responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5916

 

خوارزمى، ابوبكرمحمدبن عباس ، اديب، كاتب و شاعر سدۀ چهارم. در بيشتر منابع به ابوبكر خوارزمى معروف است (از جمله رجوع کنید به قاضى جرجانى، ص 377؛
ثعالبى، 1405، ص 546؛
همو، 1403، ج 4، ص 223؛
توحيدى، ص 107) و به طبرى و طبرخَزمى ملقب بود (ثعالبى، 1403، ص 234؛
سراج قارى، ج 1، ص 90؛
تنوخى، ج 6، ص 236؛
سمعانى، ج 4، ص 44ـ45). تاريخ تولد وى را، به اختلاف، سال 323 (سيوطى، ج 1، ص 125)، 316 (وان‌دايك، ص 340؛
سركيس، ج 1، ستون 838) يا اواخر دهۀ اول و اوايل دهۀ دومِ سده چهارم (رجوع کنید به صدقى، ص 107) ذكر كرده‌اند. دربارۀ زادگاه او نيز اختلاف نظر هست (رجوع کنید به ابن‌قيسرانى، ص 96؛
سمعانى، ج 4، ص 45) ولى ثعالبى (همانجا)، كه شاگرد خوارزمى بوده، نوشته كه زادگاه وى خوارزم بوده است.

درباره خاندان خوارزمى نيز اطلاعات اندكى وجود دارد، از جمله اينكه خانواده‌اش ثروتمند بودند (خوارزمى، 1970، ص 229) و دايى او محمدبن جرير طبرى بوده است (حاكم نيشابورى، ص 103؛
سمعانى، ج 2، ص 408؛
ابن‌خلّكان، ج 4، ص 192، 400). برخى اين طبرى را همان طبرى صاحب تفسير و تاريخ (متوفى 310؛
حاكم نيشابورى؛
سمعانى، همانجاها؛
بيهقى، ص 185ـ186) و برخى او را طبرى شيعى، مؤلف كتابهاى المُسْتَرشِد و الايضاح فى الامامة (متوفى سدۀ چهارم)، مي‌دانند (ابن ابي‌الحديد، ج 2، ص 36؛
شوشترى، ج 1، ص 98؛
امين، ج 9، ص 199، 377؛
براى تفصيل در اين زمينه رجوع کنید به خوارزمى، 1376، ص 109ـ121).

خوارزمى در جوانى، از زادگاه خود مهاجرت كرد (ثعالبى، همانجا) و مدتى در بغداد اقامت گزيد و نزد ابوعلى اسماعيل‌بن محمد صفّار و قاضى ابوبكر احمدبن كامل سنجرى دانش آموخت (سمعانى، ج 2، ص 409). پيش از 346 به شام رفت و مدتى در حلب اقامت گزيد (ابن‌خلّكان، ج 4، ص 401) و ملازم دربار سيف‌الدوله حمدانى شد (ثعالبى، همانجا). سپس به بخارا رفت و مصاحب ابوعلى بلعمى وزير (متوفى 383) شد و او را مدح گفت (خوارزمى، همان، ص 313، 350ـ352)، ولى پس از مدتى مناسبات آن دو تيره شد و خوارزمى به نيشابور رفت و در آنجا وزير را هجو كرد (همان، ص 412). وى در نيشابور به امير ابونصراحمدبن على ميكالى پيوست و با بزرگان اين شهر هم‌نشين شد (ثعالبى، همانجا). اما ماندن در نيشابور و بودن با خاندان ميكالى نتوانست آرزوهاى خوارزمى را محقَّق سازد، لذا وى در 353 از نيشابور به سجستان رفت و به مدح والى آنجا، ابوالحسين طاهر، پرداخت و از او صله دريافت كرد (ثعالبى، همان، ج 4، ص 235)، ولى اين حالت ديرى نپاييد و خوارزمى به زندان افتاد و پس از آزاد شدن، راهى طبرستان شد و در 356 به نيشابور بازگشت. وى در اين سفرها نتوانست به آرزوهايش دست يابد، از اين‌رو به آل‌بويه رو كرد و با علي‌بن كامه (متوفى 374)، جلودار لشكر ركن‌الدوله آل‌بويه و والى او در قومس، بناى دوستى گذارد (خوارزمى، 1970، ص 203ـ204). همچنين ابياتى در مدح ابن‌عميد سرود (خوارزمى، 1376، ص 394) و پس از درگذشت ركن‌الدوله، براى او مرثيه گفت (راغب اصفهانى، ج 1، ص 636). پس از درگذشت ابن‌عميد در 366، خوارزمى به صاحب‌بن عَبّاد، وزير دانشمند آل‌بويه، پيوست . دربارۀ نخستين ديدار خوارزمى و صاحب‌بن عبّاد حكايتهايى نقل شده است (رجوع کنید به سمعانى، ج 2، ص 408؛
ابن‌خلّكان، ج 1، ص 416، ج 4، ص 401، براى تفصيل و نقد اين حكايتها رجوع کنید به خوارزمى، 1376، ص 140ـ143). خوارزمى دوبار نيز به ديدار عضدالدوله آل‌بويه در شيراز شتافت و اين ديدارها پيش از 371 بود كه عضدالدوله آنجا را ترك گفت (خوارزمى، همان، ص 145).

ارتباط خوارزمى با آل‌بويه، سامانيان را خوش نيامد، از اين‌رو خوارزمى را تهديد كردند تا به دربار آنان بپيوندد (خوارزمى، 1970، ص 154ـ155) و اين امر باعث ترس خوارزمى شد تا اينكه ابوالحسن مُزَنى به وزارت سامانيان رسيد. او كه از دوستداران خوارزمى بود، نامه‌اى در جلب محبت خوارزمى نوشت و او را به نيشابور دعوت كرد و خوارزمى نيز دعوت او را پذيرفت و به نيشابور رفت (خوارزمى، همان، ص 150ـ151) و مجالس درس خود را در آنجا و همچنين در بخارا و نسا برقرار كرد (سمعانى، ج 2، ص 409). شاگردان بسيارى در حلقۀ درس خوارزمى حاضر مي‌شدند (خوارزمى، 1993، مقدمه اعرجى، ص ف ـ «ص»). اين روزگار خوش تا 382 ادامه يافت. در آن سال، بديع‌الزمان همدانى* وارد نيشابور شد و دشمنان و حسودانِ خوارزمى فرصت مناسبى براى انتقام از خوارزمى به دست آوردند تا بدانجا كه خوارزمى ناراحت شد و زبان به گلايه گشود (رجوع کنید به خوارزمى، 1970، ص 109، 114، 157). در همان سال، ميان خوارزمى و بديع‌الزمان همدانى مناظرۀ ادبى صورت گرفت (براى تفصيل درباره مباحث اين مناظره رجوع کنید به ياقوت حموى، ج 2، ص 173ـ183؛
شَكْعه، ص 271ـ287؛
اَحْدَب طرابلسى، ص 28ـ84). ثعالبى (همان، ج 4، ص 238، 294ـ295) گفته است كه برخى بديع‌الزمان را پيروز ميدان مناظره دانسته‌اند و برخى ديگر خوارزمى را (براى نقل و نقد ديدگاههاى گوناگون درباره اين مناظره رجوع کنید به خوارزمى، 1376، ص 153ـ159). اين مناظره حالت روحى بدى در خوارزمى پديد آورد تا اينكه وى در شوال 383 (ثعالبى، همان، ج 4، ص 239) يا رمضان آن سال (سمعانى، ج 2، ص 409؛
بيهقى، ص 186) درگذشت. دربارۀ تاريخ درگذشت او، ترجيح با گفتۀ ثعالبى است، زيرا وى شاگرد و هم‌نشين خوارزمى بوده است.

شاگردان خوارزمى. يكى از عواملى كه بيانگر مقام بلند ادبى و علمى خوارزمى است، شاگردان وى مي‌باشند كه از جمله آنان‌اند: ابومنصور عبدالملك ثعالبى* نيشابورى، ابوالمظفر هروى محمدبن آدم، ابوالفتح لغوى محمدبن احمد، ابونصر احمدبن على زوزنى، ابونصر احمدبن حسين بيهقى، ابوالفضل احمدبن محمد عروضى، و حسن‌بن احمد طبسى نيشابورى (براى آگاهى از احوال آنان رجوع کنید به ابن‌انبارى، ص 365؛
ياقوت حموى، ج 17، ص 116ـ117؛
ثعالبى، همان، ج 4، ص 515؛
بيهقى، ص 284؛
قفطى، ج 1، ص 277). خوارزمى نامه‌هايى نيز به برخى شاگردان خود نوشته است كه برخى از آن شاگردان، فقيه، نويسنده و شاعر بوده‌اند (براى نمونه رجوع کنید به خوارزمى، 1970، ص 19، 21، 51، 66، 95ـ97، 118).

آثار خوارزمى عبارت‌اند از: 1) كتاب الامثال، كه نام آن در غررالامثال ابوالحسن بيهقى و شفاءالغليل خَفاجى آمده است (خوارزمى، 1993، مقدمه اعرجى، ص «خ»). اين كتاب را محمدحسين اعرجى تصحيح كرده و در 1373ش/1993 در الجزاير به چاپ رسانده است. 2) المكارم و المفاخر، كه برخى برآن‌اند از آثار خوارزمى است و برخى مي‌گويند كه اين كتاب، بخشى از كتاب مفيدالعلوم زكريا قزوينى است، زيرا در اسلوب نگارش با اسلوب خوارزمى متفاوت است (رجوع کنید به صادقى، ج 5، ص 253). اين كتاب را عزّت عطار در 1354 در قاهره به چاپ رسانده است. 3) شرح ديوان‌المتنبى (بديعى، ص 269؛
بلاشر، ص 391). 4) امالى الخوارزمى ميدانى (ج 3، ص 199) بدان اشاره كرده است. 5) المناقب. نام اين اثر در حديقةالافراح شروانى (ص 95) آمده است. 6) رسائل ابي‌بكر الخوارزمى. اين كتاب، با مقدمۀ نسيب و هيبةالخازن، در 1359ش/1970 در بيروت به چاپ رسيده است. 7) ديوان ابي‌بكر الخوارزمى، كه با شرح و توضيحات حامد صدقى در 1376ش تهران به چاپ رسيده است. 8) كتابى كه براى ابوالطيب محمدبن على كاتب بيهقى نوشته است (بيهقى، ص 296) و در منابع نام آن نيامده است. 9) رسائل ابي‌بكر الخوارزمى (بيروت 1970).


منابع :
(1) ابن‌ابي‌الحديد، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1385/1965؛
(2) عبدالرحمان‌بن محمد انبارى، نزهة الالبّاء فى طبقات الادباء، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره (تاريخ مقدمه 1386/ 1967)؛
(3) ابن‌خلكان، وفيات؛
(4) محمدبن طاهر ابن‌قيسرانى، المؤتلف و المختلف، المعروف بالانساب المتّفقة، چاپ كمال يوسف حوت، بيروت 1411/1991؛
(5) ابراهيم احدب طرابلسى، كشف المعانى و البيان عن رسائل بديع‌الزمان، بيروت (بي‌تا.)؛
(6) امين، اعيان‌الشيعة؛
(7) يوسف بديعى، الصبح المنبى عن حيثية المتنبّى، چاپ مصطفى سقا، محمد شتا، عبده زيادة عبده، قاهره ( 1977)؛
(8) بلاشر، ابوالطيب المتنبى دراسة فى التاريخ الادبى، ترجمه ابراهيم كيلانى، دمشق 1405/1985؛
(9) ابوالحسن على بيهقى، تاريخ بيهق، چاپ قارى سيدكليم‌اللّه حسينى، حيدرآباد هند 1968؛
محسن ‌بن على تنوخى، نشوار المحاضرة و اخبار المذاكرة، چاپ عبّود شالجى، بيروت

(10) 1393/1973؛
(11) ابوحيّان توحيدى، اخلاق الوزيرين، چاپ محمدبن تاويت طنجى، دمشق 1385/1965؛
(12) عبدالملك‌ بن محمد ثعالبى، خاص‌الخاص، چاپ صادق نقوى، حيدرآباد دكن 1405/1984؛
(13) همو، يتيمة الدهر فى محاسن اهل العصر، چاپ مفيد محمد قميحه، بيروت 1403/1983؛
(14) علي‌بن عبدالعزيز جرجانى، الوساطة بين المتنبى و خصومه، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم و علي‌محمد بجاوى، قاهره 1370/1951؛
(15) محمدبن عباس خوارزمى، الامثال، چاپ محمدحسين اعرجى، الجزاير، 1993؛
(16) همو، رسائل ابي‌بكر الخوارزمى، چاپ نسيب وهيبه خازنى، بيروت 1970؛
(17) همو، ديوان ابي‌بكر الخوارزمى، مع دراسة لعصره و جهاته و شعره، چاپ حامد صدقى، تهران 1376؛
(18) راغب اصفهانى، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء، چاپ رياض عبدالحميد مراد، بيروت 1427/2006؛
(19) جعفربن احمد سراج قادرى، مصارع الغشّاق، بيروت (بي‌تا.)؛
(20) يوسف اليان سركيس، معجم المطبوعات العربية و المعربّة، مصر 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛
(21) سمعانى، الانساب (چاپ اختصارات)؛
(22) عبدالرحمان سيوطى، بغية الوعاة فى طبقات اللغويين و النحاة، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره 1384/1964؛
(23) احمدبن محمد شروانى، حديقة الافراح لازالة الاتراح، بولاق 1282؛
(24) مصطفى شكعه، بديع‌الزمان الهمذانى، قاهره 1423/2003؛
(25) نوراللّه شوشترى، مجالس المؤمنين، تهران 1354ش؛
(26) مريم صادقى، «ابوبكر خوارزمى»، د. بزرگ اسلامى، ج 5، 1372ش؛
(27) ابوهلال عسكرى، ديوان المعانى، قاهره 1352، چاپ افست بغداد؛
(28) علي‌بن يوسف قفطى، انباه الرواة على انباه النحاة، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره 1369/1950؛
(29) احمدبن محمد ميدانى، مجمع الامثال، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، بيروت 1407/1987؛
(30) ادوارد وان‌دايك، اكتفاء القنوع بماهو مطبوع، مصر 1313/1896؛
(31) ياقوت حموى، معجم‌الادباء، بيروت (بي‌تا.).

/ حامد صدقى /



تاریخ نشر اینترنتی: 22/01/1388

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5916
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست