حسنى واعظ ، ابوالمكارم محمودبن محمد قوامالدين، مفسر و متكلم شيعى در نيمه دوم قرن هفتم. از زندگى وى آگاهى چندانى در دست نيست، اما به مناسبت معرفى نسخههاى خطى آثارش، درباره او مطالبى نوشته شده است (رجوع کنید به مجلسى، ج 107، ص 177؛ آقابزرگ طهرانى، 1403، ج 3، ص140؛ دانشپژوه، ص 106ـ107؛ حسينى، ج 2، ص 811). وى اهل بيهق و ساكنِ فارس بوده است (رجوع کنید به حسنی واعظ، 1376ش، ج 1، مقدمه صفاخواه، ص 8، ج 3، ص 393 و پانويس 2). در تفسير البَلابُل و القَلاقُل (ج 1، همان مقدمه، ص 21؛ درباره نام كتاب رجوع کنید به ادامه مقاله) از ابوالمكارم با عناوين «سيد» و «ملكالمفسرين» ياد شده است. از تاريخ وفات وى اطلاعى در دست نيست، فقط می دانيم كه تا 659ـ660، كه مجموعهاى از رسائل كلامى را استنساخ كرده، زنده بوده است (رجوع کنید به همو، 1381ش، پيشگفتار جهانبخش، ص سیويك؛ دانشپژوه، ص 107).
از ابوالمكارم دو كتاب تفسير به زبان فارسى باقى مانده است: البَلابل و القَلاقل، و دقائق التأويل و حقائق التنزيل. وى البلابل و القلاقل را به خواهش دوستى آغاز كرده است و در آن فقط به تفسير آياتى كه با «قُل» آغاز می شوند يا لفظ «قُل» در آنها به كار رفته، به ترتيب از ابتدا تا انتهاى قرآن، پرداخته است. در موردى نيز به تفسير آيهاى ديگر پرداخته (رجوع کنید به حسنی واعظ، 1376ش، ج 3، ص 66) يا براساس قرائتى، كلماتى را قل خوانده و تفسير كرده است (رجوع کنید به ج 2، ص 389). ابوالمكارم در تفسير آيات به اقوال صحابه و تابعين نيز توجه داشته (براى نمونه رجوع کنید به ج 3، ص 73، 201) و گاه از مصادر خود نيز ياد كرده است كه عبارتاند از: حلية الاولياء ابونعيم اصفهانى (متوفى 430؛ رجوع کنید به ج 1، ص 291، 304ـ305، ج 2، ص 81، 196، 288)، مصابيح الُسنة بَغَوى (ج 1، ص 309، ج 2، ص 105، 478)، الانوار فى اسرار الائمة الاطهار (ج 3، ص 108)، و الاربعين خوارزمى (ج 2، ص 331). وى از آثار ديگرى نيز بهره برده، اما فقط به نام مؤلفان اشاره كرده، از آن جمله نقل عبارتهايى از احمدبن ابراهيم ثعلبى (متوفى 427؛ رجوع کنید به ج 2، ص 194) و محمدبن هيصم (واعظ مشهور كَرّامى، متوفى بعد از 409؛ ج 2، ص 319). با اينكه اين تفسير روايى است، بحثهاى كلامى نيز در آن ديده می شود (براى نمونه رجوع کنید به ج 2، ص 128، 290ـ291، 375) و به شأن نزول آيات (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 251، 257، 273)، نكات نحوى و صرفى (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 246، 249، 333) و فتواها و احكام فقهى اهل سنّت (رجوع کنید به ج 1، ص 276) نيز پرداخته شده است. از اين تفسير فقط يك نسخه خطى موجود است كه آن را فرزند مؤلف، ابوالمفاخر قوامالدين، در 9 شوال 720 در فاروق اصطخر كتابت كرده است (رجوع کنید به دانشپژوه، همانجا). ابوالمكارم از قريحه شاعرى نيز بهره داشته و در تفسير البلابل و القلاقل (ج 1، ص 345، ج 2، ص 22ـ23) برخى اشعار خود را نقل كرده است. البلابل و القلاقل به ابوالمكارم ابنزهره حلبى (متوفى 585) نيز نسبت داده شده (نجفى، ج 29، ص 105؛ آقابزرگ طهرانى، 1373ش، ج 1، ص 451)، كه نادرست است. اگر چه اين تفسير با عنوان البلابل و القلاقل به چاپ رسيده، اما مؤلف همه جا با نام بلابل القلاقل از آن ياده كرده است (از جمله رجوع کنید به حسنى واعظ، 1376ش، ج 1، ص 87؛ همو، 1381ش، ص 1).
ديگر تفسير فارسى ابوالمكارم، دقائق التأويل و حقائق التنزيل است كه بعد از البلابل و القلاقل نگاشته شده است. وى در مقدمه كوتاه خود بر اين تفسير، نوشته كه كتاب را به خواهش علی بن ابیطالب (بن) صادق تأليف كرده و همو از ابوالمكارم حسنى خواسته است كه تفسير البلابل و القلاقل را نيز بنويسد. وى از حسنى خواسته بود در تفسيرى به بيان معانى آياتى بپردازد كه با عباراتى نظير «يا ايها الذين آمنوا» و «انّ الذين آمنوا» آغاز شدهاند و نيز آياتى كه خطاب به پيامبر اكرماند (حسنی واعظ، 1381ش، ص 1). حسنى همچنين سوره يوسف را به طور كامل تفسير كرده است. نسخه ناقصى از تفسير دقائقالتأويل و حقائقالتنزيل، تا پايان آيه 60 سوره بنی اسرائيل، باقى مانده كه مؤلف در آخر آن (ص 379ـ391)، روايت معراج پيامبر را آورده است. حسنى در اين تفسير نيز به شأن نزول آيات توجه فراوانى كرده (براى نمونه رجوع کنید به ص 162، 214ـ215) و از بحثهاى كلامى هم غافل نبوده است (براى نمونه رجوع کنید به ص 6ـ7، 71ـ81، 97ـ98).
وى در دقائق التأويل از آثارى چون الحجة فى القراآت ابوعلى حسنبن على فارسى (متوفى 377؛ رجوع کنید به ص 77، 237)، حليةالاولياء ابونعيم اصفهانى (متوفى 430؛ ص 122ـ124، 201)، و الكشاف زمخشرى (متوفى 538؛ ص 63) بهره برده و از مفسران نامدارى چون ابومسلم محمدبن بحر اصفهانى (متوفى 324؛ رجوع کنید به ص 149)، واحدى (متوفى 468؛ ص 55)، طبرى (متوفى 310؛ ص 115) و ثعلبى (ص 231) نيز اقوالى نقل كرده است. مصحح كتاب در مقدمه خود (ص چهلودو ـ پنجاهوهفت) به تفصيل، ويژگيهاى زبانى و ادبى اين تفسير را بررسى كرده است.
ابوالمكارم رسالهاى كلامى با عنوان هدايةالعوام در مباحث اعتقادى نيز داشته كه موجود نيست، فقط می دانيم كه آن را قبل از دقائق التأويل نوشته بوده است (حسنی واعظ، 1376ش، ج 1، همان مقدمه، ص 8). مجموعهاى از رسائل كلامى، كه برخى از آنها را در سالهاى 659ـ665 كتابت كرده و در كتابخانه ملك موجود است (رجوع کنید به افشار و دانشپژوه، ج 7، ص 121ـ122).
منابع : (1) محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، چاپ علی نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت 1403/1983؛ (2) همو، مصنفات شيعه: ترجمه و تلخيصالذريعة الى تصانيف الشيعة، ج1، به اهتمام محمد آصف فكرت، مشهد 1373ش؛ (3) ايرج افشار و محمدتقى دانشپژوه، فهرست نسخههاى خطى كتابخانه ملى ملك، ج7، تهران 1369ش؛ (4) محمودبن محمد حسنی واعظ، تفسير شريفالبَلابُل و القَلاقُل، چاپ محمدحسين صفاخواه، تهران 1376ش؛ (5) همو، دقائقالتأويل و حقائق التنزيل، چاپ جويا جهانبخش، تهران 1381ش؛ (6) احمد حسينی اشكورى، تراجم الرجال، قم 1414؛ (7) محمدتقى دانشپژوه، فهرستواره فقه هزار و چهارصد ساله اسلامى در زبان فارسى، تهران 1367ش؛ (8) مجلسى؛ (9) محمدحسنبن باقر نجفى، جواهرالكلام فى شرح شرائع الاسلام، ج 29، چاپ محمود قوچانى، بيروت 1981.