلام خوددارى می‌كرد، به بیعت واداشت (طبرى، ج 4، ص 434ـ435)، به گونه‌اى كه بعداً زبیر ادعا كرد كه دزدى از عبدالقیس شمشیر برگردنش گذاشته و او را به بیعت مجبور كرده (بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 148ـ 149؛ طبرى، ج 4، ص 435)، مفید (1374ش، ص 111ـ 113) این گفته را رد كرده است.

پس از انتصاب عثمان‌بن حنیف* به ولایت بصره، مسئولیت نظامیان بصره نیز به حكیم‌بن جبله واگذار شد (صفدى، ج 13، ص 129). در سال 36، پیش از آغاز جنگ جمل*، عایشه و اطرافیانش از مكه به سمت بصره حركت كردند و در محلى به نام چاه ابوموسى جمع شدند. وقتى خبر به عثمان‌بن حنیف رسید، حكیم خواست به سوى آنان برود، ولى عثمان نپذیرفت (مفید، 1374ش، ص 273ـ 274). سپس، عثمان، عمران‌بن حصین و ابوالاسود دؤلى را نزد ایشان فرستاد تا از جنگ منصرفشان سازد ولى سودى نبخشید و عثمان‌بن حنیف فرمان جنگ را صادر كرد (طبرى، ج 4، ص 461ـ463؛ مفید، 1374ش، ص 274، 275). سپس گروهى به فرماندهى حكیم‌بن جبله به آنان حمله كردند و سپاه عایشه به مقبره بنی‌مازن پناه بردند (طبرى، ج 4، ص 466؛ مفید، 1374ش، ص 279). بنابه گفته بلاذرى (1996ـ2000، ج 2، ص 161)، وقتى طلحه و زبیر وارد بصره شدند، از مردم براى خون‌خواهى عثمان یارى خواستند و عده‌اى نیز به آنان پیوستند. در این میان، نیروهاى آنان و افراد حكیم درگیر شدند و پس از جدالى سخت، دو طرف خواستار صلح شدند تا اینكه امام على علیه‌السلام به بصره بیاید. بعد از این صلح، طلحه و طرفدارانش شبانه به خانه عثمان‌بن حنیف حمله بردند و نگهبانان بیت‌المال را كشتند و عثمان‌بن حنیف را به طرز فجیعى شكنجه دادند (همان، ج 2، ص 162). حكیم و جمعى از بنی‌عبدالقیس به كمك عثمان شتافتند (همانجا؛ طبرى، ج 4، ص 470؛ مفید، 1374ش، ص 283). در این درگیرى یك پاى حكیم قطع شد و او با همان پاى مجروح جنگید (جاحظ، ص 376؛ طبرى، ج 4، ص 471) تا اینكه از فرط خون‌ریزى بیهوش شد و سُمَیم حدّانى سرش را از تنش جدا كرد (مفید، 1374ش، ص 283ـ284؛ ابن‌عبدالبرّ، قسم 1، ص 367). به همراه او هفتادتن از بنى عبدالقیس و برادرانش و پسرش و مجاشع‌بن مسعود سلمى، از اصحاب پیامبر، به شهادت رسیدند (بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 163؛ طبرى، ج 4، ص 475). على علیه‌السلام با شنیدن خبر شهادت حكیم‌بن جبله و شكنجه عثمان‌بن حنیف، به همراه دوازده هزار نفر به بصره شتافت و شعرى نیز در مدح حكیم سرود (رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 164ـ165) و از او با لقب رجل صالح یاد كرد (مفید، 1371ش، ص 18).


منابع :
(1) ابن‌حزم، جمهرةانساب‌العرب، بیروت 1403/1983؛
(2) ابن‌سعد (بیروت)؛
(3) ابن‌ عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ على محمد بجاوى، قاهره (1380/ 1960)؛
(4) ابن ‌عبدربّه، العقدالفرید، ج 3، چاپ عبدالمجید ترحینى، بیروت 1407/1987؛
(5) ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ‌الخلفاء، چاپ على شیرى، قم 1371ش؛
(6) ابن‌ماكولا، الاكمال فى رفع الارتیاب عن‌المؤتلف و المختلف من الأسماء و الكنى و الأنساب، چاپ عبدالرحمان‌بن یحیى معلمى یمانى، حیدرآباد، دكن 1381ـ1406/ 1962ـ1986؛
(7) محمود ابوریه، اضواء علی‌السنة المحمدیة، قاهره ( 1980)؛
(8) احمدبن یحیى بلاذرى، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس‌العظم، دمشق 1996ـ2000؛
(9) همو، كتاب فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن 1866، چاپ افست فرانكفورت 1413/1992؛
(10) عمروبن بحر جاحظ، كتاب‌البـُرصان و العُرجان و العُمیان و الحُولان، چاپ عبدالسلام محمدهارون، بیروت 1410/1990؛
(11) خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، روایة بقی‌بن خالد (مخلد)، چاپ سهیل زكار، بیروت 1414/1993؛
(12) صفدى؛
(13) طبرى، تاریخ (بیروت)؛
(14) محمدبن حسن طوسى، رجال‌الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1415؛
(15) طه‌حسین، الفتنةالكبرى، ج 2، قاهره ( 1975)؛
(16) مرتضى عسكرى، عبداللّه‌بن سباء و اساطیر اخرى، بیروت 1412/1991؛
(17) قدامةبن جعفر، الخراج و صناعةالكتابة، چاپ محمد حسین زبیدى، بغداد 1981؛
(18) محمدبن محمد مفید، الجمل والنُصرةلسیدالعترة فى حرب البصرة، چاپ على میرشریفى، قم 1374ش؛
(19) همو، الكافئة فى ابطال توبة الخاطئة، چاپ علی‌اكبر زمانی‌نژاد، قم 1371ش.

/ پرویز آزادى /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6404
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست