حام ، پسر نوح علیهالسلام. در عهد عتیق هفده بار نام حام ذكر شده است (رجوع کنید به یانگ، ذیل مادّه). وى كوچكترین پسر نوح (سفر پیدایش، 9 :24)، و برادر سام* و یافث بود (سفر پیدایش، 32:5). در عهد عتیق از بیحرمتى او به پدرش سخن رفته است (رجوع کنید به سفر پیدایش، 9 :20ـ27).
معناى حام روشن نیست. ممكن است با حمّو، ربالنوع سامیان، یا با كلمه مصرى كم، به معناى سرزمین مصر، مرتبط باشد (>دانشنامه معیار كتاب مقدّس<، ذیل مادّه). در مزامیر داوود (105: 23، 27، 22:106) نیز سرزمین حام معادل مصر است. این كلمه در زبان عبرى به معناى گرم و سوزان است (سگو، ج 1، ص570) و در زبان عربى از ریشه حَوَمَ است به معناى تشنگى و كسى كه بهدنبال آب میگردد (رجوع کنید به ازهرى، ج 5، ص 278، ذیل «حام»).
در عهد عتیق آمده است كه حام، نوح را دید كه مست و برهنه در خیمه خود غنوده بود. او دو برادر دیگر خود را به تماشا خواند، ولى آنها به شكلى كه برهنگى پدر را نبینند، ردایى بر او انداختند. هنگامى كه نوح از ماجرا باخبر شد، كنعان*، پسر حام، را لعن كرد كه بنده برادرانش باشد (سفر پیدایش، 9: 20ـ27).
در آگاده (رجوع کنید به تلمود*) آمده است كه بر اثر لعن نوح، كنعان، و بنابراین نسل حام، سیاهپوست شد. براساس این روایات، به اسارت برده شدن فرزندان حام (رجوع کنید به كتاب اشعیاء نبى، 4:20) پیامد نفرین نوح بوده است. درباره سیاهپوست شدن فرزندان حام، همچنین گفتهاند كه حام در جریان طوفان، بهرغم منع نوح، در كشتى با همسرش نزدیكى كرد و نوح او را نفرین كرد (د. جودائیكا، ذیل مادّه).
در كتاب مقدّس درباره اینكه چرا نوح كنعان را نفرین كرد نه حام را، مطلبى نیامده است؛ هرچند لعن پسر به سبب گناه پدر در عهد عتیق سابقه دارد و لعن پسر را برابر با لعن پدر دانستهاند (رجوع کنید به كتاب حزقیال نبى، 18: 1ـ24). برخى شارحان بر آناند كه در واقع كنعان به نوح بیحرمتى كرد و كلماتِ «حام، پدر» در عبارتِ «و حام، پدر كنعان، برهنگى پدر خود را دید» (سفر پیدایش، 9 :22) بعدها افزوده شده، بهخصوص به این دلیل كه همواره در كتاب مقدّس نام حام در میان دو نام سام و یافث ذكر شده است (رجوع کنید به سفر پیدایش، 32:5، 10:6، 13:7، 18:9، 1:10؛ كتاب اول تواریخ ایام، 4:1) و بنابراین، «پسر كوچكتر» در عبارت و «نوح... دریافت كه پسر كوچكترش با او چه كرده است» (سفر پیدایش، 24:9) اشاره به كنعان است. در زبان عبرى هم پسر بهمعناى نوه آمده است (>دانشنامه معیار كتاب مقدس<؛ د. جودائیكا، همانجاها). در روایات آگادهاى خطاهاى بزرگترى به حام نسبت داده شده است تا شاید از این راه شدت مجازات و لعن نوح توجیه شود (رجوع کنید به د. جودائیكا، همانجا؛ >دایرةالمعارف یهود<، ذیل مادّه).
براساس همین روایات عهد عتیق، حام را جد یكى از سه ملت بزرگ جهان معرفى كردهاند. حام، افزون بر كنعان، سه پسر دیگر نیز داشت: كوش كه نمرود از نسل او بود، مصرایم و فوط. اینان اجداد اقوام بسیارى هستند و هریك از این اقوام زبان خاص خود را داشته است (رجوع کنید به سفر پیدایش، 6:10ـ20؛ د. جودائیكا، همانجا).
در قرآن نام حام نیامده و فقط اشاره شده است كه فرزند نااهل نوح توصیه پدرش را براى سوار شدن به كشتى نپذیرفت و سرانجام غرق شد (هود: 42ـ46). در تورات از غرق شدن فرزند نوح ذكرى نیامده و همین امر، اقوال مختلف و حتى متناقض مورخان و مفسران را در پى داشته است. برخى مورخان و مفسران، فرزند چهارمى، به نام یام، به نوح نسبت دادهاند و او را، غیر از سه پسر نوح، و همان كسى دانستهاند كه در طوفان غرق شد (رجوع کنید به ابنقتیبه، ص 24؛ دینورى، ص 1؛ مسعودى، ج 1، ص 44). برخى دیگر فرزند غرق شده نوح را همان كنعان (نام دیگر او یام) میدانند و حال آنكه در جاى دیگر، ماجراى تورات را نقل میكنند كه طبق آن، كنعان پسر حام است (رجوع کنید به طبرى، ج 1، ص 191، 202؛ ابوالفتوح رازى، ج10، ص 269، 273؛ ابنكثیر، ج 1، ص 112ـ113، 116؛ نیز رجوع کنید به كنعان*).
به هرحال، داستان حام در تفاسیر و تواریخ اسلامى، حول سیاه پوست شدن فرزندان وى شرح و بسط یافته، كه بیشك برخى نكات آن برگرفته از كتاب مقدّس و داستانهاى شفاهى یهودیان و مسیحیان (اسرائیلیات) است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). برخى از مفسران و مورخان، علت تغییر رنگ پوست فرزندان حام را، با تغییراتى در نحوه باخبر شدن نوح، به همان داستان عهدعتیق (سفر پیدایش، 9: 20ـ27) نسبت دادهاند، البته عموماً بدون اشاره به مستى نوح (رجوع کنید به ابنقتیبه، ص 25ـ26؛ یعقوبى، ج 1، ص 15؛ طبرى، ج 1، ص 202؛ ابنبابویه، ج 1، ص 32؛ نیشابورى، ص 39؛ نورى، ج 17، ص 81ـ82). گاه نیز از جانبدارى یافث به سود حام صحبت شده است كه موجب شد نوح او را نیز نفرین كند تا نسلش مهجور از خلق بمانند (سورآبادى، ج 2، ص 1059) و شاید از اینروست كه بنابر برخى روایات شیعى میراث نبوت از نوح به سام رسید، چرا كه نزد حام و یافث علمى نبود كه از آن سودى برند (كلینى، ج 8، ص 285). برخى منابع به نزدیكى حام با همسرش در كشتى اشاره میكنند، زیرا طوفان نوح در ایام حج واقع شده و كشتى به بیتالحرام رسیده بود و ازاینرو نوح اهل كشتى را از نزدیكى با همسرانشان منع كرده بود و در حق كسى كه از فرمانش سرپیچى كرد، نفرین كرد كه خداوند نطفهاش را تغییر دهد؛ ازاینرو، حام را ابوالسودان (پدر سیاهان) لقب دادهاند (رجوع کنید به ابنهشام، ص 34؛ طبرى، ج 1، ص 188؛ ابوالفتوح رازى، ج10، ص270؛ ابنكثیر، ج 1، ص 116). در نقل طبرى، عاقبت حام به خیر و نیكى ختم میشود، به این شكل كه بعدها نوح بر حام ترحم میكند و دعا میكند كه فرزندانش، كه نفرین كرده بود بنده برادرانش باشند، از
برادران رأفت ببینند (ج 1، ص 204).
نقل است كه حضرت عیسى علیهالسلام، حام را (و به نقل ثعلبى، ص 51، سام را) زنده كرد تا ماجراى طوفان نوح را براى حواریان شرح دهد (طبرى، ج 1، ص 181)، اما ابنكثیر (ج 1، ص 116) چنین چیزى را بسیار بعید دانسته است.
مورخان اسلامى نیز همه انسانها را، پس از طوفان، از نسل سام و حام و یافث، و حام را جد سودانیان، بربرها* و قبطیها* میدانند (براى نمونه رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 43؛ ابنكثیر، ج 1، ص 115). نوح جهان را میان سه پسرش تقسیم كرد و غرب رود نیل به حام رسید (طبرى، ج 1، ص 193) و به قولى حام را به نواحى هندوستان فرستاد (نیشابورى، همانجا). در تعداد فرزندان حام و محل سكونت آنها نیز اختلاف هست. ابنقتیبه (ص 26) از سه پسر به نامهاى كوش، كنعان و فوط نام برده كه در سرزمینهاى مختلفى از جمله در هند و سند سكنا گزیدند و دینورى (ص 2) نوشته وى هفت پسر به نامهاى سند، هند، زنج، قبط، حبش، نوبه و كنعان داشت كه در منطقهاى كه بادهاى جنوب و دَبور (غرب) میوزید مسكن گزیدند. براى فرزندان حام هجده زبان مختلف ذكر شده است (رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 44).
داستان حام در میان مسیحیان سفیدپوست در جنگهاى داخلى امریكاى جنوبى (1278ـ1282/ 1861ـ1865) نقش مهمى ایفا كرد، به این ترتیب كه آنها، با اصرار بر گناهى كه حام مرتكب شده بود، معتقد بودند كه همانطور كه بر اثر گناه اولیه حوا، شوهران از مرجعیتى قانونى نسبت به همسرانشان برخوردارند، سفیدپوستان نیز بر اثر گناه حام، از همین مرجعیت نسبت به سیاهپوستان بهرهمندند. به این شكل، ساكنان جنوبى امریكا با دستآویز قرار دادن ابهامهاى موجود درباره تخطى حام، سخنان نژادپرستانه خود را در قالب شرح و تفسیر انجیلى درآوردند، كه این امر آشكارا در برابر آموزه مسیحىِ برادرى همه انسانها بود (>دائرةالمعارف دین در جنوب<، ذیل "Ham, myth of").
اصطلاح زبانهاى حامى برگرفته از همین نام است (درباره آن رجوع کنید به سامى*، زبانها).
منابع : (1) علاوه بر كتاب مقدّس. عهد عتیق؛ (2) ابنبابویه، علل الشرایع، نجف 1386/ 1966، چاپ افست قم (بیتا.)؛ (3) ابنسعد (بیروت)؛ (4) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره 1960؛ (5) ابنكثیر، البدایة و النهایة، بیروت 1411/1990؛ (6) ابنهشام، كتاب التیجان فى ملوك حمیر، صنعا [? 1979[؛ (7) ابوالفتوح رازى، روضالجنان و روحالجنان فى تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقى و محمدمهدى ناصح، مشهد 1365ـ 1376ش؛ (8) محمدبن احمد ازهرى، تهذیب اللغة، ج 5، چاپ عبداللّه درویش، قاهره (بیتا.)؛ (9) احمدبن محمد ثعلبى، قصص الأنبیاء، المسمى عرائس المجالس، بیروت: المكتبة الثقافیة، (بیتا.)؛ (10) احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (1379/ 1959)، چاپ افست بغداد (بیتا.)؛ (11) داوود سِگِو، قاموس عبرى ـ عربى للغة العبریة المعاصرة، (بیتالمقدّس ? 1985)؛ (12) عتیقبن محمد سورآبادى، تفسیر سورآبادى: تفسیر التفاسیر، چاپ علیاكبر سعیدى سیرجانى، تهران 1381ش؛ (13) طبرى، تاریخ (بیروت)؛ (14) كلینى؛ (15) مسعودى، مروج (بیروت)؛ (16) حسینبن محمدتقى نورى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم 1407ـ1408؛ (17) ابراهیمبن منصور نیشابورى، قصص الانبیاء، چاپ حبیب یغمایى، تهران 1382ش؛ (18) یعقوبى، تاریخ؛
(19) Encyclopaedia Judaica, Jerusalem 1978-1982, s.v. "Ham" (by Max Wurmbrand and Aaron Rothkoff), EI2, s.vv. "Ham" (by G. Vajda), "Ham. Languages" (by M. Cohen); (20) Encyclopedia of religion in the South, ed. Samuel S. Hill, Macon, Ga.: Mercer University Press, 1984, s.v. "Ham, myth of" (by Thomas Virgil Peterson); (21) The International standard Bible encyclopedia, ed. Geoffrey W. Bromiley, Michigan: William B. Eerdmans, 1979-1988, s.v. "Ham" (by G. A. Turner); (22) The Jewish encyclopedia, ed. Isidore Singer, New York: Ktav Publishing House, [1901?], s.v. "Ham. In Rabbinical literature" (by M. Sel); (23) Robert Young, Analytical concordance to the holy Bible, London 1953.