حزب در هند و بنگلادش ، شكلگیرى احزاب در شبه قاره هند به مبارزات مردم این سرزمین براى رهایى از استعمار انگلستان در سالهاى 1300/ دهه 1880، بازمیگردد. در سالها، انگلیسیها بنابر مصالح سیاسى تصمیم گرفتند در اداره بخشهاى كوچك، مانند اداره برخى شهرها و روستاها، هندیها را نیز مشاركت دهند. از اینرو، در 1303/ 1885 كنگره ملى هند، به ابتكار سر الن اكتاوین هیوم، تشكیل شد تا از این طریق، مشكلات هندیها به شیوهاى نظاممند به حكومت انگلیس منتقل شود (>احزاب سیاسى در جنوب آسیا<، مقدمه میترا و انسكت، ص 1؛ میسرا، ص 46ـ49).
در مدت كوتاهى، كنگره ملى هند نماینده اصلى طبقه متوسط جامعه شد و از دولت استعمارى انگلیس خواست تا در امور ادارى و سیاسى هندیها را بیشتر مشاركت دهد. مجلس انگلیس هم مجبور شد در 1319/1901، 1338/1919 و 1343/ 1935، با تصویب لوایحى، آزادیهاى سیاسى بیشترى به هندیها بدهد و بدین ترتیب، عده بیشترى از هندیها، هرچند به صورت محدود، وارد عرصه سیاست شدند (شارما، ص 1؛ راب، ص 184؛ میسرا، همانجا).
در كنگره ملى هند برخى بر آن بودند كه باید با حكومت استعمارى به امید دستیابى به آزادیهاى بیشتر همكارى كرد و برخى به مقابله با نیروهاى انگلیسى اعتقاد داشتند. این اختلافات و نیز سیاستهاى سختگیرانه انگلستان ــكه تا مرحله سركوب و زندانى كردن سران و رهبران سیاسى هند نیز پیش رفت ــ مشاركت هندیها را در امور سیاسى و ادارى كشور با وقفه روبهرو میكرد (>احزاب سیاسى در جنوب آسیا<، همانجا). با این حال، كنگره ملى هند به عنوان اصلیترین حزب، توانست جنبش آزادیخواهى را هدایت كند و افراد بسیارى را با گرایشهاى اعتقادى و سیاسى مختلف، كه همگى خواهان استقلال هند بودند، گردهم آورد. گاندى هم توانسته بود گرایشهاى مختلف موجود در كنگره ملى هند را در قالب جنبش عدم همكارى در كنار هم جمع كند. بنابراین، جنبش مردمى گستردهاى متشكل از همه قشرها، به رهبرى حزب كنگره شكل گرفت (راب، ص 186؛ >حكومت و سیاست در آسیاى جنوبى <، ص 99)؛ اما در دهه 1310ش/ 1930، این جنبش ملى تحتتأثیر مسائل متعدد، بهویژه اختلافات دینى، دچار چنددستگى شد. برخى از مسلمانان تحت رهبرى جامعه مسلمانان سراسر هند*، درصدد حفظ منافع خود برآمدند و سرانجام، در 1326ش/ 1947 پس از آزادى شبهقاره از استعمار انگلیس، این منطقه به هند و پاكستان تقسیم گردید.
پس از آن، كنگره ملى هند، به رهبرى نهرو، قدرت را در هند در دست گرفت و به فعالیت ادامه داد (هند در آن زمان از لحاظ سیاسى و مذهبى یك دستتر شده بود). از سوى دیگر، تشكلهاى سیاسى زیادى از كنگره خارج و به احزاب سیاسى رقیب آن بدل شدند (>حكومت و سیاست در آسیاى جنوبى <، همانجا). به این ترتیب پس از 1346ش/1967، نوعى نظام چندحزبى در هند به وجود آمد.
از آن زمان احزاب در این كشور به چهار دسته كلى تقسیم شدند: 1)احزاب ملى، كه از حمایت گسترده در سراسر هند برخوردارند، مانند حزب مردم هند، حزب جاناتا دال، حزب كمونیست هند و حزب كمونیست هند (ماركسیست ـ لنینیست؛ همان، ص 101؛ چیبر و پتروكیك، ص 56ـ 75). 2)احزاب منطقهاى، كه بر زبان فرهنگ و تاریخ مشترك مناطق گوناگون هند تكیه دارند. این احزاب، نماینده منافع منطقهاى فارغ از منافع طبقاتى (كاستى) و مذهبى اعضاى خود هستند و ازاینرو قدرت آنها به منطقه جغرافیایى خاصى محدود است. از جمله این احزاب، مجمع ملى جامو و كشمیر است.
3)احزابى كه عضویت در آنها انحصارى است و اعضاى آنها به جامعه مذهبى یا قومى خاصى تعلق دارند. مسلم لیگ در ایالات كرالا از جمله این احزاب است. 4)احزابى كه تحتتأثیر اشخاص متنفذ و مسائل محلى تشكیل میشوند. عمر این احزاب گاه كوتاه است و معمولا پس از مدتى جذب احزاب دیگر میشوند (>حكومت و سیاست در آسیاى جنوبى <، ص 102ـ103؛ نیز رجوع کنید به چیبر و پتروكیك، همانجا).
حزب در بنگلادش. بنگلادش زمانى بخشى از هند بود و سپس بخشى از كشور پاكستان كنونى شد و پاكستان شرقى نام گرفت؛ از اینرو، غالب احزاب سیاسى این كشور از درون احزاب سیاسى هند یا پاكستان سربرآوردهاند. اختلافات بین پاكستان شرقى (بنگلادش كنونى) و پاكستان غربى، به ویژه بر سر مسائل فرهنگى و سیاسى، موجب شد تا كسانى كه پیش از استقلال پاكستان در 1326ش/1947، فعال سیاسى بودند، در اوایل دهه 1330ش/1950 با تشكیل گروهها و احزاب مختلف بر فعالیت خود در این عرصه بیفزایند. این روند با كاهش قدرت مسلملیگ* در پاكستان شرقى همزمان بود (>حكومت و سیاست در آسیاى جنوبى <، ص 279، 289؛ سن، ص 89).
فضلالحق كه پیش از استقلال پاكستان، نخستوزیر ایالت بنگال بود، حزب خود یعنى حزب كشاورزان و مردم را با عنوان حزب دهقانان و كارگران احیا كرد. این حزب و حزب عوامیلیگ*، با ایجاد جبهه متحد نقش عمدهاى در انتخابات ایالتى در 1333ش/1954 ایفا كردند. در این انتخابات، جبهه متحد در مقابل مسلملیگ به پیروزى چشمگیرى دست یافت (ادانل، ص 49ـ50؛ سن، همانجا؛ احمد، ص 470).
در آغاز دوره ریاست جمهورى ایوبخان، در دهه 1340ش/ 1960، در پاكستان فشار زیادى بر فعالیت احزاب سیاسى وارد شد. در این دوره، برخى احزاب پاكستان شرقى، بهویژه به رهبرى عوامیلیگ، به مقابله با ایوبخان پرداختند. پس از روى كارآمدن یحییخان در انتخابات عمومى 1349ش/ 1970، عوامیلیگ بیشتر كرسیهاى مجلس را كسب كرد، اما ژنرال یحییخان تصمیم مجمع مبنى بر نخستوزیرى مجیبالرحمان*، رهبر عوامیلیگ، را نپذیرفت و نخستین نشست مجمع را به زمان دیگرى موكول كرد، كه این موضوع موجب بالا گرفتن درگیریهاى خشونتآمیزى در پاكستان شرقى شد. با استقلال بنگلادش در 1350ش/1971، مجیبالرحمان نخستوزیر و با تغییر قانون اساسى در 1354ش/ 1975 رئیسجمهور شد. مجیب در همین سال همه احزاب بنگلادش را منحل و حكومت را تكحزبى اعلام كرد (رجوع کنید به بنگلادش*). پس از آن، حزب عوامیلیگ به حزب عوامیلیگ دهقانان و كارگران بنگلادش تغییر نام داد و همه اعضاى مجلس موظف شدند به آن بپیوندند، اما با ترور مجیب در همان سال، این حزب منحل شد (سن، ص 299؛ ادانل، ص 180).
