حَرَشى ، سعیدبن عمروبن اَسْوَد، از سرداران مشهور اموى. سعید معروف به حَرَشى (ابنكلبى، ج 1، ص 355ـ357)، به قبیله بنیحریشبن كعببن ربیعه منتسب است. بیشتر افراد این قبیله در بصره ساكن بودند و سپس در شهرهاى دیگر پراكنده شدند (سمعانى، ج 2، ص 202).
تاریخ تولد حرشى معلوم نیست. او اهل شام بود و گفته شده است كه نخست بر در خانهها گدایى میكرد، سپس به سقّایى پرداخت و بعد در زمره سپاه اموى درآمد (ابنعساكر، ج 21، ص 245). سعید حرشى در سال 83، همراه حجّاجبن یوسف ثقفى*، در جنگ دَیر الجَماجم* برضد عبدالرحمانبن اشعث شركت كرد (رجوع کنید به طبرى، ج 6، ص 361ـ363). در سال 101، شورش شَوْذَبِ خارجى* را سركوب كرد (همان، ج 6، ص 577). حرشى در جنگ عَقْر (سال 102) مَسْلَمة بن عبدالملك والى عراق را در نبرد با یزیدبن مهلّب و سركوب وى یارى نمود (رجوع کنید به همان، ج 6، ص590ـ591؛ مسعودى، ص320ـ 321؛ ابناثیر، ج 5، ص 1030). چون یزیدبن عبدالملك در سال 103، عمربن هُبَیرَه را والى عراق كرد، ابنهبیره نیز حرشى را به حكومت بصره گمارد (خلیفة بن خیاط، ص 214). در همین سال یزیدبن عبدالملك به ابنهبیره دستور داد كه حرشى را به حكومت خراسان منصوب كند (رجوع کنید به همان، ص260؛ طبرى، ج 6، ص 619ـ621؛ قس گردیزى، ص 255؛ بلاذرى، ص 427 و یعقوبى، البلدان، ص 301).
سعید حرشى در ابتداى ورود به خراسان، سپاه مسلمانان را ساماندهى كرده و در سال 104 به جنگ با سُغدیان رفت، زیرا آنان تركان را برضد مسلمانان یارى كرده بودند. حرشى شهر خجند را محاصره كرد. چون سغدیان 150 اسیر مسلمان را كشتند، حرشى دستور داد سغدیان بیدفاع را قتلعام و اموال آنان را تصاحب و زنان و كودكانشان را اسیر كنند. تعداد كشتهشدگان سغدى را سه تا هفت هزار نفر نوشتهاند (رجوع کنید به طبرى، ج 6، ص620ـ622، ج 7، ص 7ـ10؛ قس ابناعثم كوفى، ج 8، ص 233). حرشى دژهاى ناحیه سغد را گشود (بلاذرى، ص 427) و شهر كَش را بدون جنگ فتح كرد (رجوع کنید به طبرى، ج 7، ص 11). وى، برخلاف اخلاق و قوانین جنگى اسلامى، سُبُغرى/ سبقرى، شاه خُزار (ناحیهاى در ماوراءالنهر، نزدیك نَسَف) را كه تسلیم حرشى شد و از وى اماننامه گرفت، در مرو به دار آویخت (رجوع کنید به همان، ج 7، ص 11ـ12؛ قس ابناثیر، ج 5، ص 109ـ110).
در سال 104، ابنهبیره او را از حكومت خراسان عزل كرد زیرا وى بعد از غلبه بر سغدیان، خبر پیروزى خود را مستقیماً به یزیدبن عبدالملك نوشت و به ابنهبیره اعتنایى نكرد. به علاوه، حرشى براى ابنهبیره احترام قائل نبود و بهجاى عنوان امیر، او را با كنیهاش، ابوالمُثَنّى، یاد میكرد. ابنهبیره پس از عزل حرشى، وى را زندانى و شكنجه كرد و حتى تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى بعد منصرف شد (رجوع کنید به طبرى، ج 7، ص10، 15ـ16؛ ابناثیر، ج 5، ص 109، 115ـ 116؛ قس ابناعثم كوفى، ج 8، ص 234، كه نوشته است یزیدبن عبدالملك، حرشى را از امارت خراسان عزل كرد). چون خالدبن عبداللّه قَسْرى در 105 والى خراسان شد، حرشى را از زندان آزاد كرد و حرشى به شام نزد هشامبن عبدالملك، خلیفه وقت، رفت (ابنعساكر، ج 21، ص 245؛ صفدى، ج 15، ص 248).
به نوشته یعقوبى (تاریخ، ج 2، ص 317)، در سال 107 هشامبن عبدالملك حرشى را به عنوان مقدمه سپاه مسلمةبن عبدالملك به نبرد با خزرها فرستاد و حرشى بعد از چندین بار پیروزى بر خزرها*، بدون مشورت با مسلمه، سرِ پسر پادشاه خزرها را براى هشام فرستاد. به همین دلیل، مسلمه بر او خشم گرفت و او را عزل و زندانى كرد، اما بعدآ حرشى به دستور هشام آزاد و روانه دمشق شد (قس بلاذرى، ص 206ـ207).
در سال 112، هشامبن عبدالملك، سعید حرشى را كه در شام اقامت داشت، والى ارمنستان كرد و در رأس سپاهى به جنگ خزرها فرستاد كه بر آذربایجان غلبه یافته و تا نزدیك موصل پیش رفته بودند (خلیفةبن خیاط، ص221، 234؛ صفدى، همانجا؛ قس ابناعثم كوفى، ج8، ص 243ـ244). حرشى به شهر اَرْزَن رفت و سپس شهر خِلاط و دیگر شهرها را یكى پس از دیگرى گشود تا به بَرْدَعه* رسید. آنگاه شهر وَرْثان را از محاصره خزرها آزاد ساخت و سپس به دنبال خزرها به سوى اردبیل حركت كرد. خزرها آنجا را ترك كردند و حرشى در باجَروان* مستقر شد و در چند مرحله و با شیوههاى مختلف آنها را شكست داد و اسراى مسلمان را آزاد كرد. سختترین جنگ حرشى با خزرها در سرزمین بَرْزَند* بود كه به شكست آنان انجامید. نبرد بعدى در كنار رود بَیلَقان در ارمینیه اتفاق افتاد كه بار دیگر خزرها شكست خوردند (طبرى، ج 7، ص70؛ ابناعثم كوفى، ج 8، ص 245ـ252؛ ابناثیر، ج 5، ص 159ـ 162).
حرشى در 113 از حكومت ارمنستان بركنار شد (خلیفةبن خیاط، ص 234؛ قس بلاذرى، ص 207، كه حكومت حرشى را در ارمنستان پس از مسلمه و به مدت دو سال نوشته است)، اما برخى فرزندانش در ارمنستان اقامت گزیدند (رجوع کنید به ابنكلبى، ج 1، ص 358). هشام به حرشى خلعت و پاداش و به وى و خاندانش اِقطاع داد (ابناعثم كوفى، ج 8، ص 254).
گزارشهایى در دست است كه حرشى در روزگار عباسیان نیز عهدهدار برخى مشاغل حكومتى و لشكرى بوده و در 189 هنوز میزیسته است (رجوع کنید به یعقوبى، تاریخ، ج 2، ص 399؛ همو، البلدان، ص 304؛ طبرى، ج 8، ص 135، 144، 167، 316؛ نسفى، ص 186ـ187)، اما به نظر میرسد گزارشهاى دوره عباسیان راجع به سعید حرشىِ دیگرى است، زیرا بعید است كه وى تا این زمان در قید حیات بوده باشد.
منابع : (1) ابناثیر؛ (2) ابناعثم كوفى، كتاب الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت 1411/ 1991؛ (3) ابنعساكر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ (4) ابنكلبى، جمهرة النسب، ج 1، چاپ ناجى حسن، بیروت 1407/1986؛ (5) بلاذرى (لیدن)؛ (6) خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، چاپ مصطفى نجیب فوّاز و حكمت كشلى فوّاز، بیروت 1415/1995؛ (7) سمعانى؛ (8) صفدى؛ (9) طبرى، تاریخ (بیروت)؛ (10) عبدالحیبن ضحاك گردیزى، تاریخ گردیزى، چاپ عبدالحى حبیبى، تهران 1363ش؛ (11) مسعودى، تنبیه؛ (12) عمربن محمد نسفى، القند فى ذكر علماء سمرقند، چاپ یوسف الهادى، تهران 1378ش؛ (13) یعقوبى، البلدان؛ (14) همو، تاریخ.