خورموجى ، محمدجعفر، ملقب به حقايقنگار، مورخ عصر ناصرالدين شاه قاجار. او در 1225 در شيراز متولد شد (خورموجى، 1380ب، ص 63). پدرش، ميرزامحمدعلى، و اجداد او اهل خورموج، از قراى دشتستان فارس، بودند و ضابطى و كلانترى خورموج را به عهده داشتند. ميرزا محمدجعفر نيز شغل پدران خود را پيشه كرد. وى تا 1258 در اين شغل بود و در اين سال ميرزا محمدخان دشتى معروف به حاجيخان، حكمران دشتى، به خورموج حمله كرد و آن ناحيه را از اختيار محمدجعفرخان بيرون آورد. وى در 1260 به شيراز رفت (خورموجى، 1380الف، ص 77؛ همو، 1363ش، مقدمه خديوجم، ص بيست، مقدمه افشار، ص بيستوپنج). در 1262، به امارت ديوانخانۀ عدليه منصوب شد. او در مدت اقامت خود در شيراز، به مطالعه و تحقيقات تاريخى دربارۀ ايالت فارس پرداخت و نخستين اثر خود، آثار جعفرى، را در اين خصوص تأليف كرد كه در 1276 چاپ شد (خورموجى، 1380الف، ص 77؛ همو، 1380ب، ص 64؛ مقدمه آلداوود، ص 29).
خورموجى در همان سال از شيراز به تهران رفت. ناصرالدين شاه نسخهاى از آثار جعفرى را مطالعه كرد و محمدجعفرخان را مأمور نوشتن تاريخ سلطنت خويش، به دور از تكلف و تملق، كرد. خورموجى در 1277 به حقايقنگار ملقب گرديد (خورموجى، 1363ش، ج 1، ص 1ـ2، ج 2، ص 267)، ولى پس از تأليف، كتاب مقبول شاه واقع نشد. پس از اين ماجرا، در 1283 حسامالسلطنه*، والى فارس، از ميرزا جعفر به شاه شكايت برد زيرا وصول اقساط ديوانى و بلوك آنجا موقوف به مراجعت ميرزا به شيراز بود. حقايقنگار به همراه پنج سوار به فارس بازگردانده شد. اين ماجرا با وساطت مستوفيالممالك، فرخخان امينالدوله و عزيزخان مكرى، پايان گرفت، اما خورموجى از آن پس طرف توجه نبود و كتابش نيز در توقيف ماند (خورموجى، 1380ب، مقدمه آلداوود، ص 30ـ31). ميرزا پس از اين واقعه آثار ديگرى تأليف كرد. در اواخر عمر به عتبات مهاجرت كرد و در 1301 در بغداد درگذشت (وقايع اتفاقيه، ص 206).
خورموجى از جمله نخستين مورخان ايران است كه در تاريخنويسى از تملقات منشيانه دورى جست ولى مانند نويسندگان اين دوره صنايع ادبى زيادى به كار برده است و مطالب كتاب در مواردى اطناب دارد (خورموجى، 1363ش، مقدمه خديوجم، ص بيست). وى از جمله نخستين مورخان خردگراى ايران به شمار ميرود (همو، 1380ب، مقدمه آلداوود، ص 31). آثار شناختهشدۀ او بدين ترتيباند: آثار جعفرى، از جمله فارسنامههاى مهم است كه آن را در 1276 در تهران به چاپ رساند. آثار جعفرى دو بخش دارد. بخش اول در تاريخ و جغرافيا و زندگينامه بزرگان فارس است و بخش دوم كه موجزتر است درباره جغرافياى جهان است (خورموجى، 1380الف، مقدمه شعبانى، ص 8). از نكات مهم اين كتاب پرداختن به خليجالعجم (فارس) و جزاير واقع در آن است كه جزو ايران بود (خورموجى، 1380الف، ص 100ـ108).
حقايقالاخبار ناصرى مهمترين كتاب خورموجى دربارۀ تاريخ قاجار است. وى كتاب را به دستور ناصرالدين شاه (خورموجى، 1363ش، ص 2) در دو جلد تأليف كرد. در اين كتاب، نظم و توالى زمانى حفظ شده است و كتاب به صورت سالشمار با نام شاهان يا نام رجال منظم شده است. جلد اول، شامل تاريخچۀ مختصر ايل قاجار و سرگذشت شاهان قاجار تا پايان دورۀ محمدشاه است. در اين جلد، شرح وقايع بيست سال سلطنت ناصرالدين شاه، از چگونگى به تخت نشستن وى تا 1284، مفصّلتر ذكر شده است. امتياز اين كتاب نسبت به ديگر تاريخهاى دورۀ ناصرى اين است كه در آن جزئيات قتل اميركبير به صراحت و درستى بيان شده است (خورموجى، 1363ش، ص 103ـ105). جلد دوم كتاب، از وقايع 1278 آغاز ميشود و شامل وقايع پراكندهاى است چون تغيير و تبديل حكام و فرمانروايان دنيا (خورموجى، 1363ش، ج 2، ص 277ـ280)، تعيين وليعهد ناصرالدين شاه (همان، ج 2، ص 290ـ292) و نيز وقايع فارس و مختصرى از احوال مؤلف از 1280 تا 1284 (همان، ج 2، ص 304ـ316). حقايقالاخبار در 1284 چاپ سنگى شد، اما بلافاصله به دليل ناخشنودى شاه و دربايان از مطالب آن، جمعآورى گرديد. اين كتاب در 1344ش با تصحيح حسين خديوجم به چاپ رسيد (همان، مقدمه خديوجم، ص ده، بيستودو).
حقايقالمصيبة كتاب ديگر خورموجى در ذكر وقايع كربلاست. در اين كتاب، مؤلف شيوۀ استدلالى دارد و ازاينرو مورد قبول عامه واقع نشد و طرح اين سؤال كه چرا حضرت مسلم سلاماللّه عليه به تنهايى به كوفه رفت، سبب شد تا ميرزااحمد نقيب شيرازى در هجو خورموجى قصيدهاى بسرايد (خورموجى، 1380ب، مقدمه آلداوود، ص40؛ ديوان بيگى، ج 3، ص 1917ـ1918). اين كتاب در تهران چاپ سنگى شد.
تحفةالمعتمديه، از تأليفات ادبى خورموجى است. وى اين كتاب را در 1292 براى يحييخان قزوينى معتمدالملك، برادر ميرزاحسينخان سپهسالار حاكم فارس، نوشت. خورموجى، تحفةالمعتمديه را در يك مقدمه دربارۀ معتمدالملك و چهار باب دربارۀ قصه و امثال عرب، شاعران پارسيزبان و نثرنويسان پارسينويس و آثار آنان نوشته است (خورموجى، 1380ب، مقدمه آلداوود، ص 41).
نزهةالاخبار، در تاريخ و جغرافيا و زندگينامۀ رجال و دانشمندان و شاعران فارس است. اين كتاب منبع مورد استفادۀ فارسنامۀ فسايى و آثارالعجم بوده است و شكل گسترده و تكميل يافته آثار جعفرى است. بخشى از كتاب تكرار حقايقالاخبار است. چون در اين دوره، خورموجى از ديوان و دربار جدا شده بود، با آزادى فكرى بيشترى تأليف كرده است (خورموجى، 1380ب، مقدمه آلداوود، ص 43).
آئينه مظفرى، مؤلف جلد دوم نزهةالاخبار را به اين نام خوانده و آن را در 1296 به نام مظفرالدين* ميرزا تأليف كرده است. اين دو كتاب در يك مجلد تدوين شدهاند، اما موضوع آئينۀ مظفرى متفاوت است و تاريخ و جغرافياى مختصر همۀ كشورهاى جهان از جمله ايران را در برميگيرد و براساس قارهها تقسيم شده است. مؤلف برخى مطالب اين كتاب را از آثار جعفرى اقتباس كرده ولى اطلاعات آن تازهتر است. همچنين از منابع خارجى نيز اقتباس كرده است (خورموجى، 1380ب، مقدمه آلداوود، ص 50ـ51).
منابع : (1) آقابزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف شيعه، چاپ سيداحمد حسينى، مشهد 1405؛ (2) اعتمادالسلطنه، مرآةالبلدان، چاپ عبدالحسين نوايى و ميرهاشم محدث 1368ش؛ (3) ايرج افشار، هجو جعفر خورموجى مؤلف حقايق الاخبار؛ (4) مجله راهنماى كتاب، سال 20، ش 3ـ4، (خرداد و تير 1356)؛ (5) محمدجعفر خورموجى، آثار جعفرى پيرامون تاريخ و جغرافياى فارس، چاپ احمد شعبانى، اصفهان 1380ش؛ (6) همو، حقايقالاخبار ناصرى، چاپ خديوجم، تهران 1363ش؛ (7) همو، نزهة الاخبار، تاريخ و جغرافياى فارس، چاپ سيدعلى آل داود، تهران 1380ش؛ (8) ديوانبيگى شيرازى، حديقةالشعراء، چاپ عبدالحسين نوايى، تهران 1366ش؛ (9) ركنزاده آدميت، دانشمندان و سخنسرايان فارس، تهران 1338ش؛ (10) فضلاللّه زهرايى، حاج ميرزا جعفرخان حقايق نگار خورموجى، مجله نعما، سال 17، ش 95، (آذر 1343)؛ (11) سيدمحمد نصير حسينى، فرصتالدوله، آثارالعجم در تاريخ و جغرافياى مشروع بلاد و اماكن فارس، چاپ على دهباشى، تهران 1362ش؛ (12) حاج ميرزا حسن حسينى فسايى، فارسنامهناصرى، چاپ منصور رستگار فسائى، تهران 1382ش؛ (13) محمدعلى مدرس تبريزى، ريحانة الادب، تهران 1369ش، مصطفوى، اقليم پارس، تهران 1375ش؛ (14) وقايع اتفاقيه: مجموعه گزارشهاى خفيهنويسان انگليس، چاپ علياكبر سعيدى سيرجانى، تهران 1361ش؛ (15) خانبابا مشار، مؤلفين كتب چاپى، تهران 1340ش.