responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5952

 

نظام‌شاه اول ، حسين، سومين سلطان نظام‌شاهى (حك : 961ـ972). از ميان فرزندان برهان نظام‌شاه، حسين در سيزده سالگى حكومت احمدنگر را به‌دست گرفت (فرشته، ج 1، ص120؛ مقيم هروى، ج 3، ص 69). اما خواجه‌جهان دكنى قصد داشت برادر حسين نظام‌شاه يعنى ميران‌شاه حيدر را كه دامادش بود به سلطنت بردارد. به اين علت سلطنت حسين نظام‌شاه با درگيرى در بيجاپور آغاز شد و حمايت ابراهيم عادلشاه از سلطنت برادر حسين نظام‌شاه نيز يكى از اسباب بروز دوبارۀ اختلافات قديمى ميان عادلشاهيان و نظام‌شاهيان شد (رجوع کنید به فرشته، ج 2، ص 121؛ طباطبائى، ص 369ـ372، 380ـ381؛ قس رجوع کنید به شروانى، ج 1، ص 242، 324).

ازاين‌رو حسين نظام‌شاه با دريا عمادشاهى براى جنگ با ابراهيم عادلشاه متحد شد. جنگ ميان دو سلطان به دليل اختلافات داخلى در اردوى عادلشاهيان سبب شد تا ابراهيم جنگ را ناتمام رها كند و شولاپور نيز از محاصرۀ او رها شود. حسين نظام‌شاه نيز پس از غارت سپاه ابراهيم، به احمدنگر بازگشت (رجوع کنید به فرشته، ج 2، ص 121ـ122؛ طباطبائى، ص 381ـ385؛ شروانى، همانجا).

در 964 حسين نظام‌شاه قصد تصرف گلبرگه مقر حكومت عادلشاهيان را كرد و با قطب‌شاه* حاكم گُلكُنده متحد شد، گلبرگه را محاصره كردند و سرزمينهاى اطراف آن مورد تاخت و تاز قرار گرفت و ابراهيم‌شاه ناچار از رامراج حاكم هندو ويجانگر در جنوب كدكن كمك خواست (فرشته، ج 2، ص 122ـ124؛ طباطبائى، ص 394ـ396؛ شروانى، ج 1، ص 126).

در 965، ابراهيم فوت كرد و فرزندش على عادلشاه اول بر تخت شاهى نشست و با رامراج اتحاد خود را محكم كرد (طباطبائى، ص 402ـ403؛ شروانى، ج 1، ص 326).

از اين پس جنگ با عادلشاهيان و رامراج سبب شد تا از قدرت حسين نظام‌شاه كاسته شود و او ناچار از درخواست صلح شد تا بدين‌وسيله از فروپاشى حكومت خود جلوگيرى كند. لذا فرستاده‌اى نزد رامراج فرستاد و شرايط رامراج را پذيرفت (رجوع کنید به فرشته، ج 2، ص 125؛ شروانى، ج 1، ص 245؛ ايتون ، ص 97).

در اين زمان حسين نظام‌شاه با پرتغاليها درگيرى پيدا كرد زيرا پيشتر به پرتغاليها اجازۀ ساختن قلعه‌اى بر بلندى كورلاى در منطقه رِودَندا را نداده بود و سپس با ساختن قلعه‌اى در متصرفات پرتغاليها و نگهدارى سفير آن در نزد خود سبب شد كه در 967/1560 حاكم پرتغالى گوا، قلعۀ نظام‌شاهيان را خراب و حسين نظام‌شاه را وادار به صلح نمايد. در نهايت هر دو طرف پذيرفتند كه هيچ‌يك حق ساختن قلعه در رودندا و چول را ندارد (طباطبائى، ص 401ـ402؛ شروانى، ج 1، ص 243).

اما صلح تحقيرآميز و از دست دادن متصرفات سلطان حسين را واداشت تا با ابراهيم قطب‌شاه ديدار كند (970) و دخترش جمال بي‌بى را به ازدواج او درآورد و به مجرد مراسم ازدواج او كليانى را كه پيشتر على عادلشاه گرفته بود محاصره كرد (فرشته، ج 2، ص 126؛ طباطبائى، ص 407ـ408؛ شروانى، ج 1، ص 245، 432؛ ايتون، همانجا). اما رامراج به كمك على عادلشاه و على بريدشاه* فرمانرواى بيدر و برهان عمادشاه سلطان برار شتافت. حسين نظام‌شاه زيرفشار دشمنان متحد از محاصرۀ كليانى دست كشيد و همراه ابراهيم قطب‌شاه به طرف دشمن راند. اما ابراهيم ناچار به گلكنده گريخت و حسين نظام‌شاه به احمدنگر عقب‌نشينى كرد. قواى مخالف آنها احمدنگر را محاصره و حومه آن را غارت كردند. سربازان هندوى ويجايانگر مساجد را ويران كردند و نواميس مسلمين هتك حرمت نمودند و على عادلشاه براى جلوگيرى از هتك حرمت به اسلام و مسلمانان از رامراج خواست از احمدنگر دست بردارند و به دنبال حسين نظام‌شاه بروند (فرشته، ج 2، ص 126ـ127؛ طباطبائى، ص 408ـ410).

چاندبي‌بى سلطان*، دختر حسين نظام‌شاه به عقد على عادلشاه درآمد و شولاپور كه از موارد منازعۀ دوطرف بود به عنوان جهيزيۀ اين ازدواج به على واگذار گرديد. مرتضى نظام‌شاه، جانشين حسين نظام‌شاه نيز با هديۀ ‌سلطان خواهر على ازدواج كرد. در اين موقعيت بريدشاهيان (حاكم بيدر) نيز به آنان پيوستند اما عمادشاهيان (حاكمان برار) به خاطر قتل ناجوانمردانۀ جهانگيرخان به دست حسين نظام‌شاه خود را كنار كشيد (972/1564؛ رجوع کنید به فرشته، ج 2، ص 128؛ طباطبائى، ص 414ـ416؛ شروانى، ج 1، ص 246، 330). حاكمان مسلمان به سوى سرزمين رامراج در جنوب راندند. در 972 شهر كوچك تاليكوته بيجاپور رسيدند و نام اين نبرد به جنگ تاليكوته معروف شد (طباطبائى، ص 417؛ قس شروانى، ج 1، ص 274؛ شروانى، ج 1، ص330، 433).

جنگ در سه‌شنبه 20 جمادي‌الآخرۀ 972/ 23 ژانويۀ 1565 به‌وقوع پيوست. نبرد با كشته شدن رامراج به پايان رسيد، نيروهاى وى به اطراف گريختند (972). اندكى بعد غارت و تخريب شهر باشكوه ويجايانگر شروع شد. در سومين روز غارت، شهر تقريبآ به‌كلى نابود شد. غارت و تخريب پنج ماه ادامه داشت. بسيارى از مردم آواره شهر در جنوب هند پراكنده شدند (فرشته، ج 2، ص 128ـ129؛ طباطبائى، ص 422ـ426؛ شروانى، ج 1، ص 436).

حسين نظام‌شاه، يازده روز پس از بازگشت به احمدنگر، در اثر افراط در شراب‌خوارى درگذشت (972؛ فرشته، ج 2، ص 129؛ طباطبائى، ص 428ـ429؛ شروانى، ج 1، ص 248).


منابع :
(1) فرشته، محمدبن قاسم: تاريخ فرشته، بمبئى، بي‌تا؛
(2) طباطبائى، سيدعلى، برهان مأثر، دهلى، 1355ق؛
(3) مقيم هروى، طبقات اكبرى، چاپ بي‌تا، بنگال، بي‌تا؛


(4) Harroonkhan sherruani, H.K. (editor): History of Medieval Deccan (1295-1724), Andhrapradesh Hyderpbad 1974;
(5) Eaton, Richard M. Cambridge History of India, I.8, A Social History of the Deccan, 1300-1761, Eight Indian Lives, Cambridge Univerity press, 2005;
(6) Nilakanta, satri, K.A. Advancod History of India, New Delhi 1993;
(7) Talboys, wheeler J. India Lunder the Muslim rule, Delhi 1975;
(8) Naqari, sadiq: The Iranian Afaquies Contribution to the Qutb shahi and Adil shahi Kingdams, Hyderabad, no date;
(9) Gadre, pramod B., Cultural Achaelogy of Ahmadnagar During Nizam shahi period (1494-1632), Delhi 1986.

/ سيدحسين رئيس‌السادات /

تاریخ انتشار اینترنتی:



27/03/1388

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5952
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست