حزب كمونیست ایران ، نخستین حزب كمونیستى در ایران. در نخستین سالهاى سده چهاردهم، جنبش سوسیال دموكرات ایران، متأثر از جنبش انقلابى روسیه، پیریزى شد. در روشن كردن افكار كارگران ایرانى و ایجاد آگاهیهاى سیاسى و رشد اندیشههاى ماركسیستى در میان آنان این عوامل را مؤثر دانستهاند: مهاجرت ایرانیان به قفقاز، حضور عده زیادى كارگر ایرانى در آنجا و تماس آنان با سوسیال دموكراتهاى قفقاز كه پیوند سازمانیافتهاى با حزب سوسیال دموكرات روسیه داشتند (رجوع کنید به ابراهیموف، ص41؛ كامبخش، ص 13ـ14؛ اسناد تاریخى
جنبش كارگرى، ج 1، ص30)، اما گفته شده این تفكر نتیجه القائات تاریخنگاران شوروى است (احمدى، 1994،ص14ـ15).
پس از تشكیل سازمان همت در اواخر 1322، زمینه پیدایى سازمانها و گروههاى ایرانى با تمایلات چپ فراهم گردید. سازمان همت در گسترش افكار سوسیال دموكرات در میان كارگران مهاجر ایرانى سهم بسزایى داشت (شاكرى، ص174؛ رواسانى، ص57، 61). وقوع انقلاب 1323/ 1905 روسیه، پس از شكست روسها از ژاپن در همان سال، نیز در بیدارى مردم ایران بسیارمؤثر بود (ابراهیموف، ص116؛ پیشهورى، ص21؛ كامبخش، ص15). در 1323، كمیته سوسیال دموكرات ایران یا فرقه اجتماعیون عامیون تأسیس گردید (كسروى، ص 391؛ رواسانى، ص 60). به گفته ابراهیموف (ص 74)، سال تأسیس كمیته 1324 بوده، ولى براساس برخى شواهد، 1323 درستتر است (شاكرى، ص180). كمیته سوسیال دموكرات با سازمان همت مناسباتى نزدیك داشت و خیلى زود دامنه فعالیتش را از باكو به داخل مرزهاى ایران گسترش داد و در تهران، انزلى، رشت، مشهد، تبریز، اصفهان (آدمیت، ص16) و خوى (رواسانى، ص 65) شعبه تأسیس كرد. به گفته ابراهیموف (ص 53)، عمدهترین سازمانهاى سوسیال دموكرات در تبریز و تهران و رشت بودند. در 1335، گروهى از كارگران ایرانى، كه بیشتر آنان آذربایجانى بودند و در معادن نفت باكو كار میكردند، حزب عدالت را تشكیل دادند كه هسته اولیه حزب كمونیست ایران بود (پیشهورى، ص24؛ رستمووا ـ توحیدى، 2001، ص158؛ احمدى، 1994، ص5). در برخى منابع، شكلگیرى حزب عدالت در سال 1334 و آغاز فعالیت رسمى آن در 1335 ذكر شده است (رجوع کنید به جاوید، ص4ـ5؛ رستمووا توحیدى، 1985، ص13؛ طبرى، 1356ش، ص130؛ سالنامه توده، ص175؛ د.آ.، ج4، ص136). به گفته ابراهیموف (ص 118)، فعالیتهاى این گروه، كه خود را حزب مینامیدند، در اوایل جنگ جهانى اول (1914ـ1918) در قالب حزب یا سازمان نبود و تشكل حزبى آنان در 1335 شكل گرفت.
مركز حزب عدالت مدرسه تمدن ایرانیان، در محله صابونچى باكو، بود. اسداللّه غفارزاده، بهرام آقایف، محرّم آقایف، میرزا قوام، آقابابا یوسفزاده، محمد فتحاللّهاوغلى، حسینخان طالبزاده، رستم كریمزاده، میرمقصود لطفى و سیفاللّه ابراهیمزاده از پیشگامان و رهبران آن بودند (پیشهورى؛ ابراهیموف، همانجاها؛ جاوید، ص 4ـ5). اسداللّه غفارزاده از بدو تشكیل حزب عدالت تا زمان كشته شدنش، صدر حزب بود (ابراهیموف، ص 119، 122). ترجمان این حزب، بیرق عدالت نام داشت كه به سردبیرى اسداللّه غفارزاده و به تركى آذربایجانى و بخشى نیز فارسى منتشر میشد و تا 1336 پنج شماره آن به چاپ رسید و از رمضان 1337، به جاى آن، نشریه حریت منتشر گردید (رستمووا ـ توحیدى، 1985، ص 23ـ24، 30). اهداف حزب عدالت عبارت بودند از: ایجاد وحدت و یگانگى میان كارگران ایرانى، كمك به پیشبرد انقلاب روسیه و برافراشتن پرچم جنبش آزادى ملى در ایران (ابراهیموف، ص 125ـ126؛ پیشهورى، ص 26ـ 27). حزب عدالت، بهرغم تلاش براى ایجاد شعبههایى در ایران، موفقیتى كسب نكرد (رستمووا ـ توحیدى، 2001، ص 164). در 1338 حكومت ایران بسیارى از اعضاى حزب را كه به ایران اعزام شده بودند، زندانى كرد (همان، ص164ـ 165؛ ابراهیموف، ص158). با این همه، حزب عدالت در تبریز، مرند، اردبیل و رشت هستههاى حزبى ایجاد كرد (رستمووا ـ توحیدى، 2001، ص 165) و افزون بر جمهورى آذربایجان، در دیگر نواحى قفقاز و بیش از پنجاه ناحیه در آسیاى مركزى نیز شعبههایى بهوجود آورد (ابراهیموف، ص154ـ155).
براى ایجاد تشكیلات واحدى براى رهبرى مقتدرانه جنبش كارگرى، در 21 جمادیالاولى 1338/11 فوریه1920 در نخستین كنگره كمونیستهاى آذربایجان، دو حزب عدالت و همت و شاخه باكوى حزب كمونیست روسیه ادغام شدند و حزب كمونیست (بلشویك) آذربایجان را بهوجود آوردند (همان، ص 154؛ رستمووا ـ توحیدى، 2001، ص 163؛ د.آ.، ج10، ص 279). در تیر و مرداد 1338/ ژوئن و ژوئیه 1920، شعبههاى حزب عدالت در آسیاى میانه با سازمانهاى كارگرى محلى ادغام شدند. در نتیجه، گروهى از اعضاى عدالت، كه تبعه شوروى بودند، وارد سازمانهاى كارگرى محلى شدند و گروه دیگرى كه تبعه ایران بودند، بهتدریج به ایران بازگشتند و به حزب كمونیست ایران پیوستند (ابراهیموف، ص 156ـ157؛ رواسانى، ص 132).
در اردیبهشت 1338/ مه 1920، پس از ورود ارتش سرخ به گیلان و تشكیل حكومت جمهورى در گیلان، شعبههاى حزب عدالت در گیلان هم امكان فعالیت علنى یافتند (اسناد تاریخى جنبش كارگرى، ج 1، ص 83؛ برگهاى جنگل، ص 191، 193؛ ابراهیموف، ص 188ـ189؛ رستمووا ـ توحیدى، 1985، ص 17ـ18).
در 5 شوال 1338/ 22 ژوئن 1920، نمایندگان شعبههاى حزب عدالت در ایران و خارج از ایران، نخستین كنگره حزب عدالت را در انزلى برگزار كردند. در این كنگره (كه كنگره انزلى هم نامیده شده است)، نام حزب عدالت به حزب كمونیست ایران تغییر یافت (ابراهیموف، ص 189؛ اسناد تاریخى جنبش كارگرى، ج 1، ص 70؛ رستمووا ـ توحیدى، 2001، ص 166؛ ایوانوف، ص 40). در واقع، این حركت به معناى تشكیل حزب جدید نبود، بلكه حزب كمونیست روسیه تشكیلات منحلشده حزب عدالت را احیا كرد (رستمووا ـ توحیدى، 2001، همانجا). در این كنگره، 71 نماینده به بررسى مسائل مهم جامعه و گزارش اعضا از فعالیت شعبههاى حزب در ایران پرداختند. بررسى اعتبارنامهها، به رسمیت شناخته شدن 48اعتبارنامه و انتخاب اعضاى كمیته مركزى حزب، از دیگر كارهاى كنگره نخست بود (ابراهیموف، ص 189ـ193؛ اسناد تاریخى جنبش كارگرى، ج 1، ص 71؛ رستمووا ـ توحیدى، 2001، ص 167؛ رواسانى، ص 142). حیدرخان عمواوغلى* در این كنگره شركت نداشت؛ در اینباره دلایل گوناگونى ذكر شده است (رجوع کنید به رستمووا ـ توحیدى، 2001، همانجا؛ شاكرى، ص 314؛ شمیده، 1350ش، ص 92؛ رائین، ج 2، ص 156). در كنگره نخست حزب كمونیست ایران، موضوعاتى چون اوضاع داخلى و خارجى ایران، تشكیلات حزب، مسئله ارضى در ایران، مطبوعات حزب، انتخابات شعبههاى حزب و مسائل تاكتیكى مطرح شد و قطعنامهاى در هشت مادّه به تصویب رسید (رجوع کنید به ابراهیموف، ص 191؛ اسناد تاریخى جنبش كارگرى، ج 1، ص 73؛ رواسانى، ص 140ـ 141). نپرداختن به مسائل ملى و طرح مبهم مسئله ارضى از كاستیهاى كنگره نخست حزب كمونیست ایران بود (ابراهیموف، ص 195).
پس از كنگره، مرامنامه و نظامنامه حزب، مشتمل بر مطالبى درباره اوضاع جهان و منطقه، تعریف امپریالیسم و تلاش كشورهاى امپریالیستى براى به اسارت درآوردن خلقهاى مشرق زمین ذكر شد و برنامه حزب درباره چهار محور سیاست، اقتصاد، مسئله ارضى و مالیه تنظیم و اعلام شد (اسناد تاریخى جنبش كارگرى، ج 1، ص 55ـ58؛ ابراهیموف، ص 196ـ197). این مرامنامه همانند مرامنامههاى دیگر احزاب كمونیستى، با در نظر گرفتن سطح پیشرفت اقتصادى ـ اجتماعى و بر پایه نظریه ماركسیسم ـ لنینیسم نوشته شد، ولى با وجود نكات مثبت، نقایصى نیز داشت، از جمله بیتوجهى به مسائل ملى و پیدا كردن راه حلى براى آن (ابراهیموف، ص 201ـ202).
حزب كمونیست ایران پس از اعلام موجودیت، بلافاصله با نهضت جنگل به رهبرى میرزاكوچكخان، سقوط حكومت قاجار و به قدرت رسیدن رضاخان پهلوى روبهرو شد. از همین رو در آغاز، از درك درست ویژگیهاى جامعه ایران و توجه به اوضاع اجتماعى و اقتصادى كشور بازماند و با الگوبردارى از انقلاب روسیه و اجرا كردن تجربههاى انقلابى این كشور در ایران، به ویژه در مواضع خود نسبت به انقلاب گیلان، دچار اشتباههاى جدّى شد (طبرى، 1356ش، ص 130ـ 131؛ پرسیتس، 1360ش، ص 99، 101؛ رئیسنیا، ص 282).
كمیته مركزى حزب كمونیست ایران و كمیته مركزى حزب كمونیست آذربایجان، دفترِ ایران را در باكو تأسیس كردند كه در این دفتر حزب كمونیست روسیه نیز نماینده داشت. یكى از وظایف این دفتر، فراهم كردن زمینه چیرگى كمونیستها بر گیلان و سرنگونى میرزاكوچكخان جنگلى بود (پرسیتس، 1999، ص 43ـ44)؛ از اینرو، پس از خروج میرزاكوچكخان از رشت، اعضاى چپگراى نهضت جنگل و حزب كمونیست ایران با همراهى احساناللّهخان، دولت جدیدى به نام «كمیته ملى آزادى ایران» تشكیل دادند و اداره امور را در دست گرفتند (همان، ص 47ـ52؛ ابراهیموف، ص 212؛ ایوانوف، ص 41؛ فخرائى، ص 272؛ نیز رجوع کنید به جنگل*، نهضت). از اقدامات نسنجیده آنان، حمله احساناللّهخان به تهران بود كه ضربه سنگینى بر حركتهاى كمونیستى در ایران وارد كرد (ابراهیموف، ص 213؛ ایوانوف، همانجا). درنتیجه این سیاستها و روشهاى افراطى، حزب نسبت به احساناللّهخان و گروه او بدبین و بیاعتماد شد. افراد حزب با این موضعگیریها به مخالفت برخاستند و بهتدریج اختلاف در حزب كمونیست اوج گرفت. سرانجام در نخستین كنگره ملل شرق، كه در ذیحجه 1338/ سپتامبر 1920 در باكو برگزار شد، درباره مشكلات