responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6301

 

حضرمى ، حَفْص بن ولیدبن سیف/ یوسف، كنیه‌اش ابوبكر، از امراى اموى و از والیان مصر. نسب وى به سهل‌بن زیدبن حَضْرَموْت می‌رسد (كندى، ص 96). در بیشتر منابع، نام جد وى را سیف نوشته‌اند (رجوع کنید به همانجا؛
ابن‌عساكر، ج 14، ص 446، 449؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 263)، اما كندى (ص 104) نام او را یوسف ذكر كرده است. از وى با نسبت مصرى نیز یاد كرده‌اند (رجوع کنید به ابن‌عساكر، ج 14، ص 446؛
سیوطى، ج 1، ص 273). حضرمى معتمَد بنی‌امیه (ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 263ـ264) و از بزرگان مصر به شمار می‌رفت (ابن‌عساكر، ج 14، ص 449؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 292).

حضرمى در امارت كوتاه‌مدت محمدبن عبدالملك اموى در مصر (شوال 105)، صاحب شرطه شد. حرّبن یوسف اموى، جانشین محمدبن عبدالملك، او را در مقام خود ابقا كرد (كندى، ص94ـ95). به‌طور كلى، در دوران خلافت پنج خلیفه آخر اموى (از هشام‌بن عبدالملك تا مروان‌بن محمد)، حضرمى سه بار به حكومت مصر رسید (رجوع کنید به ابن‌عساكر، ج 14، ص 446؛
ابن‌تغرى بردى، ج1، ص263ـ264، 291ـ293). اولین‌بار در ذیقعده 108، مناسبات حرّبن یوسف و عبیداللّه‌بن حَبْحاب (مسئول خراج آن دیار) تیره شد و خلیفه هشام، حرّبن یوسف را در پى شكایت عبیداللّه بركنار كرد و حكومت مصر را به حضرمى سپرد. امارت حضرمى چندان به‌طول نینجامید و او پس از چند هفته، در دهم یا آخر ذیحجه 108 بركنار شد، زیرا عبیداللّه‌بن ‌حبحاب، و عده‌اى از اوباش از او به هشام‌بن عبدالملك شكایت كردند. به گفته ابن‌حبحاب، با انتصاب حضرمى (كه قبلاً صاحب شرطه حرّبن یوسف بود)، در واقع حرّ بركنار نشده بود (رجوع کنید به كندى، ص96ـ 97؛
مقریزى، ج 1، ص 303؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 263ـ 264).

پس از آن، هشام خواست حضرمى را به ولایت خراسان منصوب كند، اما وى نپذیرفت (ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 264). هشام او را مأمور لشكركشى برضد تركان كرد. چون حضرمى بازگشت، خلیفه در سال 119، وى را فرمانده نیروى دریایى مصر كرد و او با همراهى مصریان، در این سال و سال 121 در حملات دریایى شركت كرد. در سال 122 نیز از اسكندریه حركت نمود و ظاهرآ در جزیره كرت با تركان نبرد كرد و با اسیرانى بازگشت. او در سال 123، حمله دشمن را به شهر ساحلى بُرْلُس دفع كرد و تا قبرس آنان را تعقیب نمود، اما بر ایشان دست نیافت و بازگشت (ابن‌عساكر، ج 14، ص 448ـ 449؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 292).

در سال 124، هشام دوباره حضرمى را به حكومت مصر منصوب كرد، زیرا حَنظَلَة بن صَفوان، والى مصر، را به ولایت افریقیه منصوب كرده بود (7 ربیع‌الآخر 124). حنظله، حضرمى را به جاى خود قرار داد و خلیفه او را تأیید نمود و حكومت و مسئولیت خراج را به وى سپرد (كندى، ص 104؛
ابن‌عساكر، ج14، ص447ـ448؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 291). حضرمى مأمورانى براى دیوانهاى گوناگون، از جمله دیوان شُرطه و خراج و زِمام، تعیین كرد (رجوع کنید به ابن‌تغرى بردى، همانجا) و ارزاق مسلمانان را، كه از دوازده پیمانه به ده پیمانه كاهش یافته بود، دوباره دوازده پیمانه كرد (كندى، ص 104ـ105). همچنین دستور داد كه تقسیم میراث اهل ذمه بنابر تقسیم‌بندى میراث مسلمانان صورت گیرد (ابن‌عساكر، ج 14، ص 449؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 294). عربها و قبطیان مصر نیز همه تحت فرمان حضرمى قرار گرفتند (رجوع کنید به ابن‌عساكر، ج 14، ص 448؛
مقریزى، ج 1، ص 208). این دوره حكومت حضرمى بر مصر، هم‌زمان با حركت پیروان بنی‌عباس از خراسان به كوفه و گرفتن بیعت براى بنی‌عباس بود (ابن‌تغرى بردى، همانجا).

در سال 125، هشام‌بن عبدالملك درگذشت و ولیدبن یزیدبن عبدالملك به خلافت رسید و حضرمى را در حكومت بر مصر باقى گذاشت. حضرمى هم عهده‌دار امارت و هم عهده‌دار خراج بود (كندى، ص 105). به روایت كندى (همانجا)، ولید دستور داد شامیانِ لشكر مصر را اخراج كنند تا به نواحى خود بازگردند. شامیان سرپیچى نمودند و حضرمى را در خانه‌اش محاصره كردند، اما در نیمه رجب 25 سركوب شدند و رهبرشان كشته شد. در ماه شوال، عیسی‌بن ابی‌عطا وارد مصر شد و به فرمان خلیفه، خراج مصر را برعهده گرفت و حضرمى فقط عهده‌دار امارت گردید (نیز رجوع کنید به ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 291). پس از آن، حضرمى به شام نزد ولیدبن یزید رفت و عُقبةبن نُعیم رُعَینى را به قائم‌مقامى خود برگزید (كندى، همانجا).

هنگامى كه حضرمى به دمشق رسید، مردم ولیدبن یزید را از خلافت عزل كردند و در اواخر جمادی‌الآخره 126 او را كشتند (همانجا؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 292). پس از او، یزیدبن ولیدبن عبدالملك به خلافت رسید كه به حضرمى دستور بازگشت به مصر را داد. حضرمى از مردم مصر براى یزید بیعت گرفت. سپس به كار سپاه رسیدگى نمود و عاملانى براى نواحى صعید و سفلاى مصر تعیین كرد (رجوع کنید به كندى، ص 105ـ 106)، اما خلافت یزیدبن ولید نیز طولى نكشید و در ذیحجه 126 كشته شد. پس از او، ابراهیم‌بن ولید دو ماه خلافت كرد، تا اینكه مروان بن محمد او را خلع كرد و خود در صفر 127 به خلافت رسید. حكومت حضرمى در این نوبت حدود سه سال به درازا كشید. او چون وضع دولت اموى را آشفته دید، در نامه‌اى به مروان، از حكومت مصر استعفا كرد (همانجا؛
ابن‌تغرى بردى، همانجا؛
انصارى، ص 64)، اما جمعى از امراى مصر برضد حسّان‌بن عَتاهیه (حاكم جدید) و برضد مروان قیام و حسّان را از دارالاماره اخراج كردند و حضرمى را، به ‌رغم خواست وى، باز گرداندند. حضرمى نیز با شمارى از امرا و بزرگان مصر در خلع مروان همراه شد. مروان در سال 128 حضرمى را عزل كرد و حَوثَرَةبن سهیل را به جاى او برگزید. حوثره نیز حضرمى و شمارى دیگر از اشراف مصر را كه با مروان مخالفت كرده بودند، در دوم شوال 128 كشت (رجوع کنید به كندى، ص 107ـ113؛
ابن‌عساكر، ج 14، ص 449ـ450؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 293ـ305). اما به روایت یعقوبى (ج 2، ص 335)، در دوران حكومت یزیدبن ولیدبن عبدالملك، هنگامى كه سراسر قلمرو او دستخوش آشوب شد، مصریان نیز سر به شورش برداشتند و حضرمى را كشتند.

حضرمى را قارى و فاضل و موثق خوانده‌اند (رجوع کنید به ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 263ـ264؛
سیوطى، ج 1، ص 273). حدیثى مسند از وى نقل شده است (رجوع کنید به ابن ‌عساكر، ج 14، ص 447؛
ابن‌حجر عسقلانى، ج 2، ص 383). حضرمى از كسانى همچون ابن شِهاب زُهْرى و هلال‌بن عبدالرحمان قُرَشى روایت كرده است. از راویان وى نیز لیث‌بن سعد، یزیدبن ابی‌حبیب و عمروبن حارث بوده‌اند (ابن‌عساكر، ج 14، ص 446؛
ابن‌تغرى بردى، ج 1، ص 263ـ264، 293).


منابع :
(1) ابن‌تغرى بردى، النجوم الزاهرة فى ملوك مصر و القاهرة، قاهره [? 1383[ ـ 1392/ [? 1963[ـ1972؛
(2) ابن‌حجر عسقلانى، كتاب تهذیب التهذیب، چاپ صدقى جمیل عطار، بیروت 1415/1995؛
(3) ابن‌عساكر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ 2001؛
(4) ناصر انصارى، موسوعة حكّام مصر من الفراعنة الى الیوم، قاهره 1411/ 1991؛
(5) عبدالرحمان‌بن ابی‌بكر سیوطى، حسن المحاضرة فى تاریخ مصر و القاهرة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) 1387؛
(6) محمدبن یوسف كندى، ولاة مصر، چاپ حسین نصّار، بیروت 1379/1959؛
(7) احمدبن على مقریزى، كتاب المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الآثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق 1270، چاپ افست بغداد ( 1970)؛
(8) یعقوبى، تاریخ.

/ فریده حشمتى /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6301
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست