زِلْزال، سوره ، نود ونهمين سورۀ قرآن كريم در ترتيب مصحف. زلزال از سورههاى كوتاه قرآن است كه پس از سورۀ بيّنه و قبل از سورۀ عاديات قرار گرفته است. در منابع، ترتيب نزولِ اين سوره، به اختلاف، نودويكمين تا نودوچهارمين ذكر شده است (مقدمتان فى علوم القرآن، ص 12؛ راميار، ص 682). نام زلزال از نخستين آيۀ اين سوره گرفته شده است (فيروزآبادى، ج 1، ص 535). اين سوره به نام زَلزَلَة يا زُلزِلَت نيز ناميده شده است (رجوع کنید به ابنعاشور، ج 30، ص 489). واژه زلزال در قرآن دو بار به كار رفته، يكى در آيۀ اول همين سوره و ديگرى در آيۀ يازدهم سورۀ احزاب، كه در هر دو مورد به معناى تكان خوردن است. زلزله نيز تنها در نخستين آيۀ سورۀ حج آمده است. سيوطى (الاتقان، ج 1، ص 222) اين سوره را در تقسيمبندى سورههاى قرآن در شمار سورههاى كوتاه از دسته مفصّلات دانسته است.
سورۀ زلزال بنابر شمارش كوفى هشت آيه و بنابر ديگر شمارشها نه آيه دارد (فيروزآبادى، ج 1، ص 535). برخى قرائتشناسان موارد اختلاف قرائت آن را يادآور شدهاند (رجوع کنید به دانى، ص 224؛ ابنجزرى، ج 2، ص 403). به گفتۀ بيشتر مفسران، اين سوره مدنى است؛ اما، گزارشهايى نيز دربارۀ مكى بودن سوره آمده است (براى نمونه رجوع کنید به زمخشرى، ج 4، ص 783؛ طبرسى، ج10، ص 796؛ ابنعاشور، ج 30، ص 489). با اين حال ابنعاشور (همانجا) بر مكى بودن اين سوره اصرار دارد. دروزه (ج 7، ص 149) نيز مكى بودن اين سوره را محتملتر ميداند. سيوطى (ج 1، ص 54) مدنى بودن اين سوره را، بهرغم ساختار شكلى و محتواى مكى آن، به روايتى از ابوسعيد خُدْرى مستند كرده است.
اين سوره داراى مضمونى واحد و دربارۀ زلزله هولناك قيامت است. بدينسان، غرض اصلى اين سوره آگاه ساختن انسانها از عظمت زلزله رستاخيز و هشدار به آنها جهت آمادگى براى چنين روزى است.
آيۀ اول سورۀ زلزال و آيات اول و دوم سورۀ حج، كه هر دو توصيف زلزله قيامت است، ارتباط معنايى كامل دارند. در آيۀ دوم سورۀ زلزال، سخن از بارهاى سنگين زمين است كه اين مضمون با آيات سوم و چهارم سوره انشقاق نيز همسان است. از نظر برخى مفسران، منظور از بيرون آمدن بارهاى سنگين، خروج مردگان از قبرهاست (ابنعطيه، ج 16، ص 348؛ فخررازى، ج 32، ص 55)؛ اما، از نظر برخى ديگر اين مفهوم، عام است و اختصاص به مردگان ندارد و مصاديقِ اَثقال، گنجها و معادن و حتى شهرها و تمدنهاى مدفون است (ابنعطيه، همانجا؛ طبرسى، ج10، ص 798؛ مغنيه، ج 7، ص 598). در آيۀ چهارم اين سوره به سخن گفتن زمين تصريح شده است. اين سخن گفتن، هم به معناى حقيقى و هم به معناى مجازى آمده است (طوسى، ج10، ص 393؛ زمخشرى، ج 4، ص 784؛ ملاصدرا، ج 7، ص 426). كسانى كه به معناى حقيقى آن قائلاند، با استناد به شواهد و قرائن قرآنى (اسراء: 44؛ فصلت: 21)، همانند شهادت اعضا و جوارح انسان، براى زمين، شعور و فهم قائلاند؛ اما، كسانى كه قائل به سخن گفتن مجازى زميناند، بر اين باورند كه در اين آيه، حوادث و حالات زمين در هنگام وقوع زلزله رستاخيز، به سخن گفتن آن تشبيه شده است (طبرسى، ج 10، ص 798ـ799؛ طباطبايى، ج20، ص 342ـ343). ابنمسعود دو آيۀ پايانى اين سوره «فمن يعمل مثقال ذرة خيرآ يره، و من يعمل مثقال ذرة شرآ يره» را جامعترين آيات قرآن بهشمار آورده است (سيوطى، الاتقان، ج 4، ص 148). مضمون اين دو آيه به پاداش و كيفر كوچكترين كردارهاى انسان در قيامت ناظر است و با محتواى آيۀ 47 سورۀ انبياء و آيۀ 16 سورۀ لقمان هماهنگى دارد. نيشابورى (ج 6، ص 546)، در وجه ارتباط اين سوره با سورۀ قبل، گفته است كه سورۀ بيّنه با ذكر كيفر كافران و مشركان و بيان پاداش مؤمنان و صالحان پايان يافته و سورۀ زلزال نيز زمان اين كيفر و پاداش را ذكر كرده است (نيز رجوع کنید به آلوسى، ج30، ص 208). برانگيختن از قبرها نيز كه در سورۀ بعدى، عاديات، آمده به نحوى با سورۀ زلزال مربوط است (سيوطى، تناسقالدرر، ص 176). دربارۀ فضيلت تلاوت سورۀ زلزال رواياتى نيز رسيده است (براى نمونه رجوع کنید به طبرسى، ج10، ص 796؛ نورالثقلين، ج 5، ص 647ـ648).
منابع : (1) مقدمتان فى علومالقرآن، تحقيق و تصحيح آرتور جوى، قاهره، 1392 ؛ (2) راميار، محمود، تاريخ قرآن، اميركبير، تهران 1379 ش؛ (3) فيروزآبادى، محمدبن يعقوب، بصائر ذويالتمييز، عقيق محمدعلى بخار، بيروت، بيتا؛ (4) دانى، عثمانبن بنسعيد، اليتسير فيالقراءات السبع، چاپ اوتوپرنسل، استانبول، 1930؛ (5) ابنجزرى، النشر فيالقراءات العشر، چاپ عليمحمد ضباع، مصر ( 1940)، بيروت؛ (6) طبرسى، فضلبن حسن، مجمعالبيان فى تفسيرالقرآن، تحقيق رسولى محلاتى، بيروت 1408/1988؛ (7) ابنعاشور، محمدالطاهر، التحرير و التنوير، تونس، 1984؛ (8) زمخشرى ؛ (9) ابنعطيه، عبدالحقبن غالب، المحر الوجيز فى تفسيرالكتابالعزيز تحقيق مجلس علمى، 1411 /1911 ؛ (10) رازى، محمدبن عمربن حسين، التفسيرالكبير، درالكتب العلميه، بيروت، 1421؛ (11) مغنيه، محمدجواد، التفسيرالكاشف، بيروت، 1981؛ (12) صدرالمتألين، محمدبن ابراهيم، انتشارات بيدار، قم، 1379 ش؛ (13) طوسى، محمدبن حسن، التبيان فى تفسيرالقرآن، با مقدمۀ شيخ آقابزرگ تهرانى، داراحياء التراثالعربى، بيروت؛ (14) طباطبايى، محمدحسين، الميزان فى تفسيرالقرآن، بيروت 1394ه ؛ (15) سيوطى، جلالالدين عبدالرحمنبن ابيبكر، الاتقان فى علومالقرآن، چاپ ابوالفضل ابراهيم، قم، 1363ش؛ (16) همو، تناسقالدرر فى تناسب السور، چاپ عبداللّه محمد درويش، بيروت، 1408/1987؛ (17) نيشابورى، نظامالدين حسنبن محمد، غرائبالقرآن در غائبالفرقان، تحقيق زكريا عميرات، بيروت، 1416، آلوسى، شهابالدين محمود، روحالمعانى، داراحياءالتراثالعربى، بيروت، بيتا؛ (18) حويزى عبدعليبن جمعه، نورالثقلين، تحقيق هاشم رسولى محلاتى، قم، بيتا.