پس از آنكه ژنرال ضیاءالرحمان* در آبان 1354/ نوامبر 1975 در بنگلادش به قدرت رسید، تصمیم گرفت حزب فراگیرى تأسیس كند. او در 11 شهریور 1357/ اول سپتامبر 1978 حزب ملیگراى بنگلادش را به وجود آورد كه امروزه نیز از احزاب مهم بنگلادش است. ترور ضیاء در 10 خرداد 1360/ 30 مه 1981 به دست افسران شورشى، به این حزب ضربه سختى زد، هر چند همسر او، خالدهبیگم ضیاء، به عنوان رهبر جدید این حزب، آن را سازماندهى نمود (رجوع کنید به حزب ملیگراى بنگلادش*). پس از آنكه ژنرال حسینمحمد ارشاد در 1362ش/1983 به رئیسجمهورى رسید، تلاش كرد براى تثبیت مشروعیت حكومت خود حزبى سیاسى تأسیس كند. در 11 دى 1364/ اول ژانویه 1985، به ابتكار و رهبرى او حزب سیاسى جدیدى به نام حزب ملى ایجاد شد. اعتراضات گسترده در سراسر بنگلادش به رهبرى حزب ملیگراى بنگلادش و عوامیلیگ علیه دولت، ارشاد را وادار كرد در 1369ش/1990 قدرت را به دولتى بیطرف واگذار كند (رجوع کنید به حزب ملى بنگلادش*).
از 1369ش/ 1990 به بعد، در عرصه سیاست بنگلادش، رقابت اصلى بین دو حزب مهم این كشور، یعنى حزب ملیگراى بنگلادش به رهبرى خالدهبیگم ضیاء و عوامیلیگ به رهبرى حسینه واجد (دختر مجیبالرحمان)، بوده است كه هر كدام از آنها با ائتلاف با احزاب دیگر، قدرت را در دست میگرفتند (رجوع کنید به حزب ملیگراى بنگلادش*). در انتخابات 1380ش/ 2001، علاوه بر این دو حزب، احزاب دیگرى چون جماعت اسلامى* و حزب ملى بنگلادش نیز توانستند برخى از كرسیهاى مجلس را به دست آورند (>آسیاى جنوبى 2008<، ص 127؛ مظفر احمد، ص 61).
منابع :
(1) Kamal Uddin Ahmed, "1954 elections: issues of autonomy", in History of Bangladesh: 1704-1971, vol.1, ed. Sirajul Islam, Dacca: Asiatic Society of Bangladesh, 1992; Pradeep K. Chhibber and John R. Petrocik,
(2) "Social cleavages, elections, and the Indian party system", in Parties and party politics in India, ed. Zoya Hasan, New Delhi: Oxford University Press, 2004; (3) Government and politics in South Asia, [by( Craig Baxter et al. Boulder, Col.: Westview Press, 2002; (4) Bankey Bihari Misra, The Indian Political parties: an historical analysis of political behaviour up to 1947, Delhi 1976; (5) Muzaffer Ahmad, "Bangladesh", in Electoral processes and governance in South Asia, New Delhi: Sage Publications, 2008; (6) Charles Peter O'Donnell, Bangladesh: biography of a Muslim nation, Boulder 1984; (7) Political parties in South Asia, ed. Subrata K. Mitra, Mike Enskat, and Clemens Spiess, Westport, Ct.: Praeger, 2004; (8) Peter Robb, A history of India, Basingstoke, Engl. 2002; (9) Rangalal Sen, Political elites in Bangladesh, Dacca 1986; (10) Shnker Dayal Sharma, "The Indian National Congress", in Indian political parties: programmes, promises, and performances, ed. L. M. Singhvi etal. Delhi: Institute of Constitutional and Parliamentary Studies, )c 1971]; (11) South Asia 2008, 5th ed., London: Routledge 2007.