responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6244

 

حسینى ، حاج‌امین، مفتى فلسطین و از رهبران مبارز با استعمار انگلیس و سلطه صهیونیسم. وى در 1315/ 1897 در بیت‌المقدّس به‌دنیا آمد. در كودكى زیرنظر پدرش، كه مفتى بیت‌المقدّس بود، ادبیات عرب و معارف اسلامى و علوم قرآنى را فراگرفت (جرّار، ص 49؛ حوت، ص 201؛ بیومى، ج 2، ص 358). سپس دوره دبیرستان را به پایان رساند و پس از آن دو سال به فراگیرى زبان فرانسه همت گماشت. در 1330/ 1912 براى ادامه تحصیل به قاهره رفت و در دانشگاه الازهر، مدرسه دارالدعوة و الارشاد و دانشكده ادبیات دانشگاه قاهره به تحصیل و فعالیت مشغول شد و ضمن برقرارى ارتباط با محمد رشیدرضا* در دارالدعوه، با افكار و اندیشه‌هاى سیدجمال‌الدین اسدآبادى* و محمد عبده* آشنا شد. با آغاز جنگ جهانى اول در 1914، حسینى تحصیلات خود را رها كرد و از قاهره به زادگاه خود بازگشت (رجوع کنید به حوت، ص 201ـ202؛ جرّار، ص 49ـ50).

وى در 1333/ 1915 به استانبول رفت و وارد دانشكده افسرى شد و پس از اخذ درجه افسرى، به ارتش عثمانى در ازمیر پیوست، اما اندكى بعد، از ادامه خدمت در ارتش صرف‌نظر كرد و به بیت‌المقدّس بازگشت و با گروههاى فلسطینى به مبارزه با استعمار انگلیس پرداخت (زهرالدین، ص 740؛ قاسمیه، ص 779). با صدور اعلامیه بالفور* در 1335/ 1917، امین حسینى براى مقابله با آن، سازمانى سیاسى به‌نام باشگاه عربى (النادى العربى) تأسیس كرد و خود ریاست آن را برعهده گرفت. این باشگاه در جنبش ملى فلسطین، به‌ویژه در سالهاى 1336 و 1337/ 1918ـ1919، نقش مؤثرى ایفا نمود (بیومى، ج 2، ص360؛ زهرالدین، همانجا؛ كیالى، ص 116). حاج‌امین حسینى با برخى سازمانهاى زیرزمینى نیز همكارى می‌كرد. او با سازمانى به نام الكَفّالسوداء (پنجه سیاه)، كه در 1337/1919 در یافا تشكیل شده بود، ارتباط داشت (پراث، ص 129؛ كیالى، ص 174ـ177).

در قیام 1338/ 1920، كه به انقلاب اول فلسطین مشهور شد، حسینى از رهبران اصلى بود. نیروهاى انگلیسى این قیام را به‌شدت سركوب كردند و حسینى نیز كه دستگیر شده بود، با كمك جوانان فلسطینى آزاد شد و به دمشق گریخت. دادگاه نظامى بریتانیا او را محاكمه غیابى و به ده سال زندان محكوم كرد. وى پس از مدتى عفو شد و به بیت‌المقدّس بازگشت (ماردینى، ص 36ـ38؛ بیومى، ج 2، ص 360ـ 361؛ شوفانى ص 382ـ411، 415). در 1300ش/ 1921، برادر وى، كامل حسینى، كه مفتى بیت‌المقدّس بود، درگذشت و به‌سبب نفوذ خاندان حسینى، حاج‌امین با اینكه تحصیلات عالى دینى نداشت، از سوى هربرت ساموئل (كارگزار انگلیسیها در فلسطین)، مفتى بیت‌المقدّس شد. هدف انگلیسیها از این انتخاب، دامن زدن به رقابت و خصومت بین خاندان نَشاشیبى كه در آن زمان شهردارى بیت‌المقدّس را در اختیار داشتند و خاندان حسینى بود. انگلیسیها همچنین می‌كوشیدند حاج امین را تحت نظارت خود درآورند (حوت، ص 203ـ 205؛ كیمرلینگ و میگدال، ص 89ـ 90؛ كیالى، ص 172ـ 173).

در 1301ش/ 1922، مجلس اعلاى اسلامى (مجلس الاسلامى الاعلى)، به منظور نظارت بر امور شرعى و اداره اوقاف و دادگاهها و تعیین قضات و مفتیان، با موافقت حكومت انگلستان، در فلسطین تأسیس گردید و حسینى به ریاست آن برگزیده شد. مجلس اعلاى اسلامى براى مسلمانان فلسطین بسیار مهم بود، زیرا تا حدودى خواسته آنان را براى خودمختارى از دولت عثمانى تحقق می‌بخشید (جرار، ص 61ـ62؛ حوت، ص 206؛ كیالى، ص 172ـ173، 226). تأسیس مركزى براى سرپرستى ایتام در بیت‌المقدّس، بازگرداندن موقوفات اسلامى كه تحت سیطره و نظارت حكومت بود، تأسیس چندین دادگاه شرعى، تشكیل جمعیتهاى خیریه و باشگاههاى ادبى و ورزشى و همچنین اصلاح و بازسازى مسجدالاقصى، از جمله اقدامات مجلس اعلاى اسلامى تحت رهبرى حاج‌امین بود (زهرالدین، ص 742؛ بیومى، ج 2، ص 362).

پس از قیام بُراق و كشمكش بین فلسطینیها و یهودیان بر سر تغییرات در دیوار ندبه، در 1308ش/1929، كه به كشته شدن عده‌اى از هر دو طرف انجامید، حسینى در مقام ریاست مجلس اعلاى اسلامى، به همراه هیئتى فلسطینى براى مذاكره و حل و فصل مسئله بُراق به لندن سفر كرد. آنان در ملاقات با مسئولان انگلیسى، توقف فروش زمینهاى فلسطینیان و مهاجرت یهودیان و تأسیس حكومت ملى پارلمانى را تقاضا كردند كه نتیجه مطلوبى نداشت (رجوع کنید به ماردینى، ص 70ـ 71؛ كیالى، ص 234، 254ـ255؛ حوت، ص 221ـ 224؛ شوفانى، ص 431ـ437).

در 1310ش/ 1931، مجمع عمومى اسلامى (المؤتمر الاسلامى العام) در قدس تشكیل شد. این مجمع درصدد بود افكار عمومى مسلمانان را بعد از قیام براق، به مسئله فلسطین جلب كند. حسینى ریاست مجمع را برعهده داشت و در آن ــكه با حضور 22 تن از سیاستمداران برجسته جهان عرب و اسلام برگزار گردیدــ بر تقدس مسجدالاقصى و اماكن مجاور، از جمله براق، تأكید كرد و ضمن نشان دادن اهمیت فلسطین براى جهان اسلام، صهیونیسم و سیاست انگلستان در فلسطین را محكوم نمود (حوت، ص 243ـ247؛ جرّار، ص 114ـ119؛ كیالى، ص 267ـ269). در 1312ش/1933، حسینى با سفر به كشورهاى اسلامى، كوشید براى جلوگیرى از گسترش صهیونیسم و فعالیت فرهنگى یهودیان، در آن كشورها دانشگاه مسجدالاقصى تأسیس نماید، ولى مخالفت انگلیسیها مانع از تأسیس این دانشگاهها شد (زهرالدین، ص 743). او در 1313ش / 1934 تظاهرات گسترده‌اى در مخالفت با فروش زمینهاى فلسطین به صهیونیستها سازماندهى كرد كه انگلیسیها آن را به‌شدت سركوب كردند (جرّار، ص 128ـ130؛ ماردینى، ص 79ـ80). وى همچنین جمعیت «الامر بالمعروف و النهى عن المنكر» را در 1314ش/1935 تأسیس نمود كه یكى از مهم‌ترین وظایف آن اعلام اسامى فروشندگان زمین و آگاهى بخشیدن به افكار عمومى، و همچنین انتشار فتاوى علما، مانند رشیدرضا و محمدحسین كاشف‌الغطاء*، از مراجع معروف شیعه در نجف، در تحریم فروش زمین به یهودیان در فلسطین بود (رجوع کنید به جرار، ص 123ـ124).

