حزب ملیگرایبنگلادش ، از احزاب عمدهبنگلادش كه ضیاءالرحمان*، رئیسجهمورى این كشور، آن را بنیان نهاد. وى پس از به قدرت رسیدن، از سوى احزاب مخالف حكومتش تحتفشار قرار داشت تا حكومتنظامى را لغو كند و انتخابات سراسرى برقرار سازد. او كه دریافته بود حفظ قدرت تنها از طریق نظامى امكانپذیر نیست، تصمیم بهتأسیس حزبى گرفت تا بتواند مشروعیت بیشترى براى حكومت خود از طریق سازوكارهاى دموكراتیك ایجاد نماید (غلامحسین، ص196ـ 199؛ چودورى و همكاران،ص26). ضیاءالرحمان، درصدد تشكیل حزبى بود كه داراى ماهیت ملیگرایانه، دیدگاه و رهیافت مدرن، و تركیبى متوازن باشد و بتواند به مثابه واسطهاى بین نهادهاى نظامى و مدنى عمل كند. لذا در 11 شهریور 1357/ اول سپتامبر 1978، حزب ملیگراى بنگلادش را ایجاد نمود. بنیان نظرى این حزب، ملیت بنگلادش بود و برنامه 19 مادّهاى توسعه اجتماعى ـ اقتصادى، شعار و برنامه عمل آن را تشكیل میداد (زیرینگ، ص 148؛ غلامحسین، ص 201ـ 202؛ چودورى و همكاران، ص 28ـ29).
اما تركیب ناهمگون حزب ملیگراى بنگلادش، گاهى به اختلافات درونى میانجامید. به علاوه، مناصب در این حزب و گروههاى وابسته به آن، بیشتر انتصابى بود تا انتخابى (غلامحسین، ص 211ـ212).
سیاستهاى ضیاءالرحمان، درصد بالایى از آراى زنان و حتى درصدى از آراى هندوها یعنى حدود 12% جمعیت بنگلادش ــ را به نفع حزب ملیگراى بنگلادش جذب كرد؛ هندوها پیش از آن، طرفدار عوامیلیگ بودند (همان، ص 211). در انتخاباتِ 30 بهمن 1357/ 18 فوریه 1979، از 300 كرسى مجلس، حزب ملیگراى بنگلادش 207 كرسى و عوامیلیگ 39 كرسى را به دست آوردند (باكستر، ص 84؛ جهان، ص XXVI).
ترور ضیاءالرحمان در 10 خرداد 1360/ 30 مه 1981 به دست افسران شورشى، ضربه سنگینى بر این حزب وارد ساخت (غلامحسین، ص 202؛ باكستر، همانجا). پس از او، معاونش عبدالستار، رئیسجمهور شد. محبوبیت و تجربه عبدالستار به اندازه ضیاء نبود. بهعلاوه، درگیریهاى درون حزبى نیز وضع حزب را متزلزل ساخت (زیرینگ، ص 152؛ غلامحسین، ص 202ـ 203). در 5 فروردین 1361/ 24 مارس 1982، ژنرال حسین محمد ارشاد با كودتا عبدالستار را كنار زد، قانون اساسى را به حالت تعلیق درآورد، مجلس را منحل ساخت و فعالیت احزاب را ممنوع كرد (جهان، ص 19؛ باكستر، همانجا).
پساز رئیسجمهورى شدنارشاد در1362ش/1983، برخى گروهها از حزب ملیگراى بنگلادش جدا شدند و به دولت ارشاد پیوستند تا آنجا كه در اواسط دهه 1360ش/ 1980 بسیارى از اعضاى هیئتدولت، اعضاى سابق حزببودند. در چنیناوضاعى بیگم خالده ضیاء، بیوه ضیاءالرحمان، به جاى عبدالستار رهبرى حزب ملیگراى بنگلادش را در 24 دى 1362/ 13 ژانویه 1984 برعهده گرفت (باكستر، ص 85؛ غلامحسین، ص 203).
بیگم خالده ضیاء از آغاز، مخالف حكومت ارشاد بود و او را بهنقض قانوناساسى و تضعیف نهادهاى مدنى متهم میساخت. حزب ملیگراى بنگلادش و گروههاى وابسته دیگر (مانند شاخه دانشجویى آن و حزب دانشجویى ملیگرا)، بهتدریج به فعالیت برضد دولت ارشاد پرداختند. خالده ضیاء بر بركنارى ارشاد تأكید داشت، اما عوامیلیگ* بر ایجاد نظام پارلمانى براى حل مسائل كشور تأكید میكرد (زیرینگ، ص 210؛ غلامحسین، همانجا). ژنرال ارشاد در 17 اردیبهشت 1365/ 7 مه 1986 انتخابات مجلس سوم را برگزار نمود. حزب ملیگراى بنگلادش این انتخابات را تحریم كرد، اما احزاب دیگر، به ویژه عوامیلیگ، در آن شركت كردند. وقتى نتیجه انتخابات به نفع حزب ارشاد، یعنى حزب ملى بنگلادش*، تمام شد، عوامیلیگ دولت را به تقلب در انتخابات متهم كرد (>حكومت و سیاست در آسیاى جنوبى <، ص 292ـ293).
تظاهرات در سراسر بنگلادش، دولت ارشاد را با مشكلات متعددى روبهرو ساخت. ارشاد ناگزیر مجلس را منحل ساخت و انتخابات مجلس چهارم را در 13 اسفند 1366/ 3 مارس 1988 برگزار كرد. حزب ملى ارشاد در این انتخابات ــكه حزب ملیگراى بنگلادش و عوامیلیگ آن را تحریم كرده بودندــ بیشتر كرسیها را از آن خود ساخت (جهان، ص XXVII؛ نیز رجوع کنید به حزب ملى بنگلادش*).
پس از این انتخابات، حزب ملیگراى بنگلادش و عوامیلیگ به هم نزدیكتر شدند و در 1368ـ 1369ش/ 1989ـ1990 اعتصابات و تظاهرات سراسرى به راه انداختند. احزاب دیگر، مانند جماعت اسلامى و گروههاى دانشجویى، نیز از این دو حزب حمایت میكردند (>حكومت و سیاست در آسیاى جنوبى <، ص 293؛ غلامحسین، ص 206).
با گسترش اعتراضات و تظاهرات، ارشاد مجبور شد در 16آذر 1369/ 6 دسامبر 1990، قدرت را به قاضى شهابالدین احمد واگذار كند (فخرالدین احمد، ص 11ـ13).
در 9 اسفند 1369/ 27 فوریه 1991 انتخابات مجلس برگزار شد و حزب ملیگراى بنگلادش بیشتر كرسیها را بهخود اختصاص داد. خالده ضیاء در فروردین 1370/ مارس 1991، با حمایت حزب جماعتاسلامى*، دولت تشكیل داد (جهان، ص21ـ22).
پس از روى كار آمدن دولت خالده ضیاء، اختلافات حزب ملیگراى بنگلادش و عوامیلیگ، بهویژه بر سر شیوه برگزارى انتخابات، بالا گرفت. درنتیجه، احزاب مخالف به رهبرى عوامیلیگ انتخابات مجلس ششم را در بهمن 1374/ فوریه 1996 تحریم كردند. در این انتخابات، حزب ملیگراى بنگلادش باردیگر بیشتر آرا را به دست آورد، اما خالده ضیاء، تحت فشار احزاب مخالف و اعتراضات گسترده، مجبور شد از رئیسجمهورى بخواهد تا مجلس را منحل سازد و انتخابات مجلس هفتم را برگزار نماید (غلامحسین، ص 208ـ209؛ جهان، ص 22). انتخابات مجلس در خرداد 1375/ ژوئن 1996 تحت نظارت دولت بیطرف، به ریاست محمد حبیبالرحمان، برگزار شد و عوامیلیگ بیشتر آرا را به دست آورد و با كمك حزب ملى بنگلادش، دولت تشكیل داد. حزب ملیگراى بنگلادش كه معتقد بود انتخابات، منصفانه برگزار نشده است، خواست عوامیلیگ را براى تشكیل دولت وحدت ملى نپذیرفت (>حكومت و سیاست در آسیاى جنوبى <، ص293؛ غلامحسین، ص209؛ جهان، صXXXI-XXX ) و رسماً به مخالفت با دولت پرداخت، سپس فعالیت سیاسى خود را گستردهتر ساخت و با ائتلاف با احزاب مخالف دیگر، در انتخابات مهر 1380/ اكتبر 2001 بیشتر آرا را به دست آورد و خالده ضیاء باردیگر به نخست وزیرى رسید (مظفر احمد، ص 61).
منابع :
(1) Craig Baxter, Bangladesh: from a nation to a state, Boulder, Col.1997; (2) Mahfuzul Haq Chowdhury, Muhammad A.Hakim, and Habib Zafarullah, "Politics and government: the search for legitimacy", in The Zia episode in Bangladesh politics, ed. Habib Zafarullah, New Delhi: South Asian Publishers, 1996; (3) Fakhruddin Ahmed, The caretakers: a first hand account of the interim government of Bangladesh (1990-1991), Dhaka 1998; (4) Golam Hossain, "Bangladesh Nationalist Party: from military rule to the champion of democracy", in Political parties in South Asia, ed. Subrata K. Mitra, Mike Enskat, and Clemens Spiess, Westport, CT: Praeger, 2004; (5) Government and politics in South Asia, [by( Craig Baxter etal., Boulder, Col.: Westview Press, 2002; (6) Rounaq Jahan, "Bangladesh: Promise and performance", in Bangladesh: promise and performance, ed. Rounaq Jahan, London: Zed Books, )2000?]; (7) Muzaffer Ahmad, "Bangladesh", in Electoral processes and governance in South Asia, New Delhi: Sage Publications, 2008; (8) Lawrence Ziring, Bangladesh: from Mujib to Ershad, Karachi 1992.