علي بن حسين ، معروف به علياكبر، كنيهاش ابوالحسن، پسر بزرگ امام حسين عليهالسلام. مادرش ليلى بنت أبيمُرّةبن عروةبن مسعود از قبيلۀ بنيثقيف بود (خليفةبن خياط، ص 179؛ زبيرى، ص 57؛ طبرى، ج 5، ص 446؛ قس ابنقتيبه، ص :213 بنتقرّه)؛ از اينرو معاويه او را سزاوارترين مردم به امر خلافت ميدانست، زيرا در او شجاعت بنيهاشم، سخاوت بنياميه و فخر ثقيف، يكجا گرد آمده بود (ابوالفرج اصفهانى، ص 52).
بيشتر منابع كهن تاريخى (رجوع کنید به ابنسعد، ج 5، ص 211؛ زبيرى، همانجا؛ بلاذرى، ج 2، ص 454، 497؛ دينورى، ص 256؛ طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ همانجاها؛ بخارى، ص30) از او با لقب علياكبر ياد كردهاند و ابنادريس حلّى (ج 1، ص 657) نيز شواهدى در تأييد آن آورده است، اما برخى نيز (رجوع کنید به قاضى نعمان، ج 3، ص 152، 265ـ267؛ مفيد، ج 2، ص 135؛ طوسى، ص 102؛ طبرسى، ج 1، ص470، 478) او را علياصغر و امام سجاد عليهالسلام را علياكبر دانستهاند. در منابع شيعى متأخر نيز لقب علياصغر براى فرزند نوزاد امام حسين عليهالسلام، كه در كربلا شهيد شد، ذكر شده است (رجوع کنید به محمدبن جرير طبرى، ص 181؛ ابنخشاب بغدادى، ص 21؛ ابنشهر آشوب، ج 4، ص 77؛ نيز رجوع کنید به حسينبن على، امام*).
از تاريخ ولادت و سوانح حيات علياكبر اطلاع دقيقى در دست نيست. سن او را هنگام شهادت 18، 23 يا 25 ضبط كردهاند (رجوع کنید به ابناعثم كوفى، ج 5، ص 114؛ خوارزمى، ج 2، ص30؛ بيهقى، ج 1، ص 397؛ ابنشهر آشوب، ج 4، ص 109). از آنجا كه سن امام سجاد عليهالسلام در كربلا 23 سال ذكر شده (زبيرى، ص 59؛ ذهبى، ج 4، ص 386) و علياكبر از امام سجاد بزرگتر بوده است (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ص80)، ظاهرآ علياكبر در 25 سالگى شهيد شده است. به علاوه، ابوالفرج اصفهانى (ص 53) تولد علياكبر را در زمان خلافت عثمان (23ـ35) دانسته و گفته شده از جدش عليبن ابيطالب و عايشه روايت نقل كرده است، كه اين نيز مؤيدى ديگر بر احتمال شهادت علياكبر در 25 سالگى است.
علياكبر از نظر ظاهر و خلق و خوى بسيار شبيه پيامبر بود (ابناعثم، همانجا؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 77؛ خوارزمى، همانجا؛ ابنشهر آشوب، ج 4، ص 109)، بهطورى كه هر وقت اهلبيت مشتاق ديدار پيامبر ميشدند، به او مينگريستند (خوارزمى، همانجا؛ ابنطاووس، ص 67).
بنابر گزارش اكثر منابع تاريخى، علياكبر نخستين كس از طالبيان (نوادگان ابوطالب) بود كه در كربلا به ميدان رفت و شهيد شد (بلاذرى، ج 2، ص 497؛ دينورى، همانجا؛ طبرى، ج 5، ص 446؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 52، 76؛ مفيد، ج 2، ص 106؛ قس ابناعثم كوفى، ج 5، ص 115؛ خوارزمى، ج 2، ص 35 به بعد، كه افراد ديگرى را اولين مبارز ميدان دانستهاند). پيش از رفتن به ميدان، جماعتى از سپاه دشمن، به دليل خويشاوندى علياكبر با يزيد (جدّۀ مادرى علياكبر، ميمونه بنتابيسفيان، عمّۀ يزيد بود، رجوع کنید به خليفةبن خياط، ص 179؛ زبيرى، همانجا) به او امان دادند، ولى علياكبر نپذيرفت و در پاسخ گفت: «قرابت با رسول خدا باارزشتر است» (زبيرى؛ بخارى، همانجاها). آنگاه به قتال پرداخت و پس از آنكه تعدادى از دشمنان را به قتل رساند، با جراحات زياد نزد پدرش بازگشت و آب خواست. امام حسين عليهالسلام خطاب به او گفت: «اندكى پيكار كن، چه بهزودى از دست جدّت رسول خدا سيراب خواهى شد» (ابناعثم كوفى، ج 5، ص 115؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 77؛ خوارزمى، ج 2، ص 35). او به ميدان بازگشت و دلاورانه جنگيد تا اينكه به دست مُرَّة بن مُنْقِذ عبدى زخم برداشت، و چون از اسب فرو افتاد، دشمنان دستهجمعى بر او حمله بردند و بدنش را پارهپاره كردند (دينورى؛ طبرى، همانجاها؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 76؛ مفيد، همانجا). امام حسين عليهالسلام در مصيبت او گفت: «دنيا پس از تو هيچ ارزشى ندارد» (طبرى، ج 5، ص 446؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 76؛ مفيد، ج 2، ص 107). روز بعد، گروهى از قبيلۀ بنياسد، جسد او را در كنار پدرش امام حسين عليهالسلام به خاك سپردند (رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 503؛ مسعودى، ج 3، ص 259؛ مفيد، ج 2، ص 114؛ طبرسى، ج 1، ص470). از علياكبر نسلى باقى نمانده است (ابنسعد؛ بخارى، همانجاها؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 52).
منابع : (1) ابنادريس حلى، كتاب السرائر الحاوى لتحرير الفتاوى، قم 1410؛ (2) ابناعثم كوفى، كتابالفتوح، چاپ عليشيرى، بيروت 1411/1991؛ (3) ابنخشاب بغدادى، تاريخ مواليد الائمة عليهمالسلام و وفياتهم، قم 1406؛ (4) ابنسعد (بيروت)؛ (5) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابيطالب، چاپ سيدهاشم رسولى محلاتى، قم 1326؛ (6) ابنطاووس، مقتلالحسين عليهالسلام المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم 1417؛ (7) ابنقتيبه، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره 1960؛ (8) ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، چاپ كاظم مظفر، نجف 1385/1965؛ (9) ابونصر سهلبن عبداللّه نجارى، سرالسلسلة العلوية، چاپ سيدمحمد صادق بحرالعلوم، نجف 1962/1381؛ (10) بلاذرى، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق 1997؛ (11) ابنفندق بيهقى، لباب الأنساب و الألقاب والأعقاب، چاپ سيدمهدى رجايى، قم 1410؛ (12) خليفهبن خياط، تاريخ خليفةبن خياط، چاپ سهيل زكار، بيروت 1414/1993؛ (13) خوارزمى، مقتلالحسين، چاپ محمد سماوى، قم 1418؛ (14) دينورى، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامره، قاهره 1960؛ (15) ذهبى عميراعلامالبلاد (اختصارات)؛ (16) زبيرى، كتاب نسب قريش، چاپ سوى پرونسال، قاهره 1953؛ (17) طبرسى، إعلامالورى بأعلام الهدى، چاپ موسسة آلالبيت (ع) لاحياءالتراث، قم 1417؛ (18) طبرى، تاريخ (بيروت)؛ (19) محمدبن جرير طبرى، دلائل الامامة، قم 1413؛ (20) طوسى، رجالالطوسى، چاپ جواد قيومى اصفهانى، قم 1415؛ (21) قاضى نعمان، شرح الأخبار فى فضائل الأئمةالاطهار، چاپ سيدمحمد حسينى جلالى، قم (بيتا)؛ (22) مسعودى، مروج (چاپ شارلپلا)؛ (23) مفيد، الارشاد فى معرفة حججاللّه عليالعباد، چاپ مؤسسه آلالبيت (ع) الاحياء التراث، قم (بيتا.).