چهاردانگه(1) ، قسمتى از منطقه تاریخى هزارجریب* و امروزه بخشى در شهرستان سارى در استان مازندران. بخش چهاردانگه در جنوب و جنوبشرقى شهرستان سارى قرار دارد و مشتمل است بر دهستانهاى پشتكوه و گرماب و چهاردانگه، و شهر كیاسر كه مركز بخش میباشد (ایران. وزارت كشور، 1384ش، ص 57).
بخش چهاردانگه كوهستانى است و ارتفاعات البرز شرقى در آن امتداد دارد. كوههاى چهارنو، قلعه شاه دژ، شیت، آتشكوه و هفتخال، با ارتفاع بیش از دو هزار متر در این بخش واقعاند(جعفرى، ج 1، ص 51، 368، 408، 555؛ فرهنگ جغرافیائى آبادیها، ج 28،ص190).
رود تجن*، كه در این بخش جارى است، در روستاى تازهآباد با شاخه مهم جنوبى خود به نام سفیدرود تلاقى میكند و در این محل رودخانه چهاردانگه نیز نامیده میشود (افشین، ج 2، ص 101ـ102). آب و هواى بخش معتدل مایل به سرد و مرطوب است. این بخش داراى جنگل و مرتع نسبتآ وسیعى است (رزمآرا، ج 3، ص 95؛ فرهنگ جغرافیائى آبادیها، همانجا).
اهالى چهاردانگه بیشتر به كشاورزى و دامدارى اشتغال دارند. عمدهترین محصولات كشاورزى بخش، گندم، جو، برنج، ترهبار، سیبزمینى، لوبیا روغنى و ارزن است. از صنایعدستى، قالیبافى، شالبافى، كرباسبافى، جاجیمبافى و نمدمالى در آنجا رواج دارد (فرهنگ جغرافیائى آبادیها، همانجا؛ رزمآرا، ج 3، ص 95ـ96). در 1316ش چهاردانگه، به مركزیت كیاسر، از بخشهاى سارى محسوب گردید (ایران. قانون تقسیمات كشورى آبان 1316، ضمیمه، ص 2). مركز آن، روستاى كیاسر، در 1372ش شهر شد (ایران. وزارت كشور، 1382ش، ص 104). جمعیت بخش چهاردانگه در 1375ش، 628 ،19 تن بوده است كه از آن میان 602، 3 تن شهرنشین و بقیه روستانشین بودهاند (مركز آمار ایران، ص 58). اهالى آن شیعه دوازده امامیاند و به زبان فارسى با گویش مازندرانى سخن میگویند (رزمآرا، ج 3، ص 95؛ فرهنگ جغرافیائى آبادیها، همانجا).
از آثار تاریخى و باستانى آنجاست: مقبره میرعمادالدین هزارجریبى در روستاى ورى/ وریچ؛ مقبره امامزاده یحیى و امامزاده امیرسیدعلى در روستاى لنگر؛ قلاع قدیمى مهمى از قبیل زیندُن، شهرسشن، نستر یا نسترا، زردكوه، انباركوه، دارپشت، برزین، قَلْ گردن، قَلكفا، هوپن، قل میراركلا یا قلعه میرعلى كلا، شورچشمه، مازیار، بندبن و سعیدآباد (محمد نژادكیاسرى، ص 255؛ حجازى كنارى، ص 73، 78؛ اسلامى، 1373ش، ص 44؛ جغرافیاى كامل ایران، ج 2، ص 1147، پانویس 1).
از جمله بزرگان و نامداران چهاردانگه این اشخاص بودهاند : ملاعبداللّه كیاسرى، ملقب به وجیهالدین، عالم به فلسفه و علوم دینى؛ عبداللّه تیلكى، ملقب به ناصرالملّه، استاد در فلسفه و ادبیات؛ سیدمحمد ندیم ارائى، شاعر، متخلص به ندیم؛ علیقلى ملقب به مسعودالملك هزارجریبى، كه كتاب ارشادالمحصلین و داستان میش و بره را نوشته است (اسلامى، 1378ش، ص 132، 150، 190).
پیشینه. رابینو (ص 96) چهاردانگه و دودانگه را ضمن بلوك هزارجریب آورده و نوشته است كه هزارجریب به فخر عمادالدوله، تعلق داشت و او املاك خود را میان سه پسرش، كه یكى از آنها از مادر دیگرى بود، تقسیم نمود، بهگونهاى كه دو برادر تنى وارث چهاردانگ شدند و به نابرادرى دودانگ ارث رسید؛ ازاینرو، بخش وسیع این بلوك را چهاردانگه و بخش كوچك آن را دودانگه نامیدند (همان، ص 96ـ97؛ محمد نژادكیاسرى، ص 253ـ255).
در زمان حكومت كریمخان زند، حسنخان دولّو، از طایفه قاجار، حاكم چهاردانگه شد، ولى بهدست حسینقلى حاكم دامغان بهقتل رسید (اسلامى، 1372ش، ص 303).
در 1196 آقامحمدخان قاجار فرمانروایى چهاردانگه و دودانگه را به برادرش، مرتضى قلیخان، واگذار كرد (همان، ص310ـ311).
در جریان آشوب بابیان در قلعه طبرسى، حاجمصطفى سورتیج و برادرش، آقاعبداللّه، مأمور فرونشاندن این شورش شدند و چون آقاعبداللّه در نبرد كشته شد، ناصرالدینشاه همه املاك خالصه چهاردانگه را به حاج مصطفیخان بخشید. پس از آن، چهاردانگه با مركزیت كیاسر به چهاردانگه سورتیجى مشهور شد (محمدنژاد كیاسرى، ص 253ـ254؛ براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به اعتضادالسلطنه، ص 33ـ59).
منابع : (1) حسین اسلامى، تاریخ دو هزار ساله سارى: دارالملك مازندران، قائمشهر 1372ش؛ (2) همو، جغرافیاى تاریخى سارى، سارى 1373ش؛ (3) همو، دانشوران سارى، سارى 1378ش؛ (4) علیقلیبن فتحعلى اعتضادالسلطنه، فتنه باب، توضیحات و مقالات به قلم عبدالحسین نوائى، تهران 1351ش؛ (5) یداللّه افشین، رودخانههاى ایران، تهران 1373ش؛ (6) ایران. قانون تقسیمات كشورى آبان 1316، قانون تقسیمات كشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب 16 آبان ماه 1316، چاپ اول، تهران (بیتا.)؛ (7) ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسى. دفتر تقسیمات كشورى، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتى به همراه شماره مصوبات آن، تهران 1382ش؛ (8) همو، نشریه عناصر و واحدهاى تقسیمات كشورى (تا پایان آبان 1384)، تهران 1384ش؛ (9) عباس جعفرى، گیتاشناسى ایران، تهران 1368ـ 1379ش؛ (10) جغرافیاى كامل ایران، تهران: سازمان پژوهش و برنامهریزى آموزشى، 1366ش؛ (11) حسن حجازى كنارى، یادگارهاى دینى و تاریخى باستانى مازندران، (بیجا): انجمن خدمات فرهنگى ایرانیان خارج از كشور، 1372ش؛ (12) یاسنت لویى رابینو، مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلى وحید مازندرانى، تهران 1365ش؛ (13) رزمآرا؛ (14) فرهنگ جغرافیائى آبادیهاى كشور جمهورى اسلامى ایران، ج: 28 سارى، تهران: سازمان جغرافیائى نیروهاى مسلح، 1370ش؛ (15) مهدى محمدنژاد كیاسرى، «كیاسر و چند اثر تاریخى آن»، در بازخوانى تاریخ مازندران، بهكوشش اسداللّه عمادى، سارى: فرهنگ خانه مازندران، 1372ش؛ (16) مركز آمار ایران، سرشمارى عمومى نفوس و مسكن :1375 شناسنامه بخشهاى كشور، كل كشور، تهران 1378ش؛ (17) نقشه تقسیمات كشورى جمهورى اسلامى ایران، مقیاس 000، 500 :1:2، تهران: سازمان نقشهبردارى كشور، 1383ش.