حارثبن خالد مخزومى ، شاعر غزلسراى قرن اول در مكه. از تاریخ ولادت و وفاتش اطلاعى در دست نیست. بنا به نقل فَرّوخ (ج 1، ص 583) احتمالا تا بعد از سال 100 هجرى زنده بوده است. ابنجوزى (ج 7، ص 109) نام او را در حوادث 105 آورده است. جدّ وى، عاص/ عاصیبن هشام، در جنگ بدر در زمره مشركان بود و علیبن ابیطالب علیهالسلام او را به قتل رساند (مصعببن عبداللّه، ص 313؛ ابوالفرج اصفهانى، ج3، ص311، ج 9، ص 227). پدرش، خالدبن عاص، در دوران خلافت عثمان (حك : 23ـ 35) والى مكه بود (ابنعساكر، ج 11، ص415). حارث جذاب بود و در بین قریش قدر و منزلت داشت (ابوالفرج اصفهانى، ج 3، ص 312). از او حدیث نقل كردهاند و او نیز از عایشه روایت كرده است (ابنعساكر، همانجا).
زامباور (ص 27) نامش را به عنوان والى مكه در سال 80 ذكر كرده است؛ اما بنا به نقل مورخان، وى در سالهاى 41 تا 81 بارها والى مكه شد (رجوع کنید به مصعببن عبداللّه، همانجا؛ خلیفةبن خیاط، ص 154؛ ازرقى، ج 2، ص 168ـ169) و در این عزلها و نصبها گاه موردتوجه و گاه مورد بیاعتنایى خلفا قرارگرفته است. گاه با وجود داشتن منصب امكان انجام وظیفه براى او حاصل نشده است و گاه بهسبب بیتدبیریهایش به او اعتراض كردهاند (رجوع کنید به ادامه مقاله).
حارث از حركت حسینبن على علیهالسلام از مكه به كوفه مطّلع بود و ظاهرآ در آن ایام منصبى هم داشت (رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 382). او در زمان قیام عبداللّهبن زبیر (متوفى 73) مدتى خانهنشین بود، اما به همراه حَجّاج، ظاهرآ در منطقه مِنى، مأمور محاصره عبداللّه شد (رجوع کنید به مصعببن عبداللّه، همانجا؛ ابنحزم، ص 146؛ ابنعساكر، ج 11، ص 415ـ416). همچنین در سال 80 در حادثه سیل مكه، والى شهر و مأمور حفاظت از كعبه و آبادانى شهر بود (رجوع کنید به ازرقى، همانجا؛ بلاذرى، ص 71). سرانجام در 81، در زمان خلافت عبدالملكبن مروان (حك : 65ـ86)، بیتدبیرى و عاشقپیشهگیاش، حَجّاج را به اعتراض واداشت، شاعران او را هجو كردند و از منصب خویش عزل شد (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج 3، ص 317ـ318، 328، 333ـ334؛ فرّوخ، همانجا).
حارث بسیار شعر میسرود (مصعببن عبداللّه، همانجا؛ بغدادى، ج 1، ص 454)، از شاعران بزرگ قریش بود و با شاعرانى همچون عمربن ابیربیعه* برابرى میكرد. حتى كُثَیر عَزَّه*، از شاعران بزرگ عرب، اشعار وى را در حد اشعار خود میدانست (ابوالفرج اصفهانى، ج 3، ص 313ـ315، 342؛ مرزبانى، ص 328؛ قس ابوالفرج اصفهانى، ج 3، ص 327).
یكى از موضوعات پر بسامد اشعار حارث، مانند اكثریت شاعران عصر جاهلى، در وصف زنان بوده و بیشتر اشعارش را به آواز میخواندند (رجوع کنید به همان، ج 3، ص 312، 317ـ321، 330ـ332، 340ـ341). او در تغزلاتش از عمربن ابیربیعه پیروى مینمود و به مدح و هجاى اشخاص نمیپرداخت (همان، ج 3، ص 312)، اما فخر و حماسه و عتاب در اشعارش دیده میشود (فرّوخ، ج 1، ص 584).
ابوالفرج اصفهانى (ج 9، ص 227ـ233)، ذیل حارثبن خالد، به شرححال حُمَیده بنت نعمانبن بشیر، یكى از همسران وى، پرداخته است (قس مصعببن عبداللّه، همانجا كه نام وى را عَمْرة آورده است). حمیده از زنان شاعر هجوگوى عرب بود (رجوع کنید به ابنابیطاهر، ص 136ـ142؛ ابوالفرج اصفهانى، ج 9، ص229ـ231؛ ابنحزم، ص364) و مردم از زبان وى میترسیدند (فوّاز، ج 1، ص 298). حارث زمانى كه همراه عبدالملكبن مروان به دمشق رفت، با حمیده ازدواج نمود، اما پس از مدت كوتاهى از وى جدا شد (ابوالفرج اصفهانى، ج 9، ص 227ـ 228؛ فوّاز، همانجا). حمیده حدود سال 85، در شام درگذشت (فوّاز، ج 1، ص 302؛ مصطاوى، ص 84).
منابع : (1) ابن ابیطاهر، بلاغات النساء، بیروت 1987؛ (2) ابنجوزى، المنتظم فى تاریخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ (3) ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، بیروت 1403/1983؛ (4) ابنعساكر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ (5) ابوالفرج اصفهانى؛ (6) محمدبن عبداللّه ازرقى، اخبار مكة و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدى صالح ملحس، بیروت 1403/1983، چاپ افست قم 1369ش؛ (7) عبدالقادربن عمر بغدادى، خزانةالأدب و لب لبابلسان العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ج 1، قاهره 1979؛ (8) بلاذرى (بیروت)؛ (9) خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، روایة بقیبن مخلد، چاپ سهیل زكار، بیروت 1414/ 1993؛ (10) ادوارد فون زامباور، معجمالانساب و الاسرات الحاكمة فیالتاریخ الاسلامى، ترجمه زكى محمدحسن بك و حسن احمد محمود، قاهره 1951؛ (11) طبرى، تاریخ (بیروت)؛ (12) عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربى، ج 1، بیروت 1984؛ (13) زینب فوّاز، الدر المنثور فى طبقات ربات الخُدُور، چاپ محمدامین ضناوى، بیروت 1420/1999؛ (14) محمدبن عمران مرزبانى، المُوَشَّح: مآخذ العلماء على الشعراء فى عِدّة انواع من صناعة الشعر، چاپ على محمد بجاوى، مصر 1965؛ (15) عبدالرحمان مصطاوى، اعلامالنساء، بیروت 1423/2002؛ (16) مصعببن عبداللّه، كتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره 1953.