حجامت ، از روشهاى بسیار كهن خونگیرى در طب پیشگیرى (حفظ الصحّه*) و درمان بیماریها، كه معمولا همراه با فصد* ذكر میشود.
1) در پزشكى. واژه حجامت، از ریشه ح ج م، به معناى
مكیدن است (ازهرى؛ ابنمنظور، ذیل «حجم»).
ترجمه برخیآثار یونانى بهعربیدرباره حجامت، چون الفصد و الحجامة از بقراط*، فیالحجامة از جالینوس* (سزگین، ج 3، ص 44، 116، 128)، نقلقولهاى رازى از پزشكان یونانى (مثلاً رجوع کنید به 1421، ج 1، جزء1، ص 35، 154ـ155)، اشاراتى در آثارى چون داستانهاى بیدپاى (رجوع کنید به كلیلهودمنه، ص 86ـ88)، برخى نقشهاى باقیمانده از مصر باستان (رجوع کنید به >دایرةالمعارف مصر باستان<، ص 455) و مطالبى در تلمود (رجوع کنید به د. جودائیكا، ذیل "Bloodletting")، نشاندهنده قدمت و گستردگى جغرافیایى كاربرد این روش در دنیاى كهن است. حجامت در عربستان پیش از اسلام نیز رواج داشته (د. اسلام، چاپ دوم، تكمله 5ـ6، ذیل "Fassad, Hadjdjam") ولى ظاهرآ، به سبب توصیههاى پیامبر و امامان، پس از اسلام رواج بیشترى یافته است (رجوع کنید به بخش 2). در دوره اسلامى، علاوه بر اشارات فراوان در كتابهاى پزشكى، كتابهاى مستقلى نیز درباره حجامت نگاشته شد، كه برخى از آنها موجودند و برخى در دسترس نیستند. برخى از این آثار مستقل عبارتاند از : فیالحجامة از جبرئیلبن بختیشوع (متوفى 213)، فیالفصد و الحجامة از ابنماسویه (متوفى 243)، كتاب فیالحجامة از علیبن ربَّنطبرى (متوفى 250)، كتابالحجامة از بختیشوعبن جبرئیل (متوفى 256)، و فیالفصد و الحجامة از ابنماسه (متوفى ح 275؛ ابنابیاصیبعه، ج 1، ص 144، 309؛ سزگین، ج 3، ص 235، 243، 257).
حجامت را، برخلاف فصد، شیوهاى براى خارج كردن خون رقیق و خلطهاى نزدیك پوست از مویرگهاى پراكنده در گوشت میدانستند كه كم خطرتر و براى كودكان بالاى دو سال و بزرگسالان زیر شصت سال قابل اعمال بوده و براى درمان طیف گستردهاى از بیماریها (چون سردرد، لرزه در سر، و بیماریهاى چشم و گوش و نیز اندامهاى داخلى مثل رودهها و زهدان و غیره) بهكار میرفتهاست (رجوع کنید به طبرى، ص335؛ رازى، 1408، ص331ـ 332؛ مجوسى، ج 2، ص 463ـ465؛ ابنسینا، ج 1، كتاب 1، ص309ـ310؛ جرجانى، 1345ش، ص244). چهارده جاى بدن را محل حجامت میدانستند (رجوع کنید به ابنسینا، همانجا؛ زهراوى، ص 215). حجامت به سه وسیله انجام میشد: با نیشتر، با آتش، و با شاخ یا آلت حجامت (مجوسى، ج 2، ص 463). از نیشتر براى كودكان استفاده میشد، زیرا نمیشد آنان را فصد كرد؛ از شاخ یا آلت حجامت بر روى اندامهایى چون جگر و سپرز استفاده میشد كه نمیشد آنها را نیشتر زد. آلت حجامت كه با آتش به كاربرده میشد، ساختار مشخصى داشت كه بنابر سن و نوع بیمارى، كوچكتر یا بزرگتر بود. براى هر نوع بیمارى جاهاى بخصوصى را حجامت میكردند، مثلا براى بیماریهاى سر و چشم ناحیه پشتگردن را نیشتر میزدند (مثلاً رجوع کنید به رازى، 1408، همانجا؛ مجوسى، ج2،ص463ـ466؛ابنسینا، همانجا؛ زهراوى، ص215ـ221). گودى سطح پشت «نُقْرَه» پركاربردترین قسمت بود (جرجانى، 1355ش، ص199ـ200). همچنین زمانهاى خاصى را براى حجامت بهتر میدانستند و عموماً پس از میانه ماه (ماهقمرى) را توصیه میكردند، چنان كه جرجانى (1355ش، ص199) تصریح كرده است كه در شانزدهم و هفدهم ماه كه نور ماه نقصان میگیرد باید حجامت كرد و در اینباره گفته جالینوس را، از قول ابنماسویه، نقل كرده است كه پیش از او حارثبن كَلَده* نیز زمان مناسب براى حجامت را هنگام كاسته شدن هلال ماه میدانست (ابنابیاصیبعه، ج 1، ص 110ـ111). آلات حجامت (مَحْجَمه) را ــكه به گفته زهراوى (ص 215) از قرنها پیش از او رواج داشته است ــ از چوب، مس یا شیشـه میساختند (براى تصویر محجمهها رجوع کنید به همان، ص 220ـ221).
از اندامهایى كه قرار دادن آلت حجامت بر آنها امكانپذیر نبود، با زالو خون میگرفتند (همان، ص 222؛ نیز رجوع کنید به زالو/ زالو اندازى*). گاه پس از زالو گذاشتن، براى سودمندى بیشتر، موضع را با وسیله حجامت میمكیدند (ابنسینا، ج 1، كتاب 1، ص 311؛ زهراوى، همانجا).
حَجّامها از لحاظ اجتماعى افرادى فرودست و پست شمرده میشدند و این وجه در ادب و امثال عرب نیز راه یافته است (مثلاً رجوع کنید به بحشل، ص 171؛ برقوقى، ج 4، ص 280؛ میدانى، ج 2، ص 465). خارج از حرفه خود آنها كسى با ایشان ازدواج نمیكرد؛ احتمالاً بدان علت كه خدمات مربوط به بدن را بهطوركلى پست میشمردند (د. اسلام، همانجا). حرفه سلمانیان، دلاكان و حجّامان از لحاظ اجتماعى از یك سنخ بود و چه بسا هر یك از آنان كار دو گروه دیگر را نیز انجام میداد (مثلاً رجوع کنید به خیام، ص 32؛ پولاك، ص 401؛ شهریباف، ج 1، ص 505ـ506؛ نجمى، ص 150ـ151). رسالهاى متعلق به دوره قاجار به فارسى با نام كسوتنامه حجّامان، در احكام حجامت، به صورت پرسش و پاسخ موجود است (رجوع کنید به فتوّتنامهها و رسائل خاكساریه، ص 99ـ101).
در 1334ش به دلیل غیربهداشتى صورت گرفتنِ حجامت، این كار ممنوع شد، ولى به شكل غیرقانونى ادامه یافت. در 1365ش، مؤسسهاى به نام مؤسسه تحقیقات حجامت ایران، تشكیل و در 1369ش ثبت شد. در پى اعتراض وزارت بهداشت و صدور بخشنامه رسمى مبنى بر منع حجامت، موضوع را دیوان عدالت ادارى پیگیرى نمود و نهایتاً شوراى نگهبان قانون اساسى در 1380ش بخشنامه وزارت بهداشت را ابطال كرد. در 1382ش وزارت بهداشت استانداردهایى براى حجامت تعیین نمود. امروزه علاوه بر مؤسسه مذكور، شمارى مراكز خصوصى نیز به حجامت میپردازند (رجوع کنید به خیراندیش، ج 1، ص 53؛ ایران، سال 9، ش 2570، 12 شهریور 1382، ص 4؛ مؤسسه تحقیقات حجامت ایران، 2008).
نیز رجوع کنید به فصد*
منابع : (1) ابنابیاصیبعه، كتاب عیون الانباء فیطبقات الاطباء، چاپ امرؤالقیسبن طحان (آوگوست مولر)، كونیگسبرگ و قاهره 1299/1882، چاپ افست انگلستان 1972؛ (2) ابنسینا؛ (3) ابنمنظور؛ (4) محمدبناحمد ازهرى، تهذیباللغة، ج4، چاپ عبدالكریم عزباوى، قاهره (بیتا.)؛ (5) اسلمبن سهل بحشل، تاریخ واسط، چاپ كوركیس عوّاد، بغداد 1387/1967؛ (6) عبدالرحمان برقوقى، شرح دیوان المتنبىّ، بیروت 1407/1986؛ (7) یاكوب ادوارد پولاك، سفرنامه پولاك، ترجمه كیكاوس جهاندارى، تهران 1361ش؛ (8) اسماعیلبن حسن جرجانى، ذخیره خوارزمشاهى، چاپ عكسى از نسخهاى خطى، چاپ علیاكبر سعیدى سیرجانى، تهران 1355ش؛ (9) همو، كتاب الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة، عكس نسخه مكتوب در سال 789 هجرى محفوظ در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، تهران 1345ش؛ (10) عمربن ابراهیم خیام، نوروزنامه، چاپ على حصورى، تهران 1357ش؛ (11) حسین خیراندیش، حجامت از دیدگاه اسلام، ج 1، قم 1379ش؛ (12) محمدبن زكریا رازى، الحاوى فى الطب، چاپ محمد محمداسماعیل، بیروت 1421/2000؛ (13) همو، المنصورى فیالطب، چاپ حازم بكرى صدیقى، كویت 1408/1987؛ (14) خلفبنعباس زهراوى، جراحى و ابزارهاى آن، ترجمه فارسى بخش سیام از كتاب التصریف لمن عجز عنالتألیف، چاپ احمد آرام و مهدى محقق، تهران 1374ش؛ (15) جعفر شهریباف، طهران قدیم، تهران 1381ش؛ (16) علیبن سهل طبرى، فردوسالحكمة فیالطب، چاپ محمدزبیر صدیقى، برلین 1928؛ (17) فتوّتنامهها و رسائل خاكساریه : سى رساله، چاپ مهران افشارى، تهران : پژوهشگاه علومانسانى و مطالعات فرهنگى، 1382ش؛ (18) كلیله و دمنه، داستانهاى بیدپاى، ترجمه محمدبن عبداللّه بخارى، چاپ پرویز ناتل خانلرى و محمدروشن، تهران 1361ش؛ (19) علیبن عباس مجوسى، كامل الصناعة الطبیة، بولاق 1294؛ مؤسسه تحقیقات حجامت ایران،
احمدبن محمد میدانى، مجمعالامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت 1407/1987؛ ناصر نجمى، دارالخلافه تهران، تهران 1362ش؛
Encyclopaedia Judaica, Jerusalem 1978-1982, s.v. "Bloodletting" (by Joshua O. Leibowitz); EI2, Suppl. fascs. 5-6, Leiden 1982, s.v. "Fassad, Hadjdjam" (by M. A. J. Beg); The Encyclopedia of ancient Egypt, ed. Helen Strudwick, London: Amber Books, 2007; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967- .
/ گروه تاریخ علم /
2) در حدیث. یكى از سنّتهاى پیامبر صلیاللّهعلیهوآله حجامت بوده است و بنابر روایت، آن حضرت براى درمان هر دردى به حجامت روى میآورد. گفتهاند حجامت آن حضرت بر عهده ابوطیبه (غلام مُحیصه انصارى) و ابوهند (غلام فَرْوةبن عمرو بیاضى) بودهاست (رجوع کنید به ابنسعد، ج1، ص 443ـ448، ج2، ص 202؛ ابنحنبل، ج 3، ص100). درباره امامان نیز گزارشهایى از مداومت بر حجامت (رجوع کنید به برقى، ج 2، ص 271، 358؛ كلینى، ج6، ص324، 353) و نیز احادیث بسیارى در سفارش به حجامت و مداومت به آن نقل شده است (رجوع کنید به ابنحنبل، ج 2، ص 342؛ مسلمبن حجاج، ج5، ص39، ج7، ص22؛ كلینى، ج8، ص192؛ مجلسى، ج 59، ص 72). برطبق حدیثى، حجامت درمان هر بیمارى است (رجوع کنید به ابنحنبل، ج 2، ص 423) و فواید بسیار دارد، از جمله تقویت نور چشم، پاكیزه شدن خون و افزایش حافظه (كلینى، ج8، ص160؛ طبرانى، ج11، ص 24، ج 23، ص299). در احادیث دربارهروزهاى مستحب و اوقات مكروه براى حجامت نیز بحث شده است. مثلاً گفتهاند كه حجامت در روزهاى چهارشنبه و جمعه مناسب نیست و در روزهاى پنجشنبه و یكشنبه فضیلت دارد (رجوع کنید به ابنماجه، ج 2، ص 1153ـ1154)؛ اما بنابر روایتى، در صورت خواندن آیةالكرسى، در هر زمان میتوان حجامت كرد (ابنبابویه، 1362ش، ج 2، ص 390؛ حرّعاملى، ج 17، ص 112). نكتههاى دیگرى كه در این باره در روایات آمده، عبارت است از توصیه به حجامت در حال ناشتا (علیالریق؛ ابنماجه، ج 2، ص 1152ـ1153؛ حاكم نیشابورى، ج 4، ص 211، 409؛ قس كلینى، ج 8، ص 273، كه امام صادق از حجامت در حال ناشتا نهى كرده و این كار را پس از خوردنِ چیزى بهتر دانسته است)؛ موضع حجامت (سر، دو رگ دو سوى گردن، بین دو شانه؛ ابنماجه، ج 2، ص 1152؛ حرّعاملى، ج 17، ص 113ـ114)؛ دعاهاى خاص حجامت؛ سفارش به غسل پس از حجامت (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 1، ص 262، ج 17، ص 112) و تأكید بر دفن خون حجامت (هیثمى، ج 5، ص 94).
3) در فقه. درباره حجامت احكام فقهى نیز ذكر شده است. مثلاً در پاسخ به این پرسش كه آیا حجامت موجب بطلان وضو میشود یا خیر، حنفیان حجامت را مطلقاً ناقض وضو دانستهاند، ولى حنبلیان خارج شدن خون زیاد از بدن را، كه در حجامت نیز ممكن است چنین باشد، ناقض وضو شمردهاند (رجوع کنید به شمسالائمه سرخسى، ج 1، ص 83؛ ابنقدامه، ج 1، ص 176).
بنابر اخبار بعضى متون حدیثى، پیامبر در حال روزه حجامت كرد (بخارى، ج 2، ص 237؛ طوسى، ج 4، ص260). همچنین برطبق برخى احادیث، اگر شخص روزهدار از ضعف هراس ندارد، میتواند حجامت كند (رجوع کنید به حرّعاملى، ج10، ص80). بنابر روایتى دیگر، پیامبر درباره مردى كه در ماه مبارك رمضان حجامت كرده بود فرمود: «اَفْطَرَ الحاجِمُ و المحجوم» (ابنماجه، ج 1، ص 537). این حدیثِ مشكل، باعث تفاسیر مختلفى شده، از جمله آنكه ابنعباس بطلان روزه آن دو را به سبب دشنام دادن به پیامبر دانسته نه به سبب حجامت (رجوع کنید به ابنبابویه، 1361ش، ص 319)؛ ابنبابویه (همانجا) افطار را در این حدیث به معناى فطرت گرفته است، به این معنى كه آن دو در سنّت و دین پیامبر (فطرت = دین) وارد شدند؛ بیهقى (ج 4، ص 268) نیز، به نقل از شافعى (ص 144)، این حدیث را منسوخ دانسته است.
حنفیان و حنبلیان و شافعیان حجامت شخص مُحرِم را، اگر با كندن مو ملازمت نداشته باشد، مخلّ احرام نمیدانند، اما امامیه و مالكیان حجامت در حال احرام را اگر به سبب عذر باشد جایز و در غیر این صورت حرام میدانند (رجوع کنید به بحرانى، ج 15، ص 523ـ524؛ الموسوعةالفقهیة، ج 17، ص 16ـ17).
درباره جواز یا حرمت اجرت گرفتن حَجّام نیز دوگونه روایت وجود دارد و، به تبع آن، فقیهان اهل سنّت نیز دو گونه فتوا دادهاند. دلیل مخالفان اجرت دادن به حجّام، علاوه بر آیه 3 سوره مائده (كه برطبق آن خون از محرّمات است)، احادیث منع از اجرت گرفتن (رجوع کنید به ابنحنبل، ج 2، ص 292، 332) و احادیثى است كه در آنها از هرگونه تجارت با خون منع شده است (رجوع کنید به بخارى، ج 3، ص 12، 43). اما موافقان پرداخت اجرت به حجّام بر این باورند كه در سیره پیامبر آمده است كه ایشان به حجّام مزد میداد (ابنحنبل، ج 1، ص 241؛ بخارى، ج 3، ص 54) و دیگر اینكه عمل حجامت، تجارت و مبادله خون به شمار نمیرود (رجوع کنید به الموسوعة الفقهیة، ج 17، ص 18). نزد شیعه، اجرت گرفتن حجّام بدون شرط قبلى جایز، اما با شرط قبلى مكروه است (رجوع کنید به نجفى، ج 22، ص 132ـ134). حجّام، مانند پزشك در درمان بیماران، در برابر آسیبهایى كه به حجامت شونده وارد میآورد، ضامن است (ابنقدامه، ج 5، ص 538)، مگر آنكه قبل از اقدام، از حجامت شونده برائتنامه بگیرد؛ در این صورت، اگر بدون افراط و تفریط خسارتى بر وى وارد گردد، حجّام ضامن نخواهد بود (محقق حلّى، ج 4، ص 1019ـ1020؛ نیز رجوع کنید به ضَمان*).
نویسندگان كتابهاى حسبه نیز درباره ویژگیهاى حجّام و خواص و اوقات مناسب حجامت و لزوم رعایت بهداشت در كار حجامت مطالبى ذكر كردهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابناخوه، ص 247ـ251؛ شیزرى، ص 89ـ 96).
در سالهایاخیر، درباره اهمیت حجامت در احادیث و تطبیق محتواى آنها با یافتههاى جدید پزشكى، كتابهاییتألیف شدهاست، كه برخى از آنها عبارتاند از: الحجامة و الفصد فى الدین و الطب (بیروت 1383ش/2004)، تألیف جوادكاظم البیرمانى؛ حقیقة الحجامة بعیداً عنالاحادیثالضعیفة (دمشق 1384ش/ 2005)، تألیف عبدالمجید الاسود؛ قال اهل السماء لخاتم الانبیاء فى لیلة الاسراء مُرْ اُمَّتك بالحجامة یا محمد (جیزه 1380ش/2001)، تألیف شهاب البدرى یاسین؛ موسوعة طب الحِجامة (عمان 1384ش/ 2005)، تألیف غسان جعفر؛ معجزة القرن العشرین الدواء العجیب الذى...(دمشق 1378ش/1999)، تألیف محمد امین شیخو؛ النظامالصحّى عندالامامالصادق علیهالسلام (بیروت 1385ش/2006)، تألیف ابراهیم كسروان؛ و الحجامة : علمٌ و شفاءٌ(قاهره1385ش/2006)،تألیفمِلْفیبنحسنولیدى شهرى.
منابع : (20) ابناخوه، كتاب معالم القربة فى احكام الحسبة، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسى مطیعى، مصر 1976؛ (21) ابنبابویه، كتابالخصال، چاپ علیاكبر غفارى، قم 1362ش؛ (22) همو، معانى الأخبار، چاپ علیاكبر غفارى، قم 1361ش؛ (23) ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا.)؛ (24) ابنسعد (بیروت)؛ (25) ابنقدامه، المغنى، بیروت:دارالكتابالعربى، (بیتا.)؛ (26) ابنماجه، سننابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، (قاهره 1373/ 1954)، چاپ افست (بیروت، بیتا.)؛ (27) یوسفبن احمد بحرانى، الحدائق الناضرة فى احكام العترة الطاهرة، قم 1363ـ 1367ش؛ (28) محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح البخارى، (چاپ محمد ذهنى افندى)، استانبول 1401/1981؛ (29) احمدبن محمد برقى، المحاسن، چاپ مهدى رجائى، قم 1413؛ (30) احمدبن حسین بیهقى، السننالكبرى، بیروت: دارالفكر، (بیتا.)؛ (31) محمدبن عبداللّه حاكم نیشابورى، المستدرك على الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبى، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا.)؛ (32) حرّعاملى؛ (33) محمدبن ادریس شافعى، اختلافالحدیث، چاپ محمد احمد عبدالعزیز، بیروت 1406/1986؛ (34) محمدبن احمد شمسالائمه سرخسى، كتابالمبسوط، بیروت 1406/ 1986؛ (35) عبدالرحمانبننصر شیزرى، كتاب نهایةالرتبةفیطلب الحسبة، چاپ سید بازعرینى، بیروت 1401/1981؛ (36) سلیمانبن احمد طبرانى، المعجمالكبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت 1404ـ?ـ140؛ (37) محمدبن حسن طوسى، تهذیبالاحكام، چاپ حسن موسوى خرسان، بیروت 1401/1981؛ (38) كلینى؛ (39) مجلسى؛ (40) جعفربن حسن محقق حلّى، شرائعالاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شیرازى، (تهران) 1409؛ (41) مسلمبن حجاج، الجامعالصحیح، بیروت: دارالفكر، (بیتا.)؛ (42) الموسوعةالفقهیة، ج17، كویت: وزارةالاوقاف و الشئون الاسلامیة، 1409/1989؛ (43) محمدحسنبن باقر نجفى، جواهرالكلام فى شرح شرائع الاسلام، ج 22، چاپ على آخوندى، بیروت 1981؛ (44) علیبن ابوبكر هیثمى، مجمعالزوائد و منبع الفوائد، بیروت 1408/1988.