حزب گفتگو گردید (شمیده، 1350ش، ص 94؛ ابراهیموف، ص 216). یكى از تصمیمهاى این كنگره، انحلال كمیته مركزى منتخب كنگره اول و انتخاب اعضاى جدید بود كه در 27 ذیحجه 1338/ 11سپتامبر 1920، در فراخوان پلنوم وسیعِ كمیته مركزى، صورت گرفت و حیدرخان نیز دبیر اول حزب شد (شمیده، 1350ش، همانجا؛ همو، 1353ش، ص 46؛ ابراهیموف، ص 216ـ 217؛ رائین، ج 2، ص 156ـ 157؛ رستموواـ توحیدى، 2001، ص 190، 192). اما انتخابات جدید سبب اختلافات بیشتر و نارضایى در میان اعضاى حزب كمونیست ایران گردید و كمیته مركزى منتخب كنگره اول، حاضر به كنارهگیرى و انحلال نشد و همچنان به فعالیت خود در ایران ادامه داد. از آن پس، حزب كمونیست ایران داراى دو كمیته مركزى شد (پرسیتس، 1999، ص 77؛ ابراهیموف، ص 217). كمیته مركزىِ منتخبِ كنگره اول فقط كنگره حزبى را عالیترین ترجمان حزب میدانست و تصمیم كنگره ملل شرق را بیاعتبار میخواند (رستمووا ـ توحیدى، 2001، ص 192ـ194).
در 1339، نظریات حیدرخان درباره اوضاع اجتماعى و اقتصادى ایران و تاكتیكها و راهكارهاى حزب كمونیست منتشر شد (رجوع کنید به شمیده، 1350ش، ص 96؛ همو، 1353ش، ص 50؛ ابراهیموف، ص 219ـ220). هرچند این نظریات به نام حیدرخان ثبت شده، از شخصى به نام اسكاچكو به عنوان واضع آنها، نام بردهاند (شاكرى، ص 314؛ رستمووا ـ توحیدى، 2001، ص 205؛ نیز رجوع کنید به حیدرخان عمواوغلى*).
اختلافات داخلى حزب كمونیست ایران روزبه روز شدت میگرفت. كمیته مركزىِ منتخبِ كنگره اولِ حزب به كمینترن شكایت كرد و كمیته اجرائیه كمینترن، پس از بررسى موضوع، اعلام كرد كه در ایران باید فقط یك كمیته مركزى به رسمیت شناخته شود. قبل از آنكه اختلافات داخلى حزب فیصله یابد، گروه سومى نیز در 14 ذیحجه 1339/ 19 اوت 1921 كنگرهاى در باكو تشكیل داد (ابراهیموف، ص 223). كمیته مركزى اول و دوم حزب كمونیست ایران، و نیز كمیته اجرائیه كمینترن، این كنگره را به رسمیت نشناختند (همان، ص 223ـ224). در 1301ش/ 1922، با شركت نمایندگانى از هر سه كمیته مركزى و كمینترن و بوروى قفقاز (دفتر سیاسى قفقاز) مشكلات داخلى حزب كمونیست ایران بررسى شد و كمیته مركزى جدیدى تشكیل گردید و حزب توانست با غلبه بر مشكلات درونحزبى، وحدت سازمانى و تشكیلاتى خود را بازیابد (همان، ص 238ـ239). كریم نیكبین هم دبیر اول كمیته مركزى واحد حزب كمونیست ایران شد (جاوید، ص 37؛ امیرخسروى و حیدریان، ص 51).
حزب براى آشنایى بیشتر مردم با مرام و اهداف كمونیسم و جذب آنان، به فعالیتهاى وسیع مطبوعاتى پرداخت. در 1300ش، روزنامه حقیقت با مدیریت محمد دهگان با شعار «رنجبر روى زمین اتحاد» منتشر شد كه ترجمان اتحادیه عمومى كارگران ایران بود. پس از توقیف حقیقت، روزنامه كار با همان سبك، جانشین آن شد و روزنامه پیكان نیز صفحات خود را در اختیار اعضاى حزب گذاشت. هفتهنامه خلق، دیگر نشریه حزب بود كه پس از مدتى تعطیل شد و حزب، مجله جرقه را منتشر كرد. این مجله، كه بیش از دو شماره نپایید، براى نخستین بار مسائل اقتصادى و سیاسى را بر مبناى نظریه ماركسیستى طرح كرد. این نشریات در گسترش آرا و عقاید ماركسیستى، جلب روشنفكران، برقرارى رابطه با مردم و تبلیغات به نفع حزب، نقش مؤثرى داشت. فعالیت مطبوعاتى حزب با انتشار نشریه پیك سعادت نسوان در رشت، نصیحت در قزوین، تكامل در تبریز، كارگر در خوى و عدالت در تفلیس ادامه یافت (كامبخش، ص 29ـ 30؛ ابراهیموف، ص 228ـ233).
از دیگر فعالیتهاى حزب، تشكیل جمعیتهاى فرهنگى، ادبى و هنرى چون جمعیت فرهنگ در رشت، جمعیت فرهخت در بندرانزلى، انجمن پرورش در قزوین، جمعیت نِسوانِ وطنخواه در تهران، همچنین تشكیل اتحادیههاى كارگرى و برگزارى نخستین جشن اول ماه مه/ یازده اردیبهشت (روز جهانى كارگر) بود (كامبخش، ص 30ـ31؛ اسناد تاریخى جنبش كارگرى، ج 8، ص 200؛ دو سند از فرقه كمونیست ایران، ص 5ـ6).
در دوره حكومت پهلوى اول، حزب كمونیست ایران تحت فشار بود، از اینرو بخشى از فعالیت و تبلیغاتش، خارج از ایران سازماندهى میشد (اسناد تاریخى جنبش كارگرى، ج 8، ص 200ـ 201). در چنین اوضاعى، حزب كمونیست ایران خود را براى برگزارى كنگره دوم آماده میساخت كه پس از هفت سال، در 1306ش مخفیانه در ارومیه یا اوكراین یا استالینگراد برگزار گردید (همان، ج 4، ص 116؛ دو سند از فرقه كمونیست ایران، ص 8؛ ابراهیموف، ص 243). یوسف افتخارى (ص 29)، محل تشكیل آن را اوكراین، عبدالحسین حسابى (یكى از اعضاى حزب كمونیست ایران؛ رجوع کنید به از اسلام انقلابى تا گولاگ، مقدمه شاكرى، ص 7)، استالینگراد، شاكرى (همان مقدمه، همانجا)، شهر ایوانوو، و طبرى (1367ش، ص 17) شهر رستوف دانستهاند. در این كنگره، حزب تشكیلات خود را از نو سازماندهى كرد و وحدت و انسجام بیشترى یافت (اسناد تاریخى جنبش كارگرى، ج 8، ص 201؛ ابراهیموف، همانجا). مرامنامه جدید، برنامه اصلاحات ارضى، قطعنامه درباره اتحادیههاى كارگرى و سازمان جوانان و سازمان زنان نیز به تصویب رسید (رجوع کنید به كامبخش، ص 38؛ دو سند از فرقه كمونیست ایران، ص 6). كنگره دوم، مهمترین شعار حزب را الغاى سلطنت و استقرار جمهورى انقلابى خلق اعلام كرد و براى تحقق آن اهدافى تعیین نمود، از جمله: حفظ استقلال و تمامیت ایران در مقابل دولتهاى امپریالیستى؛ سپردن امور به افراد انقلابى؛ استقرار آزادیهاى دموكراتیك و تصویب قانون كار (دو سند از فرقه كمونیست ایران، ص 84؛ كامبخش، ص 45).
فعالیت سازمان جوانان كمونیست طى فعالیت حزب كمونیست ایران، دو بار دچار ركود شد و از نو سازماندهى گردید. پس از همایش دوم حزب، كمیته مركزى اصرار داشت كه دفتر مركزى اتحادیه جوانان كمونیست، كه در 1307ش تشكیل شده بود، حضور بیشترى در فعالیتهاى سیاسى كشور داشته باشد (اسناد جنبش كارگرى، ج 8، ص 205). در اوایل 1307ش، جناحى در حزب به سركردگى عبدالحسین حسابى (دهزاد) و حسین شرقى، هر دو اعضاى كمیته مركزى حزب، و عدهاى از طرفداران آنان، بیانیهاى با عنوان «از مجلس چه میخواهیم» منتشر كردند كه در تقابل آشكار با نظر بیشتر اعضاى حزب كمونیست ایران و مصوبات كنگره دوم بود. در همین دوره، نخستین شماره مجله ستاره سرخ، كه زیر نظر سلطانزاده منتشر میشد، در بیانیهاى با عنوان «مكتوب سرگشاده كمیته مركزى حزب كمونیست ایران به اعضاى حزب»، انتشاردهندگان بیانیه 1307ش را اپورتونیست (فرصت طلب) نامید (احمدى، 1993، ص 68ـ70) و این حاكى از انشقاق نظرى و سیاسى در حزب كمونیست ایران بود (همو، 1379ش، ص 48). نخستین شماره مجله ستاره سرخ، به مثابه ترجمان حزب كمونیست ایران، در فروردین ـ اردیبهشت 1308 و آخرین شماره آن (شماره 12) در دى 1310 منتشر شد (همو، 1993، ص پ ـ ت). ستاره سرخ را برنارد بلاوشتاین، مقیم وین، به انتشارات هاگ دروگولین در لایپزیك سفارش میداد (همان، ص پ). در 1308ش، پلنومِ كمیته مركزى در تهران تشكیل شد كه مباحث آن درباره اوضاع بینالمللى و مبارزات حزبى بود (آوانسیان، ص 25). در همین زمان، حزب كمونیست ایران شعبههاى خود را در آلمان و اتریش و فرانسه سازماندهى كرد و كنگره دوم براى ترویج ماركسیسم، نشریات ادوارى را با كمك شعبههاى خود در اروپا منتشر نمود. انتشار روزنامههاى پیكار در برلین و ستاره سرخ در وین با كمك كارل وینر(كمونیست آلمانى)، و نهضت در وین با كمك اریش رینكا (دیگر كمونیست آلمانى)، از آن جمله بود (طبرى، 1356ش، ص 134؛ آوانسیان، ص 27). در اوایل 1310ش، پلنوم دیگرى تشكیل شد و پس از گزارش اردشیر آوانسیان (ص 28) درباره اوضاع جهان و وظایف بینالمللىِ حزب، دو قطعنامه درباره وظایف اعضاى حزب در ایران و تصمیماتى درباره برگزارى كنگره سوم حزب كمونیست ایران گرفته شد، اما این كنگره هیچگاه برگزار نگردید. در 1310ش، رضاشاه قانونى ضدكمونیستى را به تصویب مجلس رساند كه براساس آن، عضویت در حزب كمونیست ایران و فعالیت در جهت مرام اشتراكى، مجازاتى از سه تا ده سال زندان در پى داشت. در پى اجراى این قانون ــكه كمونیستها آن را قانون سیاه نامیدندــ بسیارى از اعضاى حزب تا 1311ش دستگیر شدند (ابراهیموف، ص 243ـ244؛ كامبخش، ص 37). به گفته كامبخش (ص 27)، حزب از 1313ش تا 1320ش فعالیت خود را ادامه داد، ولى منبع دیگرى از تجدید فعالیت حزب وجود ندارد.
منابع : (1) فریدون آدمیت، فكر دموكراسى اجتماعى در نهضت مشروطیت ایران، تهران 1354ش؛ (2) اردشیر آوانسیان، خاطرات سیاسى، به كوشش على دهباشى، تهران 1378ش؛ (3) تقى ابوالقاسم اوغلى ابراهیموف (شاهین)، پیدایش حزب كمونیست ایران، ترجمه ر. رادنیا، (بیجا)؛ (4) نشر گونش، (بیتا.)؛ (5) حمید احمدى، تاریخچه فرقه جمهورى انقلابى ایران و گروه ارانى (1316ـ 1304)، تهران 1379ش؛ (6) همو، نگاهى به تاریخچه حزب عدالت، برلین 1994؛ (7) همو، «نگاهى كوتاه به مجله ستاره سرخ و تاریخچه حزب كمونیست ایران»، ستاره سرخ : ارگان كمیته مركزى فرقه كمونیست ایران 1310ـ1308، به همراه گفتارى درباره مجله ستاره سرخ و تاریخچه حزب كمونیست ایران، چاپ حمید احمدى، سوئد: نشر باران، 1993؛ (8) از اسلام انقلابى تا گولاگ: اشعار انقلابىِ ذرّه، لادبُن، حسابى و لاهوتى، پژوهش، ویراستارى و درآمد از خسروشاكرى (زند)، (بیجا): انتشارات پادزهر، (بیتا.)؛ (9) اسناد تاریخى جنبش كارگرى، سوسیال ـ دموكراسى و كمونیستى ایران، ج 1، 4، 8، تهران: علم، (بیتا.)؛ (10) یوسف افتخارى، خاطرات دوران سپریشده: خاطرات و اسناد یوسف افتخارى، 1326ـ 1299، به كوشش كاوه بیات و مجید تفرشى، تهران 1370ش؛ (11) بابك امیرخسروى و محسن حیدریان، مهاجرت سوسیالیستى و سرنوشتایرانیان : مهاجران حزبكمونیستایران، فرقه دموكرات آذربایجان، حزب توده ایران، سازمان فدائیان اكثریت، تهران 1381ش؛ (12) میخائیل سرگییویچ ایوانوف، تاریخ نوین ایران، ترجمه هوشنگ تیزابى و حسن قائمپناه، استكهلم 1356ش؛ (13) برگهاى جنگل: نامههاى رشت و اسناد نهضت جنگل، بهكوشش ایرج افشار، تهران: فرزانروز، 1380ش؛ (14) مویسى آرونوویچ پرسیتس، «انترناسیونالیستهاى خاور در روسیه و پارهاى مسائل جنبش آزادیبخش ملى (1918 ـ ژوییه 1920)»، در كمینترن و خاور، ترجمه جلال علوینیا، تهران: نشر بینالملل، 1360ش؛ (15) جعفر پیشهورى، تاریخچه حزب عدالت، تهران 1359ش؛ (16) سلاماللّه جاوید، ایران سوسیال دمكرات (عدالت) فرقهسى حقینده خاطرهلریم، تهران 1359ش؛ (17) دو سند از فرقه كمونیست ایران: بیانیه فرقه كمونیست ایران ( 1301)، كنگره فرقه كمونیست ایران ( 1308)، تهران: علم، 1359ش؛ (18) اسماعیل رائین، حیدرخان عمواوغلى، ج :2 اسناد و خاطرههاى حیدرخان عمواوغلى، (تهران) 1358ش؛ (19) سولماز رستمووا ـ توحیدى، مطبوعات كمونیستى ایران در مهاجرت: در سالهاى 1932ـ 1917، (باكو) 1985؛ (20) شاپور رواسانى، نهضت میرزاكوچكخان جنگلى و اولین جمهورى شورایى در ایران، (تهران) 1368ش؛ (21) رحیم رئیسنیا، حیدر عمواوغلى در گذر از طوفانها، (تهران) 1360ش؛ (22) سالنامه توده: بمناسبت پنجاهمین سالگرد حزب كمونیست ایران و سیامین سالگرد حزب توده ایران، (بیجا): حزب توده ایران، 1349ش؛ (23) خسرو شاكرى، پیشینههاى اقتصادى ـ اجتماعى جنبش مشروطیت و انكشاف سوسیال دموكراسى در آن عهد، تهران 1384ش؛ (24) على شمیده، آزادلیق قهرمانى: حیدر عمواوغلى، تبریز 1350ش؛ (25) همو، میرزه محمد آخوندزاده (بهرام سیروس)، (باكو) 1353ش؛ (26) احسان طبرى، جامعه ایران در دوران رضاشاه، استكهلم 1356ش؛ (27) همو، كژراهه: خاطراتى از تاریخ حزب توده، تهران 1367ش؛ (28) ابراهیم فخرائى، سردار جنگل : میرزاكوچك خان، تهران 1366ش؛ (29) عبدالصمد كامبخش، شمهاى درباره تاریخ جنبش كارگرى ایران: سوسیال دمكراسى انقلابى، حزب كمونیست ایران، حزب توده ایران، تهران 1360ش؛ (30) احمد كسروى، تاریخ مشروطه ایران، تهران 1381ش؛
(31) Azarbayjan Savet Ensiklopediyasi, Baku 1976-1987; (32) Moisei Aronovich Persits, A shamefaced intervention: the Soviet intervention in Iran, 1920-1921, Moscow 1999; (33) Solmaz Rustamova-Towhidi, Kominternin Sharq siyasaeti ve Iran: 1919-1943 (in Cyrillic), Baku 2001.