بچهسقا (بچهسقا / بچة سقاو) ، رهبر شورشی افغانستان در 1307 ش . نام اصلی او حبیب الله بود و در حدود 1287 در خانواده ای مستمند در کَلَکان کوهدامن ، روستای تاجیک نشین کابل ، به دنیا آمد. پدرش ، امام الدین دهقان ، در زمان خدمت سربازی وظیفة سقایی داشت و به همین جهت فرزندش بر سبیل تحقیر به بچهسقا معروف شد. وی از سواد بهره ای نداشت . بیباک ، تیرانداز، کوهنورد و عاری از هرگونه ملاحظات سیاسی بود ( آریانا ، ذیل «حبیب الله »؛ غبار، ص 816)؛ مردی گندمگون ، تنومند و میانه قامت بود (غبار، ص 815). در اوایل جوانی به خدمت ملک محسن کلکانی ، یکی از ملکان کوهدامن ، درآمد که از مخالفان سرسخت اقدامات تجددخواهی افراطی امان الله خان بود (همانجا).
زندگانی پرماجرای بچهسقا از رفتن او به خدمت سربازی آغاز شد. در 1337/ 1919 در سومین جنگ افغانستان و انگلستان شرکت داشت ، اما پس از چندی از جنگیدن با عشایر مَنگلی خودداری کرد. در 1303 ش ترک خدمت کرد و به راهزنی پرداخت و با حمله به کاروانهای حکومتی ، مال فراوان به دست آورد و بخشی از غنایم را میان دهقانان تقسیم کرد. حکومت امان الله خان از دستگیری او ناتوان بود، ازینرو شهرت یافت و گروهی به او پیوستند ( ایرانیکا ، ذیل «بچهسقا») و مخالفان امان الله خان * ، اعم از داخلی و خارجی ، او را از هر جهت برای سرنگون کردن دولت امان الله خان مناسب یافتند.
اشتباهات سیاسی امان الله خان در خلال ده سال سلطنت (اسفند 1297ـ دی 1307/ فوریة 1919ـ ژانویة 1929؛ غبار، ص 751) زمینة زوال حکومت را فراهم آورد. تا جاییکه امان الله خان تا زمان حملة بچهسقا از اوضاع بیخبر بود، ازینرو بچهسقا و یارانش در 23 دی 1307 کابل را محاصره کردند (غبار، ص 805، 825). روز بعد امان الله خان به نفع برادرش ، عنایت الله خان ، کناره گرفت و از کابل گریخت ، و بچهسقا در 25 دی همان سال با عنوان «خادم دین رسول الله » طی یک سلسله جنگهای طولانی ، کابل را تصرف کرد (فرخ ، 1371 ش ، ج 1، ص 495، 497؛ ایرانیکا ، همانجا). شیوخ نقشبندی در 27 دی امیری افغانستان را به بچهسقا تفویض کردند ( ایرانیکا ، همانجا). وی پس از جلوس بر تخت شاهی افغانستان اعلامیه ای به زبان عامیانه ، که بیانگر خلقیات اوست ، صادر کرد ( رجوع کنید به مایل هروی ، ص 46). در تاریخ افغانستان از ظهور بچهسقا به نهضت سَقاوی یا سقاویه یاد می شود ( ایرانیکا ، همانجا). پس از مدتی کوتاه ، حکومت سقاوی براثر مضیقة مالی ، نارضایی مردم از مالیاتهای سنگین و حمایت نکردن علمای با نفوذی چون فضل عمر مجددی ، در وضعیت دشواری قرار گرفت (همانجا). دشمنان بچهسقا به حمایت محمد نادرخان ، پسر سردار محمد یوسف خان که با امان الله خان پیوند دوری داشت ، برخاستند. محمدنادرخان در میان افغانها بخصوص ایلات مشرق نفوذ زیادی داشت . او که در این زمان به حالت نیمه تبعید در فرانسه به سر می برد، به دلیل ناآرامی اوضاع به افغانستان بازگشت و در طی جنگهای پر دامنه ای بر بچهسقا پیروز شد و در 10 آبان 1308/اول نوامبر 1929 بچهسقا و ده تن از افراد سرشناس حکومت او را اعدام کرد (فرخ ، 1370 ش ، ص 227ـ231؛ همو، 1371 ش ، ج 1، ص 507؛ ایرانیکا ، همانجا). حکومت بچهسقا بیش از هشت ماه و چند روز دوام نیافت . از او سکه ای با سجع «خادم دین رسول الله امیرحبیب الله » در دست است (فرخ ، 1371 ش ، ج 1، ص 497).
مرگ بچهسقا به معنای پایان نهضت سقاوی نبود. در 1309 ش / 1930، کوهدامنیها شورش کردند که با خشونت سرکوب شدند. اما این اقدامات نتوانست خاطرة بچهسقا را از میان ببرد. او هنوز به نام «شیر کوهسار» در فرهنگ عامیانة کوهدامن زنده است . با اینکه برخی از تاریخ نویسان از نهضت سقاویه به عنوان نهضتی مرتجع یاد کرده اند اما این قیام ظاهراً مردمی و ضدحکومت مرکزی بود، البته به دلیل نقشی که شیوخ نقشبندی در حمایت از بچهسقا داشتند، نمی توان آن را قیامی کاملاً خودجوش به حساب آورد ( ایرانیکا ، همانجا).
منابع : (1) انجمن دائرة المعارف افغانستان ، آریانا دائرة المعارف ، کابل 1328ـ 1348 ش ؛ (2) غلام محمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ ، تهران 1368 ش ؛ (3) مهدی فرخ ، تاریخ سیاسی افغانستان ، ج 1، قم 1371 ش ؛ (4) همو، کرسی نشینان کابل ، چاپ محمد آصف فکرت ، تهران 1370 ش ؛ (5) نجیب مایل هروی ، تاریخ و زبان در افغانستان ، تهران 1362 ش ؛
(6) Encyclopaedia Iranica , s.v. "Bac § c § a-ye Saqqa ¦ " (by D. Balland).