سمنون بن حمزه ، (يا عبداللّه) ابوالحسن خواص، از عرفاى مكتب بغداد در قرن سوم. او اهل بصره و ساكن بغداد بود (ابونعيم، ج 10، ص 309؛ قشيرى، ص 407). از زندگى و مراحل تعليم و تعلم و سير و سلوك او اطلاعى در دست نيست، اما همينقدر ميدانيم كه سريسقطى، ابواحمد قَلانسى و محمد بن على قصاب از مشايخ و استادان وى بودند. جعفر خلدى، عبداللّه يا عبيداللّه رازى و على بندار صوفى از مصاحبان سمنون بوده و احتمالا برخى از معارف عرفانى را از او آموختهاند (سلمى، ص 195؛ قشيرى، همانجا؛ انصارى، ص 495، 519؛ جامى، ص 115، 232).
مشرب عرفانى سمنون، بر محبت استوار است و در آن، محبت مقدّم بر معرفت و اصل و قاعدۀ سير و سلوك به سوى حق است و از لطيفترين امور و برتر از احوال و مقامات به شمار ميرود (رجوع کنید به سلمى، همانجا؛ انصارى، ص 272؛ عطار، ص 510). به همين دليل وى را سمنون محب و امام محبت خواندهاند. با وجود اين، او خود را سمنون كذّاب ناميده است (ابونعيم، ج 10، ص 309ـ310؛ انصارى، ص 272). همچنين او را به دليل غلبۀ سُكر، مجنون و ديوانه خواندهاند (مستملى بخارى، ج 4، ص 1491، 1631).
بنابر گزارش مناوى (ج 1، ص 633)، سمنون در نيشابور درگذشت. دربارۀ تاريخ وفات او اختلاف نظر وجود دارد؛ قشيرى (همانجا) وفات وى را در 290 و ابنجوزى (ج 13، ص 121؛ مناوى، همانجا) در 298 ذكر كردهاند.
از سمنون اشعار و سخنان پراكندهاى، غالبآ دربارۀ محبت، به جامانده كه در برخى تذكرهها ثبت شده است (رجوع کنید به ابو نصرسراج، ص 58؛ هجويرى، ص 369؛ سلمى، ص 195ـ199؛ قشيرى، همانجا؛ انصارى، ص 272ـ273).
منابع : (1) ابوالفرج عبدالرحمنبن على جوزى، المنتظم فى تاريخ الامم و الملوك، چاپ محمدعبدالقادر و ديگران، بيروت 1412/1992؛ (2) ابونصر سراج، اللمع فى التصوف، چاپ رينولد نيكلسون، ليدن 1914؛ (3) ابونعيم اصفهانى، حليةالاولياء، بيتا؛ (4) خواجه عبداللّه انصارى، طبقاتالصوفية، چاپ محمد سرور مولايى، تهران، 1362؛ (5) عبدالرحمن جامى، نفحات الانس، چاپ محمود عابدى، تهران 1370؛ (6) عبدالرحمان سلمى، طبقات الصوفية، چاپ نورالدين شريبه، حلب 1406/1986؛ (7) محمدبن عطار نيشابورى، تذكرةالاولياء، چاپ محمد استعلامى، 1377؛ (8) عبدالكريمبن هوازن قشيرى، الرسالة القشيرية، چاپ معروف زريو و على عبدالحميد بلطه جى، بيروت 1408/1988؛ (9) ابوابراهيم اسماعيل مستملى بخارى، شرحالتعرف لمذهب التصوف، چاپ محمدروشن، ج 1 و 4، تهران 1363، 1366؛ (10) زينالدين محمد عبدالرووف مناوى، الكواكب الدرية، چاپ محمد اديب، بيروت 1999؛ (11) هجويرى، كشفالمحجوب، چاپ محمود عابدى، تهران 1384.