چهارپاره ، از قالبهاى جدید شعر فارسى، متشكل از چند بندِ چهار مصراعى كه در معنا پیوسته و در قافیه مختلفاند. حداقل بندها دوتاست و حداكثرى براى آنها تعیین نشده است. قافیه در چهارپاره میتواند حالات متفاوتى داشته باشد. پركاربردترین حالتهاى آن عبارتاند از: هم قافیه بودن مصراعهاى یك و چهار، و دو و سه (ترابى، ص10؛ براى نمونه رجوع کنید به لاهوتى، ص 203ـ204، 581ـ582)؛ یك و سه، و دو و چهار (ترابى، همانجا؛ براى نمونه رجوع کنید به بهار، ج 1، ص 371ـ374؛ لاهوتى، ص 216ـ220)؛ و بیش از همه فقط همقافیه بودن مصراعهاى دو و چهار (مثلا رجوع کنید به فرخزاد، ص 223ـ225؛ نادرپور، 1348ش، ص 81ـ83). چهارپاره را دو بیتیهاى پیوسته یا رباعیات پیوسته و متصل نیز نامیدهاند (رجوع کنید به شفیعى كدكنى، 1359ش، ص 148؛ شمیسا، ص 354؛ ترابى، ص 9).
بیت اول چهارپاره، برخلاف دو بیتى* و رباعى*، غالبآ مُصرَّع نیست. به علاوه، چهارپاره، برخلاف آن دو، در وزنها و بحرهاى گوناگون سروده میشود (رجوع کنید به ترابى، ص 21). مصراعهاى چهارپاره غالبآ زیر هم نوشته میشوند و شاید به همین سبب است كه شفیعى كدكنى (همانجا) چهارپاره را مثنوى عمودى نامیده است. پیام و درونمایه رباعى و دو بیتى در همان دو بیت تكمیل و ایفا میشود، ولى در چهارپاره چندین بند ــ كه از لحاظ معنایى مرتبط و تكمیل كننده هم هستندــ پیام شعر را میرسانند. به نظر شفیعى كدكنى (1376ش، ص 219)، با همه آزادى و مجالى كه چهارپاره در اختیار شاعر میگذارد تا از قافیهاندیشى رها شود، این مجال از فرصتى كه مثنویسرایى براى شاعر فراهم میآورد، بیشتر نیست.
در قدیم چهارپاره به شعرهایى گفته میشد كه هر بیت آن چهار قسمت بود: سه قسمت با یك سجع و قسمتهاى چهارم با یك قافیه (همان، ص 219، پانویس 34). گرچه بعضى شاعران قدیم ــمانند معینالدین عباسه در اوایل قرن نهم (ص 708) و نیز مولانا لسانى شیرازى (متوفى 940) در شهرآشوب خود بهنام مجمعالاصناف (رجوع کنید به گلچین معانى، ص 98ـ159)ــ كوشیدهاند مطالب پیوسته را در قالب رباعیهاى متصل بیاورند (شفیعى كدكنى، 1376ش، ص 218)، اما تلاش آگاهانه براى ابداع قالب شعرىِ جدیدى با مشخصات چهارپاره، در دوره مشروطه، همزمان با آشنایى با ادبیات جدید تركان عثمانى و قفقاز و ادبیات اروپایى، بهویژه فرانسه، آغاز شد. این تلاشها با رواج دوباره مسمط، ترجیعبند، تصنیف و مستزاد و نوآورى شاعرانى چون اشرفالدین حسینى (نسیم شمال)، میرزاده عشقى، ایرج میرزا و عارف قزوینى، در دهههاى نخست سده چهاردهم ادامه یافت (رجوع کنید به زرینكوب، ص 29ـ30) و به ابداع چهارپاره، به مثابه پلى میان شعر كهن و شعر نو نیمایى، انجامید. كمكم شاعران، به ویژه آن دسته كه نمیخواستند قواعد شعر سنّتى را بشكنند، از این قالب استقبال كردند (رجوع کنید به شفیعى كدكنى، 1376ش، ص 219). ظهور چهارپاره مقارن تلاش ایرانیان براى كسب آزادى و قانون بود و بنابراین اولین چهارپارهها مضمونهاى میهنى، سیاسى و اجتماعى داشتند (براى نمونه رجوع کنید به لاهوتى، ص 203ـ204، 491ـ492، 581ـ582).
معلوم نیست چه كسى و در چه زمانى نخستین چهارپاره را ساخته است. احتمالا شعر «وفاى به عهد» ابوالقاسم لاهوتى ــكه در 1288ش/ 1327ق، درباره محاصره تبریز بهفرمان محمدعلى شاه و شكست او، سروده شده، نخستین شعر در قالب چهارپاره است (رجوع کنید به شمس لنگرودى، ج 1، ص 65). برخى نیز شعرِ «به وطن»، سروده جعفر خامنهاى پیش از 1332، را اولین چهارپاره میدانند (رجوع کنید به زرینكوب، ص 42؛ شكیبا، ص 308؛ اسحاق، ص 149ـ150).
همزمان با لاهوتى و جعفر خامنهاى، تقى رفعت (متوفى 1299ش) و شمس كسمایى (متوفى 1340ش) نیز براى تثبیت این قالب كوشیدند، اما با این نوآورى مخالفتهایى هم شد، از جمله ایرج میرزا (ص 122) به طنز نوشت كه «انقلاب ادبى» آنها به پس و پیش كردن قافیهها محدود میشود. كمكم شاعران دیگرى نظیر میرزا حبیب ساهر، مجدالدین میرفخرایى (گلچین گیلانى)، محمدعلى اسلامى ندوشن و محمد زهرى، نیز به سرودن چهارپاره روى آوردند و چهارپاره براى بعضى شاعران یكى از قالبهاى اصلى شعرشان شد. شاید فریدون توللى*، كه بنیانگذار شعر نو تغزلى محسوب میشود، بیش از همه در رواج چهارپاره مؤثر بوده و آن را به اوج رسانده و به پیروى از او چهارپاره قالب اشعار تغزلى شده است (رجوع کنید به زرینكوب، ص 99ـ100). برخى از مهمترین چهارپارهسرایان و سرودههایشان در این قالب عبارتاند از: پرویز ناتل خانلرى با ماه در مرداب (تهران 1343ش)؛ نادر نادرپور با دختر جام (تهران 1333ش) و شعر انگور (تهران 1348ش)؛ نصرت رحمانى با كوچ (تهران 1333ش) و كویر (تهران 1335ش)؛ فریدون مشیرى با نایافته (تهران 1335ش) و گناه و دریا (تهران 1335ش)؛ هوشنگ ابتهاج (سایه) با سراب (تهران 1330ش) و فروغ فرخزاد با اسیر (تهران 1331ش)، دیوار (تهران 1335ش) و عصیان (تهران 1336ش).
در دوره رضاشاه پهلوى (حك : 1304ـ1320ش) و در پى تغییر اوضاع سیاسى و اجتماعى، چهارپاره جنبه تغزلى یافت و عمدتآ قالبى براى بیان عواطف و احساسات شاعر و مضامین عاشقانه شد. در این قالب مضامین دیگرى هم مطرح میشده است، از جمله حس گناهزدگى (فرخزاد، ص24ـ 25، 119ـ 120)، بیپروا سخن گفتن در وصف كامجوییهاى جسمانى (توللى، ص 141ـ 143، 175، 181ـ184؛ نادرپور، 1348ش، ص 69ـ 72، 93ـ97؛ فرخزاد، ص 11ـ13، 80ـ81، 119ـ 120)، مغازله با معشوق و توصیف ویژگیهاى فردى او (فرخزاد، ص 75ـ77، 80ـ81؛ نادرپور، 1348ش، ص 115ـ117)، توصیف مرگ و ترس از آن (توللى، ص 195ـ200؛ نادرپور، 1356ش، ص 39؛ فرخزاد، ص 263ـ266) و شك و عصیان در برابر خدا (فرخزاد، ص 191ـ 216؛ نادرپور، 1348ش، ص 141ـ142).
در انقلاب اسلامى سال 1357ش، چهارپاره محتوایى غنایى داشت. در این زمان شعر نیمایى یا شكسته نیز رواج بسیار یافت و محمل گفتارهاى سیاسى و اجتماعى جدّى شد. چهارپاره در زمان جنگ عراق با ایران (1359ش ـ 1367ش)، براى تبلیغ و توصیف جنگ و دفاع از وطن بهكار میرفت (براى نمونه رجوع کنید به شاهرخى و كیمنش، ص 170ـ171، 243ـ244).
چهارپاره، بهسبب قافیهبندى متنوع و آزاد، قابلیت بسیارى براى ساخت سرودها و ترانههاى كودكان دارد. از سرایندگان شعر كودكان در این قالب، افشین علا (یك سبد بوى بهار، تهران 1374ش) و قیصر امینپور (متوفى 1386ش؛ مثل چشمه مثل رود، تهران 1368ش) را میتوان یاد كرد. قالب چهارپاره، علاوه بر ایران، در كشورهاى فارسیزبانى چون تاجیكستان نیز پویا و مطرح است (شعردوست، ص 229).
منابع : (1) محمد اسحاق، شعر جدید فارسى، ترجمه سیروس شمیسا، تهران 1379ش؛ (2) ایرج میرزا، تحقیق در احوال و آثار و افكار و اشعار ایرجمیرزا و خاندان و نیاگان او، چاپ محمدجعفر محجوب، (تهران) 1356ش؛ (3) محمدتقى بهار، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران 1368ش؛ (4) ضیاءالدین ترابى، چهارپاره و چهارپارهسرایان، تهران 1383ش؛ (5) فریدون توللى، رها، تهران 1343ش؛ (6) حمید زرینكوب، چشمانداز شعر نو فارسى، تهران 1358ش؛ (7) محمود شاهرخى و عباس كیمنش، مجموعه شعر جنگ، تهران 1367ش؛ (8) علیاصغر شعردوست، چشمانداز شعر معاصر تاجیكستان، تهران 1376ش؛ (9) محمدرضا شفیعى كدكنى، ادوار شعر فارسى: از مشروطیت تا سقوط سلطنت، تهران 1359ش؛ (10) همو، موسیقى شعر، تهران 1376ش، پروین شكیبا، شعر فارسى از آغاز تا امروز، تهران 1370ش؛ (11) محمد شمس لنگرودى، تاریخ تحلیلى شعر نو، تهران 1378ش؛ (12) سیروس شمیسا، انواع ادبى، تهران 1370ش؛ (13) فروغ فرخزاد، مجموعه كامل اشعار فروغ، آلمان غربى 1989؛ (14) احمد گلچین معانى، شهرآشوب: در شعر فارسى، بهكوشش پرویز گلچین معانى، تهران 1380ش؛ (15) ابوالقاسم لاهوتى، دیوان، چاپ احمد بشیرى، تهران 1358ش؛ (16) معینالدین عباسه، «رباعیهاى پیوسته»، سخن، دوره 5، ش 9 (مهر 1333)؛ (17) نادر نادرپور، دختر جام: مجموعه پانزده قطعه شعر، تهران 1356ش؛ (18) همو، شعر انگور: مجموعه شعر، تهران 1348ش.