چمنزمینلى ، یوسف، نویسنده آذربایجانى. یوسف وزیروف، به گفته پدرش، در 20 رجب 1301 (16 مه 1884) در شهر شوشى، مركز قرهباغ كوهستانى، به دنیا آمد، لیكن تاریخ تولدش در اسناد رسمى 12 سپتامبر 1887 نوشته شده است. خودش نیز تاریخ اخیر را نادرست میداند (محمدوف، ص 6). چمنزمینلى یكى از نامهاى مستعار او بوده كه به مناسبت علاقهاى كه در نوجوانى به یك خانواده مهاجر از روستاى چمنزمین آذربایجانشرقى داشته، آن را انتخاب كرده و به همین نام معروف شده است (همان، ص 11). وى تحصیلات ابتدایى را در مكتب ملامهدى ــكه ضمن آموزش قرآن، گلستان و اشعار حافظ و تاریخ نادر و جامع عباسى را نیز تدریس میكردــ آغاز نمود و نزد پدرش، كه به فارسى شعر میگفت و از علاقهمندان به فردوسى بود و با آثار نظامى و سعدى و حافظ و فضولى به خوبى آشنایى داشت، به تحصیل ادامه داد (صمد، ص 58) و سپس در مدرسه روس تاتار شوشى به ادامه تحصیل پرداخت (محمدوف، ص 12ـ14). دوره متوسطه را در باكو به انجام رساند و در فاصله سالهاى 1328 تا 1333/ 1910ـ1915 در رشته حقوق در شهر كیف (اكنون پایتخت اوكراین) درس خواند. وى در 1337/ 1919 به باكو رفتو بهخدمت دولت مساوات درآمد (احمدوف، ص299) و بهعنوان سفیر دولت مذكور به استانبول اعزام گردید و بعد از سقوط دولت مساوات در شعبان 1338/ آوریل 1920، به اروپا مهاجرت كرد (>دایرةالمعارف زبان و ادبیات تركى<، ذیل مادّه) و در پاریس اقامت گزید. او پس از مدتى مطالعه و تحقیق در كتابخانه ملى آن شهر، به علت تنگدستى، سه سال در كارخانهاى در شهر كوچكى در نزدیكى پاریس كارگرى كرد و سرانجام، پس از نوشتن مقالهاى در نقد رهبران حزب مساوات، و با موافقت «صدر شوراى كمیسرهاى خلق جمهورى آذربایجان شوروى» با درخواست بازگشتش به وطن، در فروردین 1305/ آوریل 1926 به باكو برگشت (رجوع کنید به محمدوف، ص 79ـ87).
او تیرهترین ایام زندگى خود را دورههایى دانسته كه با سیاست سروكار داشته و گفته كه فطرتآ علاقهمند به موضوعات و فعالیتهاى ادبى است (رجوع کنید به همان، ص 79). وى در باكو ضمن كاركردن در نهادهاى فرهنگى وابسته به دولت، چون مطبوعات و ادارات و آموزشكدهها، به نوشتن در زمینههاى گوناگون ادامه داد، لیكن در 1317ش/ 1938، بهسبب نارضایى شدید از زندگى در آذربایجان، براى تدریس در «مؤسسه آموزشى اورگنج» ولایت خوارزم جمهورى ازبكستان، به اورگنج رفت، اما ظاهرآ در دى 1318/ ژانویه 1940 از آنجا به روستایى در ولایت گوركى، تبعید گردید و در 13 دى 1321/ 3 ژانویه 1943 در همانجا درگذشت (رجوع کنید به همان، ص 95ـ96).
فعالیت ادبى چمنزمینلى گسترده و متنوع بود؛ وى در انواع گوناگون ادبى، از داستان كوتاه و بلند و رمان گرفته تا فرهنگ مردم و تاریخ ادبیات، آثارى پدید آورد. او تجربههاى ادبى خود را با سرودن شعر به زبان روسى در سالهاى 1321ـ1322/ 1903ـ 1904 آغاز كرد (رجوع کنید به آخوندووا، ص 180؛ میرجلال پاشایف و حسینوف، ص 243) و سپس به مطالعه آثار چخوف پرداخت و بهشدت تحت تأثیر وى قرار گرفت (محمدوف، ص 18). وى از همان آغاز انتشار مجله ملانصرالدین با آن آشنا شد و تحت تأثیرش قرار گرفت (رجوع کنید به همان، ص 33). نخستین نوشتهاى هم كه از چمنزمینلى چاپ شد، مطلبى با عنوان «مدیر محترم»، با امضاى میریوسف وزیروف در همان مجله بود (رجوع کنید به همان، ص 18ـ23). مقالات فكاهى ـ انتقادى و داستانهاى كوتاه طنز وى هم ــكه با عنوان عمومى «هدرن ـ پدرن» (چرند ـ پرند) و با امضاى «سرسم» (دیوانه) از 1327/1909 به بعد در مطبوعات قفقاز انتشار مییافت ــ تحتتأثیر شیوه ملانصرالدین نوشته شدهاند (آخوندووا، ص 181؛ میرجلال پاشایف و حسینوف، همانجا؛ هیئت، ج 2، ص 79).
چمنزمینلى نخستین قصه خود را با عنوان «شاه قولونون خیر ایشى» (كار خیر شاهقلى) در 1325/1907 نوشت. وى در دوران نویسندگى خود بیش از هشتاد قصه نوشت كه بعضى از آنها در مجموعه داستانهایش به چاپ رسیدهاند (رجوع کنید به فتوحى، ص 152، 169ـ170؛ احمدوف، ص300). ویژگى جالب توجه در قصههاى او، واقعگرایى عمیق و زنده اوست. نویسنده معمولا حادثهاى را به قلم آورده كه خود شاهد بوده و به مسئلهاى پرداخته كه با آن آشنایى مستقیم داشته است. آثار اولیهاش خالى از اشكال نیست و گاهى اندیشه و موضوعى، شكل و بیان مناسب خود را نیافته است. با این همه، در هر قصه جدید او به مسئله مهمى توجه شده است (>تاریخ ادبیات آذربایجان شوروى<، ج 1، ص 124). زبان قصههاى او ساده و خالى از حشو و زوائد است و گفتگو در داستانهاى او جاندار و روان است. از همینرو، قصههاى وى از نمونههاى برجسته واقعگرایى انتقادى و نثر بدیع قرن بیستم جمهورى آذربایجان بهشمار آمده است (میرجلال پاشایف و حسینوف، ص 245). مناسبات خانوادگى و بهویژه موقعیت و حقوق زنان و سهم آنان در گذران زندگى خانواده و جامعه از مسائل مورد توجه نویسنده بوده است (آخوندووا، ص 182؛ >تاریخ ادبیات آذربایجان شوروى<، ج 1، ص 125؛ محمدوف، ص 127ـ135).
چمنزمینلى گویا در نظر داشته است كه تاریخ آذربایجان در قرن بیستم تا سالهاى 1310ش/ 1930 را با نوشتن پنج رمان بازگو كند. اما وى فقط فرصت نگارش دو رمان >دانشجویان< و >در سال 1917< را پیدا كرد. رمان اول در 1310ش/ 1931 در باكو چاپ شد. رمان دوم هم، در 1314ش/ 1935 انتشار یافت. نویسنده پس از آن روى هر دو رمان كار كرد و با تغییراتى، هر دو را با نام ستودنتلر در 1314ـ 1315ش/ 1935ـ 1936 منتشر ساخت (آخوندووا، ص 184؛ محمدوف، ص 155؛ احمدوف، ص 300). این رمان روایتى بدیع از تاریخ میان دو انقلاب 1905 و 1917 است (محمدوف، ص 155ـ 175).
دو رمان تاریخى قیزلار بولاغى (چشمه دختران) و قان ایچینده (میان خون) نیز از آثار چمنزمینلیاند، كه اولى در 1313ش/ 1934 منتشر گردید (>تاریخ ادبیات آذربایجان شوروى<، ج 1، ص 355) و دومى در 1347ش/1968 امكان چاپ یافت (رجوع کنید به >تاریخ ادبیات آذربایجان شوروى<، ج 1، ص 358ـ 360؛ آخوندوف، ص 99ـ108).
چمنزمینلى در زمینههاى دیگر، از جمله گردآورى فرهنگ مردم و آفریدههاى ادبیات شفاهى، تحقیق ادبى و نوشتن مقالات سیاسى و ترجمه نیز فعالیت داشته است. وى گذشته از ثبت و انتشار داستان «ملكمحمد» (1911)، مقالات بسیارى درباره فرهنگ مردم و ادبیات عامیانه نوشته و به چاپ رسانده است (رجوع کنید به آخوندوف، ص 93ـ94؛ محمدوف، ص 222ـ236). چمنزمینلى در دورهاى كه به عنوان سفیر آذربایجان و ماههاى بعد از آن در استانبول حضور داشت، با استفاده از كتابخانههاى عمومى و خصوصى آن شهر، كتابى با عنوان آذربایجان ادبیاتنه بر نظر (نظرى بر ادبیات آذربایجان) تألیف كرد. وى پس از بحثى درباره منابع تاریخ ادبیات آذربایجان و ادبیات شفاهى و مكتوب، ادبیات مكتوب آذربایجان را از عمادالدین نسیمى*، نخستین شاعر مهم زبان تركى آذرى، آغاز كرده و با مؤلفان آذربایجانىِ پرورشیافته در قلمرو عثمانى و روسیه به پایان رسانده است (براى كتاب مورد بحث رجوع کنید به محمدوف، ص 236ـ 242). چمنزمینلى در پرتو آشنایى با حدود ده زبان شرقى و اروپایى (د. آ.، ج 10، ص 340) و مطالعات دامنهدار خود، مقالات بسیارى درباره نویسندگان كلاسیك آذربایجان و روس و اروپا نوشته و درباره شمارى از آنها و آثارشان اظهارنظر كرده است (رجوع کنید به محمدوف، ص 242ـ256).
آثار چمنزمینلى با عنوان اثرلر در سه جلد در فاصله سالهاى 1345 تا 1356ش/ 1966 تا 1977، مجموعه رمانهایش به نام رومانلار در 1347ش/ 1968، و گزیده آثارش با عنوان سئچیلمیش اثرلر در 1355ش/ 1976 منتشر گردید.
منابع : (1) ولى صمد، فردوسى و شاهنامه در قفقاز، برگردان رحیم مسلمانیان قبادیانى، تهران 1378ش؛ (2) میرعلى فتوحى، آذربایجان دیلینده عرب الفباسى ایله نشر الونان كتاب و ژورناللارین كاتالوقو، باكو 1976؛ (3) جواد هیئت، آذربایجان ادبیات تاریخینه بیرباخیش، تهران 1358ـ1369ش؛
(4) Teymur Ahmadov, Azarbayjan Savet Yazichilari, Baku 1987; (5) Yavuz Akhundov, Azarbayjan savet tarikhi romani, Baku 1979; (6) Maryam Akhundova, "Yusif Vazir Chamanzaminli", in Yusif Vazir Chamanzaminli, Qizlar bulaghi, ed. Maryam Akhundova, Baku 1964; (7) Azarbayjan Savet adabiyyati tarikhi, ed. M. Arif et al., Baku 1967; (8) Azarbayjan Savet Ensiklopediyasi, Baku 1976-1987; (9) Kamran Mammadov, Yusif Vazir Chamanzaminli, Baku 1981; (10) Mir Jalal Pashayev and F. J. Huseynov, XX.asr Azarbayjan adabiyyati, Baku 1969; (11) Turk dili ve edebiyati ansiklopedisi, Istanbul: Dergah Yayinlari, 1976-1998.