responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6022

 

حِرص ، از رذایل اخلاقى. حرص مصدرى عربى است و یكى از دو معناى اصلى آن خواستن و تمایل بسیار زیاد به چیزى است. در فارسى در برابر آن آز و زیادت‌جویى را به ‌كار برده‌اند (رجوع کنید به ابن‌فارِس؛ ابن‌منظور؛ دهخدا، ذیل واژه). واژه حرص در احادیث و متون اخلاقى بار معنایى منفى یافته، اما در قرآن بیشتر در همان معناى لغوى به‌كار رفته است (رجوع کنید به ادامه مقاله).

1) در قرآن و تفاسیر. در قرآن واژه حرص پنج بار به‌كار رفته است. در آیه 96 سوره بقره، از میل شدید قوم یهود به زندگى طولانى در دنیا با تعبیر توبیخ‌آمیز «اَحْرَصَ النّاسِ على حَیوةٍ» (حریص‌ترین مردم بر زندگى) یاد شده است. منشأ این حرص یهود آن است كه می‌دانند به‌علت كفر، در آخرت سرنوشتى جز عذاب و محروم شدن از نعمتهاى الهى ندارند (رجوع کنید به طبرى؛ طوسى، ذیل آیه). در چند آیه نیز این واژه براى بیان خیرخواهى شدید پیامبراكرم به مردم و عزم ایشان بر هدایت انسانها به‌كار رفته است (رجوع کنید به توبه: 128؛ یوسف: 103؛ نحل : 37؛ طوسى، ذیل توبه: 128، یوسف: 103؛ فخررازى، ذیل توبه: 128، نحل: 37؛ قرطبى، ذیل یوسف: 103، نحل: 37؛ نیز رجوع کنید به دامغانى، ج 1، ص 262). آیه 129 سوره نساء، هم متضمن معناى لغوى حرص است.

واژه مترادف حرصِ اصطلاحى در قرآن كریم «هَلُوع» است (رجوع کنید به مَعارج: 19). براساس این آیه، خداوند انسان را هلوع آفریده است. مفسران این واژه را بسیار حریص و ناشكیبا معنا كرده‌اند (رجوع کنید به طبرى؛ طوسى؛ قرطبى، ذیل آیه). گویا این معنا مستند به آیات 20 و 21 سوره معارج است كه می‌گوید: چون شرّى به انسان برسد، بسیار جزع و بی‌تابى می‌كند و چون خیرى به او رسد، بخل می‌ورزد (براى آگاهى بیشتر رجوع کنید به طبرى؛ زمخشرى؛ طبرسى؛ طباطبائى، ذیل آیات).

به‌نظر مفسران، این صفت را خداوند در نهاد انسان قرار داده است تا به كمك عقل، آن را براى رسیدن به خیر و حفظ آن (حرص بر خیر) و گریز از شر به‌كار برد؛ بنابراین، لحن توبیخ‌آمیز آیات 19 تا 21 سوره معارج متوجه سوء تدبیر برخى انسانها در استفاده از این صفت است و ناظر به اصل صفت، كه آفرینش خداوندى است، نیست (براى آگاهى بیشتر رجوع کنید به آیات 22ـ 23 معارج، كه مصلّین را مستثنا می‌سازد؛ طوسى؛ زمخشرى؛ فخررازى؛ طباطبائى، ذیل معارج: 19).

2) در احادیث. مصداقهاى حرص معمولاً در احادیث ذكر گردیده است و به‌حسب مورد، حرص بار معنایى مثبت یا منفى دارد. نمونه قِسم نخست، احادیثى است كه در آنها به حرص بر انجام دادن كارهاى خیر سفارش شده (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 2، ص 366) یا حرص بر فهم دین (فقه) و جهاد در راه خدا از نشانه‌هاى مؤمنان دانسته شده است (رجوع کنید به كلینى، ج 2، ص 231). در مقابل، حرص بر دنیا، مال و قدرت نكوهش شده است (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 2، ص 448، ج 3، ص 192).

براساس احادیث، حرصِ مذموم تلاش بیهوده‌اى است كه انسان براى كسب آنچه بیش از نیاز اوست انجام می‌دهد (رجوع کنید به كلینى، ج 2، ص130ـ131) و این درواقع نشانه خرسند نبودن او به رزقى است كه خداوند برایش مقدر كرده است (رجوع کنید به مصباح الشّریعة، ص 117؛ برقى، ج 1، ص 17؛ ابن‌بابویه، 1404، ج 4، ص 393)؛ ازاین‌رو ترك حرص موجب فزونى رزق انسان دانسته شده است (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1362ش، ج 2، ص 505).

ریشه حرص دنیادوستى و نیز سوءظن به خداست (رجوع کنید به نهج‌البلاغة، نامه 49، 53؛ مصباح الشّریعة، ص 139؛ طبرانى، ج10، ص 163) كه با ایمان به خدا قابل جمع نیست (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 83؛ متقى، ج 1، ص50). در احادیث، به ماهیت حرص و خصوصیات حریص نیز اشاره شده، از جمله اینكه حرص امرى غیرعقلانى (رجوع کنید به ابن‌شُعبه، ص 29) و اسارت‌آور است كه تا دم مرگ انسان حریص را رها نمی‌سازد (رجوع کنید به ابن‌حنبل، همانجا؛ كلینى، ج 2، ص 134). امام سجاد علیه‌السلام حرص را اولین گناهى دانسته است كه انسان (آدم و حوا) مرتكب آن شد و آنچه را كه بدان نیاز نداشت خواست (كلینى، ج2، ص130ـ131). حضرت على علیه‌السلام نیز حرص بر دنیا را پست‌ترین پستیها خوانده است (ابن‌بابویه، 1404، ج 4، ص 382).

از طرفى، وجود عوامل درونى و بیرونى براى سوق دادن انسانها به حرص ورزیدن، موجب شده است كه معصومین علیهم‌السلام پیروان خود را با تأكیدات مختلف از آزمندى نهى كنند (براى نمونه رجوع کنید به مصباح الشّریعة، ص 117؛ ابن‌حنبل، ج 2، ص 448؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 124ـ125؛ سیوطى، ج 1، ص 451). آنها در ادعیه خود نیز از خداوند درخواست كرده‌اند كه ایشان را از این رذیله اخلاقى حفظ فرماید (رجوع کنید به علی‌بن حسین علیه‌السلام، دعاى 3). آنان پیروان خود، به ‌ویژه حاكمان، را از مشورت با انسان حریص نیز بازداشته‌اند، چرا كه حرص، آزمندى و نیز میل بر ستمگرى را در نظر انسان نیكو جلوه می‌دهد (رجوع کنید به نهج‌البلاغة، نامه 53؛ ابن‌بابویه، 1404، ج 4، ص 409). به‌رغم نكوهش فراوان حرص بر دنیا، در تعلیم معصومین علیهم‌السلام، كسب مال از راه حلال و بی‌نیازى جستن از دیگران از برترین عبادات است (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1368ش، ص180ـ181).

در احادیث اخلاقى، قناعت* (رجوع کنید به برقى، ج 1، ص 197؛ ابن‌شُعبه، ص 285) و یاد مرگ (رجوع کنید به مصباح الشّریعة، ص 171؛ ابن‌بابویه، 1363ش، ج 2، ص 39) موجب مهار حرص دانسته شده است. براساس احادیث، مفاهیمى چون توكّل* (رجوع کنید به برقى، همانجا) و زهد* (رجوع کنید به كلینى، ج 2، ص 129؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 79) نیز از مفاهیم مخالف حرص‌اند.

در احادیث به نقش تأثیرگذار حرص و نیز پیامدهاى زیان‌بار آن اشاره شده است، از جمله آنكه حرص به همراه كبر و حسد سه ریشه كفرند (رجوع کنید به كلینى، ج 2 ص 289) و حرص موجب غفلت از یاد خداوند می‌شود كه خود عظیم‌ترین فساد است (مصباح الشّریعة، ص 107). همچنین ناامیدى از خداوند (ابن‌شُعبه، ص 8) و ناخرسندى به رضاى او را به‌دنبال دارد (ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 69). انسان حریص قیامت را از یاد می‌برد (ابن‌بابویه، 1362ش، همانجا؛ حاكم نیشابورى، ج 4، ص 324) و به دام گناهان می‌افتد (كلینى، ج 8، ص 19) كه كذب، ظلم، قطع رحم و كسب درآمد از راه حرام از جمله آنهاست (طبرانى، ج 22، ص 78؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 176). بنابراین، انسان حریص خود را در معرض غضب الهى قرار می‌دهد و خود را گرفتار عقاب سخت و بی‌پایانى می‌كند (رجوع کنید به مصباح الشّریعة، ص 118) كه نتیجه آن محروم شدن از نعمتهاى اخروى است (رجوع کنید به كلینى، ج 2، ص 129؛ متقى، همانجا).

از دیگر نتایج حرص، گرفتار شدن به فقر است (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1362ش، ج 2، ص 505). اساساً به بیان حضرت على علیه‌السلام فقر همان حرص است (رجوع کنید به همو، 1361ش، ص 244)، زیرا انسان حریص با حرص خود، روزی‌اى را كه خداوند برایش تقدیر كرده است از خود سلب می‌كند و این عین فقر است. به‌علاوه، بنابر حدیثى كه ابن‌بابویه (1363ش، ج 1، ص 276ـ277) روایت كرده، حرص یكى از پنج خصلتى است كه موجب گردآمدن اموالِ نامشروعِ فراوان می‌شوند.

در دیگر روایات، حرص نشانه پستى (رجوع کنید به مصباح الشّریعة، ص 122) و شقاوت (كلینى، ج 2، ص290) و نیز جامع عیبهاى زشت (همان، ج 8، ص 19) بیان شده است. بنابه سخن امام صادق علیه‌السلام، حرص آسایش زندگى را از فرد سلب می‌كند (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 69)، زیرا فكر و بدن او به علت نگرانى بی‌فایده از سرنوشتى كه سرانجام به سراغش خواهد آمد و نیز به علت حُزن بر داراییهایى كه هنوز به‌دست نیاورده، همواره در رنج و كسالت است (رجوع کنید به مصباح‌الشّریعة، ص 118).

در روایات اخلاقى، گاهى از الفاظ و اصطلاحاتى استفاده شده است كه معنایى نزدیك به حرص دارد یا ناظر به لوازم و نتایج آن است، مثل شُحّ، شَرَه و نَهمَة (رجوع کنید به نهج‌البلاغة، نامه 53؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ص 53، 176؛ همو، 1361ش، ص 244) و اصطلاحات «طَلَبُ الدُّنیا»، «جَمْعُ المال» و «طُولُ الْاَمَل» (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1368ش، ص180؛ همو، 1363ش، ج 2، ص 39؛ همو، 1362ش، ج 1، ص 15، 51). با این‌حال در برخى روایات، اصطلاحات یاد شده در عرض حرص و به عنوان رذیله‌اى مستقل مطرح شده‌اند، از جمله آرزوهاى دور و دراز كه به همراه حرص از نتایج دنیادوستى معرفى شده است (رجوع کنید به طبرانى، ج10، ص 163؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش، ج 1، ص 276ـ277). بعضى روایات نیز، بدون كاربرد لفظ حرص یا تعبیرات مترادف آن، بر مفهوم حرص دلالت می‌كنند (از جمله رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 3، ص 122).

3) در اخلاق و عرفان. در كتابهاى اخلاقى حرص در برابر قناعت قرار گرفته (رجوع کنید به نراقى، ج 1، ص 105؛ غزالى، احیاء علوم‌الدین، ج 3، ص 231) و تعریفى نزدیك به تعریف موجود در احادیث براى آن ذكر شده است. به بیان نراقى (متوفى 1209؛ ج 2، ص 102)، حرص حالتى نفسانى است كه موجب می‌گردد انسان بدون اینكه به حد معینى اكتفا كند، به جمع‌آورى اموالى بپردازد كه نیازى به آنها ندارد. ازاین‌رو، به گفته مُسكویه (متوفى 421؛ ص 44) ترك حرص در كسب حلال، خود یكى از فضائل اخلاقى است.

راغب اصفهانى (متوفى 502؛ ص 377)، ریشه حرص را فقر و ترس از آن دانسته است. غزالى (متوفى 505) در احیاء علوم‌الدین (همانجا)، ضمن تأیید این مطلب، به تكمیل آن پرداخته و قناعت نكردن انسان فقیر و نیز دل سپردن انسان به آرزوهاى دور و دراز (رجوع کنید به همو، منهاج‌العابدین، ص70ـ71) را موجب گرفتار شدن به دام حرص دانسته است. نراقى نیز (ج 1، ص 105، ج 2، ص 102) حرص را یكى از نتایج و لوازم قوه شهوت و نیز قوی‌ترین مظهر دنیادوستى و مشهورترین گونه آن دانسته است.

علماى اخلاق به بیان آثار حرص نیز پرداخته‌اند. غزالى (احیاء علوم‌الدین، همانجا) معتقد است كسى كه چیزى را ندارد و در عین حال به قناعت روى نمی‌آورد، ممكن است گرفتار حرص شود. بروز این حرص، به طمع (چشمداشت به اموال دیگران) یا تلاش براى كسب درآمد زندگى از هر طریق منجر می‌شود. به نظر او (احیاء علوم‌الدین، ج 3، ص 238)، چنین شخصى در صورت اول گرفتار اخلاق زشت خواهد شد و به انواع منكرات دست خواهد زد (براى آگاهى از این منكرات رجوع کنید به مسكویه، همانجا).

به باور غزالى (منهاج‌العابدین، ص 71)، كمترین ضرر حرص مشغول شدن انسان به امورى است كه عمر و وقت او را ضایع می‌سازد.

در منابع اخلاقى، براى درمان حرص مجموعه‌اى از دستورهاى عملى و نظرى ذكر شده است، مانند میانه‌روى در معیشت و اعتدال در انفاق، پرهیز از نگرانى بیهوده درباره آینده، اندیشیدن به فضیلت قناعت و زشتى حرص و طمع و غیره (رجوع کنید به غزالى، احیاء علوم‌الدین، ج 3، ص 241ـ243؛
نراقى، ج 2، ص 106ـ107).

در كتابهاى عرفان و تصوف از الفاظ مختلفى براى بیان مفهوم حرص استفاده شده است. مثلا حارث محاسبى (متوفى 243؛
1384، ص 57)، ضمن ذكر مطالبى درباره قناعت و تواضع، مفاهیم متضاد آنها را، به ترتیب، مُكاثَرَة (افزون‌طلبى در مال) و كبر بیان كرده است و به گفته او، زیاده‌روى در غذا خوردن موجب «شَرَه و رَغبَة» می‌شود (رجوع کنید به 1409، ص 112؛
نیز رجوع کنید به نویا، ص 239، 248). نجم رازى (متوفى 654؛
ص 504) هم با الهام از آیه «... شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ اَهْلُونا...» (فتح : 11)، یكى از آفات مال و جاه را «اشتغال» به جمع و حفظ و صرف آن در امور و لذات دنیوى ذكر كرده است كه می‌توان آن را بر مفهوم حرص منطبق دانست. قُشَیرى (ص 161) نیز مراد از كلمه «جَحیم» (آتش پرحرارت) را در آیه «وَ اِنَّ الْفُجّارَ لَفى جَحیمٍ» (انفطار: 14) حرص بر دنیا خوانده است.

به اعتقاد ابن‌عربى (متوفى 638؛
ج 2، ص 198)، حرص در معناى مثبت آن، از مقاماتِ (و نَه حالات) عرفانى است و درنتیجه همواره به همراه انسان خواهد بود. وى (ج 2، ص 198ـ199)، با استفاده از آیات و روایات، دو طرفِ محمود و مذموم براى حرص در نظر گرفته و طرف محمود آن را از صفات «عالِم وارث كامل» كه رهبر امت است و پیوسته بر صلاح ایشان اهتمام می‌ورزد معرفى كرده است.

در متون عرفانى، غالباً از حرص تعریف صریحى نشده، بلكه عبارات آنها بیشتر ناظر بر نهى از آن است. به‌ علاوه، تطبیق مراد این عبارات بر حرص نیز با داشتن سابقه ذهنى از تعریف آن در متون اخلاقى میسر است. مثلاً حارث محاسبى (1384، همانجا) از قول برخى صحابه بیان داشته كه بدترین مردم كسى است كه از دنیا بیش از نیازش اخذ كند (نیز رجوع کنید به همو، 1409، ص 106، 132، 161). نجم رازى (همانجا) نیز در تعریف «اشتغال»، این عبارت را بیان كرده است: «تضییع عمر است در جمع و حفظ مال و صرف و خرج آن در تحصیل مرادات دنیوى و مستلذّات نفسانى و تمتعات حیوانى»، كه می‌توان آن را مطابق با تعریف حرص در منابع اخلاقى دانست.


منابع :
(1) علاوه بر قرآن؛
(2) ابن‌بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم 1368ش؛
(3) همو، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم 1363ش؛
(4) همو، كتاب الخصال، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1362ش؛
(5) همو، كتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1404؛
(6) همو، معانى الاخبار، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1361ش؛
(7) ابن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی‌تا.)؛
(8) ابن‌شعبه، تحف العقول عن آل‌الرسول صلی‌اللّه‌علیهم، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1363ش؛
(9) ابن‌عربى، الفتوحات المكیة، بیروت: دارصادر، (بی‌تا.)؛
(10) ابن‌فارس؛
(11) ابن‌منظور؛
(12) احمدبن محمد برقى، كتاب المحاسن، چاپ جلال‌الدین محدث ارموى، قم [? 1331ش[؛
(13) حارث محاسبى، رسالة المسترشدین، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، قاهره 1409/1988؛
(14) همو، الوصایا، چاپ عبدالقادر احمد عطا، (قاهره 1384/ 1965)؛
(15) محمدبن عبداللّه حاكم نیشابورى، المستدرك على الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلى، بیروت 1406؛
(16) حسین‌بن محمد دامغانى، الوجوه و النظائر لالفاظ كتاب اللّه العزیز، چاپ محمدحسن ابوالعزم زفیتى، قاهره 1416ـ1421/ 1996ـ 2000؛
(17) دهخدا؛
(18) حسین‌بن محمد راغب اصفهانى، كتاب الذریعة الى مكارم الشریعة، چاپ ابویزید عجمى، قاهره [ ?1407/ 1987[، چاپ افست قم 1373ش؛
(19) زمخشرى؛
(20) عبدالرحمان‌بن ابی‌بكر سیوطى، الجامع الصغیر فى احادیث البشیر النذیر، بیروت 1401؛
(21) طباطبائى؛
(22) سلیمان‌بن احمد طبرانى، المعجم الكبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت 1404ـ?ـ140؛
(23) طبرسى؛
(24) طبرى، جامع؛
(25) طوسى؛
(26) علی‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحى صالح، بیروت 1387/1967، چاپ افست قم (بی‌تا.)؛
(27) علی‌بن حسین(ع)، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، چاپ محمدجواد حسینى جلالى، قم 1380ش؛
(28) محمدبن محمد غزالى، احیاء علوم‌الدین، بیروت: دارالندوة الجدیدة، (بی‌تا.)؛
(29) همو، منهاج العابدین، بیروت 1409/1989؛
(30) محمدبن عمر فخررازى، التفسیر الكبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت 1421/2000؛
(31) محمدبن احمد قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج 5، جزء 9 و 10، قاهره 1387/1967، ج 9، جزء18، بیروت 1966، چاپ افست تهران 1364ش؛
(32) عبدالكریم‌بن هوازن قشیرى، الرسالة القشیریة، چاپ معروف زریق و على عبدالحمید بلطه‌جى، بیروت 1408/1988؛
(33) كلینى؛
(34) علی‌بن حسام‌الدین متقى، كنز العُمّال فى سنن الاقوال و الافعال، چاپ بكرى حیانى و صفوة سقا، بیروت 1409/1989؛
(35) احمدبن محمد مسكویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت [? 1398[، چاپ افست قم 1410؛
(36) مصباح الشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، بیروت: مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1400/ 1980؛
(37) عبداللّه‌بن محمد نجم‌رازى، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحى، تهران 1365ش؛
(38) محمد مهدی‌بن ابی‌ذر نراقى، جامع السعادات، چاپ محمد كلانتر، نجف 1387/1967، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)؛
(39) پل نویا، تفسیر قرآنى و زبان عرفانى، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران 1373ش.

/ احمد زرنگار و ابوالفضل والازاده /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 6022
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست