responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6100

 

حسام‌الدوله تاش ، كنیه‌اش ابوالعباس، از امراى سامانیان و حاكم و سپهسالار خراسان. وى از غلامان تركِ ابوجعفر عُتبى (وزیر سامانیان از 345 تا 348؛ رجوع کنید به عتبى*، خاندان) بود. ابوجعفر عتبى او را، به‌ سبب هوش و ذكاوتش، به امیر منصوربن نوح سامانى (حك : 350ـ366) هدیه كرد (عتبى، ص42ـ43؛ ترجمه فارسى، ص40؛ ابوریحان بیرونى، ص134). پس‌از درگذشت منصوربن‌نوح، پسرش نوح‌بن‌منصور (حك: 366ـ 387) در سیزده سالگى به امارت نشست؛ ازاین‌رو حسام‌الدوله تاش، در كنار دیگر درباریان متنفذ، زمام كارها را به دست گرفت و حاجب نوح شد (رجوع کنید به عتبى، ص 39؛ گردیزى، ص 361؛ ابن‌اثیر، ج8، ص673). ظاهرآ او لقب حسام‌الدوله و منصب حاجبى را از منصوربن نوح گرفته بوده است (رجوع کنید به منهاج سراج، ج1، ص212).

حسام‌الدوله در دوره وزارت ابوالحسین عتبى (367ـ372؛ رجوع کنید به ناجى، ص 197ـ199)، پسر ابوجعفر، منزلت بیشتر و محبوبیت و قدرت یافت، به‌گونه‌اى كه نامش در حاشیه جامه‌هاى مطرزش نقش می‌شد (عتبى، ص 39، 43؛ ترجمه فارسى، ص 36، 40).

در 371، ابوالحسین عتبى، حسام‌الدوله را به جاى ابوالحسن سیمجور (درباره او رجوع کنید به بنوسیمجور*) به سپهسالارى خراسان منصوب كرد (عتبى، ص 47ـ49؛ گردیزى، ص 362؛ ابن‌اثیر، ج 9، ص10). حسام‌الدوله در نیمه شعبان 371، همراه لشكرى، از بخارا به نیشابور رفت و به تدبیر امور پرداخت (عتبى، ص 49؛ گردیزى؛ ابن‌اثیر، همانجاها). در جمادی‌الاولى 371، گرگان (قلمرو قابوس‌بن وشمگیر زیارى) به تصرف مؤیدالدوله بویهى (حاكم رى) درآمد. به فرمان نوح‌بن منصور، حسام‌الدوله با لشكرى انبوه از نیشابور به سوى گرگان حركت كرد و آنجا را دو ماه محاصره كرد، اما براثر خیانت بعضى سردارانش، از جمله فائق خاصه، و به هم‌ریختگى سپاهیانش، بی‌نتیجه به نیشابور بازگشت (رجوع کنید به عتبى، ص 49ـ57؛ گردیزى، ص 363ـ364؛ یاقوت حموى، ج 5، ص 2185؛ ابن‌اثیر، ج 9، ص 11ـ13؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، جزء4، ص 26ـ30؛ قس ابوشجاع روذراورى، ص 28، كه بدون ذكر نام حسام‌الدوله تاش از این رویداد یاد كرده است). ناكامى حسام‌الدوله در تصرف گرگان موجب رسوایى دولت سامانیان شد (رجوع کنید به ثعالبى، ج 4، ص 208؛ عتبى، ص 57ـ61).

در 372 ابوالحسین عتبى، به تحریك ابوالحسن سیمجور و همدستى فائق خاصه، كشته شد. نوح‌بن منصور، حسام‌الدوله را از نیشابور براى اداره دولت و حفظ نظم به بخارا فراخواند. حسام‌الدوله شتابان به بخارا رفت و به ساماندهى امور و كیفر عاملان پرداخت (عتبى، ص 61ـ65؛ گردیزى، ص 365؛ ابن‌اثیر، ج 9، ص 12ـ13؛ نیز رجوع کنید به رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، جزء4، ص 31ـ32). در این هنگام، ابوالحسن سیمجور از قُهستان به سوى خراسان حركت كرد. پسر وى، ابوعلى سیمجور، نیز كه از سوى حسام‌الدوله زمام امورِ نیشابور را در دست داشت، به یارى فائق، بر برخى نواحى خراسان چیره شد و اموال كارگزارانِ حسام‌الدوله را در خراسان مصادره كرد و به طرف مرو رفت. حسام‌الدوله، براى دفع آنان، به آمل الشطّ (به روایتى: مرو) رفت. سرانجام، پس از تبادل سفرا، مصالحه شد و مقرر گردید كه نیشابور و فرماندهى سپاهیان از آنِ حسام‌الدوله باشد و بلخ و هرات به فائق و ابوعلى سیمجور برسد. حسام‌الدوله، پیش از ترك بخارا و عزیمت به طرف مرو، ابوالحسن مُزنى وزیر را كه متمایل به ابوعلى و فائق بود، بركنار كرد و ابومحمد عبدالرحمان فارسى را به جاى او نشاند (عتبى، ص 65ـ67؛ گردیزى، ص 364ـ366؛ ابن‌اثیر، ج 9، ص 24).

در 373، با رسیدن حسام‌الدوله به مرو، مخالفان وى نوح‌بن منصور را واداشتند تا عبدالرحمان فارسى را بركنار كند و عبداللّه‌بن محمدبن عُزَیر را، كه از دشمنان معروف خاندان ابوالحسین عتبى و حسام‌الدوله تاش بود، وزارت دهد. ابن‌عزیر، بلافاصله، حسام‌الدوله را از سپهسالارى خراسان بركنار كرد و ابوالحسن سیمجور را به جایگاه پیشین بازگرداند و به درخواست فرماندهان خراسان مبنى بر ابقاى حسام‌الدوله وقعى ننهاد (نرشخى، ص 136؛ عتبى، ص 67ـ70؛ ابن‌اثیر، ج 9، ص 27؛ نیز رجوع کنید به رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، جزء4، ص 32ـ33؛ قس گردیزى، ص 366، كه نوشته است فارسى در ربیع‌الاول 376 عزل شد). از سوى دیگر، نوح‌بن منصور دو ناحیه نَسا و ابیورد را به حسام‌الدوله سپرد و او را به مقام حاجبى پیشین تنزل داد (عتبى، ص 68، ترجمه فارسى، ص 65؛ نیز رجوع کنید به گردیزى، همانجا؛ قس رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، جزء4، ص 32)؛ ازاین‌رو، حسام‌الدوله از فرمان امیر سامانى سرپیچید و از فخرالدوله بویهى ــكه در پى مرگ برادرش، مؤیدالدوله (373)، به گرگان آمده و حكومت را به دست گرفته بودــ یارى خواست. فخرالدوله نیز لشكرى به یارى وى فرستاد. حسام‌الدوله با سپاهى متشكل از حدود دو هزار سوارِ ترك و عرب و جمعى از سرداران مشهور خراسان، از مرو به سوى نیشابور رفت و ابوالحسن سیمجور و فائق خاصه را، كه از بخارا به یارى ابوالحسن سیمجور آمده بود، در نیشابور محاصره كرد. فخرالدوله لشكرى با دو هزار سوار دیلم و ترك، به فرماندهى فیروزان‌بن حسن، به یارى حسام‌الدوله فرستاد. ابوالحسن سیمجور ناچار به قهستان عقب نشست (عتبى، ص 70ـ73، 79؛ گردیزى، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج 9، ص 26، 28؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، جزء4، ص 35). حسام‌الدوله بر نیشابور چیره شد و تعقیب ابوالحسن سیمجور را رها كرد و درصدد دلجویى از نوح‌بن منصور برآمد، اما سیاست‌گذاران اصلى دربار سامانى، یعنى مادر نوح‌بن منصور كه كفیل سلطنت بود و ابن‌عزیر وزیر، بر عزل وى پافشارى كردند (عتبى، ص 73ـ75؛ ابن‌اثیر، همانجا؛ نیز رجوع کنید به رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، جزء4، ص 36). از سوى دیگر، ابوالحسن سیمجور نیز از شرف‌الدوله دیلمى* (برادرزاده فخرالدوله) در فارس، دو هزار سوار عرب كمك گرفت و با لشكر امدادى بخارا و یارى فائق خاصه و پسر خود، ابوعلى سیمجور، سپاهیان حسام‌الدوله را در نبردى سنگین در 7 شعبان 377 شكست داد و حسام‌الدوله به گرگان نزد فخرالدوله گریخت (نرشخى، همانجا؛ عتبى، ص 75ـ77؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2،جزء4، ص 36ـ37؛ نیز رجوع کنید به گردیزى، ص 366ـ367؛ ابن‌اثیر، ج 9، ص 28ـ29). فخرالدوله او را اكرام بسیار نمود و گرگان و دهستان و استرآباد و آبسكون و مالیات آن نواحى را به او داد و سپس خود به رى رفت (عتبى، ص 77ـ78؛ گردیزى، ص 367؛ ابوشجاع روذراورى، ص 96؛ ابن‌ثیر، ج 9، ص 29؛ نیز رجوع کنید به بیهقى، ص 585؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، جزء4، ص 37) و از آنجا نیز اموال و هدایایى گران‌بها براى وى فرستاد (ابن‌اثیر، همانجا)، اما حسام‌الدوله در اندیشه بازگشت به خدمت امیر سامانى و رفع كدورتها بود. او پس از سه سال اقامت در گرگان، با لشكرى كه فخرالدوله به یاری‌اش فرستاد، به خراسان حمله كرد، لیكن ناموفق به گرگان بازگشت (رجوع کنید به عتبى، ص 81ـ83؛ ترجمه فارسى، ص80ـ81؛ قس ابن‌اثیر، همانجا).

در 377، حسام‌الدوله براثر شیوع وبا در گرگان، كه بسیارى از لشكریان و سردارانش را نیز هلاك ساخت، درگذشت و به قولى نیز براثر مسمومیت جان داد (عتبى، ص 85؛ ابن‌اثیر، همانجا؛ قس گردیزى، همانجا). در روایات دیگر، مرگ او را در 378 (گردیزى، همانجا)، 379 (عتبى، ترجمه فارسى، ص 82؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 2، جزء4، ص40؛ حمداللّه مستوفى، ص384) و 380 (مجمل‌التواریخ و القصص، ص396) نوشته‌اند.


منابع :
(1) ابن‌اثیر؛
(2) ابوریحان بیرونى، آثارالباقیة؛
(3) ابوشجاع روذراورى، ذیل كتاب تجارب‌الامم، چاپ آمدروز، مصر 1334/1916، چاپ افست بغداد (بی‌تا.)؛
(4) بیهقى؛
(5) عبدالملك‌بن محمد ثعالبى، یتیمةالدهر، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره 1366/1947؛
(6) حمداللّه مستوفى، تاریخ گزیده؛
(7) رشیدالدین فضل‌اللّه، جامع‌التواریخ، ج 2، جزء:4 تاریخ سلطان یمین‌الدوله محمودبن سبكتگین و اسلاف و اخلاف او و آنچه بذان متعلق است از تواریخ دیالمه و آل‌بویه و آل‌سامان، چاپ احمد آتش، آنكارا 1957؛
(8) محمدبن عبدالجبار عتبى، الیمینى فى شرح اخبارالسلطان یمین‌الدولة و امین‌الملة محمود الغزنوى، چاپ احسان ذنون ثامرى، بیروت 1424/2004؛
(9) همان، ترجمه فارسى : ترجمه تاریخ یمینى، از ناصح‌بن ظفر جرفادقانى، چاپ جعفر شعار، تهران 1357ش؛
(10) عبدالحی‌بن ضحاك گردیزى، تاریخ گردیزى، چاپ عبدالحى حبیبى، تهران 1363ش؛
(11) مجمل‌التواریخ و القصص، چاپ محمدتقى بهار، تهران: كلاله خاور، 1318ش؛
(12) عثمان‌بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصرى، چاپ عبدالحى حبیبى، كابل 1342ـ1343ش؛
(13) محمدرضا ناجى، تاریخ و تمدن اسلامى در قلمرو سامانیان، تهران 1378ش؛
(14) محمدبن جعفر نرشخى، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوى، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوى، تهران 1351ش؛
(15) یاقوت حموى، معجم‌الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت 1993.

/ محمدرضا ناجى /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6100
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست