responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6176

 

حسن‌شاهْ اَرغون ، معروف به ميرزا شاه حسن ارغون، سومين امير از خاندان ارغونيان در ناحيه سند. نام وى در منابع همعصرش حسن (براى نمونه رجوع کنید به بابر، (گ 226ر)؛
فخرى هروى، ص 101ـ102) و در منابع سده بعد از او، حسين ذكر شده است (براى نمونه رجوع کنید به هروى، ج 3، ص520؛
فرشته، ج 2، ص 321). بكرى (متوفى 1019) به هر دو نام اشاره كرده است (رجوع کنید به ص 118ـ119، 124، 127، نيز رجوع کنید به همان، توضيحات داودپوته، ص 315). نسب وى به امير حسن بصرى از نوادگان ارغون‌خان میرسد. قلمرو خاندان او ابتدا قندهار و سپس ناحيه سند بود. حسن شاه در 896 به دنيا آمد (فخری هروى، تعليقات راشدى، ص 282ـ283؛
تتوى، بخش نسب‌نامه، نمودار F). در نوجوانى به تحصيل علوم پرداخت. او بر اثر اختلاف با پدر خود، به دربار بابر* رفت و دو سال در آنجا ماند (بكرى، ص 194ـ 195؛
تتوى، ص 16؛
قانع، ص 281).

حسن شاه پس از درگذشت پدرش در 928، در نصرپور به حكومت رسيد و به نام بابر تيمورى خطبه خواند. قلمرو ارغونيان (رجوع کنید به ارغون*، خاندان) شامل نواحى تَته، سيوستان، بَكّر و بخشهايى از سند بود. حسن شاه تته را تصرف كرد و سپس به بكّر رفت و آنجا را مركز حكومت خود قرار داد (بكرى، ص117ـ 118، 143ـ144؛
نسيانى تتوى، ص61ـ62؛
نهاوندى، ج 2، ص 296ـ 298؛
تتوى، ص 21).

او از 928 تا 931 درگير جنگهاى پراكنده شد و در 932 سرزمين مُلتان را، كه تا 847 در قلمرو سلاطين دهلى قرار داشت، تصرف نمود و براى جلوگيرى از حمله بابر به تته، حاكمى براى آنجا تعيين و تمامى آن سرزمين را به بابر پيشكش كرد و به تته بازگشت (بكرى، ص 148، 156ـ160؛
نهاوندى، ج 1، ص 280، ج 2، ص 303).

با به قدرت رسيدن همايون در 937، مناسبات بابريان* و ارغونيان تغيير يافت. در 942، همايون گجرات را تسخير كرد و از حسن‌شاه خواست كه به او بپيوندد. حسن شاه از تته خارج شد، اما در راه از حمله مردم كَلمَتى به تته اطلاع يافت و در نامه‌اى از همايون عذرخواهى كرد و در 945 به تته بازگشت (بكرى، ص 162ـ 166، 168)؛
از اين‌رو، مناسبات او و همايون به سردى گراييد و تا 947 جنگهاى پراكنده‌اى براى تصرف تته ميان آن دو در نواحى بكّر و سيوستان و مناطقى از سند رخ داد. با بروز اختلاف ميان برادران همايون و نيز قحطى در سند، همايون در 949 به اُچ عقب نشست. سرانجام در 950، حسن شاه و همايون پيمان صلح بستند و همايون به قندهار رفت (همان، ص 169، 179؛
نهاوندى، ج 2، ص 306، 308ـ311؛
تتوى، ص 31ـ36).

حسن‌شاه در اواخر عمر فلج شد و اداره ناحيه سند به دست افراد نالايق افتاد؛
از اين‌رو، در 961، امراى ارغون و ترخان (از حاكمان سند) شورش كردند. پس از كشمكش و گفتگوى امراى ارغون و ترخان، چون حسن شاه فرزند نداشت، ميرزا عيسى، پسر ميرعبدالعلى ترخان، از خاندان ترخانيان، را به حكومت برگزيدند (كاتبى، ص 78؛
بكرى، ص 184ـ187؛
نهاوندى، ج 2، ص 322؛
تتوى، ص 44ـ45). حسن‌شاه براى اقامت در سيوستان حركت كرد، ولى در بين راه حالش رو به وخامت گذاشت و در 11 ربيع‌الاول 962 درگذشت. جنازه او را به امانت در تته دفن كردند و عمارتى بر آن ساختند. پس از دو سال، جنازه او را به مكه بردند و در كنار پدرش، شاه‌بيگ، به خاك سپردند (بكرى، ص 191ـ194؛
تتوى، ص 43).

از ملازمان حسن‌شاه، مصلح‌الدين لارى و فخرى هراتى بودند. به گفته اغلب مورخان، وى حاكمى عادل و شجاع و دوستدارِ عالمان بود (رجوع کنید به بكرى، ص 195؛
نهاوندى، ج 2، ص 318؛
قانع، ص 278؛
حسنى، ج 4، ص 81). وى زبان فارسى را خوب می دانست و براى آموزش زبان فارسى مدارسى بنانهاد. از وى اشعارى به فارسى و تركى برجاى مانده است. او در شعر، سپاهى تخلص می كرد (رجوع کنید به فخرى هروى، ص 102ـ 108؛
بكرى، ص 194ـ195؛
آفتاب‌راى لكهنوى، بخش 1، ص 300؛
سدارنگانى، ص 166).


منابع :
(1) آفتاب راى لكهنوى، تذكره رياض‌العارفين، چاپ حسام‌الدين راشدى، اسلام‌آباد 1355ـ1361ش؛
(2) بابر، امپراتور هند، بابرنامه، چاپ عكسى از نسخه خطى متعلق به سِرسالار جنگ، چاپ آنت س. بوريج، لندن 1971؛
(3) محمدمعصوم بكرى، تاريخ سند، المعروف به تاريخ معصومى، چاپ عمربن محمد داودپوته، بمبئى 1938؛
(4) ميرمحمدبن جلال تتوى، ترخان‌نامه: تاريخ سند در زمان ارغون و ترخان، چاپ حسام‌الدين راشدى، حيدرآباد، سند 1965؛
(5) عبدالحى حسنى، نزهةالخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج 4، حيدرآباد، دكن 1410/1989؛
(6) هرومل سدارنگانى ، پارسیگويان هند و سند، (تهران) 1355ش؛
(7) محمدبن اميرى فخرى هروى، تذكره روضة السلاطين و جواهرالعجايب، چاپ حسام‌الدين راشدى، حيدرآباد، پاكستان 1968؛
(8) محمدقاسم‌بن غلامعلى فرشته، تاريخ فرشته (گلشن ابراهيمى)، (لكهنو): مطبع منشى نولكشور، (بی تا.)؛
(9) غلام علی شير بن عزت‌اللّه قانع، تذكره مقالات الشعراء، چاپ حسام‌الدين راشدى، كراچى 1957؛
(10) سيدى علی بن حسين كاتبى، مرآت الممالك: سفرنامه‌اى به خليج‌فارس، هند، ماوراءالنهر و ايران، ترجمه از تركى: محمود تفضلى و على گنجه‌لى، (تهران) 1355ش؛
(11) طاهرمحمدبن ميان حسن نسيانى تتوى، تاريخ بلده تهته، المعروف به تاريخ طاهرى، چاپ نبى بخش‌خان بلوچ، حيدرآباد، سند 1384/1964؛
(12) عبدالباقى نهاوندى، مآثر رحيمى، چاپ محمد هدايت حسين، كلكته ( 1924)ـ 1931؛
(13) احمدبن محمد مقيم هروى، طبقات اكبرى، چاپ بى. دى و محمد هدايت حسين، كلكته 1927ـ( 1935).

/ عليرضا علاءالدينى/



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6176
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست