حرّعاملى ، محمدبن حسن، محدّث و فقیه نامور امامى قرن یازدهم و از عالمان مهاجر جبلعامل به ایران. وى به «صاحب وسائل» نیز مشهور است. بیشتر اطلاعات درباره زندگى او، براساس شرححالى است كه خود در كتابش، املالآمل (قسم 1، ص 141ـ154)، آورده و نیز مطالبى كه در شرححال اقوام خود ذكر كرده (رجوع کنید به همان، قسم 1، ص 32، 66ـ 67، 78 و جاهاى دیگر) و در دیگر منابع، با تفاوتهاى اندكى، تكرار شده است (براى نمونه رجوع کنید به محبى، خلاصةالاثر، ج 3، ص 432ـ 435؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 62ـ75؛ بحرانى، لؤلؤة البحرین، ص 76ـ 80؛ خوانسارى، ج 7، ص 96ـ 104). در سلافة العصر، كه بعد از املالآمل كهنترین منبع در شرححال حرّعاملى است، بیشتر به جنبههاى ادبى زندگى او توجه شده است (رجوع کنید به مدنى، ص 359ـ 360). وى در 8 رجب 1033 در روستاى مَشْغَرى/ مشغرة از مناطق مشهور و كهن در جبلعامل*، به دنیا آمد (حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 141؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 63؛ درباره روستاى مذكور رجوع کنید به سمعانى، ج 5، ص 305؛ یاقوت حموى، ذیل «مشغر»). بهنوشته قمى (1384ش، ص 242، به نقل از برادر شیخحرّ عاملى، احمدبن الحسن در الدُّرالمَسْلوك) نسب خاندان حرّعاملى به حرّبن یزید ریاحى* میرسد. امین (ج 2، ص 494) گرچه دلیلى بر صحت این نسبت نیافته، به نقل از یكى از افراد خاندان حرّ، كه معاصر امین بوده، نسبنامهاى را آورده، ولى در هیچیك از آثار شیخحرّ عاملى به چنین مطلبى اشاره نشده است (رجوع کنید به قمى، 1385ش، ج 2، ص 756؛ امین، ج 2، ص 494؛ مروّه، ص 90). تعبیر محقق كركى در اجازه به نیاى اعلاى شیخحرّ عاملى، حسینبن شمسالدین محمد (رجوع کنید به سطور بعد) حاكى از آن است كه این شمسالدین ملقب به حرّ بوده است (الحرّ لقباً).
حرّعاملى در خانوادهاى اهل علم و ادب و فقاهت بالید (خوانسارى، ج 7، ص 104؛ صدر، ج 1، ص 222). نخستین فرد شناخته شده خاندان او، حسینبن شمسالدین محمد حرّبن شمسالدین محمدبن مكى است كه محقق كركى در 903 در دمشق به او اجازه روایت داد (براى متن اجازه رجوع کنید به مجلسى، ج 105، ص 54ـ57). مهاجر (2005، ص 232) بر این اساس، از سكونت حسینبن شمسالدین و اجداد او در دمشق سخن گفته است. حرّ عاملى از این نیاى اعلاى خود نامى نبرده و تنها از فرزند او، محمدبن حسین مشغرى، یاد كرده است (1362ش، قسم 1، ص 154). احتمالا محمدبن حسین نخستین فرد از خاندان شیخ حرّ بوده، كه به دلیل تغییر اوضاع سیاسى دمشق و منضم شدن شام به قلمرو عثمانى، پس از نبرد مَرْج دابِق در 922، در مَشغَره سكونت گزیده است (مهاجر، 2005، ص 232ـ234). به نوشته مهاجر (2005، ص 233)، محمدبن حسین نزد فقیهان جبل عامل تحصیل نكرد و تنها استاد وى پدرش بود. فرزندان او، محمدبن محمد و عبدالسلام و على، در مشغره و جُبَع اقامت داشتند (همان، ص 235).
جد پدرى شیخ حرّ، علیبن شمسالدین محمد حرّعاملى، عالم و ادیب فاضلى بود كه شیخحرّ او را در املالآمل (قسم 1، ص 129) ستوده و گفته است كه وى در نجف اشرف مسموم و شهید شد. جد مادرى شیخحرّ، عبدالسلامبن شمسالدین محمد حرّعاملى (1362ش، قسم 1، ص 107) در احكام فقهى بسیار متبحر بود. پدر شیخحرّ، حسنبن على، عالم و فقیه و ادیب فاضلى بود كه در 1062 در مسیر زیارت مشهد رضوى، در بسطام از دنیا رفت و فرزندش، زینالعابدین، جنازه او را به مشهد برد و در پایین پاى امام رضا علیهالسلام دفن كرد. شیخحرّعاملى خبر درگذشت او را در سفر حج دوم خود شنید و در رثاى او قصیدهاى طولانى سرود (رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 65ـ66؛ امین، ج 5، ص 212). عموى او، محمدبن علیبن محمد، سفرنامهاى به نام الرحلة و دیوان شعر بزرگى داشته و شیخحرّ آثار برخى عالمان عاملى را از طریق او روایت كرده است (حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص170؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 136؛ براى توضیح درباره خاندان حرّ عاملى رجوع کنید به مهاجر، 1410، ص 29ـ43؛ همو، 2005، ص 229ـ241). محمدبن علیبن محمد در جبلعامل سكونت گزید و امروزه خاندان حرّ عاملى ساكن در لبنان از نسل اویند (رجوع کنید به مهاجر، 2005، ص 237ـ238).
شیخحرّ مقدمات علوم را در مشغره و نزد خویشان خود، كه از عالمان مشهور جبلعامل بودند، آموخت. در این مرحله وى نزد پدر، عمو (محمدبن على حرّ)، جد مادریاش شیخعبدالسلام، دایى پدرش علیبن محمود عاملى مشغرى كه خود آثار فقهى چندى نگاشته بود، و كسان دیگر از عالمان شیعى ساكن در مشغره، به تحصیل علوم دینى پرداخت (رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 107، 125، 134، 141؛ افندى اصفهانى، ج 4، ص 255). پس از آن به جبع رفت و در آنجا نزد زینالدینبن محمدبن حسنبن زینالدین، نواده شهیدثانى و شیخحسینبن حسن ظهیرى و عالمان دیگر به فراگیرى فقه و دیگر علوم و متون متداول پرداخت. همچنین برخى كتابهاى نحو و فقه و سایر علوم را نزد ظهیرى خواند (حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 58ـ59، 92، 141ـ142). ظهیرى نخستین شیخِ اجازه حرّعاملى بود كه در 1051 به او اجازه روایت داد (همان، قسم 1، ص70؛ مجلسى، ج 107، ص 104، 109). وى تا چهل سالگى، كه در جبل عامل سكونت داشت، دو بار به سفر حج رفت (حرّعاملى، قسم 1، ص 142).
حرّ عاملى، علاوه بر ظهیرى، از كسان بسیارى اجازه روایت داشته است، از جمله از علیبن محمود عاملى، كه طریق اتصال روایى حرّعاملى بهبرخى عالمان جبلعامل بودهاست (رجوع کنید به همان، قسم 1، ص 134)؛ و محمدباقر مجلسى، كه به یكدیگر اجازه روایت دادهاند (همو، 1409ـ1412، ج:30 خاتمة، ص :173 هر آخِرُ مَنْ اَجازَلى و أَجزتُ له؛ براى متن اجازه شیخحرّ به مجلسى رجوع کنید به مجلسى، ج107، ص103ـ106). حرّعاملى در وسائلالشیعة (ج30، ص 167ـ190) فهرست كاملى از استادان و طرق خود در روایت آثار امامیه را ذكر كرده است (نیز رجوع کنید به همو، 1362ش، قسم 1، ص 116، 139؛ مجلسى، ج 107، ص 104ـ 105، 109ـ111). وى در میان فقها، محدّثان و ادیبان عصر خود كاملا شناخته شده بود و كسانى چون محمدبن على اردبیلى (ج 2، ص90)، سیدعلیخان مدنى (ص 359)، ضیاءالدین یوسفبن یحیى حسنى صنعانى (ج 3، ص 92ـ93) و شیخعبداللّهبن صالح سماهیجى (ص 103) وى را ستودهاند.
حرّعاملى در 1073 از جبلعامل به عراق رفت و سپس براى زیارت امام رضا علیهالسلام راهى ایران شد و چون مشهد را براى اقامت مناسب دید، تا آخر عمر در آنجا ماند و به تدریس و تألیف پرداخت (رجوع کنید به همانجا). او در 1087 (رجوع کنید به حرّعاملى، 1403، ص 362ـ363، كه رؤیایى از سفر سوم حج خود نقل كرده است) و 1088 به حج رفت و در حادثهاى كه به متهم شدن شیعیان و قتل شمارى از حجاج ایرانى انجامید، احتمالاً او نیز با مشكلاتى روبهرو شد. محبى (خلاصةالاثر، ج 3، ص 432ـ 433) به این كه واقعه اشاره كرده، اما به اشتباه، مطالب راجع به نذر محمدبن على حرّ عاملى را به شیخ حرّ عاملى نسبت داده هر چند در اینكه چنین حادثهاى براى شیخ حرّ رخ داده باشد، تردید است. حسنى صنعانى (ج 3، ص90) ــ كه منبع محبى در قل شرح حال حرّعاملى بوده ــ ماجراى نذر را در شرح حال محمدبن على حرّعاملى آورده است. حرّعاملى در مدت اقامتش در ایران، دوبار براى زیارت عتبات به عراق سفر كرد (حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 142). یك بار نیز به اصفهان رفت و در همان سفر علامه مجلسى را ملاقات كرد و از او اجازه روایت گرفت (رجوع کنید به همانجا). در همین سفر، منصب قاضیالقضاتى و شیخالاسلامى خراسان، از سوى شاه سلیمان صفوى به او رسید، گرچه از پذیرش آن خوددارى میكرد (سماهیجى، ص 103؛ قمى، 1385ش، ج 2، ص 756). او به اقامه نماز جماعت نیز میپرداخت، اما توان برگزارى نماز جمعه را كه قائل به وجوب آن بود نداشت، چرا كه امام جمعه منصوب را نامناسب و موظف از سوى جائر میدانست و، از سوى دیگر به دلیل كهولت سن برایش امكانپذیر نبود كه خود نماز را در مكانى دیگر با فاصله یك فرسخ، به جاآورد (رجوع کنید به سماهیجى، همانجا). او در 21 رمضان 1104 (قس همان، ص:105 1101) در مشهد درگذشت و در محدوده حرم رضوى (واقع در شمالشرقى صحن عتیق) به خاك سپرده شد (رجوع کنید به سماهیجى، همانجا؛ قمى، 1385ش، همانجا، به نقل از الدُّرالمَسْلوك). در سالهاى اخیر مقبرهاى براى او ساختهاند و یكى از بستهاى پیرامون حرم رضوى كه در جهت قبر او قرار دارد، «بست شیخ حرّ» نامیده شده است. شیخحرّ چهار پسر به نامهاى محمدرضا، حسن، احمد، محمود و دخترى داشت كه به امّ سید صالح مشهور بود و همسر شاگرد حرّعاملى، سیدمحمدبن ابراهیم شرفالدین (نیاى مادرى سیدحسن صدر)، بود (حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 157؛ همو، اثباتالهداة، ج 1، مقدمه شهابالدین مرعشى نجفى، ص ه ؛ مرعشى نجفى، ص 83؛ صدر، ج 1، ص 302ـ303). از محمدرضا، همچون پدرش، به عنوان فقیه و محدّثى اخبارى یاد شده است. از جمله آثار او تدوین مجموعهاى از اشعار شیخبهایى بوده است (حرّعاملى، 1362ش، همانجا؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص90). وى در 1110 درگذشت و در كنار پدرش به خاك سپرده شد (صدر، ج 1، ص 346ـ347).
برادر كوچكتر حرّ، احمدبن حسن، نیز از عالمان امامى بود و به تاریخنگارى علاقه خاص داشت. وى كتابى در تفسیر قرآن، دو اثر تاریخى، حاشیهاى بر المختصر النافع و چند اثر دیگر تألیف كرده است (حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 31ـ32). كتاب الدُّرالمَسْلوك فى أخبار الأنبیاء و الأوصیاء و الخلفاء و الملوك او تاریخ عمومى است كه در آن به ذكر حوادث تا سال 1806 پرداخته (براى نسخههاى كتاب رجوع کنید به حسینى اشكورى، ج 3، ص 9ـ10؛ فكرت، ص 244) و در پایان، اطلاعاتى درباره خود، مانند سفر به عتبات در 1070، سفر حج در 1071 و مجاورت در مشهد در 1084 ذكر كرده است. وى در این بخش از كتاب خود اشاره كرده كه در 1084 كه وى در مشهد سكونت گزیده بود، زلزلهاى رخ داد كه به ویرانى گنبد حرم و دو مناره مسجدجامع انجامید و به فرمان شاهسلیمان صفوى، بار دیگر بناهاى ویران شده، بازسازى شد. وى بعد از درگذشت برادرش، شیخ حرّ، شیخالاسلام مشهد شد. در 1115 شاهسلطان حسین او را به اصفهان فراخواند. در 1120 فرزندش صالح به دنیا آمد. پس از این تاریخ اطلاع دیگرى از او در دست نیست (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 8، ص 70ـ71، به نقل از الدرالمسلوك). دیگر برادر حرّعاملى، شیخ زینالعابدین، نیز از عالمان امامى بوده و شعر نیز میسروده است. شرحى با عنوان المناسك المَرویة فى شرح الإثنَىْ عشریة الحَجّیة بر رساله حج شیخبهایى و اثرى در تاریخ به زبان فارسى نوشته است. وى در هنگام بازگشت از سفر حج، در 1078 در صنعا درگذشت (رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 98ـ100). دیگر برادر حرّ، شیخعلى، نیز عالمى فاضل بود كه نزد پدرش و شیخحرّ تحصیل كرد. وى در 1078 درگذشت (همان، قسم 1، ص 118؛ افندى اصفهانى، ج 3، ص410).
مجلس درس حرّعاملى بسیار پررونق بود. او شاگردان بسیارى، خاصه در دوران اقامت در مشهد، پرورش داد (رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 79؛ بحرانى، لؤلؤةالبحرین، ص 51). از جمله شاگردان و كسانى كه از حرّ اجازه روایت داشتند، این اشخاص بودند: دو فرزندش، محمدرضا و حسن؛ سیدمحمدصالحبن محمدباقر رضوى (براى متن اجازه رجوع کنید به حرّعاملى، 1427، ص 204ـ245)؛ محمدفاضلبن محمدمهدى مشهدى (براى متن اجازه رجوع کنید به مجلسى، ج 107، ص 107ـ 121)؛ نورالدین جزایرى* (رجوع کنید به جزایرى، ص 67)؛ محمودبن عبدالسلام بحرانى؛ محمدصالح قزوینى؛ و محدّث پركار، مهذبالدین احمدبن عبدالرضا بصرى (بصرى، ص 353؛ براى دیگر شاگردان او رجوع کنید به جزایرى، ص90ـ91، 94؛ مروّه، ص 98ـ100؛ موسوعة طبقاتالفقهاء، ج 12، ص 268ـ269؛ حرّعاملى، 1427، مقدمه حسینى جلالى، ص 171ـ175).
حرّعاملى در تبویب كتابهاى خود شیوهاى خاص داشته و بیشتر آثارش را در دوازده باب سامان داده است (رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 144؛ ولائى، ج 5، ص 358ـ359). وى در بسط آراى اخباریان سهم مهمى داشته و آثار متعددى در دفاع از این جریان فقهى تألیف كرده است (براى فهرست آثار وى رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 142ـ145؛ مدرسى طباطبائى، ص 257ـ260؛ حرّ، ص 321ـ329). مهمترین و مشهورترین اثر حرّ، یعنى تفصیل وسائل الشیعة الى تحصیل مسائل الشریعة، كه از مهمترین كتابهاى حدیثى متأخر شیعه و پرمراجعهترین منبع حدیثى فقهى نزد عالمان امامیه است، متأثر از چنین رویكردى گاشته شده است (رجوع کنید به مهاجر،1410، ص 184ـ185؛ نیز رجوع کنید به وسائلالشیعة*). وى بعدها، با حذف اسانید و مكررات وسائلالشیعة، كتاب هدایة الأمة الى أحكام الأئمة را تألیف كرد (حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 142؛ براى اطلاع بیشتر درباره این كتاب رجوع کنید به مدنى بجستانى، ج 2، ص 992ـ995). از جمله آثار شیخحرّ در تبیین آراى اخباریان، تحریر وسائلالشیعة و تحبیر مسائلالشریعة (تألیف در 1098) است كه شرحى ناتمام بر وسائلالشیعة و از آثار متأخر دوران حیات اوست؛ جواب رسالة فى الاجتهاد، كه در ضمن كتاب الفوائد الطوسیة (ص 417ـ 458) چاپ شده است و نیز بخشهاى پایانى وسائلالشیعة از همین مقوله است. وى در تحریر، از استدلالهاى استرآبادى در فوائدالمدنیة نیز بهره برده است (رجوع کنید به حرّعاملى، 1422، ص 108، 110، 113). بحرانى (الحدائقالناضرة، ج 23، ص 109) اشاره كرده كه بحث از عدم جواز همسرى همزمان با دو سیده از نسل حضرت فاطمه سلاماللّه علیها، از زمان شیخحرّ كه روایتهاى دالّ بر این موضوع را در یك باب گرد آورده، رواج یافته است (نیز رجوع کنید به همان، ج 23، ص 542ـ548)؛ موضوعى كه بعدها یكى از شاخصهاى اخباریگرى و از مسائل مورد منازعه میان اخباریان و اصولیان شد (رجوع کنید به ولائى، ج 5، ص 502ـ503؛ مدرسى طباطبائى، ص 299، 314؛ گلیو، ص 38ـ 68). كتاب الجواهر السَنیة فى الاحادیث القدسیة ــ كه به تصریح خود وى نخستین كتاب شیعى در گردآورى احادیث قدسى و اولین كتاب خود او بوده است ــ دیگر اثر حدیثى اوست كه نسخههاى خطى متعدد آن حكایت از تداول آن دارد (رجوع کنید به ولائى، ج 5، ص 118ـ 120؛ فكرت، ص 176؛ در این باره رجوع کنید به حدیث قدسى*).
حرّ عاملى به مسائل زمانه خود توجه فراوانى داشته و بسیارى از نگاشتههاى او پاسخ به مشكلات فكرى و مباحث فقهى متداول عصر وى بوده است. جدّى شدن برخورد با صوفیان در روزگار شاه سلیمان اول صفوى و لزوم نوشتن رسالههایى در نقد آنان، سبب نگارش رسالههاى متعدد شد (مهاجر، 1410، ص 207ـ213؛ طارمیراد، ص 218ـ242؛ جعفریان، ج 2، ص 557ـ584؛ قرقلو، ص 103ـ153)، از جمله حرّعاملى الرسالة الاثنا عشریة فى الرد على الصوفیة را تألیف كرد (رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 144؛ مهاجر، 1410، ص 211؛ ابیصعب، ص 134ـ137؛ درباره این كتاب رجوع کنید به تصوف*، بخش :14 نقد تصوف). مطرح شدن بحث غنا توسط محمدباقر سبزوارى* (متوفى 1090)، به نگارش رسالههاى متعددى در رد یا تأیید نظر سبزوارى انجامید (جعفریان، ج 2، ص 698ـ712، 715ـ722) و حرّعاملى نیز در اینباره رسالة فیالغناء را نگاشت (رجوع کنید به سماهیجى، ص 104) و در آثار دیگر خود نیز به بحث درباره این مسئله پرداخت، از جمله در فایده بیستوهفتم كتاب الفوائدالطوسیة (ص 83ـ94) و باب دهم الرسالة الاثنا عشریة (رجوع کنید به جعفریان، ج 2، ص 712ـ715). وى در رسالة فیالغناء، بدون اشاره به نام محقق سبزوارى و فیض كاشانى، به رد آراى آن دو پرداخته است. این رساله براساس تنها نسخه خطى شناخته شده آن در كتاب غناء، موسیقى (ج 1، ص 101ـ184) منتشر شده است.
پس از آنكه تاجران پرتغالى توتون را به ایران وارد كردند، بحث از استعمال آن، به عنوان مسئله فقهى مستحدَثه، مطرح شد و فقها در اینباره رسالههایى نوشتند (رجوع کنید به جزایرى، ص 85؛ جعفریان، ج 3، ص 1141ـ1146). حرّعاملى نیز براساس مبناى اخباریان در شبهات تحریمى، رسالة فى حرمة شربالتتن را در جایز نبودن استعمال توتون نگاشت (ابیصعب، ص 133ـ 134). رساله او در حقیقت تلخیص نگاشتهاى از شیخعلینقى كمرهاى است (متوفى 1060) كه شیخ حرّ مطالبى بر آن افزوده است (رجوع کنید به افندیاصفهانى، ج 4، ص 273ـ276). مهدى لاجوردى حسینى و محمد درودى (رجوع کنید به حرّعاملى، 1403، ص 224ـ230) و جعفریان (ج 3، ص 1148ـ1153) متن این رساله را منتشر كردهاند.
حرّعاملى رسالهاى نیز درباره نام امام عصر تألیف كرده است با عنوان كشف التعمیة فى حكم التسمیة، در نقد كتاب شرعیة التسمیة از میرداماد، كه كسان دیگرى نیز بر آن ایراد گرفتهاند (رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 144؛ ابیصعب، ص 132ـ 133). در مسئله نماز جمعه، حرّعاملى از قائلان به وجوب تعیینى بوده (سماهیجى، ص 104؛ بحرانى، الحدائق الناضرة، ج 9، ص 396) و در رسالة الجمعة، ضمن دفاع از وجوب تعیینى، احتمالاً به ایرادات تند میرحسین كركى (متوفى 1001) بر فتواى شهید ثانى مبنى بر وجوب تعیینى نماز جمعه، سخن گفته است (رجوع کنید به حرّعاملى، همانجا). متن این رساله در ضمن الفوائد الطوسیة ــ كه شیخحرّ در آن بیشتر به حل مشكلات حدیثى و دشواریهاى فهم برخى احادیث پرداخته ــ آمده اما در چاپ الفوائدالطوسیة، این رساله از قلم افتاده است (مدرسى طباطبائى، ص260؛ براى نسخههاى الفوائدالطوسیة رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 16، ص 347؛ فكرت، ص 436). همچنین حرّعاملى در كتاب الفوائد الطوسیة به مسائل دیگرى نیز پرداخته است، از جمله به مسئله تعیین قبله (رجوع کنید به ص 522ـ524)، كه از زمان محقق كركى (متوفى 940) اختلافاتى پدید آورده بود (رجوع کنید به مدرسى طباطبائى، ص 178، 201، 209، 225).
كتاب دیگر او، الفصول المهمة فى اصول الأئمة است. شیخ حرّ بعد از نگارش كتاب وسائلالشیعه كه در آن احادیث فقهى را گردآورى كرده بود، در این كتاب به گردآورى احادیث در مسائل اعتقادى، اصول فقه و مسائل دیگر پرداخته است. وى در این اثر در پنج بخش، نخست بخش اصول اعتقادى در یكصد و بیست باب احادیث وارده در باب عقل، خدا، نبوت، امامت و مسائل دیگر اعتقادى را گردآورى كرده است. در بخش دوم كه به بحث اصول فقه اختصاص یافته، در هشتاد و شش باب، روایات ناظر به مباحث اصول فقه چون حجیت خبر و شیوه نقل و اخذ آن، جمع بین روایات و دیگر مباحث اصول تنظیم كرده است. در سه بخش دیگر كتاب، وى فصلى را به ذكر كلیات ابواب فقه، احادیث طبى و آخرین فصل كتاب را با عنوان نوادر به روایات مربوط به مسائل مختلف دیگر اختصاص داده است. این كتاب چندینبار به چاپ رسیده است (رجوع کنید به مدنى بجستانى، ج 2، ص 1006ـ 1009).
وى اثرى مفصّل با عنوان إثبات الهُداة بالنصوص و المعجزات تألیف كرده كه در شرح حال و اثبات امامت و بیان معجزات معصومان علیهمالسلام، و مشتمل بر بیست هزار حدیث با هفتاد هزار سند است. او در كتاب به منابع فراوانى كه از آنها بهره گرفته، اشاره كرده و در مقدمه كتاب، از نبود اثرى جامع در بیان نصوص دالّ بر امامت امامان دوازدهگانه و بیان معجزات آنها كه خواننده را از مراجعه به كتابهاى مختلف و صرف وقت فراوان براى یافتن روایات چنین موضوعاتى بینیاز كند، سخن گفته است؛ وى از همینرو، تصمیم به گردآورى تمام این اخبار در كتاب حاضر گرفته است. شیخحرّ در ادامه خاطرنشان كرده كه احادیث متواتر ناظر به موضوع مورد بحث را از كتابهاى اهل سنّت نیز نقل كرده است (رجوع کنید به اثبات الهداة، ج 1، ص 2ـ11). پیش از آغاز بحث، شیخحرّ، بحث نسبتآ مفصّلى درباره دلایل وجوب نبوت و امامت ارائه كرده (رجوع کنید به ج 1، ص 17ـ53) و سپس فهرست كتابهایى را كه در تألیف این اثر از آنها بهره جسته آورده است (رجوع کنید به ج 1، ص 53ـ74)، سپس در بخشهاى دیگر كتاب، مطالب مربوط به هر بخش را با ذكر منبع خود از منابع تألیف كتاب، نقل كرده است (رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 143؛ براى اطلاع بیشتر درباره كتاب رجوع کنید به مدنى بجستانى، ج 2، ص 996ـ 998).
حرّعاملى، در الایقاظ من الهَجْعَة بالبرهان على الرِجعة، با آوردن بیش از 64 آیه و 600 حدیث براى اثبات رجعت، به این موضوع پرداخته است (رجوع کنید به مدنیبجستانى، ج 2، ص 1015ـ 1018). شیخ حرّ این كتاب را در دوازده فصل تنظیم كرده و به تفصیل تمام روایات ناظر به بحث رجعت را از متون مختلف حدیثى امامیه گردآورى كرده است. این كتاب با تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتى و ترجمه احمد جنتى (تهران 1362ش) به چاپ رسیده است.
امل الآمل* فى علماء جبل عامل، كتابى است در شرح حال عالمان شیعه جبلعامل و دیگر سرزمینها. تعلیقات و تكملههاى متعددى بر این كتاب نوشته شده است (رجوع کنید به جزایرى، ص 117ـ 118؛ مروّه، ص 128ـ132).
وى در الصحیفة السجادیة الثانیة، دعاهاى دیگرى را كه از امام سجاد در منابع امامیه نقل شده اما در صحیفه سجادیه ذكر نشده، گردآورى كرده است. این كتاب بارها به چاپ رسیده و نسخههاى خطى متعددى از آن موجود است (رجوع کنید به جزایرى، ص 146ـ147؛ حسینى اشكورى، ج 3، ص 468؛ حكیم، ص 174ـ 177).
حرّعاملى شعر نیز میسروده كه بیشتر آنها در دیوانش (مشتمل بر بیش از بیست هزار بیت و بیشتر در مدح پیامبر اكرم و امامان علیهمالسلام) مضبوط است. نسخهاى از دیوان او به خط مؤلف در كتابخانه ملى ملك و نسخهاى در كتابخانه آیتاللّه حكیم در نجف باقى است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 9، قسم 1، ص 234) كه احتمالا اثرى جز تاریخ الأئمة المعصومین علیهمالسلام (یا ارجوزة فى تواریخ المعصومین علیهمالسلام و النظام فى تواریخ المعصومین علیهمالسلام) است كه در چندین نسخه باقى مانده است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 465ـ 466، ج 9، قسم 1، ص 234؛ فكرت، ص 97). باتوجه به اینكه حرّعاملى (1362ش، قسم 1، ص 97) در شرححال استادش، شیخزینالدینبن محمدبن حسن، درباره از میان رفتن اشعار خود سخن گفته، احتمالاً دیوان وى تنها مشتمل بر اشعار او در هنگام اقامتش در ایران است و مجموعه اشعارى كه در جبلعامل سروده، اثر دیگرى است. أسعد طیب بخشى از دیوان وى (با نام تخمیس لامیة العجم) را منتشر كرده است (رجوع کنید به تراثنا، ش 28، رجب ـ رمضان 1412، ص 171ـ192). حرّعاملى چندین منظومه تعلیمى مانند منظومه در ارث، زكات، هندسه (رجوع کنید به حسینى اشكورى، ج 1، ص 179ـ180؛ درباره منظومه هندسه رجوع کنید به خفاف، ص 193ـ202) و تاریخ پیامبر و ائمه علیهمالسلام (رجوع کنید به حسینى اشكورى، ج 1، ص 178ـ179) و غدیریه (رجوع کنید به تراثنا، ش 21، شوال 1410، ص 369ـ 388) و اشعار فراوانى در رثاى برخى معاصران خود سروده است (براى نمونهاى از اشعار وى رجوع کنید به حرّعاملى، 1362ش، قسم 1، ص 34ـ35، 97، 108ـ109، 125ـ126، 133، 146ـ154، 163؛ محبى، نفحةالریحانة، ج 2، ص 337ـ345؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 129؛ مروّه، ص 111ـ123). وى با برخى معاصران و همدرسان خود مكاتبات منظوم و منثور داشته و برخى از مكاتباتش با سید جمالالدین عاملى را در املالآمل (قسم 1، ص 47ـ49) نقل كرده است.
هیئت علماى جبلعامل در 20 صفر 1419/ 26 خرداد 1377 مراسمى، با حضور عدهاى از محققان، در بزرگداشت شیخحرّ برگزار كرد كه مجموعه مقالات آن با عنوان الحر العاملى در 1420/ 1378ش در بیروت منتشر شد.
منابع : (1) آقابزرگ طهرانى؛ (2) محمدبن على اردبیلى، جامعالرواة و ازاحة الاشتباهات عنالطرق و الاسناد، بیروت 1403/1983؛ (3) عبداللّهبن عیسى افندى اصفهانى، ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمدحسینى، قم 1401ـ؛ (4) امین؛ (5) یوسفبن احمد بحرانى، الحدائقالناضرة فى احكام العترةالطاهرة، قم 1363ـ1367ش؛ (6) همو، لؤلؤةالبحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بیتا.)؛ (7) احمدبن عبدالرضا بصرى، فائقالمقال فیالحدیث و الرجال، چاپ محمود نظرى، تهران 1381ش؛ (8) عبداللّهبن نورالدین جزایرى، الاجازةالكبیرة، چاپ محمد سمامیحائرى، قم 1409؛ (9) رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، قم 1379ش؛ عبدالمجید حرّ، معالم الادب العاملى: من بدایة القرنالرابع الهجرى/ العاشر المیلادى حتى نهایة القرن الثانى عشرالهجرى / الثامن عشر المیلادى، بیروت 1402/1982؛ محمدبن حسن حرّعاملى، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، چاپ هاشم رسولى محلاتى، ج 1، با شرح و ترجمه فارسى محمد نصرالهى، تهران (بیتا.)؛ همو، اجازةالحرّ العاملى، چاپ قیس عطّار، علومالحدیث، ش 19 (محرّم ـ جمادیالآخره 1427)؛ همو، املالآمل، چاپ احمدحسینى، بغداد ( 1965)، چاپ افست قم 1362ش؛ همو، تحریر وسائل الشیعة و تحبیر مسائلالشّریعة، (قم) 1422؛ همو، تفصیل وسائل الشیعة الى تحصیل مسائلالشریعة، قم 1409ـ1412؛ همو، رسالة فیالغناء، چاپ رضا مختارى، در غنا، موسیقى، به كوشش رضا مختارى و محسن صادقى، ج 1، قم 1376ش؛ همو، الفوائد الطوسیة، چاپ مهدى لاجوردى حسینى و محمد درودى، قم 1403؛ یوسفبن یحیى حسنى صنعانى، نَسمَة السَّحَر بذكر مَن تشیع و شَعر، چاپ كامل سلمان جبّورى، بیروت 1420/1999؛ احمد حسینیاشكورى، التراث العربى فى خزانة مخطوطات مكتبة آیةاللّه العظمى المرعشى النجفى، قم 1414؛ محمدحسین حكیم، نسخههاى خطى شروح و ترجمههاى صحیفه سجادیه، قم 1382ش؛ حامد خفاف، «الشیخ محمدبنالحسن الحرّالعاملى: نظرة على تراثةالهندسى»، در سلسله مؤتمرات هیئة علماء جبل عامل، مؤتمرالاول: الحرّالعاملى (20 صفر 1419ه )، بیروت: دارالثقلین، 1420/1999؛ خوانسارى؛ عبداللّهبن صالح سماهیجى، الاجازةالكبیرة الیالشیخ ناصرالجارودى القطیفى، چاپ مهدى عوازم قطیفى، (قم) 1419؛ سمعانى؛ حسن صدر، تكملة املالآمل، چاپ حسین على محفوظ، عبدالكریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت 1429/2008؛ حسن طارمیراد، علامه مجلسى، تهران 1375ش؛ محمد آصففكرت، فهرست الفبائى كتب خطى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى، مشهد 1369ش؛ كیومرث قرقلو، «برداشتهاى صوفیان از قدرت فقها در ایران اواخر سده 11/:17 تصویر ملامحمدطاهر قمى در دو رساله جدلى صوفیانه»، فصلنامه مطالعات تاریخى ضمیمه مجله دانشكده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد، ش 5ـ6 (پاییز ـ زمستان 1383)؛ عباس قمى، حماسه كربلا، ترجمه ابوالحسن شعرانى، چاپ حسن اردشیرى لاجیمى، قم 1384ش؛ همو، الفوائد الرضویة فى احوال علماء المذهب الجعفریة، چاپ ناصر باقرى بیدهندى، ج 2، قم 1385ش؛ مجلسى؛ محمدامینبن فضلاللّه محبى، خلاصة الاثر فى اعیان القرن الحادیعشر، بیروت: دارصادر، (بیتا.)؛ همو، نفحةالریحانة و رشحة طلاءالحانة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (قاهره) 1387ـ1391/ 1967ـ1971؛ حسین مدرسى طباطبائى، مقدمهاى بر فقه شیعه: كلیات و كتابشناسى، ترجمه محمد آصف فكرت، مشهد 1368ش؛ علیخانبن احمد مدنى، سلافةالعصر فى محاسن الشعراء بكل مصر، مصر 1324، چاپ افست تهران (بیتا.)؛ محمود مدنى بجستانى، فرهنگ كتب حدیثى شیعه، تهران 1385ش؛ شهابالدین مرعشى نجفى، الاجازةالكبیرة، او، الطریق و المَحَجَّة لثمرةالمُهْجَة، اعداد و تنظیم محمد سمامیحائرى، قم 1414؛ على مروّه، التشیع بین جبل عامل و ایران، لندن 1987؛ موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانى، قم : مؤسسة الامامالصادق، 1418ـ1424؛ جعفر مهاجر، جبل عامل بینالشّهیدین: الحركة الفكریة فى جبل عامل فى قرنین من اواسطالقرن الثامن للهجرة/ الرابع عشر للمیلاد حتى اواسط القرنالعاشر/ السادس عشر، دمشق 2005؛ همو، الهجرةالعاملیة الى ایران فیالعصر الصفوى: اسبابهاالتاریخیة و نتائجها الثقافیة و السیاسیة، بیروت 1410/1989؛ مهدى ولائى، فهرست كتب خطى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى، تحقیق و بازنگارى از محمدرضا رضاپور، مشهد 1379ش؛ یاقوت حموى؛
Rula Jurdi Abissab, Converting Persia: religion and power in the Safavid empire, London 2004; Robert Gleave, "Marrying Fatimid women: legal theory and substantive law in Shiite Jurisprudence", Islamic law and society, vol.6, no.1 (1999).