جوهری در زمره محدّثانی است كه در باره خلقِ قرآن،امتحان شدند(رجوع کنید به محنت*). او نخست منكرِ مخلوق بودنِ قرآن شده بود (بخاری، ج 2، ص 243ـ244)، اما پس از تهدید به حبس و قتل، این رأی را پذیرفت (رجوع کنید به ابنكثیر، ج 10، ص299ـ300). شاید به همین دلیل او به جَهمی بودن متهم شده است (رجوع کنید به ذهبی، 1401ـ1409، ج10، ص 466؛ نیز رجوع کنید به جهمیه *). همچنین گفته شده كه سبب این اتهام، جهمی بودن پسرش، حسن، بوده كه منصب قضای بغداد را برعهده داشته است (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 13، ص 284).
در باره تاریخ درگذشت علیبن جعد اختلافنظر وجود دارد؛ وفات وی را عمدتاً در اواخر رجب 230 (رجوع کنید به بخاری، ج 2، ص 329؛ ابنحبّان؛ ابنعدی، همانجاها؛ قس ابن جوزی، ج 11، ص 161: 232 و 234) و در 96 سالگی (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 13، ص 289) دانستهاند. ابنسعد (همانجا) هم همین تاریخ را یاد كرده، اما اشكال در این است كه خود ابنسعد، به گفته غالب مورخان، یك ماه پیش از این تاریخ از دنیا رفته است (رجوع کنید به همان، ج 1، مقدمه احسان عباس، ص 8).
مورخان و رجالنویسان در باره وثاقت علیبن جعد وحدتِ نظر ندارند (رجوع کنید به سزگین،ج 1، جزء 1، ص 198)؛ برخی وی را حافظ حدیث و ثقه دانستهاند (رجوع کنید به ابن حبّان، همانجا؛ حاكم نیشابوری و دارقطنی، ص 247؛ خطیب بغدادی، ج 13، ص 283، 287ـ 288؛ ابنحجر عسقلانی، همانجا) و در مقابل، عدهای، از جمله احمدبن حنبل وی را، به سبب داشتن برخی عقاید، جرح و قدح كردهاند و نقلِ حدیث از او را به كلی منع نمودهاند (ابنعدی، ج 5، ص 214؛ خطیب بغدادی، ج 13، ص 285ـ287)، بهطوری كه شماری از مشایخ، نظیر مسلم، از او هیچ روایت نكردهاند (ذهبی، 1413، ج 2، ص 36)، برخی نیز او را منحرف از حق دانستهاند (رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، 1404، ج 7، ص 256).
با ملاحظه آرای رجالنویسان، اسباب جرح و قدح علیبن جعد را در چهار مورد میتوان خلاصه كرد: 1) طعن وی در حق برخی از اصحاب (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 13، ص 285ـ286؛ عقیلی، سفر 3، ص 224ـ226)، كه موجب شده است شماری از مشایخ حدیث كتابت یا نقل حدیث از جوهری را نهی كنند. 2) داشتن تمایلات شیعی، كه احمدبن حنبل را به طعن و نقد وی واداشته است (ابنحجر عسقلانی، 1418، ص 429). 3) مخالفت با عقاید اهل سنّت، از جمله انكار نكردنِ مخلوق بودن قرآن، چنانكه از او نقل كردهاند كه گفته است«معتقدان به خلق قرآن را نكوهش نخواهم كرد» (رجوع کنید به عقیلی، سفر 3، ص226؛ ذهبی، 1413، همانجا؛ نیز رجوع کنید به بخش قبلی مقاله). 4) اضطراب جوهری در نقل پارهای احادیث از شُعبه، بدین معنا كه وی برخی احادیث را به گونههای مختلف نقل كرده است (مغلطایبن قلیج،ج 9، ص 285). در مقابل، ابن ابیحاتم (ج 6، ص 178) از پدرش، ابوحاتم، نقل كرده كه جوهری در صحت نقل و تغییر ندادن الفاظ حدیث (ضبط) كم مانند بوده است. ابنصلاح (ص 361) نیز وی را در ردیف مالكبن انس و از محدّثانی بهشمار آورده است كه استثنائاً میتوان از آنان حدیث نقل كرد.
جوهری مجموعه احادیثی را از شعبه و دیگران نقل كرده كه حاوی احادیث فقهی و اعتقادی و تاریخی است. شاگردش، ابوالقاسم بغوی *، آنها را گردآوری كرده است، كه با نامهای گوناگونی چون جعدیات(ذهبی، 1374، ج2، ص 738)، فوائد علیبن الجعد(ابنحجر عسقلانی، 1413ـ1415،ج 1، ص 224)، مسند ابنالجعد (سزگین، همانجا) و حدیث علیبن الجعد الجوهری (ابنحجر عسقلانی، 1413ـ1415، ج 2، ص 282) و كتاب علیبن جعد(یاقوت حموی، ج 3، ص 385) شناخته میشود. شواهد تاریخی نشان میدهد كه این كتاب از همان آغاز میان محدّثان، كتابی شناخته شده بوده و نسخههای متعددی از آن كتابت شده است (رجوع کنید به سمعانی، 1395، ج 2، ص 91؛ یاقوت حموی، همانجا). كتاب مذكور، نخستینبار، به عنوان رساله دكتری عبدالمهدیبن عبدالهادی، در 1405 در كویت به چاپ رسید و بار دوم عامر احمد حیدر، مسند ابنجعد را در 1410/1990 در بیروت به چاپ رساند. كتاب دیگری هم با نام الحدیث یا حكایات شعبه، به علیبن جعد نسبت داده شده است (سزگین، همانجا).