پس از قیام عزالدین قسام* و شهادت وى در 1314ش/ 1935، درگیرى مسلحانه بین فلسطینیها و صهیونیستها افزایش یافت و در 30 فروردین 1315/ 19 آوریل 1936 اعتصاب عمومى آغاز شد. در این اوضاع، كمیته‌هاى ملى در یك گردهمایى عمومى با نمایندگان احزاب سیاسى، لجنه عالى عربى (اللَجْنَة العربیة العلیا) را تشكیل دادند كه حسینى به ریاست آن برگزیده شد (زعیتر، 1992، ص 76، 98؛ زهرالدین، ص 743؛ ابوشقرا، ص 15ـ18). این لجنه اعلام كرد كه اعتصاب را با هدف تغییر بنیادى سیاست انگلیس در فلسطین و توقف مهاجرت یهودیان به این كشور ادامه می‌دهد. همچنین در برپایى اعتصابات و تظاهرات مردم فلسطین برضد صهیونیستها و استعمار بریتانیا نقش مؤثرى ایفا نمود (حوت، ص 344ـ348؛ كیالى، ص 305ـ306). با آغاز قیام عمومى مردم فلسطین در 1315ش/ 1936، حسینى از آن حمایت نمود و از طریق لجنه عالى عربى، از فلسطین و كشورهاى اسلامى اعانه جمع كرد (ابوشقرا، ص 16ـ20). در این میان، با وساطت حكام كشورهاى عربى (از جمله عبدالعزیز آل‌سعود، ملك‌عبداللّه و ملك غازى) و درخواست آنان از حاج‌امین براى توقف قیام و جلوگیرى از كشتار مردم فلسطین، وى دستور داد اعتصابات و تظاهرات را متوقف كنند (همان، ص50ـ52؛ زعیتر، 1984، ص 458ـ459).

در 16 تیر 1316/ 7 ژوئیه 1937، با انتشار گزارش كمیته سلطنتى در لندن براى تقسیم فلسطین به سه منطقه، حاج‌امین به ‌شدت با آن مخالفت كرد و لجنه عالى عربى نیز با این طرح به مبارزه برخاست (بیومى، ج 2، ص 367؛ زهرالدین، ص 744؛ جرّار، ص 157ـ158). حاج‌امین در 1316ش/ 1937 به عربستان رفت و با پادشاه آن كشور و دیگر رهبران مسلمان درباره مخالفت با طرح بریتانیا مذاكره كرد و سپس به سوریه عزیمت نمود. پس از بازگشت به بیت‌المقدّس، انگلیسیها قصد داشتند وى را دستگیر كنند، ولى حسینى در مسجدالاقصى متحصن شد. دولت انگلیس نیز وى را از ریاست مجلس اعلاى اسلامى و لجنه عالى عربى بركنار كرد و این دو مركز را منحل نمود. حسینى پس از سه ماه محاصره، به سوریه گریخت (ابوشقرا، ص 81ـ83، 85، 91؛ ابوغربیه، ص 98ـ99؛ ماردینى، ص 99ـ102؛ كیالى، ص 333ـ334) و سپس به بیروت رفت، اما در آنجا مقامات فرانسوى او را دستگیر كردند.

تظاهرات گسترده مسلمانان در شهرهاى گوناگون جهان اسلام در حمایت از حسینى، موجب شد تا مقامات فرانسوى از تحویل وى به انگلیسیها خوددارى كنند و وى دو سال در بیروت سكونت گزید (زهرالدین، ص 744ـ745؛ حوت، ص 373ـ 374). اما بعد از مدتى، به علت نداشتن امنیت جانى و تمایل فرانسویها به تحویل دادن او به انگلیسیها، به بغداد گریخت. دولت بریتانیا از حكومت عراق خواست تا وى را تحویل دهد، اما عراق نپذیرفت (جرّار، ص 183، 188؛ بیومى، ج 2، ص 367؛ ماردینى، ص 117ـ 120).

حسینى در عراق مبارزات خود را از سرگرفت و براى آموزش فلسطینیها در مدارس نظامى عراق و تشكیل گروه مسلح فلسطینى تلاش كرد (زهرالدین، ص 745). وى همچنین حزب ملت عرب (حزب‌الامة العربیة) را تأسیس نمود كه بیشتر اعضاى آن از فلسطین و عراق بودند. هدف اصلى این حزب، كسب استقلال و وحدت كشورهاى عربى و مبارزه با استعمار بود كه بسیارى از اعضاى آن در قیام رشیدعالى گیلانى* شركت كردند (حوت، ص 448ـ449؛ بیومى، ج 2، ص 368؛ زعیتر، 1992، ص 605ـ610). حسینى در 1320ش/ 1941 نماینده خود را براى مذاكره با هیتلر به آلمان اعزام نمود و در نامه‌اى، از آلمان و متحدان آن خواست كه استقلال كشورهاى عربى را به رسمیت بشناسند (جرار، ص 192ـ193؛ حوت، ص 452ـ 453). در 1320ش/ 1941، پس از شكست رشیدعالى گیلانى، كه مورد حمایت آلمانیها بود، حسینى تحت تعقیب انگلیسیها قرار گرفت و ناگزیر در 30 اردیبهشت 1320/ 20 مه 1941 به ایران سفر كرد و سپس عازم تركیه شد (زهرالدین، همانجا؛ ماردینى، ص150ـ157؛ حوت، ص 454). پس از آن نیز به ایتالیا رفت (جرّار، ص 204ـ205).

حسینى در 5 آبان 1320/ 27 اكتبر 1941 با موسولینى مذاكره كرد، كه درنتیجه آن دولتهاى آلمان و ایتالیا متعهد شدند از استقلال و آزادى كشورهاى عربىِ زیر سیطره استعمار بریتانیا حمایت كنند (بیومى، همانجا؛ حوت، ص455ـ456). وى سپس عازم آلمان شد و در 30 آبان 1320/ 21 نوامبر 1941، درباره حمایت از استقلال كشورهاى اسلامى و مبارزه با صهیونیسم، با هیتلر مذاكره كرد (ماردینى، ص 177ـ182؛ حوت، ص 458ـ 459). با اشغال آلمان در 1324ش/ 1945، حسینى ناگزیر به سویس رفت، ولى به سبب فشار انگلیسیها، به وى پناهندگى داده نشد و او به فرانسه رفت (جرار، ص 234ـ 237).

سرانجام، حسینى با كمك دوستان خود، در 1325ش/ مه 1946 مخفیانه عازم قاهره شد. در آنجا مورد احترام و تكریم ملك فاروق* قرار گرفت اما دولت مصر، زیر فشار انگلیسیها، فعالیت سیاسى او را محدود كرد (رجوع کنید به همان، ص242ـ255؛ ماردینى، ص297ـ 301). وى در قاهره، ریاست هیئت عالى عربى فلسطین (الهیئة العربیة العلیا لفلسطین) را ــ كه اتحادیه عرب آن را در 21 خرداد 1325/ 11 ژوئن 1946 تشكیل داده بودــ برعهده گرفت و شعبه‌هاى آن را در بیت‌المقدّس، دمشق، بیروت، بغداد، لندن، كراچى و ایالات متحده امریكا دایر كرد (زهرالدین، ص 746). وى در مصر با گروهى از افسران آزاد به ریاست جمال عبدالناصر* دیدار كرد (جرّار، ص 266ـ267؛ ماردینى، ص 323ـ327).

پس از آنكه سازمان ملل در 1326ش/ 1947 قطعنامه تقسیم فلسطین را صادر نمود، حسینى به ‌شدت با آن مخالفت كرد و خواستار برگزارى اعتصاب عمومى در فلسطین شد (جرّار، ص 259). در 10 آذر 1327/ اول دسامبر 1948 در غزه ــكه در آن هنگام زیر حاكمیت مصر بودــ مجلس ملى فلسطین به ریاست حسینى تشكیل شد. این مجلس، ضمن اعلام استقلال كامل فلسطین و مبارزه با اشغالگران، به تدوین قانون اساسى حكومت فلسطین همت گماشت؛ اما حكومت مصر، زیر فشار انگلیسیها، تمام رهبران فلسطینى و كارگزاران این مجلس، از جمله حاج‌امین، را دستگیر كرد و حكومت مصر وى را در خانه‌اش زیرنظر گرفت (زهرالدین، ص 747؛ جرّار، ص 265ـ 266؛ شوفانى، ص 536؛ برند، ص 25). حسینى در 1330ش/ 1951 به ریاست مجمع اسلامى (المؤتمر الاسلامى) در كراچى و در 1331ش/1952 به ریاست مجمع علماى مسلمان (مؤتمر علماء المسلمین) در همان شهر برگزیده شد (بیومى، ج2، ص370). با كودتاى افسران آزاد در 1331ش/ 1952 در مصر، حسینى از آنان حمایت نمود، اما پس از مدتى درباره قضیه فلسطین با جمال‌عبدالناصر اختلاف‌نظر پیدا كرد و در 1338ش/ 1959 قاهره را به مقصد بیروت ترك كرد (جرّار، ص 287ـ 289، 335). وى لجنه عالى عربى را به بیروت انتقال داد و در آنجا مجله‌اى به نام فلسطین منتشر نمود و در آن خاطرات خود را نوشت (زهرالدین، همانجا). در 1338ش/ 1959، با برپایى كنفرانس جهان اسلام در بیروت، حسینى به ریاست آن برگزیده شد و تا پایان عمر این منصب را برعهده داشت (جرّار، ص 273ـ 274). پس از شكست اعراب در جنگ 1346ش/ 1967، وى كوشید براى بررسى این شكست بزرگ، مجمع اسلامى را برگزار نماید، اما موفق نشد (بیومى، ج 2، ص 372ـ373). او در 13 تیر 1353/ 4 ژوئیه 1974 در بیروت درگذشت و در همانجا به خاك سپرده شد (جرّار، ص 302).


منابع :
(1) ابراهیم ابوشقرا، مفتى فلسطین الحاج امین الحسینى و ثورة 1936ـ 1939، دمشق 1999؛
(2) بهجت ابوغربیه، فى خِضَمّ النِضال العربى الفلسطینى، بیروت 1993؛
(3) لورى ا. برند، الفلسطینیون فى العالم العربى: بناء المؤسسات و البحث عن الدولة، بیروت 1991؛
(4) محمد رجب بیومى، النهضة الاسلامیة فى سیر اعلامها المعاصرین، دمشق 1415ـ 1420/ 1995ـ 1999؛
(5) حسنى ادهم جرّار، الحاج‌امین الحسینى: رائد جهاد و بطل قضیة، عمان 1407/1987؛
(6) بیان نویهض حوت، القیادات و المؤسسات السیاسیة فى فلسطین : 1917ـ 1948، بیروت 1981؛
(7) اكرم زعیتر، الحركة الوطنیة الفلسطینیة : 1935ـ 1939، بیروت 1992؛
(8) همو، وثائق الحركة الوطنیة الفلسطینیة: 1918ـ 1939، چاپ بیان نویهض حوت، بیروت 1984؛
(9) صالح زهرالدین، موسوعة رجالات من بلاد العرب، بیروت 2001؛
(10) الیاس شوفانى، الموجز فى تاریخ فلسطین السیاسى: منذ فجرالتاریخ حتى سنة 1949، بیروت 1996؛
(11) خیریه قاسمیه، «المذكّرات و السیر الذاتیة الفلسطینیة»، در الموسوعةالفلسطینیة، قسم 2، ج 3، بیروت 1990؛
(12) عبدالوهاب كیالى، تاریخ فلسطین الحدیث، بیروت 1970؛
(13) زهیر ماردینى، فلسطین و الحاج امین الحسینى، بیروت 1406/1986؛


(14) Baruch Kimmerling and Joel S. Migdal, The Palestinian people: a history, Cambridge 2003;
(15) Yehoshua Porath, The emergence of the Palestinian Arab national movement, London 2003.

/ محمد مالكى /



تصاویر این مدخل:
حاج امین حسینی منبع : www.alquds -city .com 16.nov.2008

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست