جُهَنی ، مَعبدبن عبداللّه، محدّث قرن اول هجری و اولین كسی كه در باره قَدَر سخن گفت. وی در سال 20 هجری یا اندكی پیش از آن، احتمالاً در كوفه، بهدنیا آمد( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «معبدبن عبداللّه»). جهنی به جُهَینه * ، تیرهای از قبیله قضاعه، منسوب است. این تیره ساكن كوفه بودند و محلهای منتسب به آنان در آنجا وجود داشت. برخی از جهنیها نیز در بصره زندگی میكردند (سمعانی، ج 2، ص 134؛ برای اطلاعات بیشتر در باره جهنیها رجوع کنید به همان، ج 2، ص 134ـ135).
در منابع نام پدر معبد جهنی، علاوه بر عبداللّه، خالد نیز آمده و نام جد او، به اختلاف، عُوَیمر، عُوَیم، عُكَیم و عُلیم ضبط شده است و آوردهاند كه نَسَب معبد جهنی نامعلوم است (رجوع کنید به بخاری، 1407، ج 7، جزء 4، قسم 1، ص 399ـ400؛ ابنابیحاتم، ج 8، ص280؛ مزّی، ج 28، ص 244).
از تحصیلات و نام استادان معبد جهنی اطلاع چندانی در دست نیست. تنها نقل شده كه وی از طبقه دوم یا سوم تابعین اهل بصره بوده است (رجوع کنید به ابنعساكر، ج 59، ص 326؛ مزّی، ج 28، ص 245).
جهنی از حسنبن علی ابیطالب علیهالسلام و عمربن خطاب (به نحو مرسل)، عثمانبن عفان، عبداللّهبن عمر، عبداللّهبن عباس، حارثبن عبداللّه جهنی، حُذَیفهبن یمان (به نحو مرسل)، معاویهبن ابیسفیان و یزیدبن عَمِیره زبیدی حدیث نقل كرده است (ابنعساكر، ج 59، ص 319؛ مزّی، ج 28، ص 244؛ ابنكثیر، ج 9، ص 34). در بیشتر منابع، بر ثقه و صدوق بودن او تأكید شده است (رجوع کنید به ابنابیحاتم، همانجا؛ مزّی، ج 28، ص 245؛ ذهبی، 1963 ـ 1964، ج 4، ص 141). چند تن از كسانی كه از وی روایت كردهاند عبارتاند از: قَتاده، مالك بن دِینار، حسن بصری، سعدبن ابراهیم و عبداللّهبن فیروز داناج (مزّی، ج 28، ص 245؛ ذهبی، 1402، ج 4، ص 185).
معبد در ابتدا مورد توجه خلفای بنیامیه بود تاجاییكه عبدالملك، پنجمین خلیفه اموی (حك : 65ـ86)، او را به سفارت به روم شرقی فرستاد و تربیت فرزندش، سعیدالخیر، را به وی سپرد ( د. اسلام ، همانجا).
معبد در جریان تحكیم در جنگ صفّین (سال 38 هجری) نیز حاضر بود و حكمین را به رعایت انصاف در حكم توصیه نمود ولی عمروعاص وی را طرد كرد و از دخالت در امر حكمیت بازداشت (ابنعساكر، ج 59، ص 315ـ 316؛ ابنكثیر، همانجا).
به گواهی یحییبن یعمر (متوفی 129)، جهنی اولین كسی است كه در بصره در باره قدر (اختیار انسان) سخن گفت (رجوع کنید به بخاری، 1406، ص 115؛ بغدادی، ص 18، پانویس 4؛ نیز رجوع کنید به قدریه*). نقل شده است كه وی عقیده خود را در باره قدر از فردی نصرانی، كه اسلام آورد اما بعدها مجدداً نصرانی شد، بر گرفت (ذهبی، 1402، ج 4، ص 187؛ ابننباته، ص 290). در خصوص نام این فرد اختلافنظر هست. ابنعساكر (ج 59، ص 318ـ 319) نام وی را سستویه، سسویه، ستویه و به نقل از اوزاعی، سوسن ذكر كرده است. بعدها غیلان دمشقی این عقیده را از معبد اخذ كرد (رجوع کنید به مزّی، ج 28، ص 246؛ ذهبی، 1402، همانجا).
معبد جهنی، به دلیل قائل شدن به قدر، مورد طعن و تكفیر بسیاری از معاصرانش، از جمله حسنِ بصری *، قرار گرفت تا جاییكه نقل شده است حسن بصری مردم را از مجالست با معبد بر حذر میداشت و وی را گمراه و گمراهكننده میدانست (ذهبی، 1963ـ1964، همانجا). هرچند بنا بر گزارشی كه ابنقتیبه در المعارف (ص 441)، از گفتگویی میان حسن بصری و معبد، آورده است میتوان نتیجه گرفت حسن بصری با وجود تكفیر معبد به سبب اعتقاد به قدر، خود از مخالفان سرسخت جبرگرایان بوده است.
معبد جهنی در سال 80 یا اندكی پس از آن كشته شد. در باره نحوه كشته شدن وی اختلاف نظر هست. بنا به گزارشی، او به همراه ابناشعث * برضد حجّاجبن یوسف ثقفی * قیام كرد و زخمی شد و به مكه رفت، در آنجا حجّاج او را شكنجه كرد و سرانجام به قتل رساند (مزّی، ج 28، ص 247؛ ابنعماد، ج 1، ص 88). برخی نیز گزارش كردهاند كه عبدالملك، به سبب اعتقاد معبد به قدر، وی را در دمشق به دار آویخت(رجوع کنید به ابنعساكر،ج 59، ص 325؛ ابنتغری بردی، ج 1، ص 201؛ ابنعماد، همانجا؛ برای آگاهی از گزارشهای دیگر رجوع کنید به د. اسلام، همانجا؛ برای آگاهی از نام افرادی از قبیله جهنی رجوع کنید به سمعانی، ج 2، ص 135).