حسین بن مُطَیربن مُـكَمِّل ، شاعر عرب در قرن دوم. جدّش، مكمّل، از بردگان آزاد شده قبیله بنیاسد و خود حسین از موالى این قبیله بود (ابوالفرج اصفهانى، ج 16، ص 17؛ ابنعساكر، ج 14، ص 330). تاریخ ولادت او معلوم نیست، احتمالاً در پایان قرن اول یا آغاز قرن دوم به دنیا آمده است (حسینبن مطیر، مقدمه عطوان، ص 123).
ابنمطیر در ثَعلبیه نزدیك زُباله، هر دو قریه در راه كوفه به مكه، سكونت داشت و در هیئت عرب بدوى لباس میپوشید (ابوالفرج اصفهانى، ج 16، ص 17، 23). وفات او حدود سال 170 ذكر شده است (صفدى، ج 13، ص 64).
او را از آن جهت كه حكومت امویان و عباسیان را درك كرده و اشعارى در مدح آنان سروده است مخضرم نامیدهاند. زمانى در دربار ولیدبن یزید* اموى، مداح خلیفه بود و با شعرایى چون حماد راویه* و مروانبن ابیحفصه* آشنایى داشت. مدتى نیز در مدینه به سر برد و با سرودن یكى از زیباترین اشعار در وصف باران، به خوبى از عهده آزمایشِ شعرىِ والى شهر برآمد. در دوره عباسى با سرودن اشعارى، به دربار والى یمن، مَعنبن زائده*، راه یافت. سپس به زباله بازگشت و در آنجا با مدح مهدى عباسى، خلیفه را به خود علاقهمند ساخت و بعدها در شمار مدیحهسرایان او درآمد (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 16، ص17ـ20، 22ـ23، 25ـ26؛ ابنعساكر، همانجا؛ یاقوت حموى، ج 3، ص 1159ـ1160).
ابنمطیر از شاعران بزرگ مُحْدَث (براى اطلاع از محدثون رجوع کنید به مولَّد*) در دوران خود است (رجوع کنید به یاقوت حموى، ج 3، ص 1157). او اشعار فراوانى سروده كه نمونههایى از آن در كتابهاى قدیمى ذكر شده است (رجوع کنید به ابنمعتز، 1939، ص 47ـ49؛ مرزبانى، ص 293). برخى از اشعارش به عنوان شواهد شعرى در لغتنامهها (رجوع کنید به ابنمنظور، ذیل «طبى»، «مشق»، و جاهاى دیگر؛ زبیدى، ج 5، ص 505،520 و جاهاى دیگر) و كتابهاى ادبى (رجوع کنید به جاحظ، ج 2، ص 171، ج 3، ص 237ـ238، ج 4، ص 84)، بلاغى (رجوع کنید به ابنمعتز، 1399، ص 38ـ39؛ عسكرى، ج 1، ص 41ـ42، ج 2، ص 175ـ176) و صرف و نحوى (رجوع کنید به رضیالدین استرآبادى، ج 3، ص 13؛ بغدادى، ج 5، ص470ـ471) آمده است.
ابنمطیر در اسلوب شعرى از بدویان عرب پیروى میكرد. او از بهترین نمایندگان مكتب بدوى است، چرا كه اشعار او با وجود كثرت صنایع لفظى، تشبیه و استعاره، شباهت فراوانى به قصاید جاهلى دارد (ابوالفرج اصفهانى، ج 16، ص 17؛ عطوان، ص 431، 445ـ446). عبارات محكم و مضامین نو و لطیف شعر او را ستودهاند (رجوع کنید به ابنقتیبه، ج 1، ص 35ـ36؛ حصرى، ج 4، ص 1051؛ ذهبى، ج 7، ص 81).
گرچه ابنمطیر از شاعران مَوالى بود، تعصبهاى قومى را در اشعارش ظاهر نساخته است (شایب، ص 281). گاهى در اشعار مدحى وى اغراق و مبالغه دیده میشود (از جمله رجوع کنید به حسینبن مطیر، ص 141) كه شاید براى كسب منافع مادّى بوده است (رجوع کنید به حسینبن مطیر، همان مقدمه، ص 125).
نام وى، به سبب كثرت غزلیاتش، در بین غزلسرایان معروف ذكر شده است (رجوع کنید به وشّاء، ص 84). اشعار وصفى او را نیز ستودهاند (رجوع کنید به ابنقتیبه، ج 1، ص 34ـ36؛ ابنمعتز، 1939، ص 49؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 16، ص 25). ابوالفرج اصفهانى (ج 16، ص 17) وى را در قصیده و رجز پیشتاز دانسته است.
شعر معروف او در رثاى مَعْنبن زائده، از برترین مرثیههاى ادب عربى است و بسیارى، از جمله عبداللّهبن طاهر (متوفى 230) و مهدى عباسى، آن را ستودهاند (ابوالفرج اصفهانى، ج 16، ص 23ـ24؛ عسكرى، ج 2، ص 176؛ خطیب بغدادى، ج 15، ص 321ـ322؛ ابنخلّكان، ج 5، ص 254). این مرثیه در دیوان ابوتمّام (ص 265ـ266) ذكر شده است.
دیوان حسینبن مطیر در 1348ش/1969 به كوشش حسین عطوان در جلد پانزدهم مجلة معهد المخطوطات العربیة (ص 133ـ221) در قاهره به چاپ رسید. محسن غیاض نیز اشعار او را در 1350ش/1971 در بغداد و بیروت چاپ كرد (سزگین، ج 2، ص 448، ج 9، ص 287).
منابع : (1) ابنخلّكان؛ (2) ابنعساكر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت 1415ـ 1421/ 1995ـ2001؛ (3) ابنقتیبه، الشعر و الشعراء، بیروت 1964؛ (4) ابنمعتز، كتاب البدیع، چاپ كراتشكوفسكى، لندن 1935، چاپ افست بغداد 1399/1979؛ (5) همو، كتاب طبقات الشعراء فى مدح الخلفاء و الوزراء، چاپ عباس اقبال آشتیانى، لندن 1939؛ (6) ابنمنظور؛ (7) ابوالفرج اصفهانى؛ (8) حبیببن اوس ابوتمّام، دیوان الحماسة، به روایت موهوببن احمد جوالیقى، چاپ عبدالمنعم احمد صالح، بغداد 1980؛ (9) عبدالقادربن عمر بغدادى، خزانة الادب و لبلبابلسان العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ج 5، قاهره 1979؛ (10) عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت [? 1367/ 1948[؛ (11) حسینبن مطیر، شعر الحسینبن مطیر الاسدى، چاپ حسین عطوان، در مجلة معهد المخطوطات العربیة، ج 15، ش 1 (ربیعالاول 1389)؛ (12) ابراهیمبن على حصرى، زهرالآداب و ثمر الالباب، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالجیل (بیتا.)؛ (13) خطیب بغدادى؛ (14) ذهبى؛ (15) محمدبن حسن رضیالدین استرآبادى، شرح الرضى على الكافیة، چاپ یوسف حسن عمر، (بیجا): جامعة قاریونس، 1398/1978؛ (16) محمدبن محمد زبیدى، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج 5، چاپ مصطفى حجازى، كویت 1389/ 1969، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛ (17) احمد شایب، تاریخ الشعر السیاسى الى مُنتَصَفِ القرن الثانى، بیروت [? 1976[؛ (18) صفدى؛ (19) حسنبن عبداللّه عسكرى، دیوان المعانى، (بیروت) : عالمالكتب، (بیتا.)؛ (20) حسین عطوان، شعراء الدولتین الامویة و العباسیة، بیروت 1981؛ (21) محمدبن عمران مرزبانى، المُوَشَّح: مآخذ العلماء على الشعراء فى عدة انواع من صناعة الشعر، چاپ على محمد بجاوى، مصر 1965؛ (22) محمدبن احمد وشّاء، الموشَّى، او، الظرف و الظرفاء، بیروت 1385/ 1965؛ (23) یاقوت حموى، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت 1993؛
(24) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967- .