responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6168

 

حسن‌پاشا (2) ، والى عثمانى در بغداد. او در حدود 1068 در ناحيه قَتْرين، در بخش اروپايى تركيه امروزى، به دنيا آمد (سويدى، ص 43ـ44؛ عزّاوى، ج 5، ص 161؛ طه، ص 45). پدرش، مصطفی بيگ، از افسران ارتش عثمانى و مادرش، فاطمه‌خاتون، دختر مصطفی پاشا مرزونلى، صدراعظم دولت عثمانى، بود (سويدى، ص 43ـ45؛ طه، همانجا؛ د.ا.د.ترك، ذيل مادّه).

نخستين بار، مصطفی پاشا حسن‌پاشا را به خدمت گرفت و او بر اثر شجاعتى كه در يكى از جنگها از خود نشان داد، وارد دربار شد. وى در دوران سلطان سليمان دوم (حك: 1099ـ1102)، هفت سال در سِمَتهاى گوناگون خدمت كرد و سپس در دوران مصطفى دوم (حك: 1106ـ1115)، سه سال رئيس حاجبان كاخ سلطنتى گرديد (سويدى، ص 49ـ53؛ لانگريگ، ص 124). او در مدارس دربار، به نام سراى، تحصيل كرد و مدارج ترقى را به‌سرعت طى نمود (طه، همانجا؛ علی شاكر على، ص 101).

حسن‌پاشا به القاب و نامهاى متعددى شهرت داشت كه مهم‌ترين آنها حسن پاشاى جديد و ايوبلى بود، زيرا مدتى در محله ابوايوب انصارى در استانبول سكونت داشت (ثريا، ج 2، ص 160؛ عزّاوى؛ طه، همانجاها). محله «جديد حسن‌پاشا» به‌نام او معروف است و همين‌طور مسجد جامع سليمانى نيز به نام وى، جامع جديد حسن‌پاشا نام‌گذارى شده است (همانجاها). على وردى، جامعه‌شناس مشهور عراقى، وى را از تبار امويان دانسته است (ج 1، ص 95، پانويس 2). ورود حسن‌پاشا به عنوان والى به بغداد، در تاريخ عراق اهميت بسزايى دارد، زيرا وى به هرج‌ومرجى كه از 1048 تا 1116 بر عراق حاكم بود و منجر به تغييرات پياپى واليان و تعيين 38 والى براى بغداد شده بود، پايان داد (همان، ج 1، ص 95؛ نورس، حكم المماليك، ص 18؛ طه، ص 46). وى پس از سركوب عشاير كُرد، در نامه‌اى از تمام عشاير عرب خواست تن به اطاعت و تسليم بدهند، در غير اين صورت به‌شدت سركوب خواهند شد (رجوع کنید به سويدى، ص 75ـ78؛ وردى، ج 1، ص 96؛ علیشاكر على، همانجا).

ظاهراً قبايل عرب اين تهديد حسن‌پاشا را جدّى نگرفتند و از 1116 تا 1118 چندين بار شورش كردند ولى سركوب شدند (رجوع کنید به سويدى، ص 82ـ119؛ عزّاوى، ج 5، ص 164ـ175؛ على شاكرعلى، ص 108ـ109).

اين اقدامات حسن‌پاشا از جمله دلايلى بود كه باعث هم‌پيمان شدن بسيارى از قبايل جنوب عراق زير فرمان شيخ‌مُغامِس‌بن مانع، رئيس قبيله مُنْتَفِق/ مُنتَفك، شد. شيخ‌مغامس كه افراد مسلحش به بيش از صد هزار نفر می رسيدند، در بصره سر به شورش برداشت و شهر را تصرف كرد. حسن‌پاشا سپاهيان سراسر نواحى اطراف بغداد را جمع‌آورى كرد و با لشكرى انبوه در اول رجب 1120 راهى بصره شد و در حومه بصره با شورشيان جنگيد و پس از حدود يك ماه جنگهاى پراكنده موفق به شكست قطعى شورشيان شد. در اين نبرد، حدود ده هزار نفر از شورشيان كشته شدند و بقيه فرار كردند (سويدى، ص120ـ128؛ عزّاوى، ج 5، ص 175ـ 178؛ وردى، ج 1، ص 97ـ98).

وى پس از تعيين كارگزار براى بصره، راهى بغداد شد و اعيان بغداد به‌گرمى از او استقبال كردند (سويدى، ص130ـ131؛ عزّاوى، ج 5، ص 178ـ180). دولت عثمانى نيز، به پاس خدماتش، ولايت بصره را هم به وى واگذار كرد (رمضان 1121). به روايتى، بنابه درخواست خود حسن‌پاشا، دولت عثمانى اين كار را كرد (سويدى، ص 133؛ لانگريگ، ص 126). حسن‌پاشا از 1122 تا 1132 چندين بار عشاير طغيانگر كُرد و عرب قلمرو خود را سركوب كرد (سويدى، ص 133ـ141، 148ـ153؛ محمدامين زكى، ج 1، ص 199؛ هامر ـ پورگشتال، ج 7، ص 191ـ192).

پس از سقوط دولت صفوى و تصرف اصفهان به دست محمود افغان در 1135، حسن‌پاشا ظاهراً نامه تبريكى به مناسبت شروع فرمانروايى او و در باطن براى شناخت مقاصد محمود افغان برايش فرستاد و او در پاسخ، نامه‌اى همراه با نماينده‌اش نزد حسن‌پاشا گسيل كرد و از دولت عثمانى براى تصرف ساير نقاط ايران كمك خواست (سويدى، ص 177ـ 187؛ كركوكلى، ص 16ـ17؛ نورس، العراق فى العهد العثمانى، ص 99).

حسن‌پاشا نامه محمود افغان و فرستاده خود به ايران را، همراه با توصيه‌هايى چون لزوم حمله به ايران و تصرف مناطق غربى آن با استفاده از آشفتگى اوضاع اين كشور و براى مقابله با اطماع دولت روسيه به آن، به استانبول گسيل داشت. سلطان عثمانى نيز توصيه او را پذيرفت و در 1135 به ايران اعلام جنگ داد (سويدى، ص 188؛ كركوكلى، ص 16ـ17؛ لانگريگ، ص130؛ نورس، حكم‌المماليك، ص 19). وى براى مشروعيت بخشيدن به اين اقدام، از شيخ‌الاسلام و چند تن از فقهاى عثمانى فتوايى گرفت مبنى بر وجوب مقابله با شيعيان ايران و نجات كشور از دست رافضه (سويدى، ص 189ـ190؛ كركوكلى، ص 17؛ اعتمادالسلطنه، ج 2، ص1017ـ1018).

حسن‌پاشا با سپاهى بيش از صد هزار نفر، متشكل از عربها و كردهاى هوادار دولت عثمانى، از بغداد حركت كرد و شهر كرمانشاه را بدون كوچك‌ترين مقاومتى در محرّم 1136 تصرف نمود. سپس اردلان را نيز به قلمرو دولت عثمانى افزود. وى لشكرى به جنگ علیمردان خان، والى لرستان، فرستاد و او را شكست داد و خرّم‌آباد را هم تصرف كرد (حزين‌لاهيجى، ص 204؛ سويدى، ص 190؛ عزّاوى، ج 5، ص 206ـ207؛ محمدامين زكى، همانجا).

در حالیكه حسن‌پاشا خود را براى حمله به همدان آماده میكرد، در اول جمادی الآخره 1136 براثر كهولت در كرمانشاه درگذشت و جنازه‌اش را در كنار مزار ابوحنيفه در بغداد به خاك سپردند (استرآبادى، ص 18؛ سويدى، ص210؛ عزّاوى، ج 5، ص 208ـ209؛ لانگريگ، ص 131). به اين ترتيب، تصرف همدان به‌دست پسرش، احمدپاشا، انجام گرفت (حزين لاهيجى، ص212ـ213؛ سويدى، ص240ـ246؛ قس عبدالعزيز سليمان نوار، ص20)، ولى به اشتباه لقب فاتح همدان را به وى دادند (عزّاوى، ج 5، ص 210؛ طه، ص 49).

حسن‌پاشا در دوران حكومت بيست ساله‌اش بر عراق، دست به كارهاى عام‌المنفعه و آبادانى بسيار زد، از جمله احداث يا بازسازى مساجد (مانند بازسازى مسجد جامعِ سَراى) و رباطها، احداث پل بر روى رودخانه زاب، بازسازى پلهاى رودهاى موصل و كركوك، تجديد بناى گنبد حرم حضرت على و مرمت سقف بارگاه امام حسين و امام كاظم عليهم‌السلام، احداث خانها وكاروان‌سراهايى ميان بغداد و كربلا، تعمير جاده حجاج عراقى به مكه و حفر خندق در اطراف بغداد، و ايجاد سد بر روى نهر حسينيه در كربلا (سويدى، ص 145، 147ـ 148، 168، 171؛ عزّاوى، ج 5، ص 193ـ195، 198، 210؛ نورس، حكم المماليك، ص20، پانويس 17؛ آل‌ياسين، ص 81).

حسن‌پاشا دو دختر و يك پسر به نام احمدپاشا* داشت كه جانشين پدرش در ولايت بغداد گرديد (سويدى، ص 168ـ170، 220؛ عزّاوى، ج 5، ص198).

حسن‌پاشا حاكمى توانا، قدرتمند، هوشيار، قاطع و سياستمدارى با تجربه بود. وى با اقدامات سودمند و اصلاحاتش، تقريباً عراق را متحد ساخت. او با مردم با عدالت و مهربانى رفتار میكرد و امنيت را در بغداد برقرار ساخت؛ ازاين‌رو، مردم او را بسيار دوست داشتند و شاعران در سوكش شعر سرودند (وردى، ج 1، ص 95؛ نورس، حكم‌المماليك، ص 19ـ20؛ عزّاوى، ج 5، ص 128ـ129).

برخى مورخان زندگينامه وى را به‌طور مشروح ذكر كرده‌اند كه در ميان آنان، می توان از يوسف مولوى، شيخ و بزرگ فرقه مولويه بغداد و مؤلف كتاب قَويم الفرج بعد الشدة، و شيخ عبدالرحمان‌بن عبداللّه سويدى، مؤلف دو كتاب حديقة الزَوراء فى سيرة (فى تاريخ) الوزراء و گلشن خلفا، نام برد (عزّاوى، ج 5، ص 161).


منابع :
(1) محمدحسن آل‌ياسين، تاريخ حرم كاظمين (عليهماالسلام)، ترجمه غلامرضا اكبرى، (بی جا) 1371ش؛
(2) محمدمهدیبن محمدنصير استرآبادى، جهانگشاى نادرى، چاپ عبداللّه انوار، تهران 1341ش؛
(3) محمدحسن‌بن على اعتمادالسلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، چاپ محمداسماعيل رضوانى، تهران 1363ـ1367ش؛
(4) محمدعلی بن ابیطالب حزين‌لاهيجى، تاريخ و سفرنامه حزين، چاپ على دوّانى، تهران 1375ش؛
(5) محمدامين سويدى، حديقة الزوراء فى سيرةالوزراء، چاپ عماد عبدالسلام رؤوف، بغداد 1423/2003؛
(6) عبدالواحد ذنون طه، «حسن باشا: مؤسس نظام المماليك فی العراق»، المورد، ج 3، ش 3 (1974)؛
(7) عبدالعزيز سليمان نوار، داودباشا: والى بغداد، قاهره 1387/1967؛
(8) عباس عزّاوى، تاريخ العراق بين‌احتلالين، بغداد 1353ـ1376/ 1935ـ1956، چاپ افست قم 1369ش؛
(9) على شاكر على، تاريخ‌العراق فی العهدالعثمانى، نينوا 1985؛
(10) رسول كركوكلى، دوحةالوزراء فى تاريخ وقائع بغداد الزوراء، نقله عن التركية موسی كاظم نورس، قم 1372ش؛
(11) محمدامين زكى، كورد و كوردستان، بغداد 1350/1931، چاپ افست مهاباد (بی تا.)؛
(12) محمدبن احمد منشى بغدادى، رحلةالمنشى البغدادى، نقلها عن الفارسية عباس عزّاوى، بغداد 1367/1948؛
(13) علاموسى كاظم نورس، حكم‌المماليك فی العراق: 1750ـ1831م، (بی جا، بی تا.)؛
(14) همو، العراق فی العهد العثمانى: دراسة فی العلاقات السياسية، 1700ـ 1800م، (بغداد 1399/ 1979)؛
(15) علی وردى، لمحات اجتماعيّة من تاريخ‌العراق الحديث، بغداد 1969ـ 1979، چاپ افست (قم) 1371ش؛


(16) Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanische Reiches, Graz 1963;
(17) Stephen Hemsley Longrigg, Four centuries of modern Iraq, Beirut 1968;
(18) Mehmed Suyreyya, Sicill-i Osmani: yahud tezkire-i mesahir-i Osmaniyye, vol.2, ed. Mustafa Keskin, Ayhan Ozturk, and Ramazan Tosun, Istanbul 1996;
(19) TDVIA, s.v. "Hasan Pasa, Eyuplu" (by Feridun Emecen).

/ ستار عودى /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6168
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست