حربیه ، از فرقههاى كیسانیه و پیروان عبداللّهبن عَمروبن حرب كندى. این فرقه یكى از فرقههاى غالیان (رجوع کنید به غلوّ*) نیز شناخته شده است. اینان پس از مرگ ابوهاشم، فرزند محمدبن حنفیه*، عبداللّهبن عمروبن حرب را به وصیت ابوهاشم جانشین او میدانستند (رجوع کنید به علیبن اسماعیل اشعرى، ص 22؛ سامرائى، ص 95؛ قس قاضى، ص 248). نام این فرقه، برحسب نام مؤسسى كه براى آن معرفى كردهاند، در منابع به صورتهاى خریبیه، خربیه و حارثیه نیز آمده است (رجوع کنید به سعدبن عبداللّه اشعرى، ص 26؛ علیبن اسماعیل اشعرى، ص 6، 22؛ قاضى نعمان، ص 232ـ234؛ خوارزمى، ص 30؛ ابوالمعالى، ص 35؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «كیسانیه»؛ قس اقبال آشتیانى، ص254). نام جدّ مؤسس این فرقه را، به اختلاف، حرب و خریب و حارث و انتساب او را كوفى یا مدائنى یا شامى ذكر كردهاند (رجوع کنید به مسائلالامامة، ص 30؛ سعدبن عبداللّه اشعرى، ص 35؛ علیبن اسماعیل اشعرى، ص 22؛ بغدادى، ص 243). احتمالاً این اختلاف ناشى از خلط چند تن با یكدیگر است. گاهى نیز، به اشتباه، فرقه حربیه با فرقه جناحیه، پیروان عبداللّهبن معاویه*، یكى دانسته شده است (براى نمونه رجوع کنید به مسائلالامامة، همانجا؛ لوئیس، ص 28). این اشتباه به سبب آن است كه وقتى یاران عبداللّهبن عمرو به دروغ بودن ادعاى او مبنى بر داشتن علم غیب پى بردند، از وى روگردان شدند. آنگاه در پى یافتن امامى براى خود به مدینه رفتند و در آنجا، پس از ملاقات با عبداللّهبن معاویه دعوت او را پذیرفتند و به وى پیوستند (سعدبن عبداللّه اشعرى، ص 40ـ41؛ علیبن اسماعیل اشعرى، همانجا؛ نشوانبن سعید حمیرى، ص160؛ اقبال آشتیانى، همانجا)؛ از این رو، گاه آراى این دو فرقه با یكدیگر آمیخته شده و تمایز نهادن میان آنها را تا حدى مشكل كرده است.
آنچه مسلّم است اینكه یاران عبداللّه بن عمروبن حرب، پیش از روگردانى از او، ادعایش را مبنى بر الوهیت و داشتن علم غیب پذیرفته بودند (رجوع کنید به سعدبن عبداللّه اشعرى، همانجا؛ بغدادى، ص 41؛ اسفراینى، ص30؛ سامرائى، همانجا). آنان همچنین معتقد به حلول (رجوع کنید به حلول و اتحاد*) و تناسخ* بودند. بنابه گزارشها، آنان همچون دیگر فرقههاى كیسانیه* قائل بودند كه روح الهى در انبیا علیهمالسلام، یكى پس از دیگرى، حلول یافت تا به پیامبر اكرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم رسید و پس از وى به ترتیب به امام على، امام حسن و حسین علیهمالسلام، محمدبن حنفیه، و ابوهاشم منتقل شد. به اعتقاد این فرقه این روح الهى به عبداللّهبن عمرو عطا شد و تا ظهور دوباره محمدبن حنفیه، كه از نظر آنها همان مهدى منتظر است، در كالبد عبداللّهبن عمرو باقى خواهد ماند (رجوع کنید به سعدبن عبداللّه اشعرى، ص 26؛ بغدادى، ص 41، 243).
از دیگر عقاید آنان اعتقاد به وجود چهار سبط براى پیامبر بود كه عبارتاند از حضرت على و سه فرزند ایشان: امام حسن و امام حسین و محمدبن حنفیه. آنان معتقد بودند محمدبن حنفیه زنده است و در غیبت به سر میبرد و نظام اسباب و سلسله علتها در دست اوست (رجوع کنید به سعدبن عبداللّهاشعرى، ص 28). پیروان عبداللّهبن عمرو آیات اول تا سوم سوره تین را تأویل میكردند به اینكه تین على، زیتون حسن، طُورِسینین حسین و بلدامین كنایه از محمدبن حنفیه است كه از سرزمین امن خارج خواهد شد و با یارانش ــكه به عدد اصحاب بَدر، 313 تن هستندــ به مبارزه با ستمگران بر خواهد خاست (رجوع کنید به همان، ص 30ـ31).
گفته شده است كه عبداللّهبن عمروبن حرب در شبانه روز پانزده نماز، كه هر كدام هفده ركعت بود، بر پیروانش واجب كرده بود؛ اما، هیچیك از آنان نماز نمیخواندند (همان، ص 27؛ قس ابنحزم، ج 5، ص 50، كه گفته است حربیه در شبانه روز نوزده نوبت نمازِ پانزده ركعتى داشتهاند)، زیرا همچون بسیارى از فرقههاى غالى معتقد بودند كه معرفت امام در سعادت فرد كافى است و كسى كه به درجه بالایى از معرفت رسیده باشد، انجام دادن واجبات و ترك محرّمات از گردن وى ساقط میشود (رجوع کنید به سعدبن عبداللّهاشعرى، ص 39؛ قاضى، ص 255). از همین رو، آنان بسیارى از محرّمات را براى خود مباح میدانستند (رجوع کنید به قاضى نعمان، ص 233ـ234؛ قاضى، ص 254ـ255).
نقل شده است كه ابن حرب، پس از مناظره با یكى از متكلمان خوارج صُفریه*، از عقاید سابق خود توبه كرد و به عقیده صفریه درآمد و بر همان مذهب از دنیا رفت. برخى این امر را عامل اصلى روگردانى پیروانش دانستهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابنحزم، همانجا؛ قاضى، ص 257)؛ اما بنابر سایر منابع، چنانكه گذشت، عامل جدایى اصحاب ابنحرب از وى، آشكار شدن دروغین بودن ادعایش بوده است.
منابع : (1) ابنحزم، الفصل فى الملل و الأهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت 1405/1985؛ (2) محمدبن عبیداللّه ابوالمعالى، كتاب بیان الادیان، چاپ عباس اقبال آشتیانى، تهران [? 1312ش[؛ (3) شهفوربن طاهر اسفراینى، التبصیر فى الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالكین، چاپ محمدزاهد كوثرى، بیروت 1408/1988؛ (4) سعدبن عبداللّه اشعرى، كتاب المقالات و الفرق، چاپ محمدجواد مشكور، تهران 1361ش؛ (5) علیبن اسماعیل اشعرى، كتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن 1400/ 1980 ؛ (6) عباس اقبال آشتیانى، خاندان نوبختى، تهران 1311ش؛ (7) عبدالقاهربن طاهر بغدادى، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا.)؛ (8) محمدبن احمد خوارزمى، كتاب مفاتیح العلوم، چاپ فان فلوتن، لیدن 1895، چاپ افست 1968؛ (9) عبداللّه سلوم سامرائى، الغلو و الفرق الغالیة فى الحضارة الاسلامیة، (واسط، عراق): دارواسط، (بیتا.)؛ (10) وداد قاضى، الكیسانیة فى التاریخ و الأدب، بیروت 1974؛ (11) نعمانبن محمد قاضى نعمان، الأرجوزة المختارة، چاپ اسماعیل قربان حسین پوناوالا، مونترآل 1970؛ (12) مسائل الامامة و هو الكتاب الاول من كتابٍ فیه اصول النحل التى اختلف فیها الصلاة، (منسوب به) ناشئ اكبر، چاپ یوزف فان اس، بیروت: دارالنشر فرانتس شتاینر، 1971؛ (13) نشوانبن سعید حمیرى، الحورالعین، چاپ كمال مصطفى، چاپ افست تهران 1972؛
(14) EI2, s.v. "Kaysaniyya" (by W.Madelung); (15) Bernard Lewis , The origins of Ismalism, Cambridge 1940.