responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5547

 

چلّه ، دو موقعیت گاه‌شمارانه در طول یك سال خورشیدى با كاركردهاى فرهنگ عامه، یكى در آغاز تابستان (تیرماه) و دیگرى در آغاز زمستان (دى ماه)، هریك متشكل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و كوچك (بیست روز). واژه چلّه برگرفته از چهل (معین، ذیل واژه) و مخفف چهله (دهخدا، ذیل واژه) و صرفآ نشان‌دهنده گذشت یك دوره زمانى معین (و نه الزامآ چهل روزه) است (رجوع کنید به هاشم‌بن نورالدین، ص 99؛ گنابادى، باب 15؛ دهخدا؛ معین، همانجاها). استفاده از دو چلّه در تقسیم سال، با در نظر گرفتن اجزاى هر چلّه و دیگر اجزاى گاه‌شمارانه پس از آنها، مربوط به نوعى نظام زمان‌سنجى مردمى است كه با هیچ‌یك از انواع گاه‌شماریهاى رایج در ایران، چه در دوران باستان و چه در دوران معاصر، تطبیق نمی‌كند (كراسنوولسكا، ص 49). در این نظامِ گاه‌شمارى، مهم‌ترین نكته قرار گرفتن موقعیتهاى گاه‌شمارانه در موقعیت نجومى خود، براساس حركت خورشید در دائرةالبروج، است و بر این اساس الزامآ نباید سال به بخشهاى دقیق (همانجا) یا حتى كامل تقسیم شود؛ ازاین‌رو، در نظام گاه‌شمارى مبتنى بر چلّه به‌سختى می‌توان گزارش كاملى از پوشش تمامى روزهاى سال به دست آورد (رجوع کنید به ادامه مقاله).

نظام گاه‌شمارى مبتنى بر چلّه و اجزاى آن (شامل اهمن و بهمن، چارچار و مانند آن) مجموعه سه ماهیت اسطوره‌اى، گاه‌شمارانه و فرهنگ عامه است. از دید اسطوره‌اى، چلّه و مهم‌ترین تظاهر آیینى آن در دوران گذشته، یعنى سده یا جشن سده، آیینهایى براى تقدیس خورشید بوده‌اند (بهار، 1373ش، ص 225ـ227؛ همو، 1376ش، ص 353ـ355). از دیدگاه گاه‌شمارى و ستاره‌شناسى، محاسبه زمانِ شدتِ گرما یا سرما مهم‌ترین عامل در تعیین هنگام فرا رسیدن چلّه‌ها بوده است. ازاین منظر، اگرچه در نخستین متون ستاره‌شناسى دوره اسلامى گزارش دقیقى از این مواضع وجود دارد (براى نمونه رجوع کنید به قطان مروزى، ص 177ـ179)، اما با نظر به موقعیت مردمى چلّه و خاستگاه آن نزد عموم، كمتر اثرى از آن در متون نجومى دیده می‌شود. براساس نوشته قطان مروزى (همانجا)، اگرچه موضع حداكثر گرما و سرما در نیمكره شمالى تبیین شده، كه با هنگام چلّه زمستان و چلّه تابستان قابل تطبیق است، اما به هنگام آغاز چلّه‌ها هیچ اشاره‌اى وجود ندارد. در نوشته‌هاى ابوریحان بیرونى (از جمله 1923، ص 225ـ231؛ همو، 2002، ج 1، ص 265ـ266) نیز از اعیاد و مناسبتهاى گاه‌شمارى ایرانیان در ماههاى فصل زمستان گزارش كاملى آمده، اما به چلّه و موقعیت آن اشاره‌اى نشده است. این وضع كمابیش در كلیه آثار ستاره‌شناسى دوره اسلامى تا پیش از صفویه، كه اشاره‌اى به گاه‌شماریهاى ایرانى دارند، تكرار شده است.

در فرهنگ عامه پشت سرگذاشتن چلّه‌ها و از آن میان چلّه زمستان به‌عنوان سخت‌ترین هنگام سال (آغاز آن شب چلّه نامیده می‌شود)، با آداب خاصى همراه است (رجوع کنید به ادامه مقاله). بنابه گزارش كراسنوولسكا (ص50)، وجود دو چلّه در هر سال، احتمالا تحت تأثیر تقسیم سال به دو بخش گرم و سرد به‌وسیله هندوایرانیان و در عصر ودایى هند (حدود 1500 پیش از میلاد) بوده است. از دیگر سو نظر به اهمیت زمستان بین مردم براى مواجهه با سرماى سخت و زنده ماندن، بخش زمستانى این نظام گاه‌شمارى بسیار بیشتر از بخش تابستانى آن در بین مردم محفوظ مانده (همان، ص50ـ51) و چلّه تابستان در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است. چلّه زمستان از اول دى (در تقویم كنونى ایران) آغاز می‌شود و تا دهمین روزِ بهمن‌ماه ادامه دارد. به‌این ایام چلّه بزرگ می‌گویند. از دهم بهمن تا پایان این ماه چلّه كوچك بوده است. اگرچه گزارشهایى از آغاز چلّه بزرگ از دهم دى، و نه اول آن، وجود دارد (رجوع کنید به انجوى شیرازى، ج 1، ص 14). بقیه زمستان نیز ماه اسفند بوده است (هاشم‌بن نورالدین، ص 99). متونى كه درباره چلّه زمستان توضیحاتى داده‌اند (از جمله هاشم‌بن نورالدین؛ گنابادى، همانجاها) درباره چلّه تابستان تنها به ذكر این اكتفا كرده‌اند كه از اول ماه سرطان (تیر) آغاز می‌گردد.

كراسنوولسكا (ص50) به حوزه جغرافیایى وسیعى، از كردستان و آذربایجان در مغرب ایران تا شمال تاجیكستان و افغانستان، اشاره كرده كه در آنها تقسیم سال به دو چلّه رایج است. در این نظام گاه‌شمارى، چلّه زمستان به همراه چند موقعیت دیگر (شامل سده، چارچار، سرما پیرزن و...)، عملا تمامى فصل زمستان را می‌پوشاند، اما به سختى می‌توان چنین پوششى را براى دیگر فصول یا حتى فصل تابستان (به لحاظ قرار داشتن چلّه تابستان در آن) یافت. در این میان، گزارش جنیدى (ص 124ـ125) اگرچه شامل یك دوره كامل از سال براساس گاه‌شمارى در گیلان و دیلم است، فقط ناظر بر بخش‌بندى بسیار كلى سال است و درباره بخشهاى ریزتر آن گزارشى ندارد. چند اشاره كوچك به نام‌گذارى روزهاى سال براساس یك روش شمارش روزها، كه می‌تواند دلیلى بر پوشش طول سال خورشیدى باشد، نیز تنها ناظر به دوره كاملى از فصل زمستان (نه دیگر فصول سال) است. از جمله، نامیدن روز اول دى (شب چلّه فعلى در گاه‌شمارى عرفى و سنّتى ایرانیان) به نود روز كه ابوریحان بیرونى (2002، ج 1، ص 266) و به تَبَع او گَردیزى (ص 239)، به قرینه نود روز مانده به نوروز، آن را ذكر كرده‌اند. گفتنى است كه ریشه‌شناسى سده به عنوان صد روز یا پنجاه روز و پنجاه شب مانده به نوروز ــ كه بسیارى از متقدمان و متأخران، از جمله ابوریحان بیرونى (1923، ص 226) و صفا (ص 108ـ109) ذكر كرده‌اندــ از درجه اعتبار ساقط است (رجوع کنید به بهار، 1373ش، ص 224ـ227؛ همو، 1376ش، همانجا).

با كنار هم نهادن گزارشهاى موجود درباره چلّه زمستان، می‌توان این موقعیت را چنین توضیح داد: چلّه زمستان از اول دى آغاز می‌شود كه شب قبل از آن، شب چلّه، واجد آیینهاى بسیارى در ایران است (رجوع کنید به ادامه مقاله). چلّه بزرگ تا دهم بهمن به طول می‌انجامد كه پایان آن با جشن سده گرامى داشته می‌شود (كراسنوولسكا، ص 53؛ براى گزارشى تفصیلى درباره جشن سده رجوع کنید به كریستن‌سن، ج 2، ص 178ـ179؛ نیز رجوع کنید به سده*، جشن). دوره برخورد چلّه‌هاى بزرگ و كوچك (به‌عبارت دیگر، روزهاى پایانى چلّه بزرگ و روزهاى نخستین چلّه كوچك) چارچار نامیده می‌شود كه احتمالا مخفف چهارچهار (چهار روز پایانى چلّه بزرگ و چهار روز اول چلّه كوچك) است (رجوع کنید به نفیسى؛ دهخدا، ذیل «چاچار»؛ نشاط، ص 436). طول این دوره برخورد نیز متفاوت گزارش شده است، از جمله دو بخش دو یا سه روزه (كراسنوولسكا، ص 51؛ انجوى شیرازى، ج 1، ص 189). دوره متشكل از دو بخشِ سه روزه، شِشِه یا شِشَله نامیده می‌شود (كراسنوولسكا، همانجا). كراسنوولسكا (ص 53) پایان چلّه كوچك (اول اسفند) را روز جشن مادرِ زمین دانسته است. ظاهرآ این جشن همان است كه ابوریحان بیرونى (1923، ص 229) آن را اسفندارمذ ذكر كرده و البته آن را روز پنجم اسفند دانسته است (نیز رجوع کنید به گردیزى، ص 247). پنج روز اختلاف بین برگزارى جشن اسفندارمذ در روزهاى مورد نظر ابوریحان بیرونى و كراسنوولسكا، ناشى از اختلاف پنج روز سال در دو گاه‌شمارى رسمى ایران در دوره ساسانى است (رجوع کنید به عبداللهى، ص 358ـ359، جدول 7؛ نیز رجوع کنید به تقویم*، بخش 4، الف، 4). گفتنى است كه كراسنوولسكا (همانجا) به برگزارى این جشنها در «حوالى» روزهاى اصلى آن اشاره كرده است. این موضوع، تنها جاى ادغام چلّه به عنوان موقعیتى در گاه‌شمارى مردمى و سنّتى با موقعیتى در گاه‌شمارى رسمى در ایران به شمار می‌آید. از پایان چلّه كوچك تا هنگام نوروز در بخشهاى مختلف ایران دوره‌هاى زمانى گوناگونى وجود دارد كه فصل مشترك همه آنها پر كردن روزهاى باقى مانده بین اسفند تا حوالى نوروز است. از جمله این دوره‌هاى زمانى، سرما پیرزن یا چلّه پیرزن در یك دوره هفت روزه است (كراسنوولسكا، ص 52) كه با برد العجوز* در گاه‌شمارى قدیم عرب شباهت بسیارى دارد. اگرچه نمی‌توان یقین داشت كه كدام یك از این موقعیتها از دیگرى تأثیر پذیرفته است (براى گزارشى كلى درباره سرما پیرزن رجوع کنید به شاملو، ذیل «پیره‌زن»). چلّه بزرگ و كوچك، به‌ترتیب، اهمن و بهمن نیز نامیده می‌شوند (انجوى شیرازى، ج 1، ص 37؛ شاملو، ذیل «اهمن و بهمن»). براساس یك داستان، اهمن و بهمن فرزندان سرما پیرزن هستند. اهمن فقط چهل روز و پس از آغاز زمستان زندگى كرد و بهمن فقط بیست روز (رجوع کنید به مكرى، ص 24ـ26). بنابه گزارش مختصرِ رائین (ج 1، ص 509ـ510) درباره تقویم دریانوردان خلیج‌فارس، چلّه‌ها نقش مهمى در زمان‌سنجى آغاز سفرهاى دریایى در این منطقه داشته‌اند.

در گذشته هریك از شبهاى آغاز چلّه بزرگ و كوچك آداب خاص خود را داشته، اما امروزه در ایران تمامى این آداب حول شب آغاز چلّه بزرگ (شب چلّه) متمركز است (براى گزارش كلى در این زمینه رجوع کنید به صفرى دهكردى، ص 66ـ69). این آداب با كمابیش تفاوتى در سراسر ایران انجام می‌شده است (براى گزارشى از این آداب در مناطق گوناگون ایران، از جمله در خراسان رجوع کنید به شكورزاده، ص 226ـ228؛ در گیلان و دیلم رجوع کنید به پاینده، ص180ـ182؛ انجوى شیرازى، ج 1، ص 165ـ167؛ در استان مركزى رجوع کنید به همان، ج 1، ص 37ـ51؛ در مازندران رجوع کنید به همان، ج 1، ص 189ـ198؛ در آذربایجان رجوع کنید به همان، ج 2، ص 57ـ85؛ در همدان رجوع کنید به همان، ج 2، ص 223ـ241).

در ادب فارسى به چلّه دى و بهمن، به عنوان سردترین روزهاى سال، اشاراتى وجود دارد (از جمله رجوع کنید به جامى، ج 2، ص 650، بیت 2436؛ هلالى جغتایى، ص270، بیت 4182؛ نظیرى، ص 337، بیت 10).


منابع :
(1) ابوریحان بیرونى، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ 1923؛
(2) همو، كتاب القانون المسعودى، بیروت 2002؛
(3) ابوالقاسم انجوى شیرازى، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران 1379ش؛
(4) مهرداد بهار، از اسطوره تا تاریخ، گردآورنده و ویراستار : ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران 1376ش؛
(5) همو، جستارى چند در فرهنگ ایران، تهران 1373ش؛
(6) محمود پاینده، آئینها و باورداشتهاى گیل و دیلم، تهران 1355ش؛
(7) عبدالرحمان‌بن احمد جامى، دیوان، چاپ اعلاخان افصح‌زاد، تهران 1378ش؛
(8) فریدون جنیدى، زروان: سنجش زمان در ایران باستان، تهران 1358ش؛
(9) دهخدا؛
(10) اسماعیل رائین، دریانوردى ایرانیان، تهران 1356ش؛
(11) احمد شاملو، كتاب كوچه، حرف الف، دفتر2، تهران 1379ش؛
(12) حرف پ، دفتر2، تهران 1380ش؛
(13) ابراهیم شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران 1363ش؛
(14) ذبیح‌اللّه صفا، گاه‌شمارى و جشن‌هاى ملى ایرانیان، (بی‌تا.): مركز مطالعات و هماهنگى شوراى عالى فرهنگ و هنر، (بی‌تا.)؛
(15) بیژن صفرى دهكردى، «شب یلدا»، فرهنگ بام ایران: چهارمحال و بختیارى، ش 8 (زمستان 1379)؛
(16) رضا عبداللهى، تاریخ تاریخ در ایران، تهران 1366ش؛
(17) حسن‌بن على قطان مروزى، گیهان شناخت، چاپ عكسى از نسخه خطى كتابخانه آیت‌اللّه العظمى مرعشى نجفى، چاپ محمود مرعشى، قم 1379ش؛
(18) عبدالحی‌بن ضحاك گردیزى، زین‌الاخبار، چاپ عبدالحى حبیبى، چاپ افست تهران 1347ش؛
(19) مظفربن محمدقاسم گنابادى، شرح بیست باب ملامظفر (درباره رساله بیست باب در معرفت تقویم اثر عبدالعلی‌بن محمد بیرجندى)، چاپ سنگى (بی‌جا) 1276؛
(20) محمد معین، فرهنگ فارسى، تهران 1375ش؛
(21) محمد مكرى، «اهمن و بهمن فرزندان پیرزن یا داستان چلّه بزرگ و چلّه كوچك زمستان و مادر پیر آنها»، ماه نو، سال 2، ش 2 (1331ش)؛
(22) محمود نشاط، شمار و مقدار در زبان فارسى: شامل نكات دستورى و علمى عدد و برخى كاربردهاى آن، تهران 1368ش؛
(23) محمدحسین نظیرى، دیوان، چاپ محمدرضا طاهرى (حسرت)، تهران 1379ش؛
(24) علی‌اكبر نفیسى، فرهنگ نفیسى، تهران 1355ش؛
(25) هاشم‌بن نورالدین، كتاب خلاصه هاشمى، چاپ سنگى بمبئى 1313؛
(26) بدرالدین هلالى جغتایى، دیوان هلالى جغتائى، با شاه و درویش، و صفات‌العاشقین او، چاپ سعید نفیسى، تهران 1368ش؛


(27) Arthur Emanuel Christensen, Les types du premier homme et du premier roi dans l'histoire legendaire des Iraniens, vol.2, Leiden 1934;
(28) Anna Krasnowolska, Some key figures of Iranian calendar mythology: winter and spring, Krakow 1998.

/ فرید قاسملو /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5547
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست