چاپ و چاپخانه (3) ، چاپ و چاپخانه در هند دوره اسلامی. چاپ با حروف چوبی حكاكی شده از شرق دور به نواحی جنوبی آسیا و قسمتهای پایینتر از كوههای هیمالایا راه نیافت. صنعت چاپ زمانی به شبهقاره رسید كه فنّاوری حروف چاپی متحرك را یسوعیهای پرتغالی با تأسیس نخستین چاپخانه در 963/1556 در كالج سن پاول در گوآ به این ناحیه وارد كردند [(رجوع کنید به ندوی، ص 146)(. نسخهای از كتاب مقدس چند زبانه سلطنتی، چاپ پِلانتین در آنتورپ (كه یكی از بهترین تولیدات چاپخانههای اروپایی در قرن دهم/ شانزدهم بود) در 988/1580 به اكبر، پادشاه مغول هند، تقدیم شد اما دربار مغول، كه خود مجموعهای غنی از خطاطان و هنرمندان در اختیار داشت، از فنّاوری چاپ استقبال نكرد. از 978 تا 1081/ 1570ـ1670، چاپ كتاب به زبانهای محلی در هند، كه پرتغالیان به منظور تسهیل در تغییر دین انجام میدادند، محدود به زبانهای تامیلی، كُنْكُنی و سریانی بود. هیئتهای تبشیری آلمانی و هلندی در قرن دوازدهم/ هجدهم نیز به زبانهای تامیلی و سینهالی كتاب چاپ میكردند. تا اوایل قرن سیزدهم / نوزدهم، متون مسیحی چاپ شده به زبانهای عربی، فارسی یا اردو از اروپا وارد میگردید، چنانكه عهد جدید اردوی بنیامین شولتسه در 1171/ 1758 میلادی در هال چاپ شده بود. نخستین نمونه چاپ عربی در هند، گراورهای كوچكی بود از قطعاتی از عهد جدید كه در صفحه عنوان ردیهای بر اسلام به زبان تامیلی و با نام <گفتگو میان مسلمان و مسیحی> داشت و در 1139/ 1727 در مطبعه تبشیری ترانكبار به چاپ رسید. ولی در واقع چاپ عربی، فارسی و اردو در هندوستان، از 1194 تا 1205 به بعد در كلكته، و تحتنظر كمپانی هند شرقی آغاز شد. در میان این سه زبان، فارسی برای منافع كمپانی اولویت داشت و زبان رایج نهادهای حقوقی و نظام زمینداریای بود كه از بنگالِ تحت سلطه مغولان به ارث رسیده بود. وُرن هستینگز ، فرماندارِ كل، یكی از كارمندان كمپانی بهنام چارلز ویلكینز را در حدود 1190/ اواخر دهه 1770، به سبب استعدادی كه در زبانهای شرقی داشت، مأمور تهیه حروف چاپی بنگالی و نستعلیق كرد. ویلكینز، < فرهنگ لغت مختصر انگلیسی و فارسی > نوشته فرانسیس گلادوین را در 1194/ 1780 در مالده (شمال بنگال) بهچاپ رساند. او یك سال بعد سرمباشر چاپخانه كمپانی فخیمه در كلكته شد كه كار چاپ انبوهی از ترجمههای فارسی آییننامهها، اطلاعیهها و برگه (فرم)های اداری مورد نیاز در بنگال را برعهده داشت. نخستین كار از این دست، گزیدهای از آییننامههای دیوانِ عدالت، ترجمه ویلیم چَمبرز در 1195/1781 بود. از 1207 تا 1253، كه زبان فارسی دیگر زبان حقوقی هند به حساب نمیآمد، ترجمههای فارسی آییننامههای كمپانی در مجلدات سالانه تجدید چاپ میشدند. از 1217 به بعد،ترجمههای فارسی آییننامههای مربوط به شركتهای محلی نیز در مَدرَس به چاپ میرسیدند. آثار تاریخی فارسی كه در زمینه نظام حكومتی مغولان منبعی ارزشمند به شمار میرفتند، در كلكته چاپ میشدند، از جمله تزوكات تیموری *چاپ ویلیام دیوی (1199)، منتخبات عالمگیرنامه محمد ساقی به كوشش هنری ونسیتارت (1199) و رساله امیرحیدر بلگرامی در باب عایدات ارضی و اجارهداری زمین با ترجمه گلادوین (1211). مجموعهای از حروف سیاقت (نخستین نمونه از این حروف) اختصاصاً برای چاپ كتاب < شیوهنامه مختصر دفاتر مداخلِ بنگال > اثر گلادوین (چاپ 1204 و 1211) حروفریزی شد. برخی آثار زبانشناختی نیز برای تسلط كاركنان كمپانی بر زبان فارسی به چاپ رسید كه در این زمینه نیز گلادوین پیشقدم بود و كتابهای < فرهنگ انگلیسی و فارسی > (1205 و 1215)،< مُنشی ایرانی> (1210، 1214، 1800 میلادی) و < راهنمای زبان فارسی > (1800 میلادی) ) را تألیف و منتشر كرد (. خاورشناسان انگلیسی، كه هسته اصلی «جامعه آسیایی بنگال» (تأسیس 1198) را تشكیل میدادند، زبان فارسی را به عنوان زبان ادبی كلاسیك مسلمانان هند میآموختند. نخستین اثر ادبی فارسی كه در هند به چاپ رسید، انشای هَركَرَن به تصحیحِ فرانسیس بالفور در 1195/ 1781 بود. آثار مهم دیگری نیز پس از این كتاب به چاپ رسیدند، از جمله پندنامه سعدی چاپ گلادوین (1202)، كلیات سعدی به كوشش ج. ه . هرینگتون (1205ـ1210)، لیلی و مجنونِ هاتفی چاپ سِرویلیام جونز (1202)، دیوان حافظ (1205) و طوطینامه نخشبی با ترجمه گلادوین (1206). چاپ عربی گستردگی بسیار كمتری داشت ولی یكی از آثار چاپی عربی قبل از 1215، السّراجیه سجاوندی بود كه به عنوان بخشی از خلاصه قوانین هندویی و اسلامی در 1206 به چاپ رسید. كشف اللغاتی از قرآن در 1226/1811 در كلكته چاپ شد ولی متن عربی آن (همراه با ترجمه اردوی عبدالقادر) تا 1245/ 1829 طبع نگردید. مشهورترین ترجمهای كه از قرآن در شبهقاره به چاپ رسید، ترجمه فارسی شاهولیاللّه (دهلی 1283 و بعد از آن) بود. جان ب. گیلكریست ، محقق برجسته زبان اردو در كلكته در قرن سیزدهم/ نوزدهم، كتابهای < فرهنگ لغات انگلیسی و هندوستانی > (1201ـ1204)، < دستور زبان هندوستانی > (1211) و < پژوهشگر زبانهای شرقی > (1213) را به چاپ رساند. در 1203، < جُنگ جدید آسیایی > به چاپ رسید كه نخستین متن ادبی چاپی اردو، یعنی ریخته) نوعی شعر در ادبیات اردو؛ رجوع کنید به ریخته* ( ولی دكنی ) شاعر اردو زبان (متوفی 1119) ] نیز در آن آمده بود. در همان سال، و. ه . برد كلام و موسیقی شماری از ترانههای اردو را در < جُنگ شرقی > به چاپ رساند. از 1207 به بعد، این ضرورت پدید آمد كه آییننامههای كمپانی در بنگال علاوه بر فارسی به زبان اردو نیز ترجمه و طبع گردد. پزشكی به نام هنری هریس < فرهنگ لغت انگلیسی هندوستانی > را در 1204 در مَدرَس منتشر كرد، ولی دستورزبان او هرگز به چاپ نرسید.
با تأسیس كالج فورت ویلیام در 1215/1800 در كلكته، انگیزه بیشتری برای چاپ متون عربی، فارسی و بهویژه اردو ایجاد شد، چرا كه برای آموزش این زبانها به كاركنان كمپانی، چاپ این متون ضروری بود. گلادوین حروف چاپی نستعلیق را به كالج هدیه كرد و گیلكریست از آنها برای تجهیز چاپخانه هندوستانی استفاده كرد كه بسیاری از آثار مشهور اردو در آن به طبع رسید، از جمله روایت میر اَمّان از «چهار درویش» با عنوان باغ و بهار (1217)، ترجمه میرشیرعلی افسوس از گلستان سعدی با عنوان باغ اردو (1217)، نثر بینظیر میرحسن (1218) و توتاكَهانی حیدربخش حیدری بر اساس طوطینامه (1219). بزرگترین كتابی كه این چاپخانه منتشر كرد، كلیات میرتقی در 1085 صفحه بود (1226). غیر از حدود چهل كتاب اردو تا 1235/ 1820، چاپخانههای مختلف كلكته حدود بیست كتاب عربی و بیست كتاب فارسی، برای استفاده كالج فورت ویلیام به چاپ رساندند، از جمله < نحو عربی > جانبیلی (1216)، شمساللغات چاپ جوزف بَرِتو (1221)، مشكاه المصابیح ولیالدین (1224)، < دستور زبان عربی > مَتیو لامزدن (1228)، دیوان متنبّی (1229)، انوار سهیلی (1220)، < دستور زبان فارسی > لامزدن (1225)، سِكندرنامه نظامی (1227)، و سفرنامه میرزا ابوطالب خان به اروپا با عنوان مسیر طالبی (1227). كالجی مشابه در مَدرَس، به نام كالج فورت سن جورج، موجبات چاپ برخی متون را فراهم ساخت كه از آن میان میتوان به چاپ انوار سهیلی در چاپخانه این كالج در 1241 اشاره كرد.
منشیان كالج فورت ویلیام و پدر هنری مارتین به یك اندازه در چاپ نخستین كتابهای تبشیری به زبانهای اسلامی در هند نقش داشتهاند. ترجمه میرزا محمد فطرت از انجیل متی به فارسی و اناجیل به اردو (ویراسته ویلیام هانتر) هر دو در 1220 در كلكته به چاپ رسیدند. ترجمه فارسی انجیل متی در 1224 به كوشش ناتانیل سبت زیر نظر مارتین در سِرامپور،عهد جدید در 1231 در كلكته و بخشهایی از عهد قدیم بین 1243 تا 1254، به وسیله انجمن مُعین كتاب مقدس كلكته طبع گردید. ترجمه عربی سَبَت از عهد جدید در 1231 در كلكته و ترجمه مارتین از عهد جدید به اردو (كه مبنای كلیه چاپهای بعدی گردید) در 1230 در سرامپور چاپ شد. انجیل متی به زبان سندی نیز در 1240 در همین شهر منتشر گردید. این مجموعه بزرگ از نوشتههای انجیلی را عمدتاً انجمنهای متعدد مسیحی، در اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم به اردو، فارسی، پنجابی، سندی و جز آنها طبع كردند. این انجمنها در زمینه كتاب و نشر در كلكته، بنارس، آگره، هند شمالی، پنجاب، مدرس (به دكنی)، بمبئی و جاهای دیگر تشكیل شده بودند. كمپانی هند شرقی در اواسط دهه 1230/ اوایل دهه 1820 چاپ سنگی را به هند وارد كرد و این شیوه به سرعت جانشین روش سابق (چاپ باسمهای) گردید. چاپخانههایی كه در سراسر هند شمالی دایر شده بودند و به چاپ كتابهای اسلامی میپرداختند، از جمله در پتنه، 1244؛ كانپور، 1246؛ دهلی و میروت، 1250؛ آگره، 1251؛ لودیانه، 1252؛ میرزاپور و اللّهآباد، 1255 / 1839؛ بنارس، 1260/1844 و جاهای دیگر، كار با روش چاپ سنگی را آغاز كردند. رسایل پزشكی پیتر بِرِتون نخستین آثار اردو بودند كه چاپ سنگی شدند و اولین رساله آن بیان زَهَرونكا در باره سمشناسی بود (كلكته 1242)؛ گلستان و بوستان سعدی نیز از اولین آثار فارسی بودند كه در این دوره چاپ سنگی شدند (كلكته، 1243، 1244). توسعه و ترقی لكهنو، به عنوان مركز اصلی فعالیتهای چاپی اردو و فارسی، حاكی از گذار به مرحله چاپ سنگی است. نواب غازیالدین حیدر در 1232، چاپخانه سلطنتی را تأسیس كرد كه مشهورترین محصول آن فرهنگ فارسی حروفچینی شده هفت قُلزُم (1235ـ1237) بود. ناصرالدین حیدر، جانشین او، چاپخانه چاپ سنگی ادوارد آرچِر را در 1246/ 1830 از حوالی كانپور به لكهنو آورد و چاپِ قاموس عربی تاجاللُّغات (جلدهای چهار تا هشت) را، كه ابتدا به شیوه حروفچینی آغاز شده بود، با روش چاپ سنگی تكمیل كرد. در زمان حكومت واجدعلیشاه همه چاپخانههای چاپ سنگی لكهنو را بهسبب ناخرسندی نوّاب از كتابی در تاریخِ خاندانش كه كمالالدین حیدر آن را چاپ سنگی كرده بود، تعطیل كردند. برخی از چاپخانهها به كانپور انتقال یافتند و برخی دیگر مخفیانه به كار خود ادامه دادند، از اینرو اغلب كتابهای چاپ شده در این دوره، فاقد اطلاعات دقیق در باره طبعكننده و دیگر عوامل دخیل در تهیه و نشر است، به طوری كه در اولین آثاری كه در لكهنو و كانپور چاپ شدند مشخصات ناشر درج نشد. مهمترین چاپخانه لكهنو، مطبعه منشی نول كشور ، در 1274، تأسیس گردید. او تا زمان مرگش در 1313، حدود پانصد عنوان كتاب به چاپ رساند كه بیشتر متون دینی، تاریخی یا شعر و بهویژه ترجمههای اردو از متون عربی، فارسی و سنسكریت بودند. مخارج تهیه این آثار از طریق چاپ روزنامه و انجام خدمات چاپی برای دولت تأمین میگردید. در دورانی كه لرد مینتو (متوفی 1228/1813) نیابت سلطنت را به عهده داشت، سِكندرجاه، نِظام حیدرآباد (دكن)، دستگاه چاپی بهعنوان تحفه فنّاوری غرب دریافت كرد، ولی ظاهراً مورد استفاده قرار نگرفت.
بمبئی تا زمان ورود چاپ سنگی، در چاپ متون فارسی اهمیتی نداشت، با این حال باید از دساتیری كه در 1233 با حروف نسخ [در این شهر( چاپ شد یاد كرد. در میان نخستین آثاری كه در بمبئی چاپ سنگی شدند انوار سهیلی و دیوان حافظ (هر دو در 1244) درخور ذكرند. بمبئی و كراچی مركز چاپ نخستین آثار به زبان سِندی بودند. یكی از قدیمترین كتابهای چاپ سنگی شده به این زبان، كتاب راهنمای نقاشی سداسوك لالا به نام سیتراجیپار (كراچی 1268) است. كراچی نخستین شهری بود كه در قلمرو امروزی پاكستان، در آغاز دهه 1260 به صنعت چاپ دست یافت. چاپخانه تبشیری پرسبیتریهای امریكایی لودیانه، از این دهه بهطور گستردهای به چاپ متون پنجابی و نیز فارسی و اردو پرداخت، ولی لاهور و سیالكوت مراكز اصلی چاپ كتابهای اسلامی به زبان پنجابی بودند كه از 1276 تا 1287 قصهها و دیگر آثار ادبیات عامیانه را به چاپ میرساندند. نخستین چاپخانه در منطقه امروزی بنگلادش، در سالهای 1266 تا 1277، در شهر داكا دایر گردید، ولی این صنعت در سالهای 1287 تا 1298، در شرق بنگال، یعنی در شهرهای سیلهت، راج شاهی، باریسال، یسور و جز آنها، رواج یافت. با اینحال، كلكته همچنان مركزی مهم برای چاپ آثار اسلامی به زبان بنگالی باقی ماند. در همین سالها در دهلی، پیشاور و لاهور شماری از آثار به زبان پشتو طبع گردیدند (برای فهرست مفصّلی از چاپخانههای شبهقاره از ابتدا تاكنون كه چاپگر آثاری زبانهای فارسی، عربی و اردو بودهاند رجوع کنید به قاسمی، ص 212ـ237) ) .
چاپ و چاپخانه در افغانستان. به سبب دورافتادگی افغانستان از نظر جغرافیایی و بیرون بودن آن از تسلط مداوم بریتانیا، صنعت چاپ تنها در اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم به این منطقه راه یافت و فقط برای چاپ متون فارسی، كه زبان ادبی و درباری افغانستان بود، مورد استفاده قرار گرفت؛ ازاینرو، آثار مربوط به زبان پشتو، زبانِ ملی افغانی، به انگیزههای تحقیقی و تبشیری و نیز مقاصد نظامی و حكومتی، نخستین بار در اروپا و بهطور گستردهتر در هندوستان بهچاپ رسیدند. با گسترش نفوذ انگلیسیها به سمت شمال غرب شبهقاره، صنعت چاپ نیز به نواحی مرزی منتهی به افغانستان راه یافت. نخستین مواجهه مستقیم افغانها با صنعت چاپ در دیدار شجاعالملك، شاه تبعیدی، از چاپخانه تبشیری پرسبیتریهای امریكایی لودیانه پنجاب در آغاز دهه 1250 روی داد.
برنارد دورن از فرهنگستان سلطنتی علوم روسیه از پیشگامان مطالعات پشتوشناسی، در كتاب <منتخباتی از ادبیات پشتو یا افغان> (سنپترزبورگ 1263/1847)، گزیدههایی از اشعار شاعرانی چون عبدالرحمان، میرزاخان انصاری و عبیداللّه را به چاپ رساند. از دیگر پژوهشگرانِ پیشگام در این زمینه باید از ارنست ترامپ یاد كرد كه دستور زبان پشتوی او در 1290/1873 در لندن منتشر شد و نیز از جیمز دارمستتر كه مجموعه ماندگارش با عنوان < ترانههای عامیانه افغانی > در فاصله سالهای 1305 تا 1308/ 1888ـ 1890 در پاریس طبع گردید. دولت هند، از 1283/1866 به بعد، گزیدهای از شعر و نثر پشتو را كه ه .ج. ریورتی تحت عنوان گلشن روح در لندن (1277/1860) جمعآوری كرده بود، به عنوان متن درسی برای امتحان زبان پشتو *انتخاب كرد. اشعاری از خوشحال خان خطك *، شاعر ملی افغان، در این مجموعه طبع شده بود و دیوان كامل او در 1286/1869، زیر نظر ه .و. بلو در چاپخانه جیل پیشاور چاپ سنگی گردید.
نخستین اثر چاپی به زبان پشتو در هند، كه در چاپخانه تبشیری سرامپور بنگال طبع گردید، [ ترجمهای ( از عهد جدید در 1233 بود و به دنبال آن اسفار خمسه (در 1235) و كتابهای تاریخی (به صورت ناقص) در حدود 1248 به چاپ رسیدند. پس از آنكه بریتانیا سرزمینهای میان رود سند و كوههای تخت سلیمان را در 1265/1849 به تصرف در آورد، علاقه به فعالیتهای تبشیری در زبان پشتو بار دیگر قوّت گرفت و كار تجدیدچاپ آثار تبشیری چاپ سرامپور این بار در 1272 زیرنظر ایزیدور لوونتال، در چاپخانه پرسبیتریهای امریكایی آغاز شد. درنتیجه، انجمن بریتانیایی و خارجی كتاب مقدس، عهد جدید را در هرتفورد (1280 / 1863) به چاپ رساند. رسالههای پشتویی از 1275 به این سو در چاپخانه هیئت تبشیری كلیسایی پیشاور، كه اصولاً برای تغییر دین افغانها تأسیس شده بود، چاپ سنگی میشدند. كتابهای آموزشی مقدماتی، چون كتابالدّرّ اثر ت. تاتینگ ، نیز در همین چاپخانه طبع شدند. در 1300 هیئتی زیر نظر ت. ج. ل. مِیر، از انجمن تبشیری كلیسایی ، برای بازبینی ترجمههای متون تبشیری به پشتویی تشكیل شد و ترجمهای كامل از عهد قدیم ) به زبان پشتو] بین 1306ـ1313/ 1889ـ1895 در لندن منتشر گردید.
قدیمترین آثار زبانشناختی پشتو را افسران لشكر پتهان در هند تألیف كردند. ستوان رابرت لیچ، یك افسر مهندسی در بمبئی كه به كابل اعزام شده بود، در 1255 در كلكته كتاب < دستور زبان پشتو یا افغانی > را در شرح لهجه قندهاری، با ذكر شواهدی از شعر عبدالرحمان منتشر كرد. سروان جان وون(فرمانده پیادهنظام پنجم پنجاب در دیرهغازیخان) كتابی با عنوان<دستور زبان و فرهنگ لغات پشتویی> (كلكته 1270) نگاشت. موفقتر از همه سرگرد ه.ج. ریورتی از [هنگِ ]پیاده بومی بمبئی بود كه برای نخستین بار، به هنگام اقامت در پیشاور (1265ـ1266)، زبان پشتو را مورد مطالعه قرار داد. دستور زبان پشتوی او سه بار چاپ شد (كلكته 1271؛ لندن 1277/1860 و 1284/1867). او همچنین یك لغتنامه (لندن 1867) و نیز < راهنمای زبان پشتو> (لندن1297/1880)را به چاپ رساند. چاپ همه این آثار با حروف نسخ ــ بهعلاوه برخی اقلام اضافی كه اختصاصاً برای حروف خاص پشتویی تهیه و قالبریزی گردید ــ صورت گرفت. با گسترش چاپخانههای چاپ سنگی در نواحی شمالغرب هند كتابهای بیشتری به زبان پشتو به طبع رسیدند، از جمله قانون القرائه (قواعد قرائت قرآن، دهلی 1282)، كلید افغانی (گزیده نثر و شعر، پیشاور 1289/1872)، سِیرالسالكین (امریتسار 1294)، قصه حِرنی، < محمد و آهوی كوهی > (ابتآباد 1300)،و <جملههای اصطلاحی محاورهای انگلیسی ـ پختویی > از ت.س. پلاودن (چاپخانه جیل، دیرهغازیخان 1301).
بر اساس زندگینامه خودْنوشت عبدالرحمانخان، تا قبل از امارتِ او در 1297/1880 هیچ چاپخانهای در افغانستان وجود نداشت، ولی نخستین چاپخانه چاپ سنگی (مطبعه مصطفوی) در دوره حكومت سَلَفِ او، امیرشیرعلی خان، دایر گردید كه ردّیه فارسی او را برضد وهابیان به نام رساله شهاب ثاقب در 1288 در كابل بهچاپ رساند و پس از آن نیز رساله دینی تحفهالعلما ی عبدالقادر خان را در 1292 طبع كرد. عبدالرحمان خان وارد كردن صنعت چاپ به افغانستان را به منشی عبدالرزاق دهلوی نسبت میدهد كه قبل از مرگش بسیاری از مطبعه چیهای چاپ سنگی كابلی را تربیت كرده بود. شماری از آثار فارسی امیرعبدالرحمان نیز به چاپ رسیدند، از جمله نصایح نامچه (نصایحی در باب روابط افغانها با روسها، 1303)، و مرآه العقول (در باره خرد انسانی، 1311). مشهورترین این آثار رساله او در حمایت از جهاد است كه با عنوان كلمات امیر البلاد فی الترغیب الی الجهاد (1304) در چاپخانه همایون به طبع رسید. این چاپخانه در همین سال سالنامهای را نیز چاپ كرد. از این چاپخانه برای اعلام و انتشار آییننامهها نیز استفاده میشد، مثلاً قانون كارگزاری در باره جرائم و كیفر آنها (1309) و قواعد سراجالمِلّه در باره واردات كالاهای خارجی كه آنها را امیرحبیباللّهخان، پسر عبدالرحمان خان، در 1321 منتشر كرده بود. تمایل عبدالرحمان به نوسازی ارتش در شماری از رسالههای نظامی كه در عهد او به چاپ رسید منعكس شده است، از جمله میزكِ توپخانه در باره تمرینهای نظامی واحدهای توپخانه (1303/1885) و قواعد رساله در باره مشق سواره نظام (1304/1887).