responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5998

 

خُوسْت ، ولايت و شهرى در جنوب‌شرقى افغانستان؛ نيز علاقه‌دارى (كمابيش برابر با دهستان) و شهرى قديمى در ولايت تاريخى تخارستان، امروزه در ولايت بَغْلان.

1) ولايت خوست، از ولايات مرزى افغانستان است و با پاكستان مرز مشترك دارد. اين ولايت 165 آبادى دارد و شهر خوست (رجوع کنید به ادامۀ مقاله) مركز آن به شمار مي‌آيد. قسمت عمده ولايت كوهستانى است و رشته‌كوه سفيدكوه در آن امتداد دارد. رود كيتو در آن جارى است. آب مصرفى از آبراهه، چشمه و قنات تأمين مي‌شود (آدامك ، ج 6، ص 624). اهالى علاوه بر كشاورزى و باغدارى، به پرورش گوسفند، بز، گاوميش، شتر و اسب اشتغال دارند (همان، ج 6، ص620). گندم، جو، حبوبات، سبزى و از فرآورده‌هاى باغى: توت، زردآلو، ليمو و نارنج دارد (دولت‌آبادى، ص 166؛ آدامك، ج 6، ص 622؛ قاموس جغرافيايى افغانستان، ج 2، ذيل «خوست»)، بيشتر ساكنان آن را پشتونها تشكيل مي‌دهند (دوپره، ص 72). تعدادى هندو كه عمدتآ به تجارت مشغول‌اند در ولايت خوست به سر مي‌برند؛ علاوه بر آنها اقوام خوكيائى و تَنىü و قبايل علي‌خيل، مَنْگَل و وزيرى نيز در آنجا زندگى مي‌كنند (كاتب هزاره، ص 116، 123؛ قاموس جغرافيايى افغانستان، همانجا؛ فرخ، ص 73، 75، 77). قبيله منگل در شورش زمان امان‌اللّه (رجوع کنید به ادامه مقاله) متوارى شده و بيشتر آنها به هند رفتند (فرخ، ص 75).

از لحاظ تقسيمات ادارى، در 1317 خوست و منگل، با هم يكى از ولايات حاكم‌نشين بودند (دولت‌آبادى، ص 86ـ87) و از 1309ـ1342ش، خوست جزو ولايت پَكتيا شد (همان، ص 109، 111). در 1315ش جزو «حكومت اعلى سمت جنوبى» محسوب مي‌شد؛ در اين سال حكومت درجه اول خوست به حكومت كلان تبديل شد و حكومت درجه دو منگل با سه علاقه‌دارى تابع آن گرديد. علاوه بر آن علاقه‌داريهاى تني‌خوست، جاجي‌ميدان، مندوزائى، تربزئى و صبرى به آن ملحق، و دو علاقه‌دارى به نامهاى گُربَزْ و اَلْمَره از آن جدا شدند (همان، ص 105، 107). در 1363ش خوست به عنوان «لُوْى وُلُسْوالى»، بزرگ‌تر از ولسوالى و كوچك‌تر از ولايت، كمابيش برابر با شهرستان، با پنج علاقه‌دارى و شهرهاى يعقوبى، علي‌شير، مندوزائى و المرد جزو ولايت پكتيا بود (اتلس جمهورى دموكراتيك افغانستان، ص a4 و نقشه ص 5ـ6).

خوست از 1381ش، ولايت شده است (رجوع کنید به دولت‌آبادى، ص270). جمعيت آن طبق آمار 1385ش/ 2006، 573،286 تن ضبط شده است ( >فرهنگ جغرافيايى جهان< ).

2) شهر خوست، مركز ولايت خوست، در حدود بيست كيلومترى مرز پاكستان قرار دارد. شهر قديمى گَرديز، مركز ولايت پكتيا، در 116 كيلومترى شمال‌غربى آن و كابل در حدود 238 كيلومترى شمال‌غربى آن است. از آثار قديمى آن، تنها مي‌توان به مسجدجامع اشاره كرد (قاموس جغرافيايى افغانستان، همانجا). جمعيت شهر طبق آمار 1385ش/ 2006، 955،98 تن ضبط شده است ( >فرهنگ جغرافيايى جهان<). شهر خوست قدمت چندانى ندارد و از شهرهاى جديد افغانستان به شمار مي‌رود. الفنستون (ص 164) مي‌نويسد در اوايل سده سيزدهم/ نوزدهم، به سبب درگيرى ميان اقوام ناحيه، اتحاديه‌اى به نام «سياه و سفيد» در خوست ايجاد شد. در 1302، عبدالرحمان‌خان (1260ـ1319) نوه دوست‌محمدخان افغان، مؤسس سلسله باركزايى، پس از سركوبى اهالى نعمان، تعدادى از آنها را در خوست سكنا داد (فرخ، ص 407).

