جَیّان ، به اسپانیایی خائن، شهر و مركز ناحیه (كوره)ای به همین نام در جنوب اندلس (اسپانیا)، كه امروزه جزء ناحیه آندالوثیا به شمار میآید. جیان در حدود صد كیلومتری مشرق كوردوبا (قرطبه) و حدود صد كیلومتری شمال گرانادا (غرناطه؛ ابنحیان، 1393، ص 476ـ477)، در دشتی حاصلخیز كه از ساحل رود گواذالكیویر (وادیالكبیر) به سمت جنوب امتداد دارد، واقع است. شمال شهر تا كناره رودخانه پوشیده از زمینهای زراعی و باغهای زیتون است و تپههای صخرهای مرتفع سانتا كاتالینا از جنوبشرقی و مغرب، كه دژی بزرگ و استوار بر بالای آن قرار دارد، آن را احاطه میكند. جیان كهن در جنوب شهر جدید واقع شده است (عنان، 1381، ص 221؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).
جیان شهری بزرگ و استوار و از قدیمترین مراكز اندلس بوده است (ابنحوقل، ص110؛ ابوالفداء، ص177). ادریسی (ج 2، ص 537) آن را جزء اقلیم بُشارّات *به شمار آورده است. بهگفته وی، جیان شهری است نیكو، حاصلخیز، با نرخهای ارزان و گوشت و عسل بسیار، با بیش از سه هزار دِه كه در همه آنها كرم ابریشم پرورش داده میشود. این شهر چشمههای بسیار دارد كه در پایین باروی آن جاری است. قصبه آنجا ــ كه قلعه حَزم نام دارد (ابنقوطیه، ص 59) ــ بسیار استوار و مستحكم است و از راهی پلكانی از آن بالا میروند. قلعه حزم در دامنه كوهستان قرار دارد و دارای باغها و مزارع و كشتزار غلات و حبوبات است. رود بزرگ بُلّون (گواذالبلون) در یك میلی آن جاری است كه آسیاهای بسیار كنار آن ساختهاند. جیان مسجدجامع دارد و بزرگان و عالمانی نیز از این شهر برخاستهاند (ادریسی، ج 2، ص 568؛ نیز رجوع کنید به حِمیری، ص 183). بر روی برخی از چشمههای جیان سقفهایی گنبدی بود كه از بناهای كهن به شمار میرفت و نیز دارای آبگیری بزرگ بود كه آب چند حمام از آن تأمین میشد و مازاد آن زمینهای وسیعی را سیراب میساخت. در جیان چشمههای بسیاری جاری بود كه برای حمامها، آبیاری اراضی و باغها و گردش آسیاها از آن استفاده میشد. جیان بازارهایی بسیار داشت و حریر نیكو و فراوان در آنجا بافته میشد (حمیری، همانجا). ناحیه جیان به نواحی البیره و غرناطه در جنوب، تدمیر و مرسیه (مورثیا) در مشرق، طُلَیطله (تولدو) در شمال و قرطبه در مغرب محدود میشد (یاقوت حموی، ذیل مادّه؛ ابوالفداء، ص 176) و خود شامل شهرها و روستاهای بسیار بود (رجوع کنید به ابوالفداء، ص 177؛ حمیری، ص 113، 202، 349، و جاهای دیگر). پس از فتح اسلامی، والی اندلس، ابوالخَطّار حسامبن ضرار كلبی (حك: 125ـ130)، برای درهم شكستن تعصبات قبیلهای اعراب شام، آنان را در نواحی گوناگون، از جمله سپاهیان قِنَّسرین را در جیان، سكنا داد و در پی آن، دستههایی از قبایل مختلف در این ناحیه مستقر شدند (ابنقوطیه، ص 44ـ 45، 50؛ ابن حزم، ص 192، 246، جاهای دیگر).
عبدالرحمان اول (حك: 138ـ172) هنگام ورود به اندلس به جیان وارد شد. مَسَرّه، والی جیان، به فرمان عبدالرحمان دوم (حك: 206ـ 238) در آنجا مسجدجامعی با پنج رواق و ستونهای مرمر ساخت كه مشرف بر تمام شهر بود و صحنی وسیع داشت كه اطرافش مسقف بود (حمیری، ص 183).
در زمان امارت مُنذربن محمد (حك: 273ـ 275)، ابنحَفصون، شورشی بزرگ شرق اندلس، به حدود جیان پیشروی كرد و شهرهایی را در جنوبغربی آن تسخیر نمود. در این دوره جیان شاهد درگیریهای مكرر بود و آشوب سراسر آن ناحیه را فراگرفت (عنان، عصر 1، قسم 1، ص 320، 324) و سرانجام در 300، عبدالرحمان اموی با شكست دادن ابنحفصون، دژهای جیان را از دست او خارج ساخت (ابنحیان، 1979، ج 5، ص60ـ61، 65ـ66).
پس از اضمحلال خلافت اموی در اندلس، سلیمان مستعین در 403 با حمایت بربرها قدرت را در قرطبه بهدست گرفت و نواحی اندلس را به آنان واگذار كرد و بنوبِرزال *و بنویفرن * را در جیان مستقر ساخت (ابنعذاری، ج 3، ص 113). در دوره ملوكالطوایفی در اندلس، جیان بین حاكمان غرناطه، المِرّیه (آلمریا) و اشبیلیه (سویل) دست به دست میشد (رجوع کنید به عنان، 1417، عصر 2، ص 126ـ 168).
در 483، كه مرابطون *شهرهای اندلس را فتح كردند و دولتهای ملوكالطوایفی را بر انداختند (عنان، 1417، عصر 2، ص 337)، بَطیبن اسماعیل، سردار مرابطون، به جیان لشكر كشید و آنجا را محاصره نمود و بدون خونریزی شهر را فتح كرد (ابنابیزرع، 1972 الف، ص 154؛ برای روایتی متفاوت در اینباره رجوع کنید به ابنخطیب، 1956، ص 163؛ عنان، 1417، عصر 2، ص 344) و در 501 تمیمبن یوسف مرابطی از جیان به اقلیش لشكر كشید ( د. اسلام ، همانجا).
موحدون *در اواخر 543 جیان را، كه همچنان در تهدید مسیحیان قشتاله بود، تصرف كردند (ابنابیزرع، 1972 الف، ص 263؛ عنان، 1417، عصر 3، ص 334، 372).
در محرّم 555 محمدبن سعدبن مَردَنیش، كه در مشرق اندلس بر ضد موحدون قیام كرده بود، به كمك آلفونسوی هفتم، پادشاه قشتاله (كاستیل )، به جیان حمله كرد. والی موحدی جیان بیهیچ مقاومتی شهر را به او تسلیم كرد. ابنمردنیش پدرزنش، ابراهیمبن هَمُشك، را به امارت جیان منصوب نمود (عنان، 1417، عصر 3، قسم 1، ص 373ـ374، 378؛ قسم 2، ص 39ـ40). سپاه موحدون در 557 جیان را محاصره كردند، اما با مقاومت وزیرِ ابنهمشك روبهرو شدند و پس از تخریب اطراف جیان، عقبنشینی كردند (همان، عصر 3، قسم 1، ص390). ابنهمشك در 564 با موحدون متحد شد و ابنمردنیش از خشم، یك سال پیاپی به جیان حمله میكرد. ابنهمشك تا اوایل 571، كه به فرمان خلیفه موحدون به مغرب رفت، در امارت جیان باقی بود (ابنخطیب، 1393ـ1397، ج 1، ص 302؛ عنان، 1417، عصر 3، قسم 2، ص 39ـ40، 57).
در اوایل 608، خلیفه محمدالناصر موحدی با لشكری عظیم به سوی جیان حركت كرد و قلعه شلبطرّه را، كه پس از قلعه رباح پایگاه صلیبیان شده بود، از میان برداشت (عنان، 1417، عصر 3، قسم 2، ص 292). وی در محرّم 609 برای جنگ با سپاهیان متحد صلیبی رهسپار جیان شد، اما در نبرد عِقاب، كه در صفر 609 در ارتفاعات تولوسا روی داد، سپاه موحدون شكستی سخت خورد و خلیفه به جیان عقب نشست (مراكشی، ص 321؛ عنان، 1417، عصر 3، قسم 2، ص 295ـ 316، 323ـ324).
در 621 عبداللّهبن محمدبن یوسفبن عبدالمؤمن، حاكم جیان، با عبداللّهبن یعقوب المنصور، كه در مرسیه ادعای خلافت كرد و العادل لقب گرفت، بیعت نمود و با خلیفه عبدالواحد موحدی به مخالفت برخاست (مراكشی، ص 273؛ ابنخلدون، ج 6، ص 338؛ عنان، 1417، عصر 3، قسم 2، ص 349ـ352). بعدها بَیاسی، حاكم جیان، نیز با لقب ظافر خود را خلیفه خواند. وی در 623 با فردیناند سوم، پادشاه قشتاله، پیمانی بست و خود را تحت فرمان او قرار داد و تعهد كرد اگر وی جیان و هر شهر دیگری را در اراضی مسلمانان تصرف كند، از آن او باشد. فردیناند جیان را محاصره و چند روز پیاپی به آنجا حمله كرد، اما بدون نتیجه بازگشت (عنان، 1417، عصر 3، قسم 2، ص 357ـ 358).
چون سلطه موحدون در اندلس پایان یافت، محمدبن احمر در 629 ادعای استقلال كرد و جیان را مقرّ فرمانروایی خود قرار داد (همان، عصر 3، قسم 2، ص 414، 467، عصر 4، ص 52). وی كه از حملات قشتالیان به تنگ آمده بود، ناگزیر در اواخر 643/ 1245 با پادشاه قشتاله پیمان صلح بست و در برابر عدم تجاوز او، شهر جیان و دژهای پیوسته به آن و چند شهر دیگر را به وی تسلیم كرد و تابعیت پادشاه قشتاله را پذیرفت و افزون بر این پرداخت باج سالانه را نیز تعهد كرد (ابنابیزرع، 1972 ب ، ص 68؛ ابنخطیب، 1393ـ1397، ج 2، ص 99؛ عنان، 1417، عصر 3، قسم 2، ص 466ـ469). قشتالیان پس از تصرف جیان، مسجدجامع آنجا را به كلیسا بدل كردند و جشن پیروزی گرفتند. بیشتر مسلمانان شهر را ترك كردند و در شهرهای جنوبی اندلس پراكنده شدند (عنان، 1417، عصر 3، ص 468ـ469). در سدههای هفتم و هشتم، جیان دستخوش حملات بنونصر *بود (ابنخطیب، 1393ـ1397، ج 2، ص 47، 83 ـ84؛ عنان، 1417، عصر 4، ص110، 148ـ 149؛ د. اسلام ، همانجا).
جیان از مراكز مهم علوم زبان و ادب عربی در اندلس بود و شماری از علما و ادیبان به آنجا منسوباند، از جمله ابوعبداللّه محمدبن ابراهیم جیانی *(متوفی ح 472)، مشهور به ابن معاذ، ستارهشناس و ریاضیدان (قربانی، ص 217ـ 218)؛ ابوعلی حسینبن محمدبن احمد غَسّانی جیانی *(متوفی 498)، محدّث و رجالی و ادیب؛ یوسفبن محمد جیانی اندلسی (متوفی 545)، محدّث، كه در بلخ اقامت گزید (یاقوت حموی، ذیل مادّه)؛ ابوذر مُصعببن محمد خُشَنی، معروف به ابنابیركب (متوفی 604)، فقیه (حمیری، ص 184)؛ ادیبانی همچون حسن بن احمد عقیلی و احمدبن محمد قیسی فندری (متوفی 559؛ رجوع کنید به عنان، 1417، عصر 4، ص 682، 686)؛ یحیی غزال (سفیر عبدالرحمان دوم به دربار روم) و ابومحمدبن جریر جیان ( د. اسلام ، همانجا).
مهمترین بنای بازمانده از دوره اسلامی، آثاری از ویرانههای باروها و برجهای قلعه یا قصبهای است كه بر تپهای مرتفع مشرف بر شهر قرار دارد و امروزه دژ سانتاكاتالینا خوانده میشود. برج مربعی شكل بزرگ قصبه، كه عرض هر ضلع آن حدود پانزده متر و ارتفاع آن نزدیك سی متر است، در وسط ویرانهها قرار دارد (برای وصف آن رجوع کنید به عنان، 1381، ص 224). در پشت این برج فضای وسیعی هست كه بقایای باروها و طاقها و برجهای كوچك در آنجا قرار دارد. در میدان روبهروی قلعه، آثار مصلای كهن اسلامی بهچشم میخورد. كلیسای بزرگ جیان، بنایی است با نمایی باشكوه و دو گلدسته بزرگ و همانند، كه در جای مسجدجامع قدیم واقع شده و با تندیسها و تزیینات زیبا آذین یافته است (رجوع کنید به همانجا). در بخش كهن شهر بنایی به نام «حمامهای عربی» وجود دارد كه طاقهای دو ردیفه و پارهای دیگر از مشخصات آن نشان میدهد كه ظاهراً نمازخانه یا مسجدی كوچك بوده است. در مجاورت حمامهای عربی، كلیسای كوچك و ساده سانتامجدلینا واقع است كه از كهنترین كلیساهای جیان است و ظاهری عربی ـ موریسكی دارد (همان، ص 226ـ227).