responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6035

 

حَرَم ، محدوده‌اى پیرامون اماكن مقدّس اسلامى، به ویژه كعبه. واژه حرم، از ریشه ح رم (به معناى ممنوع بودن)، گاهى به معناى اهل و عیال یك شخص یا محل اقامتشان است، كه آنها را از تعرض دیگران حفظ می‌كند (رجوع کنید به ابن‌اثیر، ذیل «دعمص»؛ ابن‌منظور، ذیل واژه؛ جبرتى، ج 2، ص 143؛ نیز رجوع کنید به حرم‌سرا*). در متون اسلامى، این واژه بیشتر در مورد مكانى گرداگرد اماكن مقدّس به كار می‌رود كه ورود و حضور در آنها آداب ویژه‌اى دارد. مثلا واژگان حرم یا حرم‌اللّه یا حرم مكّى معمولا به منطقه‌اى در حریم خانه كعبه تا محدوده‌اى معین اطلاق می‌شود (رجوع کنید به جوهرى؛ زبیدى، ذیل واژه). برخى حرم نامیدن محدوده این اماكن را به دلیل محترم بودن آنها یا حرمت انجام دادن برخى كارها در آنها دانسته‌اند (رجوع کنید به كردى، ج 1، جزء1، ص 101؛ بروجردى، ج 8، ص 423).

تعابیر حرم‌الرسول یا حرم نبوى درباره حرم پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم در مدینه به‌كار می‌رود. همچنین، تركیب حرمین شریفین براى اشاره به دو حرم مكه و مدینه یا دو حرم نجف و كربلا یا دو حرم بیت‌المقدّس و الخلیل بسیار كاربرد دارد. گفتنى است در متون دینى، گاهى واژه حرم در معنایى مضیق‌تر یعنى درخصوص مسجدالحرام* یا مسجدالنبى، یا در مفهومى وسیع‌تر یعنى سرزمینى كه مكه یا مدینه را دربرگرفته است، به‌كار می‌رود. همچنین اطلاق واژه حرم بر مدفن امامان شیعه (مشاهد مشرّفه) بسیار شایع است، مانند حرم حسینى (یا حائر حسینى*) درباره مرقد امام حسین علیه‌السلام و حرم رضوى درباره مرقد امام رضا علیه‌السلام (رجوع کنید به منهاجى اسیوطى، ج 2، ص 474؛ بحرانى، ج 7، ص 317ـ318، ج 11، ص 455؛ زبیدى، همانجا؛ بغدادى، ج 2، ستون 541؛ آقابزرگ طهرانى، ج 6، ص 194، ج 8، ص 224، ج 21، ص 299).

حرم مكّى مهم‌ترین و شاخص‌ترین مصداق حرم است. به شخص منسوب به این حرم، حِرْمى (اهل حرم) و به كسى كه وارد منطقه حرم می‌شود و احرام می‌بندد، مُحرِم گفته می‌شود. محدوده بیرونِ حرم را حِلّ نامیده‌اند (رجوع کنید به خلیل‌بن احمد؛ ابن‌اثیر؛ ابن‌منظور، ذیل واژه). حرمت و قداستِ حرم مكه قدمتى طولانى دارد. بنابر حدیثى منقول از پیامبر اكرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم، این منطقه از زمان خلقت آسمانها و زمین حرم شده و بر پایه حدیثى دیگر، دَحْوُالارض* (گسترش زمین) از حرم مكّى صورت گرفته است (رجوع کنید به فاكهى، ج 2، ص 270؛ ابن‌بابویه، 1404، ج 2، ص 241؛ حرّعاملى، ج 13، ص 241ـ 242؛ براى احادیث دیگر درباره منشأ و مراد از حرم بودن مكه رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 127؛ فاكهى، ج 2، ص 274ـ 276؛ كلینى، ج 4، ص 195ـ197؛ حرّعاملى، ج 13، ص 221، 224).

برخى مفسران ــبه استناد حدیثى از پیامبر اكرم كه در آن حرم شدن مكه را به حضرت ابراهیم نسبت داده‌است ــ بر آن‌اند كه پیش از حضرت ابراهیم، مكه مانند سایر سرزمینها بود و پس از رسالت آن حضرت و دعاى او براى آنكه مكه سرزمینى امن باشد (بقره: 126؛ ابراهیم: 35)، حرمت و قداست یافت.برخى دیگر گفته‌اند كه دعاى ابراهیم تنها براى در امان بودن این سرزمین از حوادثى مانند خشكسالى و قحطى و زلزله بود و پیش از آن نیز آنجا محترم و مقدّس بود (محمدبن‌جریر طبرى، ج 1، ص 542؛ طوسى، التبیان، ج 1، ص 456؛ طبرسى، ج 1، ص 387). شمارى نیز احتمال داده‌اند كه با دعاى حضرت ابراهیم، حرمت حرم پس از مدتى مهجور بودن، احیا شده یا پس از رسالت وى، رعایت كردن حرمت حرم واجب شده است (رجوع کنید به محمدبن‌جریر طبرى، همانجا؛ فاسى، ج 1، ص 139؛ اسدى مكى، ص 183).

پیش از اسلام، مردم عرب با محدوده حرم آشنا بودند و با خوددارى از جنگ و خون‌ریزى و قصاص قاتلان در محدوده حرم، به پیروى از سنّت حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام، حرمت آن را نگاه می‌داشتند و ازاین‌رو مكه را بَكّة (جایى كه گردن ستمگران را می‌شكند)، بَسّاسة (جایى كه فاسقان و كافران را از خود می‌راند) و صِلاح (محل امن) نیز می‌نامیدند (ابن‌هشام، قسم 1، ص 114؛ ماوردى، ص 246ـ 248؛ طوسى، التبیان، ج 4، ص 32؛ ابن‌جوزى، ج 2، ص 321). برخى اعراب هنگام ورود به حرم مكّى با این استدلال كه در لباس خود مرتكب گناه شده‌اند، آن را درمی‌آوردند و برخى از یهودیان كفشهاى خود را به احترام حرم برمی‌كندند. حواریان مسیح علیه‌السلام نیز هنگام رسیدن به حرم، براى تكریم و بزرگداشت آن، پیاده راه پیمودند (رجوع کنید به فاكهى، ج 2، ص 267؛ یاقوت حموى، ذیل «الأَنواط»؛ احمدبن عبداللّه طبرى، ص 169؛ فاسى، ج 1، ص140). قداست منطقه حرم پس از اسلام نیز تداوم یافت. مثلاً صحابیان پیامبر از ارتكاب گناه در حرم پرهیز و یكدیگر را از آزار دادن و مزاحمت دیگران منع می‌كردند و حتى به علت هراس از شكسته شدن حرمت حرم، از اقامت در آن خوددارى می‌كردند (فاكهى، ج 2، ص 259، 305).

واژه حرم در چند آیه قرآن ذكر شده است كه مفسران مراد از آن را در بیشتر موارد، حرم مكّى شمرده‌اند (رجوع کنید به طوسى، التبیان، ج 8، ص 165؛ قرطبى، ج 13، ص 364؛ طباطبائى، ج 6، ص 271). شمارى از مفسران مراد از مسجدالحرام و مقام ابراهیم و كعبه و مكه را در برخى آیات، محدوده حرم دانسته‌اند (رجوع کنید به جصاص، ج 1، ص 88، ج 3، ص 253، 317؛ شریف ‌رضى، ص 180؛ طوسى، التبیان، ج 6، ص 446، ج 8، ص 165؛ زركشى، 1408، ج 2، ص 266؛ طباطبائى، ج 3، ص 31).

در آیات متعدد (از جمله قصص: 57؛ عنكبوت: 67)، سرزمین یا حرم مكه امن خوانده شده است (حَرَمآ آمِناً). در شمارى از آیات، دعاى حضرت ابراهیم علیه‌السلام براى اینكه خداوند سرزمین مكه را امن قرار دهد، ذكر شده است (رجوع کنید به بقره : 126؛ ابراهیم: 35). در آیه 125 سوره بقره، وصف امن براى «البَیت» آمده كه برخى مفسران مراد از آن را حرم مكه دانسته‌اند. درباره آنكه مراد از امنیت حرم در قرآن چیست، در احادیث و تفاسیر آراى گوناگونى مطرح شده است. برخى مفسران این تعبیر را از باب اخبار و حاكى از واقعیتى دانسته‌اند كه در منطقه حرم وجود دارد. به بیان دیگر، مراد از آن را امنیت تكوینى ذكر كرده‌اند، یعنى در امان بودن منطقه حرم از حوادث ناگوار و عذاب دنیوى و اخروى (رجوع کنید به شریف ‌رضى، ص 182، 190؛ طبرسى، ج 2، ص 799؛ قرطبى، ج 4، ص 141ـ 142). در برخى احادیث نیز مراد از امنیت حرم، در امان بودن حیوانات آن از صدمه دیدن و شكار شدن به وسیله حیوانات دیگر و نیز كسانى كه وارد آنجا می‌شوند، امنیت اهل حرم از قتل و غارت و مصونیت آنان از عذاب الهى در دنیا و آخرت و مانند اینها ذكر شده است (رجوع کنید به فاكهى، ج 2، ص 252؛ كلینى، ج 4، ص 226، 528ـ 530؛ اسدی‌مكى، همانجا؛ حرّعاملى، ج 13، ص 35).

برخى مفسران مراد از امنیت حرم را امنیت تشریعى و آن را حاكى از فرمان الهى به رعایت كردن قداست حرم و احكام مربوط به آن دانسته‌اند، زیرا وقوع حوادثِ مخلّ امنیت، از قبیل جنگ و سیل و زلزله، در این منطقه انكارناپذیر است. البته به نظر آنان، شمارى از آیات مزبور ناظر به تشریعِ احكامِ مربوط به محدودیتهاى حرم در شرایع پیشین، از جمله شریعت حضرت ابراهیم علیه‌السلام، است (رجوع کنید به جصاص، ج 1، ص 88ـ 89، ج 2، ص 27؛ شریف رضى، ص65، 192؛ قرطبى، ج 4، ص 140؛ طباطبائى، ج 6، ص 271، ج 12، ص 69). در برخى احادیث، مراد از امنیت حرم، مصادیقى از امنیت تشریعى و احكام مربوط به آن دانسته شده، مانند حرمت شكار حیوانات و سلب امنیت از آنان و حرمت اجراى حدود و قصاص بر جنایتكارى كه در خارج از منطقه حرم مرتكب جنایتى شده است (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 138ـ139؛ كلینى، ج 4، ص 226ـ 227؛ ابن‌بابویه، 1404، ج 2، ص 262؛ حرّعاملى، ج 13، ص 75، 226). برخى مفسران مُفاد آیه 97 سوره آل‌عمران را مربوط به ایمن بودن پناهندگان به حرم در زمان پیش از اسلام دانسته‌اند كه در اسلام منسوخ شده است (محمدبن‌جریر طبرى، ج4، ص11ـ12؛ شریف‌رضى، ص 187؛ قرطبى، ج2، ص111، ج 4، ص140ـ141). بنابر آیه 57 سوره قصص، نیز خداوند ثمرات تمام سرزمینها را در مكه فراهم آورده است (رجوع کنید به طوسى، التبیان، ج 8، ص 165؛ قرطبى، ج 13، ص 300).

در احادیث، علاوه بر احكام مربوط به حرم، به ویژگیهایش و آداب حضور در آن اشاره شده است. طبق احادیث، محدوده حرم تا فراز آسمانهاى هفت‌گانه و تا فرود زمینهاى هفت‌گانه است و تا روز قیامت حرم باقى می‌ماند (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 124؛ جصاص، ج 1، ص 89؛ ابن‌بابویه، 1404، ج 2، ص 245ـ 246). شكستن حرمت حرم، موجب نفرین خدا و تمام پیامبران است (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 125). بنابر حدیثى، پیامبراكرم شفاعت خود را براى حج‌گزارنده‌اى كه در حرم بمیرد، تضمین كرده است (رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص 256؛ هیثمى، 1408، ج 2، ص 319؛ سیوطى، ج 2، ص 258).

حدود منطقه حرم از دیرباز معهود بوده است؛ از این ‌رو، درباره تعیین محدوده آن احادیث اندكى وجود دارد. طبق یكى از این احادیث، طول و عرض حرم یك برید* (چهار فرسخ) است و مسجدالحرام در مركز آن قرار دارد (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 12، ص555). بر پایه گزارشهاى تاریخى، نخست حضرت ابراهیم علیه‌السلام طبق وحى و با راهنمایى جبرئیل، محدوده حرم را علامت‌گذاشت (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 128؛ فاكهى، ج 2، ص 273، 275؛ كلینى، ج 4، ص 195ـ 197؛ احمدبن عبداللّه طبرى، ص 652ـ 653). در متون حدیثى و تاریخى، به نشانه‌هایى كه محدوده حرم مكه را مشخص می‌كنند، اَعلام، اَنصاب، مَنار، مَعالم، اَزلام و اَمْیالِ حرم گفته شده است (رجوع کنید به طوسى، التبیان، ج 2، ص 173ـ 174؛ ابن‌اثیر، ذیل «علم»، «نور»؛ ابن‌منظور، ذیل «علم»؛ زبیدى، ذیل «نصب»، «حرم»).