در دورۀ معاصر خوست مدتى به جاى گرديز، مركز ولايت جنوبى محسوب مي‌شد (قاموس جغرافيايى افغانستان، ج 2، همانجا). در زمان جنگهاى افغان و انگليس، به‌ويژه در 1295 و 1297، خوست به‌سبب نزديكى به مرز از محلهاى ورود نيروهاى انگليسى بود و نقش عمده‌اى در مبارزه عليه انگليسيها داشت (رجوع کنید به فرخ، ص 198، 307، 375، 439). در 1308ش خوستيها و بسيارى از افغانهاى غَلَجى به رهبرى ملاعبداللّه، معروف به ملاى لنگ، بر ضد اصلاحات امان‌اللّه (حك : 1338ق ـ1308ش)، شوريدند (استيوارت ، ص 41ـ43؛ در اين باره نيز رجوع کنید به ايوانس ، ص 129 كه درباره شورش قبايل نواحى منگل و جاجي‌خوست مطالبى آورده است). شورش سركوب و ملاي‌لنگ اعدام شد (رجوع کنید به استيوارت، ص 47)، اما در نهايت به كناره‌گيرى امان‌اللّه در 1308ش منجر گشت (رجوع کنید به انصارى، ص 114ـ125). در همين سال محمد نادر افغان (حك : 1308ـ1312ش) نيز به دنبال استيلاى حبيب‌اللّه، مشهور به بچه سقا، در كابل در 1309ش، اقوام و طوايف جنوبى پشتون را براى تصرف كابل در خوست جمع كرد و خوست به مركز مهم سياسى و نظامى تبديل شد (رجوع کنید به مولايى، ج 1، ص 193ـ194؛ نيز پولادا ، ص 183ـ184). تا 1333ش، بازار شهر به نام مَتون، كه در نقشه‌هاى امروزى شهر خوست نيز با همين نام ديده مي‌شود، در پنج كيلومترىِ مشرق بخش مركزى شهر (بافت قديمى شهر) قرار داشت (گروتس باخ ، ص 83). در 1333ش، كسبه هندو، كه تا پيش از اين در روستاهاى اطراف پراكنده بودند، در مغرب شهر، در قسمتى به نام «هندوان كلان» سكونت گزيدند (همان، ص 84). برخى از دلايل توسعه شهر پس از اين سال عبارت‌اند از: قرارگيرى كنار مرز پاكستان، اهميت سياسى به سبب موقعيت مرزى، مركز ناحيه بودن و مراودات با شهرهاى مرزى پاكستان، مانند ميرام‌شاه و پاره‌چنار (گروتس باخ، ص 83). قرار گرفتن در مسير كوچروهاى افغان نيز به رونق اقتصادى آن مي‌افزود (افغانستان كالنى/ دكابل كالنى (سالنامه افغانستان/ سالنامه كابل)، ص 477). در حدود 1347ش بر توسعه تجارى شهر افزوده گشت تا جايى كه بازار آن با بازار گرديز، از نظر تعداد مغازه، برابرى مي‌كرد و در آن علاوه بر كالاهاى محلى و صنايع دستى، كالاهاى قاچاق از پاكستان نيز به فروش مي‌رسيد (گروتس باخ، ص 84؛ دولت‌آبادى، ص 167). كالاهاى تجارى هند از طريق وزيرستان، ناحيه‌اى در شمال پاكستان، به خوست وارد مي‌شد (قاموس جغرافيايى افغانستان، ج 2، ذيل «خوست»). در دهه‌هاى بعد، خوست دومين شهر ولايت پكتيا و مركز فرماندارىِ خوست شد و در مقايسه با شهرهاى ديگر افغانستان، ساختار زيربنايى مناسبى داشت (گروتس باخ، ص 83ـ84). در 1368ش خوست و پايگاه نظامى دارگهى، در پانزده كيلومترى شمال‌شرقى شهر، به دست مجاهدين مسلمان افغانى افتاد؛ در اين زمان خوست راه اصلى تداركاتى نيروهاى مجاهدين در پاكستان بود (مقصودى، ص 156ـ157). با تصرف شهر، خوست مقر مجاهدين تحت فرماندهى جلال‌الدين حقانى گشت و در 1370ش نخستين شوراى سراسرى فرماندهان جهادى در آن تشكيل شد (كامگار، ص 183). در 1373ش، پس از پيوستن نيروهاى جلال‌الدين به طالبان، خوست به دست طالبان افتاد و به‌تدريج محل تجمع و آموزش نظامى شد، به طورى كه در 1377ش تعداد زيادى از نيروهاى «سپاه صحابه»، شاخه افراطىِ ضد شيعه جمعيت‌العلماء اسلام در پاكستان، در آن آموزش نظامى ديدند (رشيد، ص 104ـ105؛ كامگار، ص 305؛ نيز رجوع کنید به سيستانى، ص 196ـ197). سقوط شهر خوست و دگرگونيهاى آن دولت نجيب‌اللّه، رئيس‌جمهور، را با بحران مواجه كرد (رجوع کنید به سيستانى، ص 196ـ197). در 1377ش پايگاههاى نظامى طالبان در خوست مورد هدف موشكهاى امريكايى قرار گرفت (رشيد، ص210). در جريان حمله و ورود نيروهاى امريكايى به افغانستان در 1380ش، خوست آسيب بسيار ديد (رجوع کنید به «دولت موقت افغانستان خواستار توقف بمب‌بارانهاى امريكا شد»؛ همشهرى، 1380ش، سال دهم، ش 2605، ص 23).


منابع :
(1) ابن‌حوقل، كتاب صورةالارض، چاپ كراموس، ليدن 1938ـ1393، ج 2، چاپ افست 1967، ج 2، در يك مجلد؛
(2) ابن‌فقيه، مختصر كتاب‌البلدان، چاپ دخويه، ليدن 1885، چاپ افست 1967؛
(3) ابوالفداء، كتاب تقويم‌البلدان، تصحيح ديسلان، پاريس: دارالطباعة السلطانيه 1840م؛
(4) اتلس جمهورى دموكراتيك افغانستان، كابل (بي‌تا.)؛
(5) ادرسىِ، كتاب نزهة المشتاق فى اختراق الافاق، بيروت: عام‌الكتب 1409ـ1989؛
(6) ابراهيم‌بن محمد اصطخرى، كتاب مسالك الممالك، چاپ دخويه، ليدن 1870، چاپ افست 1927، 1966م؛
(7) حدودالعالم من المشرق الى المغرب، چاپ مينورسكى، با مقدمه بارتولد، ترجمه ميرحسين شاه، كابل: پرهنئى ادبيات 1342ش؛
(8) بصيراحمد دولت آبادى، شناسنامه افغانستان، تهران: محمدابراهيم شريعتى افغانستانى 1381ش؛
(9) عبدالكريم‌بن محمد سمعانى، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودى، بيروت 1408/1988، ج 5؛
(10) قاموس جغرافيايى افغانستان، به اهتمام محمدحكيم ناهض، از نشرات انجمن آريانا دائرةالمعارف 1336ش؛
(11) زكريابن محمدبن محمود القزوينى، آثار البلاد و اخبار العباد، بيروت: دارصادر (بي‌تا.)؛
(12) ژوزف ماركوارت، وِهَرُود و اَرَنْگ جستارهايى در جغرافياى اساطيرى و تاريخى ايران شرقى، ترجمه با اضافات از داود منشي‌زاده، تهران: بنياد موقوفات دكتر محمود افشار يزدى، 1368ش؛
(13) محمدبن احمد مقدسى، كتاب احسن‌التقاسيم فى معرفة الاقاليم، چاپ دخويه، ليدن 1877، چاپ افست 1967م؛
(14) محمد نادرخان، راهنماى قطغن و بدخشان، تهذيب برهان‌الدين كوشككلى، تصحيح منوچهر ستوده، تهران: موسسه فرهنگى جهانگيرى 1367ش؛
(15) نقشه راهنماى افغانستان، مقياس 000،1:1600، تهران: گيتاشناسى، 1994م؛
(16) ياقوت حموى، كتاب معجم‌البلدان، چاپ فرديناند و وستنفلد، لايپزيك 1866ـ1873، ج 6، چاپ افست تهران 1965؛
(17) احمدبن اسحاق يعقوبى، كتاب‌البلدان، چاپ دخويه، ليدن 1892، چاپ افست 1967م؛
(18) محمد حسين يمين، افغانستان تاريخى، پيشاور: 1380ش؛


(19) Ludwig w. Adamec, historical and Politieal Gazetteer of Afghanitan Vol 1: Badakhshan Province and northeastern Afghawitan, Graz-Austrla: 1972;
(20) Munt Stuart Elphinston, An Accauni of the Kingdom of Caubul and its Dependencies in Persia, Tartary, and India, Bio-Bibliogra Phical Notes by Alfred Janata, Austria: Akademiches Druk-u. Verlagsan Stant Graz, 1969;
(21) G. L. E. Strange, The Lands of the Eastern Caliphate, Cambridge iunversity Press 1930;
(22) Hiutn Tsiang, SI-YU-KI, Buddhist Records The Wwstern World, By: Samuel Beal. London: TrÏbner 2003;
(23) J. marquart, Era¦ns§ahr, nach der geographie des ps. Moses Xorenaci, Berlin: Weidmannsche Buchhandlung 1901;
(24) Sayed Askar Mousavi, The Hazararas of Afghaniston, an historical, eultural Economic and Political Study, Curzon 1998;


/ فاروق انصارى /



2) علاقه‌دارى خوست. در مشرق ولايت بَغْلان در شمال افغانستان قرار دارد. علاقه‌دارىِ خوست، كه خوست و فرنگ هم خوانده مي‌شود (آدامك، ج 1، ص 106)، از دو قسمت خوست و فرنگ تشكيل شده است كه هر دو در دره‌اى نسبتآ باز قرار گرفته‌اند و از جانب مشرق و مغرب با كوههايى از هندوكش احاطه شده‌اند. علاقه‌دارى 166 قريه دارد و مردم آن بيشتر به زبان درى گفتگو مي‌كنند (دولت‌آبادى، ص 146). رودهاى خوست و فرنگ، از ريزابه‌هاى رود خان‌آباد، در آن جريان دارند. ايجاد طرحهاى آبرسانى، موجب توسعه كشاورزى در نواحى خوست و نَنْگَرْهار شده است (رجوع کنید به موسوى، ص 166). محصولاتى از قبيل گندم، جو، پنبه، ارزن و نخود دارد. از فرآورده‌هاى باغى: سيب، انگور، توت، به، زردآلو، بادام، گيلاس و آلبالو و از صيفى خربزه و هندوانه در آن به عمل مي‌آيد (قاموس جغرافيايى افغانستان، ج 2، ذيل «خوست و فرنگ»).

از لحاظ تقسيمات كشورى در 1301ش، خوست به عنوان علاقه‌دارى، تابع حكومت درجه اول اَنْدَراب و از مضافات قَطْغَن به شمار مي‌رفت (نادرخان، ص 31). از 1309ش تا 1342ش جزو حكومت اعلى تالقان* شد (دولت‌آبادى، ص 109ـ113). بصير احمد دولت‌آبادى در كتاب شناسنامه افغانستان، كه در 1381ش آن را تجديد چاپ كرد، خوست را علاقه‌دارى ضبط نموده است (ص 145). در اين ناحيه، تاجيكان به سر مي‌برند (آدامك، ج 1، ص 106).

3) شهر قديمى خوست. در برخى نقشه‌هاى امروزى، با نام خوست و فرنگ، در علاقه خوست و فرنگ در ولايت بغلان قرار دارد. شهر در ارتفاع حدود 950،1 مترى و در دامنه‌هاى شمالى هندوكش واقع است. رود بَنْگى در ميان آن جريان دارد. شهر كوچك فرنگ در حدود پانزده كيلومترى شمال آن واقع است. وجه تسميه خوست را از «هوـ وسترا» مي‌دانند كه تركيبى است از «هو» به معناى خوب و «وسترا» به معناى مرغزار (يمين، ص 98ـ99). به گفته ماركوارت (1368ش، پانويس ص 27)، شايد بتوان صورتِ ايرانى ميانه آن را خواست يا خواشت و اسم مفعول خواست به معناى دلخواه و مطلوب و باشكوه دانست.

نام خوست در منابع به صورتهاى گوناگون ضبط شده است، از جمله خُسْت (موسي‌خورنى رجوع کنید به ماركوارت، 1901، ص 81)، خُست (ابن‌فقيه، ص 322)، خَست (يَعقوبى، ص 288 و اصطخرى، ص 276)، حسيب (مقدسى، پانويس، ص 296)، حسب و خسب (ادريسى، ج 1، ص 83 و پانويس)، خَاسْت و خوشت (سمعانى، ج 2، ص 307)، خَاسْت، خَاشْت يا خَوشْتْ و خَوْسْت (ياقوت حموى، ج 2، ص 388ـ389، 497) و خَوْست (ابوالفدا، ص 452). در اوايل سده هفتم ميلادى هيون تسانگ، زائربودايى، آن را با ضبط كوـ سى ـ تو در سرزمين توـ هوـ لو (تخارستان) آورده است (ج 2، ص 287).

ابن‌فقيه (ص 321ـ322) در سده سوم هجرى، خوست را شهرى از طخارستان عليا ضبط كرده است. در سده چهارم، آنجا مكانى با نزهت و پردرخت بوده كه گروهى از نژاد عرب نيز در آن به سر مي‌بردند (اصطخرى، ص 276؛
مقدسى، ص 303). سمعانى در سده ششم آن را شهر كوچكى از اندراب، در ناحيه بلخ آورده و ابوصالح‌الحكم‌بن‌المبارك الخاستى، از محدّثان بزرگ (متوفى 213)، را به آنجا منسوب دانسته است (ج 2، ص 307ـ308). خوست در سده‌هاى هفتم و هشتم، شهر كوچكى نزديك اندراب و از نواحى بلخ محسوب مي‌شد (ياقوت حموى، ج 2، ذيل «خَاست»؛
ابوالفدا، ص 453).

در زمان سلطنت سلسله چينىِ يوان (659ـ770/ 1260ـ1368)، ناحيه كوهستانى يون، واقع در ميان تالقان و بدخشان كه ناحيه خوست را نيز شامل مي‌شد، از مكانهاى مستحكم بوده است و به گفته مينورسكى شايد منظور از پادشاه يون، همان حكمران خوست باشد (رجوع کنید به حدودالعالم من‌المغرب الي‌المشرق، ص 182ـ183). به گفته وى امير خوست به آسانى مي‌توانست قلمرو خود را تا چال، امروزه از شهرهاى ولايت تَخار*، يا تا اِشْكَمِش، امروزه از شهرهاى ولايت تخار، گسترش دهد (همو، ص 183).

در سده دوازدهم مرادبيگ‌خان (متوفى 1110؛
حاكم قطغن)، خوست و فرنگ را تصاحب كرد (محمد نادرخان، ص 12). اين شهر در اوايل سده يازدهم/ نوزدهم، كوچك اما حاصلخيز، با مردمى تاجيك بود (الفنستون، ص 465). در 1301ش علاقه‌دارى خوست 455،3 خانه داشت و مركز آن قريه قَرْغَن به شمار مي‌رفت. محصولات خوست شامل گندم، ارزن و برنج بود و از فرآورده‌هاى باغى توت، گيلاس، زردآلو، شفتالو، سيب و گردو داشت و اطراف آن را جنگل پوشانيده بود. اهالى به پرورش گله‌هاى اسب و گوسفند اشتغال داشتند و از صنايع دستى دوختِ جل (پالان) و جوال، بافت گليم، كرباس، اَلَچه (نوعى پارچه مانند جاجيم)، و چَكْمَن (پوشش تركمنهاى افغانستان در زمستان) دوك‌تراشى و كفش‌دوزى در آن رواج داشت. معدن سرب داشت و اهالى نواحى ديگر در رودهاى آن زرشويى مي‌كردند (محمد نادرخان، ص 31ـ39، 42ـ43).

در منابع قديمى از خوستهاى ديگرى هم ياد شده است، از جمله خَوْسْت در ولايت غور كه ابن‌حوقل (ص 457) آن را با ضبط «خشت» آورده است و مي‌افزايد از خشت به حدّ غور وارد مي‌شويم. اين خوست نزديك شهر باميان بود و به گفته قزوينى (ص 365) مقر سلاطين غزنوى به شمار مي‌رفت. به عقيده لسترنج (ص 417؛
نيز رجوع کنید به ص 410) اين خوست با خوستِ واقع در حوالى سرچشمه هريرود يكى است.




منابع:
(25) اتلس جمهورى دموكراتيك افغانستان، كابل (بي‌تا.)؛
(26) ريه‌تالى استيوارت، جرقه‌هاى آتش در افغانستان، ترجمه يار محمد كوهسار كابلى، پيشاور : مركز نشراقى ميوند 1380ش؛
(27) فاروق انصارى، تحولات سياسى و اجتماعى افغانستان 1322ـ1259ش/ 1933ـ1880م (بررسى موردى قندهار)، تهران : مركز اسناد و تاريخ ديپلماسى، 1381ش؛
(28) افغانستان كالنى، شماره 1327ـ1328؛
(29) بصير احمد دولت آبادى، شناسنامه افغانستان، تهران: محمدابراهيم شريعتى افغانستانى، 1381ش؛
(30) همشهرى، شنبه 8 دى 1380 ـ 14 شوال 1422 ـ 29 دسامبر 2001 سال دهم ـ شماره 2605؛
(31) احمد رشيد، طالبان اسلام، نفت و بازى بزرگ جديد، ترجمه اسداللّه شفايى و صادق باقرى، تهران: دانش هستى 1379ش؛
(32) محمداعظم سيستانى، مقدمه‌اى بر كودتاى ثور و پيامدهاى آن در افغانستان، اداره دارالنشر افغانستان، 1995م؛
(33) سيدمهدى نرخ، تاريخ سياسى افغانستان، قم: احسانى، 1371ش؛
(34) قاموس جغرافيايى افغانستان، به اهتمام محمدحكيم ناهض، انجمن آريانا دائرةالمعارف 1336ش؛
(35) ملافيض محمد كاتب هزاره، نژادنامه افغان، به اهتمام عزيزاللّه رحيمى، تصحيح حاج كاظم يزدانى، (قم) موسسه مطبوعاتى اسماعيليان 1372ش؛
(36) جميل‌الرحمان كامگار، كرونولوژى حوادث تاريخى افغانستان (از تأسيس جمهوريت تابميان آمدن اداره انتقالى افغانستان)، كابل: ميوند 1382ش؛
(37) اروين گروتس باخ، جغرافياى شهرى در افغانستان، ترجمه سيدمحسن محسنيان، مشهد: معاونت فرهنگى آستان قدس رضوى، 1368ش؛
(38) هرمز مقصودى، گاهشمار رويدادهاى افغانستان در 1368، تهران: وزارت امورخارجه، ستاد پشتيبانى افغانستان 1377ش؛
(39) ميراحمد مولايى، خاطرات و تاريخ (افغانستان 1344ـ1302ش)، تهران 1381ش؛
(40) نقشه راهنماى افغانستان، مقياس 000،1:1600 تهران، گيتاشناسى، 1994م؛


(41) Ludwig W. Adamec, historical and Political Gazatteer of Afghanistan: Kabul and Southeastern Afghanistan, Graz-Austria: 1985;
(42) Mountstuart Elphinstone, An Account of the Kingdem of Caubul and its dependencies in Persia, Tartary, and india, Bio-Bibliogra Phical notes by: Alfred Janata, Graz-Austria 1969;
(43) Louis Dupree, Afghanistan Karach: Oxford university Press, 1997;
(44) Ewans, Afghanistan: Ashort of histoy of its People and Politics, America: Perennial An Imprint of Harfer collins Publishers, 2002;
(45) Leon B. Poullada, Reform and Rebellion in Afghanistan, 1919-1929, London: Cornell university Press, 1973;
http:// www. gazetteer. de/ wg. Php?, Stqtistiques de Popoulation de villes et cities du monde;
World Gazetteer: Afghanistan-adminstrative division. Per geogvaphical entity up:1,1,2006.

/ معصومه بادنج /

تاریخ انتشار اینترنتی:





18/08/1388

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5998
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست