جیوَن ، احمدبن ابیسعید، فقیه حنفی و مفسر و صوفی هندی در قرن یازدهم و دوازدهم. او را به آن سبب كه گفته میشود از اعقاب صالح نبی و از نسل خلیفه ابوبكر بوده است، صالحی و صدّیقی نیز خواندهاند (رجوع کنید به آزاد بلگرامی، ص 79؛ حسنی، ج 6، ص 20)، اما وی در منابع بیشتر به ملاّ جیون مشهور است. جیون واژهای هندی به معنای حیات است (صدیق حسنخان، ج 3، ص 235).
جیون در شعبان 1047 در اَمَیتهی، قصبهای نزدیك لكهنو، به دنیا آمد. در هفت سالگی حافظ قرآن شد و علوم دینی رایج را نزد عالمان مشهور فراگرفت. وی دروس ابتدایی را از شیخ محمدصادق سِتَركِهی آموخت و در شانزده سالگی نزد استادش، لطفاللّه كورا جهانآبادی، از تحصیل علوم عقلی و نقلی دینی فراغت یافت. از بیستودو سالگی تدریس را در زادگاهش آغاز كرد. در چهل سالگی ابتدا به اجمیر و سپس به دهلی رفت و در اقامت چندین سالهاش در آنجا، شاگردان بسیاری تربیت كرد. در 1102 برای نخستینبار از هند خارج شد و به مكه و مدینه رفت و پنج سال بعد به هند بازگشت و به خدمت اورنگزیب در آمد. در 1112 برای دومینبار به حجاز سفر كرد و علاوه بر انجام مناسك حج، در مدینه به تدریس كتبی چون صحیحین و منارالانوارِ ابوالبركات عبداللّهبن احمد نسفی * پرداخت. در 1116، به امیتهی برگشت و به تصوف گرایید. دو سال بعد، با گروهی از شاگردان و مریدانش به دهلی رفت و مدتی در آنجا ماند و سپس به همراه بهادرشاه اول، فرزند اورنگزیب، به لاهور رفت. با مرگ بهادرشاه به دهلی بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند و بار دیگر خود را وقف تدریس كرد. او در 1130 درگذشت و پیكرش را در مسجدجامع دهلی دفن كردند و سپس به زادگاهش انتقال دادند (حسنی، همانجا؛ اختر راهی، ص50 ـ53؛ رحمان علی، ص 45؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم؛ د. ا. د. ترك ، ذیل مادّه).
در بیشتر منابع به اینكه جیون حافظهای خارقالعاده داشته اشاره شده و از جمله شواهد این امر حفظ قرآن در هفت سالگی و از بر كردن قصیدهای طولانی با یك بار شنیدن دانسته شده است (رجوع کنید به آزاد بلگرامی؛ صدیق حسنخان، همانجاها).
جیون از صوفیان روزگار خود بود. طریقت چشتیه را از استادش، شیخ محمدصادق ستركهی، آموخت. خرقه خلافت قادریه از شیخ یاسینبن عبدالرزاق قادری به او رسید و در طریقت قادریه اجازه ارشاد داشت (حسنی؛ د. اسلام ، چاپ دوم، همانجاها). جدّ وی، مخدوم خاصه خدا، از عارفان مشهور امیتهی بود (اختر راهی، ص 50).
جیون با پادشاهان هند، از جمله اورنگزیب و فرزندش بهادرشاه اول، مناسبات خوبی داشت (اخترراهی، همانجا). وی، با وجود سن كم، از ابتدای به حكومت رسیدن اورنگ زیب مورد احترام و تكریم او بود و احتمالاً از همان زمان معلم پادشاه شد (رجوع کنید به صمصامالدوله شاهنوازخان، ج 3، ص 794؛ د. اسلام ، چاپ دوم، همانجا). رابطه خوب جیون و اورنگزیب تا زمان مرگ پادشاه ادامه داشت ( د. اسلام ، چاپ اول، ذیل مادّه)، چنان كه جیون در حدود شصت سالگی، شش سال در دكن نزد وی اقامت كرد (آزاد بلگرامی؛ رحمان علی، همانجاها). در باره چگونگی مناسبات این دو، حكایاتی باقیمانده است (رجوع کنید به اختر راهی، ص 51). جیون به فرخسیر، یكی دیگر از پادشاهان هند، نیز تقرب جست (حسنی، همانجا؛ اختر راهی، ص 52).
موقعیت خاص و جایگاه علمی و اخلاقی جیون در دربار پادشاهان موجب شد كه وی علاوه بر تعلیم و تدریس، از نظر اجتماعی نیز منشأ خدماتی، دست كم برای اهالی زادگاهش، باشد چنانكه توانست مدرسهای در امیتهی بنا كند (حسنی، ج 6، ص 21؛ اختر راهی؛ د. اسلام، چاپ دوم، همانجاها).
جیون آثاری در فقه و تفسیر و تصوف تألیف كرد. نخستین كتاب او التفسیرات الاحمدیه فی بیان الا´یات الشرعیه مع تعریفات المسائل الفقهیه است كه آن را از 1064 تا 1069، در یك مجلد تألیف كرد و در 1075 آن را بازبینی و تصحیح نمود (حسنی، همانجا). این كتاب تفسیری فقهی بر اساس مذهب حنفی، به ترتیب سورهها و آیات قرآن، است كه مؤلف در آن فقط به تفسیر آیات احكام ــ كه به نظر او حدود 150 آیه است ــ پرداخته و در ذیل هر آیه اختلافات مذاهب فقهی، از جمله شیعه و سنّی، را مطرح كرده است (برای تفصیل بیشتر در باره روش و آرای تفسیری وی رجوع کنید به ایازی، ص 253ـ256، به نقل از برخی بخشهای مقدمه و متن تفسیر جیون). تفسیر جیون چندینبار منتشر شده است، از جمله در كلكته (1263)، هند (1300) و بمبئی (1327، با حواشی و تعلیقات مولوی رحیمبخش؛ سركیس، ج 2، ستون 1164؛ د. ا. د. ترك، همانجا).
دومین اثر جیون، نورالانوار فی شرحالمنار نام دارد كه شرحی است بر كتاب منارالانوار نسفی، مفسر و اصولی و فقیه حنفی قرن هفتم و هشتم، در موضوع اصول فقه. وی این كتاب را در 1105 در مدینه، به درخواست شاگردانش، طی دو ماه نوشت (جیون،ج 2، ص 316ـ 317؛ حسنی، همانجا). گفته شده او در تألیف این كتاب، كه شرحی مزجی است، از هیچ منبعی استفاده نكرده است (اختر راهی، ص 54). شرح جیون بر منارالانوار ، در میان شروح متعددِ آن، مورد قبول و تحسین علما بوده (حسنی، همانجا؛ اختر راهی، ص 53)، اگر چه از آن انتقاد هم شده است (رجوع کنید به صدیق حسنخان، همانجا). محمد عبدالحلیم لكهنوی و محمدبنمباركشاه بخاری *دو حاشیه، به ترتیب به نامهای قمرالاقمار و دائرالوصول، بر نورالانوار نوشتهاند (سركیس، ج 2، ستون 1598، 1632؛ د. ا. د. ترك، همانجا). وحید الدینبن مسیحالزمان (یا مولوی وحیدالزمان) احادیث آن را استخراج و كتابی به نام اشراقالابصار فی تخریج احادیث نورالانوار (بمبئی 1288) نوشته است ( د. ا. د. ترك ؛ سركیس، همانجاها). نورالانوار به صورتهای گوناگون همراه با منارالانوار و قمرالاقمار و شروح دیگر المنار، از جمله كشف الاسرار (شرح خودِ نسفی)، چندینبار از 1818 (كلكته) تا 1986 (بیروت) به چاپ رسیده است (رجوع کنید به سركیس، ج2، ستون 1164ـ 1165، 1853، 1963؛ د. ا. د. ترك ، همانجا؛ بروكلمان، < ذیل >، ج 2، ص 251؛ برای آگاهی از نسخههای خطی التفسیرات الاحمدیه و نورالانوار رجوع کنید بهاحمد، ص 283، 327).
آثار دیگر جیون عبارتاند از: 1) الشمسالبازغه، در شرح الحكمه البالغه نوشته ملامحمود بن محمد جونپوری *(متوفی 1062) در طبیعیات و عقلیات. این كتاب دوبار در لكهنو (1280، 1308) با حواشی مختلف چاپ شده است (سركیس، ج 2، ستون 1704؛ نیز رجوع کنید به د. ا. د. ترك، همانجا؛ بروكلمان، < ذیل >، ج 2، ص 621). 2) السوانح، به سبك لوائح جامی، كه در 1112 آن را نوشت. 3) مناقبالاولیاء، به فارسی، در شرححال اولیا و مشایخ تصوف. پسرش، عبدالقادر، بعدها تتمهای بر آن نوشت. 4) آداب احمدی ، در تصوف و سیر و سلوك عرفانی (حسنی، همانجا؛ اخترراهی، ص 53 ـ54).
السؤالات الاحمدیه فی ردالملاحده، خطبات جمعه و عیدین، و رساله در علم تجوید نیز به وی منسوب است (رجوع کنید به اختر راهی، ص 53؛ بغدادی، ج 1، ستون 170).
جیون، به گفته خودش، اشعاری به استقبال از مثنوی معنوی شامل 000 ، 25 بیت، دیوانی به استقبال از دیوان حافظ در 000 ، 25 بیت و نیز قصایدی به زبان عربی سروده است(رجوع کنید به حسنی، ج 6، ص 21ـ22؛ اختر راهی، ص 54).
(11) Zubaid Ahmad, The contribution of Indo-Pakistan to Arabic literature: from ancient times to 1857 , Lahore 1968; (12) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937- 1942; (13) EI 1, s.v. "Djiwan" (by M. Hidayet Hosain); (14) EI 2 , s. v. "Djiwan" (by A. S. Bazmee Ansari); (15) TDVIA , s.v. "Civen" (by Orhan Ceker).