پس از حضرت ابراهیم، اسماعیل علیه‌السلام نشانه‌هاى حرم را بازسازى كرد. در عصر جاهلیت، عدنان‌بن اُدَد و قُصَىّبن كِلاب به این كار مبادرت كردند. قریش نیز در آغاز بعثت پیامبر نشانه‌هاى حرم را بازسازى كردند. پس از فتح مكه در سال هشتم، تمیم‌بن اسد خزاعى و اسودبن خلف قرشى زُهرى، به دستور پیامبراكرم، نشانه‌هاى حرم را تعمیر و بازسازى نمودند. در ادوار بعد نیز كسانى به دستور برخى خلفا ــاز جمله عمربن خطّاب (سال 17)، عثمان‌بن عفان (سال 26)، معاویةبن ابی‌سفیان (حك: 41ـ60)، عبدالملك‌بن مروان (حك : 65ـ 86) و مهـدى عبـاسى (حك : 158ـ169)ــ نشانه‌هاى حرم را بازسازى و تكمیل كردند (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 128ـ130؛ فاكهى، ج 2، ص 273ـ 276؛ فاسى، ج 1، 106ـ107؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج 1، ص 72، 367، ج 6، ص50؛ مطر، ص 19). پس از دوره مهدى عباسى، نشانه‌هایى كه بر روى كوهها بودند بازسازى نشدند و تنها آنها كه در راههاى ورودىِ مكه (یعنى مسیرهاى مدینه، یمن، عراق، طائف، جعرانه و جده) قرار داشتند، مرمت شدند (عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دِهیش، ص 51ـ52).

در ادوار بعد نیز كسانى به بازسازى یا ساختن نشانه‌هاى حرم اقدام كردند، از جمله راضى عباسى در 325؛ مظفربن ابوبكر، پادشاه ایوبى، در 616؛ ملك مظفر یوسف‌بن عمر، حاكم یمن، در 683؛ قایتباى محمودى، از پادشاهان چركسهاى مصر، در 874؛ سلطان احمدخان اول عثمانى در حدود 1023؛ شریف‌زیدبن محسن، امیر مكه، در 1073؛ و سلطان عبدالمجید اول عثمانى در 1262 (فاسى، ج 1، ص 107؛ ابن‌فهد، ج 2، ص 386، ج 3، ص 117؛ عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش، ص 52ـ55).

بازسازى نشانه‌ها در دوران آل‌سعود نیز ادامه یافت. عبدالعزیز، مؤسس سلطنت سعودى، در 1343 دو نشانه موجود در مسیر جده و پس از او، پسرش سعود در 1376/ 1336ش دو نشانه در منطقه شمیسى، در 1377/ 1337ش دو نشانه در مسیر طائف و در 1383/ 1342ش نشانه‌هایى را در سمت عرفه بازسازى یا بنا كردند. همچنین خالدبن عبدالعزیز دو نشانه در مسیر طائف و دو نشانه در مسیر قدیمى جده ساخت و فهدبن عبدالعزیز در 1404/ 1362ش دو نشانه جدید در وادى تنعیم بنا كرد (كردى، ج 1، جزء2، ص100ـ101؛ عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش، ص 56ـ62). در سالهاى 1380/1339ش، 1384/1343ش و 1400/ 1359ش گروههایى از صاحب‌نظران برخى نشانه‌هاى حرم را بررسى كردند (عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش، ص 63).

برخى مورخان متقدم درباره محدوده حرم مكه به بحث و بررسى پرداخته‌اند، از جمله محمدبن عبداللّه اَزرقى (متوفى ح 250) در أخبار مكّة و ما جاء فیها مِنَ الآثار، محمدبن اسحاق فاكهى (متوفى 272) در أَخبارُ مكّة فى قَدیم الدَّهر وَ حَدیثِه و نیز مورخان دوره‌هاى بعد، مانند احمدبن عبداللّه طبرى (متوفى 694) در القِرى لِقاصِدِ اُمِّ القُرى، محمدبن احمد فاسى مكّى (متوفى 832) در شِفاءُ الغَرام بِاَخْبارِ الْبَلَدِ الحَرام، و ابراهیم رفعت‌باشا (متوفى 1353) در مِرْآةُ الْحَرَمَین. اما كامل‌ترین اثر مكتوب درباره نشانه‌هاى حرم مكّى، كتابِ مصورِ الحرمُ المكّىُ الشَریف و الاَعْلامُ المُحیطَةُ بِه، تألیف عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش در 1415 است.

در منابع مربوط به نشانه‌هاى حرم، تنها به فواصل نشانه‌ها در راههاى اصلى مكه پرداخته شده و میزان آنها، به میل یا ذراع، ذكر شده است (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص130ـ131؛
فاسى، ج 1، ص 125؛
رفعت‌باشا، ج 1، ص 225؛
عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش، ص 301). فاسى (ج 1، ص 111ـ125) اقوال مختلف را در این باره ذكر كرده و علت اختلاف اقوال را امور گوناگونى دانسته است، از جمله اختلاف‌نظر درباره مبدأ اندازه‌گیرىِ فواصل (كه به نظر برخى درهاى مسجدالحرام بوده است و به نظر شمارى دیگر دروازه مكه، مانند بابُ الشَبیكه)، اختلاف نظر درباره طول دقیق هر میل و زراع، و دقت‌كردن یا نكردن در اندازه‌گیرى با طناب و در نظر گرفتن پستى و بلندى زمین.

عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش (ص 301ـ304) نشانه‌هاى حرم را 934 عدد تخمین زده است. بیشتر این نشانه‌ها بر 45كوهى كه مكه را احاطه كرده است قرار دارد، زیرا علاوه بر اینكه مشاهده اَعلام موجود در بلندیها آسان‌تر است، ساختن آنها در زمینهاى هموار، به دلایلى از جمله شنى بودن زمین، آنان را در معرض تخریب قرار می‌دهد. فاصله نشانه‌ها از یكدیگر پنجاه تا دویست متر است. عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش (ص 84) فاصله آنها را تا مسجدالحرام با واحد متر محاسبه كرده است. مصالح به‌كار رفته در نشانه‌هاى نوساز، سنگ مرمر و سیمان و در نشانه‌هاى قدیمى، سنگ و گچ است. طبق محاسبات او (همانجا)، مساحتِ حرم مكه 300،550 مترمربع است (براى آگاهى از مكان نشانه‌ها و مشخصات تفصیلى آنها رجوع کنید به همان، ص 91ـ 298).

در فقه براى حرم مكّى احكام خاصى مقرر شده كه گاه خَصائص‌الحرم نامیده شده و برخى منابع احكامى را كه از نوع ممنوعیت است، مَحْظُورت‌الحرم نامیده‌اند (رجوع کنید به ماوردى، ص 259؛
كاسانى، ج 2، ص 446؛
ابن‌ظهیره، ص 169؛
نراقى، ج 13، ص 297)؛
البته بیشتر فقها این احكام را به ‌طور پراكنده در بخشهایى مانند نماز، حج، حدود و كفارات مطرح كرده‌اند.

برخى از مهم‌ترین احكام خاص حرم مكّى عبارت‌اند از: 1) جایز نبودن سكونت غیرمسلمانان در حرم طبق نظر تمامى فقها، و نیز حرمت ورود آنان به منطقه حرم به نظر همه فقها به جز ابوحنیفه (رجوع کنید به طوسى، التبیان، ج 5، ص200؛
زحیلى، ج 3، ص 329). 2) وجوب احرام بستن براى مسلمانانى كه در هر موقع از سال قصد ورود به مكه را دارند در یكى از میقاتها، مگر براى كسانى كه به‌طور مكرر به این منطقه تردد دارند، مانند رانندگان. شافعیان احرام را مستحب دانسته‌اند (رجوع کنید به طوسى، 1387، ج 1، ص 355؛
احمدبن عبداللّه طبرى، ص 641؛
خطیب شربینى، ج 1، ص 476؛
زحیلى، ج 3، ص 327؛
نیز رجوع کنید به اِحْرام*). 3) حرمت كشتن حیوانات، به جز حیوانات اهلى (مانند شتر و گاو و گوسفند) و جانوران آزار رساننده (مانند عقرب و مار و افعى) در منطقه حرم (رجوع کنید به شریف‌رضى، ص 182؛
علامه حلّى، 1414، ج 7، ص 272ـ273، 277ـ 278؛
زحیلى، ج 3، ص 328ـ329). 4) ممنوع بودن شكار جانوران زمینى یا راهنمایى شكارچیان و آسیب رساندن به گیاهان در محدوده حرم، به استناد آیات (از جمله مائده: 96) و احادیث (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 12، ص 552ـ557)؛
البته فقهاى مذاهب مختلف مواردى را استثنا كرده‌اند، از جمله میوه درخت خرما، انواع سبزى، گیاه اِذْخِر (كاه مكه) و هر چیزى كه انسان می‌كارد و پرورش می‌دهد (رجوع کنید به كاسانى، ج 2، ص 446، 450ـ452؛
نووى، ج 7، 494ـ495؛
علامه حلّى، 1414، ج 7، ص 271، 282، 364ـ369، ج 8، ص 25؛
زحیلى، ج 3، ص 328؛
نیز رجوع کنید به صید*). 5) حرمتِ خوردن گوشت حیوانى كه به‌گونه‌اى نامشروع در محدوده حرم شكار شده است (رجوع کنید به علامه حلّى، 1414، ج7، ص290؛
دسوقى، ج 2، ص78). 6) حرمتِ جنگ و خون‌ریزى در منطقه حرم (رجوع کنید به ماوردى، ص 260؛
طوسى، 1387، ج 2، ص 3) و نیز ممنوع بودن حمل اسلحه به نظر برخى فقها (رجوع کنید به نووى، ج 7، ص 471؛
كاشف‌الغطاء، ج 2، ص 456). هنگام فتح مكه (سال هشتم هجرت)، خداوند به پیامبراكرم تنها براى ساعتى اجازه نبرد داد. طبق احادیث و نیز گزارشهاى تاریخى، تصمیم قطعى امام حسین علیه‌السلام براى خروج از مكه و حركت به سوى كوفه، در روز هشتم ذیحجه ــكه آغاز موسم حج است ــ پیشگیرى از ریخته شدن خون ایشان در منطقه حرم و شكستن حریم آن به دست مأموران خلیفه اموى بود، كه دستور داشتند در یك غائله و با استفاده از ازدحام حاجیان امام را به قتل برسانند (رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 249؛
ازرقى، ج 2، ص 123ـ126؛
فاكهى، ج 2، ص260ـ 261، 265، 267؛
احمدبن عبداللّه طبرى، ص 635؛
مجلسى، ج 44، ص 185). 7)ممنوع بودن خارج كردن ریگ و سنگ از محدوده حرم به نظر برخى فقهاى شیعه و اهل سنّت (رجوع کنید به كاسانى، ج 2، ص 453؛
شهیداول، ج 1، ص 473). بیشتر شافعیان وارد كردن سنگ و خاك را از منطقه حِلّ به حرم نیز مكروه شمرده‌اند (فاسى، ج 1، ص 138). 8) حرمت یا كراهت برداشتن اشیاى گمشده در محدوده حرم (رجوع کنید به علامه حلّى، 1414، ج 8، ص 442؛
حرّعاملى، ج 13، ص 259ـ262؛
زحیلى، ج 3، ص 329). 9) ممنوعیت اجراى حد و قصاص در مورد كسى كه در خارج از حرم مرتكب جنایت شده و به حرم پناه آورده است (به استناد قرآن رجوع کنید به آل‌عمران: 97) و اِعمال برخى محدودیتها درباره او به نظر فقهاى برخى مذاهب اسلامى، از جمله غذا ندادن به وى و خوددارى از معامله با او، به منظور وادار كردنش به خروج از حرم و اجراى حد الهى در خارج از حرم. به نظر حنفیان و فقهاى شیعه، جنایتكار در حرم، به سبب شكستن حرمت آن، از این مصونیت برخوردار نیست (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 139؛
علامه حلّى، 1414، ج 8، ص 441ـ 442؛
ابن‌عابدین، ج 2، ص 256؛
خویى، ص 184ـ185؛
قس زحیلى، ج 3، ص 330). 10) افزایش دیه در قتل عمد یا غیرعمد كه در حرم صورت گرفته باشد، به میزان یك سومِ دیه كامل (كلینى، ج 4، ص 139؛
جصاص، ج2، ص 296؛
طوسى، 1407ـ 1417، ج 5، ص223؛
زحیلى، ج 3، ص 329). 11) حرمت دفن مشركان در منطقه حرم. شافعیان خارج كردن جسد مشرك را از حرم نیز لازم دانسته‌اند (رجوع کنید به شافعى، ج 4، ص 188؛
علامه حلّى، 1414، ج 9، ص 337؛
زحیلى، ج 3، ص 330). 12) حرمت خرید و فروش یا اجاره خانه‌هاى حرم مكّى به طور كلى یا در موسم حج، به نظر برخى فقها، به استناد آیه 25 سوره حج و احادیث (رجوع کنید به ابن‌قدامه، ج 4، ص 19ـ20؛
حَطّاب، ج 7، ص 546؛
ابن‌عابدین، ج 6، ص 711؛
قس نووى، ج 9، ص 250؛
مقدس اردبیلى، زبدةالبیان، ص 221).

بیشتر فقها، با استناد به احادیث، ارتكاب برخى محرّماتِ حرم را موجب پرداختن كفاره دانسته‌اند، هرچند درباره میزان آن اختلاف‌نظر وجود دارد (رجوع کنید به نووى، ج 7، ص490ـ491، 496؛
علامه حلّى، 1414، ج 7، ص 266ـ267، 367، 377ـ378، ج 8، ص 25، 62؛
حرّعاملى، ج 13، ص 13ـ17). شمارى از فقهاى اهل سنّت تنها به حرمتِ تكلیفى قائل شده و ثبوت كفاره را نپذیرفته‌اند (ابن‌رشد، ج 1، ص 612، 616، 622). علاوه بر ممنوعیتهاى شرعى كه بر حضور در حرم مترتب است، ممنوعیتها و الزاماتى نیز براى كسانى كه براى حج یا عمره احرام می‌بندند، مقرر شده است (رجوع کنید به احرام*).

بر پایه احادیث، به سبب قداست ویژه حرم مكّى، كیفر گناهان و پاداش كارهاى نیك در آن مضاعف است. حتى نیت انجام دادن گناه در حرم موجب مؤاخذه الهى است. در مقابل، بر انجام دادن برخى كارهاى خیر و عبادات (مانند تلاوت قرآن، نماز خواندن و روزه گرفتن) در منطقه حرم تأكید شده و بنابر حدیثى، ثواب آن صد هزار برابر اماكن دیگر است (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 132؛
فاكهى، ج 2، ص 266؛
فاسى، ج 1، ص 131ـ 132). فقها، به استناد احادیث، ورود به حرم با پاى پیاده و بدون كفش، غسل كردن و وضو گرفتن پیش از ورود به حرم و پس از خروج از حرم، خوشبو ساختن دهان و خواندن دعاهاى خاص را مستحب دانسته‌اند (رجوع کنید به علامه حلّى، 1414، ج 8، ص 79؛
خطیب شربینى، ج 1، ص 479؛
حرّعاملى، ج 13، ص 195ـ 198؛
خلخالى، ج 5، ص 477ـ 478). دفن مردگان در حرم نیز مستحب به شمار رفته است (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 13، ص 287).

به نظر بیشتر فقهاى امامى و مالكى و حنفى، سكونت و مجاورت در مكه، به سبب ضعف ایمان مردم و قصور آنها در به‌جا آوردن احكام حرم، كراهت دارد. شافعیان و حنبلیان مجاورت را براى كسى كه احتمال ارتكاب كارهاى ممنوع در مورد او نمی‌رود، مستحب دانسته‌اند (علامه حلّى، 1414، ج 8، ص 442، 447؛
ابن‌عابدین، ج 2، ص 187؛
زحیلى، ج 3، ص 322ـ323). این اَعمال از جمله كارهاى مكروه در حرم مكّى است: طلب كردن بدهى از مدیون، مگر آنكه مدیون بودن در داخل حرم واقع شده باشد؛
درخواست كردن چیزى از مردم در حرم؛
خواندن شعر؛
و ضرب و شتم خدمتكار (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 137؛
ابن‌بابویه، 1415، ص 369ـ370؛
حرّعاملى، ج 12، ص 564ـ565، ج 13، ص 265، 555).

حرم نبوى. این مكان، حرم مهم دیگرى است كه بر پایه احادیث و فتاواى فقهى، آداب و احكام خاصى دارد. بنابر حدیثى، پیامبراكرم شفاعت اهل مدینه را در روز قیامت برعهده گرفته است (رجوع کنید به ابن حنبل، ج 6، ص370؛
مسلم‌بن حجاج، ج 4، ص 113). حنفیان به وجود حرم براى مدینه، به گونه‌اى كه احكام خاصى داشته باشد، قائل نیستند (ابن‌عابدین، ج 2، ص 256؛
رفعت‌باشا، ج 1، ص 447). برخى فقهاى معاصر شیعه نیز در حرم بودن مدینه، به گونه‌اى كه در مورد مكه تعریف شده است، تردید دارند و این حدیث مشهور پیامبر اكرم را كه حرم مدینه به شخص ایشان و حرم مكه به حضرت ابراهیم منتسب است (رجوع کنید به بخارى، ج 5، ص40؛
مسلم‌بن حجاج، همانجا)، به معناى لزوم حفظ حرمت نسبى این شهر یا حرمت مرقد مطهر آن حضرت تفسیر كرده‌اند. این فقها، براى احتیاط، برخى احكامِ حرم را براى مدینه قائل شده‌اند (رجوع کنید به حكیم، دلیل الناسك، ص 493؛
خلخالى، ج 5، ص 513). برخى مالكیان و شافعیان، از جمله مالك‌بن انس، با استناد به احادیث مذكور و نیز از آن‌رو كه مدینه موطن مهاجران و محل استقرار صحابیان بوده است، حرم نبوى را از حرم مكّى برتر شمرده‌اند (رجوع کنید به ابن‌عابدین، ج 2، ص 688)، ولى بیشتر فقها، جز مرقد حضرت رسول كه برترین بقعه عالم معرفى شده است، حرم مكّى را برتر شمرده‌اند (رجوع کنید به طوسى، 1407ـ1417، ج 2، ص 451ـ 452؛
ابن‌عابدین، ج 2، ص 256؛
زحیلى، ج 3، ص 323؛
نیز رجوع کنید به مكه*؛
مدینه*).

در برخى احادیث، حدود حرم نبوى به اندازه یك بَرید از هر چهار طرف معرفى شده است (رجوع کنید به طوسى، 1376ش، ج 6، ص 13؛
نووى، ج 7، ص 489؛
هیثمى، 1404، ج 2، ص 54). طبق حدیثى دیگر ــكه هم شیعه و هم اهل سنّت نقل كرده‌اند ــ حرم نبوى میان دو زمینِ پوشیده از سنگ سیاه (ما بَینَ لابَتَیها)، در مشرق و مغرب مدینه، قرار دارد (رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص 564؛
نووى، ج 7، ص 487؛
احمدبن عبداللّه طبرى، ص670ـ671). فقهاى شیعه حدود حرم نبوى را طبق احادیث، از كوه عَیر (یا عایر) تا كوه وَعیر دانسته‌اند (رجوع کنید به ابن‌ادریس حلّى، ج 1، ص 651؛
بحرانى، ج 11، ص 302؛
نجفى، ج20، ص 75ـ76؛
خلخالى، ج 5، ص 512)، اما برخى از فقهاى اهل سنّت، به استنادِ احادیثى دیگر، مرز این حرم را از كوه عیر تا كوه ثور، كه دوازده میل می‌شود، معرفى كرده‌اند. آنان عیر را در میقات و ثور را در پشت كوه اُحد دانسته‌اند (رجوع کنید به ابن‌قدامه، ج 3، ص 376؛
خطیب شربینى، ج 1، ص 529؛
بهوتى حنبلى، ج 2، ص 551). برخى دیگر، با توجه به وجود كوه ثور در مكه، به توجیه احادیث مذكور پرداخته و از جمله احتمال داده‌اند كه راویان به اشتباه به جاى اُحد، ثور را ذكر كرده‌اند یا نام پیشین احد، ثور بوده است (رجوع کنید به نووى، ج 7، ص 486؛
خطیب شربینى، همانجا). همچنین ممكن است مراد پیامبر اكرم فاصله‌اى معادل فاصله دو كوه عیر و ثور در مكه بوده یا خود حضرت مجازآ دو كوه موجود در مدینه را عیر و ثور نامیده است (رجوع کنید به ابن‌قدامه، ج 3، ص 370).

مهم‌ترین آداب و احكام حرم نبوى عبارت‌اند از: استحباب ورود با غسل به حرم نبوى؛
استحباب مجاورت در مدینه؛
استحباب روزه گرفتن در برخى ایام هفته؛
حرمت آسیب رساندن به گیاهان و قطع درختان، به‌ویژه نهال درختان، مگر براى تغذیه چهارپایان؛
و حرمت شكار كردن حیوانات (رجوع کنید به ابن‌ادریس حلّى، ج 1، ص 651ـ652؛
زركشى، 1410، ص 243ـ245، 261؛
گلپایگانى، ص187، 210؛
زحیلى، ج 3، ص 335ـ 336). برخى فقهاى متقدم اهل سنّت براى ارتكاب پاره‌اى از محرّمات حرم نبوى مجازات ذكر كرده‌اند (رجوع کنید به ابن‌قدامه، همانجا؛
احمدبن عبداللّه طبرى، ص 675ـ676).

حرم امام حسین علیه‌السلام (حائر حسینى) نزد شیعیان بسیار مقدّس است. فقها درباره محدوده این حرم ــ كه داراى احكام فقهى خاصى نیز هست (رجوع کنید به ادامه مقاله)ــ آراى گوناگونى دارند، از جمله محدوده مدفن آن حضرت و خاندان و یاران او جز حضرت عباس علیه‌السلام (رجوع کنید به مفید، ص 126؛
ابن‌ادریس حلّى، ج 1، ص 342)، تمام شهر كربلا (ابن سعید، ص 93)، و روضه مقدّس امام حسین (بحرانى، ج 11، ص 463؛
نراقى، ج 8، ص 316؛
حكیم، مستمسك، ج 8، ص 188؛
براى اقوال دیگر رجوع کنید به مجلسى، ج 98، ص 117؛
بحرانى، ج 11، ص 464؛
كلیدار، ص 27؛
نیز رجوع کنید به حائر حسینى*) را جزو این محدوده دانسته‌اند.

در حدیثى منقول از حضرت على علیه‌السلام، كوفه حرم او خوانده شده است (رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص 563؛
نیز براى نظر فقها درباره حرم بودن تمام شهر یا فقط مسجد كوفه رجوع کنید به بروجردى، ج 8، ص 416ـ417؛
روحانى، ج 6، ص 428).

از احكام اختصاصى حرم مكّى، حرم نبوى، مسجد كوفه و حائر حسینى به نظر مشهور فقهاى شیعه، جواز و حتى استحبابِ خواندن نماز به صورت كامل (اِتمام) براى مسافر است، هرچند كه خواندن نماز شكسته (قَصر) نیز براى او جایز است (رجوع کنید به طوسى، 1400، ص 124؛
علامه حلّى، 1420ـ 1421، ج 1، ص 333؛
شهیدثانى، ج 1، ص787ـ 788؛
حسینى مرعشى، ج 1، ص 453). فقها این اقوال را حاصل جمع احادیثى می‌دانند كه بر تخییر میان قصر و اتمام در مكانهاى چهارگانه دلالت دارند و احادیثى كه دالّ بر مطلوب بودن اتمام نمازند (براى نمونه رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص 524؛
طوسى، 1376ش، ج 5، ص 470ـ475). در احادیث مذكور، تعبیراتى مانند «حرمین شریفین»، «مكه و مدینه» و «مسجدَین» آمده است (رجوع کنید به بحرانى، ج 11، ص 456ـ 459) و از این‌رو، برخى فقها تنها در خود مسجدالحرام و مسجدالنبى حكم مذكور را جارى می‌دانند، نه در تمام قلمرو حرم مكّى و حرم نبوى (رجوع کنید به ابن‌ادریس حلّى، همانجا؛
علامه حلّى، 1412ـ 1420، ج 3، ص 132؛
شهیدثانى، ج 1، ص 787؛
بروجردى، ج 8، ص 411ـ414).

ابن‌بابویه (1415، ص 262) به وجوب قصر در این اماكن قائل شده و آنها را واجد هیچ امتیازى ندانسته است. ظاهرآ این نظر مستند به ادله عامِ وجوب قصر نماز براى مسافر و نیز احادیثى است كه در اماكن چهارگانه نماز قصر را واجب شمرده است (نراقى، ج 8، ص 309)، ولى سایر فقها با حمل این احادیث بر تقیه (رجوع کنید به بحرانى، ج 2، ص 441، 448، 452؛
نراقى، ج 8، ص310؛
بروجردى، ج 8، ص 406ـ 410) و با استناد بر ادله دیگر این نظر را نپذیرفته‌اند (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1415، همانجا؛
مقدس اردبیلى، مجمع الفائدة و البرهان، ج 3، ص 424ـ425؛
بحرانى، ج 11، ص 440ـ442؛
نجفى، ج 14، ص 336). شمارى از فقها نیز، از باب احتیاط، به شكسته خواندن نماز در این چهار حرم نظر داده‌اند (رجوع کنید به موسوى عاملى، ج 4، ص 468؛
میرزاى قمى، ج 1، ص 73؛
نجفى، ج 14، ص 337؛
بهجت، ص 599).

برخى فقهاى متقدم، از جمله ابن‌جنید اسكافى (ص 89ـ 90) و علم‌الهدى (ج 3، ص 47)، به وجوب خواندن نماز تمام براى مسافر در این چهار مكان و حتى حرم همه امامان شیعه علیهم‌السلام نظر داده‌اند (درباره شمول حكم مذكور به مَشاهد امامان شیعه رجوع کنید به بحرانى، ج 11، ص 438، 465؛
بروجردى، ج 8، ص420ـ421). ابن‌ادریس حلّى (همانجا)، علاوه بر حرم مكه و مدینه، تنها در حائر حسینى قائل به شمول این حكم شده است. فقهاى شیعه این بحث را نیز مطرح كرده‌اند كه آیا حكم تخییرى مذكور تنها مسجد كوفه و حائر حسینى را دربرمی‌گیرد یا شامل تمام شهر كوفه و كربلا می‌شود (رجوع کنید به بروجردى، ج 8، ص 414ـ420؛
روحانى، ج 6، ص 427ـ428؛
نیز براى سایر احكام رجوع کنید به بروجردى، ج 8، ص 421ـ 426). حنفیان ــكه مانند فقهاى امامى به وجوب شكسته خواندن نماز به هنگام مسافرت قائل‌اندــ خواندن نماز كامل را در حرم مكّى پیروى از پیامبر اكرم شمرده و به‌سبب مضاعف بودن پاداش كارها در حرم، آن را بهتر از خواندن نماز شكسته دانسته‌اند (براى نمونه رجوع کنید به كاسانى، ج 1، ص 91ـ92؛
ابن‌قدامه، ج 2، ص 107).

احكام و آداب دیگرى نیز در منابع فقهى شیعه براى این حرمها و حرم امامان شیعه (مشاهد مشرّفه) ذكر شده است، مانند حرمت ورود جُنُب و حائض به این مكانها (رجوع کنید به موسوى عاملى، ج 1، ص 282؛
قس نراقى، ج 2، ص 292)، حرمت نجس كردن آنها و وجوب رفع نجاست از آنها (رجوع کنید به طباطبائى یزدى، ج 1، ص 89ـ90)، استحباب غسل پیش از ورود به این اماكن، مكروه بودن انتقال مردگان براى دفن به سرزمین دیگر، مگر به این مكانها (رجوع کنید به موسوى عاملى، ج 2، ص 152؛
طباطبائى یزدى، ج 1، ص 447)، و ممنوع بودن اجراى حد و قصاص در این حرمها (ابن‌ادریس حلّى، ج 3، ص 363ـ364؛
قس خویى، ج 2، ص 184ـ185).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن؛
(2) آقابزرگ طهرانى؛
(3) ابن‌اثیر، النهایة فى غریب‌الحدیث والاثر، چاپ محمود محمد طناحى و طاهر احمد زاوى، بیروت 1383/1963، چاپ افست قم 1364ش؛
(4) ابن‌ادریس حلّى، كتاب السرائرالحاوى لتحریر الفتاوى، قم 1410ـ1411؛
(5) ابن‌بابویه، كتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1404؛
(6) همو، المقنع، قم 1415؛
(7) ابن‌جنید اسكافى، مجموعة فتاوى ابن‌الجنید، تألیف على پناه اشتهاردى، قم 1416؛
(8) ابن‌جوزى، المنتظم فى تاریخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛
(9) ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییزالصحابة، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت 1412/1992؛
(10) ابن‌حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول 1402/1982؛
(11) ابن‌رشد، بدایةالمجتهد و نهایة المقتصد، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، بیروت 1409/1989؛
(12) ابن‌سعید، الجامع‌للشرائع، قم 1405؛
(13) ابن‌ظهیره، الجامع‌اللطیف فى فضل مكة و اهلها و بناءالبیت الشریف، مكه 1392/1972؛
(14) ابن‌عابدین، ردّالمحتار على الدرّالمختار، چاپ سنگى مصر 1271ـ1272، چاپ افست بیروت 1407/1987؛
(15) ابن‌فهد، اتحاف الورى باخبار ام‌القرى، چاپ فهیم محمد شلتوت، مكه (1983ـ? 1984)؛
(16) ابن‌قدامه، المغنى، بیروت: دارالكتاب العربى، (بی‌تا.)؛
(17) ابن‌منظور؛
(18) ابن‌هشام، السیرةالنبویة ، چاپ مصطفى سقا، ابراهیم ابیارى، و عبدالحفیظ شلبى، (بیروت): دارابن كثیر، (بی‌تا.)؛
(19) محمدبن عبداللّه ازرقى، اخبار مكة و ما جاء فیها من‌الآثار، چاپ رشدى صالح ملحس، بیروت 1403/ 1983، چاپ افست قم 1369ش؛
(20) احمدبن محمد اسدى مكى، اخبار الكرام باخبار المسجد الحرام، چاپ حافظ غلام مصطفى، بنارس 1396/1976؛
(21) یوسف‌بن احمد بحرانى، الحدائق الناضرة فى احكام العترةالطاهرة، قم 1363ـ1367ش؛
(22) محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح‌البخارى، (چاپ محمد ذهنی‌افندى)، استانبول 1401/1981؛
(23) مرتضى بروجردى، مستندالعروة الوثقى، تقریرات درس آیت‌اللّه خویى، ج 8، (قم) 1367ش؛
(24) اسماعیل بغدادى، هدیةالعارفین، ج 2، در حاجی‌خلیفه، ج 6؛
(25) محمدتقى بهجت، جامع‌المسائل، قم 1378ش؛
(26) منصوربن یونس بهوتى حنبلى، كشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعى، بیروت 1418/1997؛
(27) عبدالرحمان جبرتى، تاریخ عجائب الآثار فى التراجم و الاخبار، بیروت: دارالجیل، (بی‌تا.)؛
(28) احمدبن على جصاص، احكام‌القرآن، چاپ عبدالسلام محمدعلى شاهین، بیروت 1415/ 1994؛
(29) اسماعیل‌بن حماد جوهرى، الصحاح : تاج‌اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی‌تا.)، چاپ افست تهران 1368 ش؛
(30) حرّعاملى؛
(31) اسماعیل حسینى مرعشى، اِجماعیات فقه‌الشیعة و اَحْوَطُ الاَقوال من احكام الشریعة، ج 1، (قم) 1419؛
(32) محمدبن محمد حَطّاب، مواهب‌الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زكریا عمیرات، بیروت 1416/1995؛
(33) محسن حكیم، دلیل الناسك، چاپ محمد قاضى طباطبایى، (بی‌جا) : مؤسسةالمنار، (بی‌تا.)؛
(34) همو، مستمسك العروة الوثقى، چاپ افست قم 1404؛
(35) محمدبن احمد خطیب شربینى، مغنى المحتاج الى معرفة معانى الفاظ‌المنهاج، مع تعلیقات جوبلی‌بن ابراهیم شافعى، بیروت : دارالفكر، (بی‌تا.)؛
(36) رضاخلخالى، معتمد العروة الوثقى، محاضرات آیت‌اللّه خویى، قم 1405ـ1410؛
(37) خلیل‌بن احمد، كتاب‌العین، چاپ مهدى مخزومى و ابراهیم سامرائى، قم 1405؛
(38) ابوالقاسم خویى، مبانى تكملةالمنهاج، قم 1396؛
(39) محمدبن احمد دسوقى، حاشیة الدسوقى على الشرح‌الكبیر، (بیروت): داراحیاء الكتب العربیة، (بی‌تا.)؛
(40) ابراهیم رفعت‌باشا، مرآةالحرمین، او، الرحلات الحجازیة و الحج و مشاعره الدینیة، بیروت: دارالمعرفة، (بی‌تا.)؛
(41) محمدصادق روحانى، فقه‌الصادق، قم 1412ـ1414؛
(42) محمدبن محمد زبیدى، تاج‌العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی‌شیرى، بیروت 1414/ 1994؛
(43) وهبه مصطفى زحیلى، الفقه‌الاسلامى و ادلّته، دمشق 1404/ 1984؛
(44) محمدبن بهادر زركشى، اعلام‌الساجد باحكام المساجد، چاپ ابوالوفا مصطفى مراغى، قاهره 1410/1989؛
(45) همو، البرهان فى علوم‌القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت 1408/ 1988؛
(46) سیوطى؛
(47) محمدبن ادریس شافعى، الاُمّ، چاپ محمد زهرى نجار، بیروت (بی‌تا.)؛
(48) محمدبن حسین شریف رضى، حقائق التأویل فى متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آل كاشف‌الغطاء، بیروت (بی‌تا.)، چاپ افست قم (بی‌تا.)؛
(49) محمدبن مكى شهید اول، الدروس الشرعیة فى فقه‌الامامیة، قم 1412ـ1414؛
(50) زین‌الدین‌بن على شهیدثانى، الروضةالبهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد كلانتر، بیروت 1403/ 1983؛
(51) طباطبائى؛
(52) محمدكاظم‌بن عبدالعظیم طباطبائى یزدى، العروة الوثقى، بیروت 1409؛
(53) طبرسى؛
(54) احمدبن عبداللّه طبرى، القرى لقاصد ام‌القرى، چاپ مصطفى سقا، بیروت (بی‌تا.)؛
(55) محمدبن جریر طبرى، جامع؛
(56) محمدبن حسن طوسى، التبیان فى تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملى، بیروت (بی‌تا.)؛
(57) همو، تهذیب الاحكام، چاپ علی‌اكبر غفارى، تهران 1376ش؛
(58) همو، كتاب الخلاف، قم 1407ـ1417؛
(59) همو، المبسوط فى فقه‌الامامیة، ج 1ـ2، چاپ محمدتقى كشفى، تهران 1387؛
(60) همو، النهایة فى مجردالفقه و الفتاوى، بیروت 1400/ 1980؛
(61) عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش، الحرم‌المكى الشریف و الاعلام المحیطة به، مكه 1415/ 1995؛
(62) حسن‌بن یوسف علامه حلّى، تحریرالاحكام الشرعیة على مذهب الامامیة، چاپ ابراهیم بهادرى، قم 1420ـ1422؛
(63) همو، تذكرةالفقهاء، قم 1414ـ؛
(64) همو، مختلف‌الشیعة فى احكام الشریعة، قم 1412ـ1420؛
(65) علی‌بن حسین علم‌الهدى، رسائل الشریف المرتضى، چاپ مهدى رجائى، رساله :30 جمل‌العلم و العمل، قم 1405ـ1410؛
(66) محمدبن احمد فاسى، شِفاءالغَرام باخبار البلد الحرام، چاپ ایمن فؤاد سید و مصطفى محمد ذهبى، مكه 1999؛
(67) محمدبن اسحاق فاكهى، اخبار مكة فى قدیم الدهر و حدیثه، چاپ عبدالملك‌بن عبداللّه‌بن دهیش، بیروت 1419/ 1998؛
(68) محمدبن احمد قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، بیروت: دارالفكر، (بی‌تا.)؛
(69) ابوبكربن مسعود كاسانى، بدائع‌الصنائع فى ترتیب الشرائع، چاپ محمد عدنان‌بن یاسین درویش، بیروت 1419/1998؛
(70) جعفربن خضر كاشف‌الغطاء، كشف‌الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، اصفهان: انتشارات مهدوى، (بی‌تا.)؛
(71) محمدطاهر كردى، التاریخ‌القویم لمكة و بیت‌اللّه الكریم، بیروت 1420/2000؛
(72) عبدالحسین كلیدار، بغیةالنبلاء فى تاریخ كربلاء، چاپ عادل كلیدار، بغداد 1966؛
(73) كلینى؛
(74) محمدرضا گلپایگانى، مناسك‌الحج، قم 1413؛
(75) علی‌بن محمد ماوردى، الاحكام السلطانیة و الولایات الدینیة، بغداد 1409/ 1989؛
(76) مجلسى؛
(77) مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمد فؤاد عبدالباقى، استانبول 1401/ 1981؛
(78) فوزیه حسین مطر، تاریخ عمارةالحرم المكى الشریف الى نهایة العصر العباسى الاول، جده 1402/1982؛
(79) محمدبن محمدمفید، المُقْنِعَة، قم 1410؛
(80) احمدبن محمد مقدس اردبیلى، زبدةالبیان فى احكام القرآن، چاپ محمدباقر بهبودى، تهران (بی‌تا.)؛
(81) همو، مجمع‌الفائدة و البرهان فى شرح ارشادالاذهان، چاپ مجتبى عراقى، على پناه اشتهاردى، و حسین یزدى اصفهانى، ج 3، قم 1362ش؛
(82) محمدبن احمد منهاجى اسیوطى، جواهرالعقود و معین القضاة و المُوَقِعین و الشهود، چاپ مسعد عبدالحمید محمد سعدنى، بیروت 1417/ 1996؛
(83) محمدبن على موسوى عاملى، مدارك الاحكام فى شرح شرائع الاسلام، قم 1410؛
(84) ابوالقاسم‌بن محمدحسن میرزاى قمى، جامع‌الشتات، چاپ مرتضى رضوى، تهران 1371ش؛
(85) محمدحسن‌بن باقر نجفى، جواهرالكلام فى شرح شرائع الاسلام، بیروت 1981؛
(86) احمدبن محمدمهدى نراقى، مستند الشیعة فى احكام الشریعة، قم، ج 2، 1415، ج 8، 1416، ج 13، 1417؛
(87) یحیی‌بن شرف نووى، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفكر، (بی‌تا.)؛
(88) علی‌بن ابوبكر هیثمى، كشف‌الاستار عن زوائد البزار علی‌الكتب الستة، ج 2، چاپ حبیب الرحمان اعظمى، بیروت 1404/ 1984؛
(89) همو، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت 1408/1988؛
(90) یاقوت حموى؛
(91) یعقوبى، تاریخ.

/ مریم حسینی‌آهق /



تصاویر این مدخل:
معاونت آموزش و پژوهش ، بعثه مقام معظم زهبری
معاونت آموزش و پژوهش ،بعثه مقام معظم رهبری
نمونه ای از نشانه های حرم مکی ، حدیبیه (شمیسی) عکس از : فتح الله محمودی ، اردیبهشت 1386

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6035
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست