جواهری ، محمدمهدی، بزرگترین شاعر كلاسیك عراقی ایرانی تبار در نیمه قرن چهاردهم. برای تولد وی تاریخهای متفاوتی ذكر شده است، اما به نظر میرسد صحیحترینتاریخ 17 ربیعالاول 1317 باشد ( رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1973ـ1980، ج 1، مقدمه علیجواد طاهر، ص 25؛ عطیه، ص 6، 33ـ35؛ میربصری، ج 1، ص180). وی در خاندانی اهل علم در نجف به دنیا آمد. پدرش، عبدالحسین، از نوادگان شیخ محمدحسن نجفی*(مؤلفكتاب معروف جواهرالكلام*) بود. اولاد و نوادگان شیخمحمدحسن، نام خانوادگی خود را در انتساب به این كتاب، «جواهری»، «صاحب جواهر» و «جواهر كلام» برگزیدهاند (میربصری،همانجا؛ مهدوی دامغانی، ص 144؛ نیز رجوع کنید به جواهری*، آل). محمدمهدی از پنج سالگی خواندن و نوشتن را نزد برادر بزرگش، عبدالعزیز، و قرآن را در مكتبخانه فراگرفت (محمد مهدی جواهری، 1999، ج 1، ص 49؛ عطیه، ص40). تحصیلات ابتدایی را نزد معلمی تندخو گذراند، بهطوریكه بعدها از تأثیر منفی این دوره با تلخی بسیار یاد میكرد. سپس به مدرسه رشدیه رفت و به فراگیری زبان و ادبیات عرب و جغرافیا پرداخت. وی حافظهای اعجابانگیز داشت به شكلی كه در هشت سالگی هر روز یك خطبه از نهجالبلاغه ، قطعهای از أمالی شریف مرتضی، قصیدهای از دیوان متنبی و قطعهای از البیان و التبین جاحظ را از بر میكرد و چنانكه خود گفته، به جهت قدرت حافظهاش مورد غبطه و حسادت قرار میگرفت (محمدمهدی جواهری،1999، ج 1، ص 43، نیز رجوع کنید به ص50ـ52؛ اعلام الادب العربی المعاصر، ج 1، ص 433).
وی با وجود استعداد و حافظه قوی، در آغاز علاقهای به تحصیلات سنّتی نداشت ( رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1999، ج 1، ص 49ـ51) اما همین تحصیلات اولیه سنّتی و مطالعه اشعار قدما بعدها تأثیر عمیقی بر شعر وی گذاشت ( رجوع کنید به بدوی، ص 62؛ جیوسی، ج 1، ص 197). جواهری از كودكی دلبستگی شدیدی به شعر داشت. پدرش با اینكه در آغاز مخالف سرودن وی بود، هنگامی كه علاقه عمیق او را به شعر درك كرد، خود نیز به تشویق وی پرداخت و او را با خود به مجالس بزرگان برد. جواهری هم در این مجالس تحت تأثیر اندیشه آزادیخواهی بزرگانی چون محمدسعید حبوبی * ، شاعر مبارز ضداستعمار، قرار گرفت (محمدمهدی جواهری، 1999، ج 1، ص 65 ـ 68، 74ـ79؛ عطیه، ص 38). وی در نوجوانی همراه برادر بزرگترش در یكی از حوزههای علوم دینی نجف به تحصیل پرداخت و لباس روحانیت بر تن كرد، اما پس از مرگ پدرش، تحصیلات حوزوی و لباس روحانیت را كنار گذاشت ( رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1999، ج 1، ص 35، 53، 85). در هجده سالگی نخستین شعرش را با نام مستعار در روزنامه العراق به چاپ رساند و فقط در 1300 ش حدود 21 شعر از وی در نشریات عراق بهچاپ رسید و به دلیل استحكام اشعارش خیلی زود جای خود را در میان خوانندگان باز كرد (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 86 ـ87، 119ـ121؛ نیز رجوع کنید به همو، 1973ـ 1980، ج 1، ص 87ـ145).
اولین مجموعه شعری وی، با عنوانِ «حبله الادب» در 1302 ش/ 1923 در بغداد منتشر شد (اعلام الادب العربی المعاصر، ج 1، ص 435).
جواهری دو بار به ایران سفر كرد؛ در تابستان 1303 ش/ 1924 و تابستان 1305 ش/1926 . تأثیر عمیقی كه مشاهده طبیعت زیبا و سفر به شهرهای ایران بر وی گذاشته، در اشعارش (از جمله «عَلی' حدود فارس»، «عَلی' كَرند»، «الریف الضاحك»، «عَلی' دربند» و «فی طَهران») آشكار است (رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1973ـ1980، ج 1، ص 255ـ266، 355ـ 356، 361ـ 362). وی در 1306 ش/1927 به بغداد سفر كرد و معلم مدارس كاظمیه شد (میربصری، همانجا)، اما پس از انتشار قصیده «بَریدالغُربه» در روزنامه الفَیحاءــ كه در آن به ستایش طبیعت و آب و هوا و زیباییهای ایران پرداخته بود و دلیل وابستگی به عراق را فقط علاقه به یارانش دانسته بود ــ ساطع حُصَری*، مدیركل وزارت معارف، او را به شعوبیگری متهم و از معلمی بركنار كرد ( رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1999، ج 1، ص147ـ 152؛ عطیه، ص45ـ48؛ نیز رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1973ـ1980،ج1، ص 357ـ360). سپس جواهری، با وساطت عالم دینی، سیدحسن صدر، با ملك فیصل ملاقات كرد و به عنوان كارمند اداره تشریفات دربار، مشغول به كار شد (رجوع کنید به میربصری، همانجا؛ نیز رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1999، ج 1، ص 179ـ185). وی سه سال در دربار سلطنتی مشغول به كار بود و سپس استعفا كرد. او با وجود انتقاد بسیار از وضع عراقِ تحت سلطنت، توانسته بود به خوبی مناسباتش را با خانواده سلطنتی حفظ كند (بدوی، ص 62؛ نیز رجوع کنید به عطیه، ص 56ـ60).
وی در 1307 ش/1928 دفتر شعر بَینَ الشعورِ و العاطفه را در بغداد منتشر كرد( اعلام الادب العربی المعاصر، همانجا). در 1309 ش/1930 روزنامه الفرات را منتشر كرد و به همین مناسبت كنیه ابوالفرات را برای خود برگزید، اما پس از انتشار بیست شماره، به دلیل مخالفتهای سیاسی، امتیاز آن لغو شد (مهدوی دامغانی، ص 144، پانویس؛ نیز رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1999، ج 1، ص 245ـ252). او سپس رئیس دبیرخانه وزارت معارف شد و تا 1315 ش/1936، كه از وزارت معارف استعفا كرد، به تدریس در دبیرستانهای بصره، نجف و دانشسرای معلمان مشغول بود (میربصری، ج 1، ص 181). در همین سال، با انتشار روزنامه الانقلاب بهكار مطبوعاتی بازگشت و پس از تعطیل این روزنامه، در 1316 ش/1937 الرأی العام و المعرض را منتشر كرد. جواهری در این حرفه شهامت چشمگیری از خود نشان داد. وی تا 1340 ش/1961، كه از روزنامهنگاری كناره گرفت، حدود دوازده روزنامه را سرپرستی و سردبیری كرد كه اغلب آنها به دلایل سیاسی عمر كوتاهی داشتند (میربصری؛ بدوی، همانجاها؛ اعلام الادب العربی المعاصر ، ج 1، ص 432).
در 1315 ش/ 1936، جواهری به دلیل مخالفت با بَكر صدقی، چندماهی به زندان رفت (عطیه، ص 64؛ نیز رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1999، ج 1، ص 327ـ333). وی در 1326 ش/ 1947، با حمایت امیرعبدالاله، به عنوان نماینده شهر كربلا وارد مجلس شد، اما پس از مدت كوتاهی به جبهه مخالف پیوست و سرانجام در 1327 ش/ 1948 از نمایندگی استعفا كرد (عطیه، ص 66 ـ67؛ نیز رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1999، ج 1، ص 477،482). در همین سال برادرش، جعفر، در تظاهرات دانشجویی كشته شد. مرگ برادر چنان تأثیر عمیقی بر وی گذاشت كه دو قصیده به نام «أخی جعفر» و «یوم الشهید» در رثای وی سرود كه هر دو از شاهكارهای شعر معاصر عرب در قالبهای قدمایی محسوب میشوند (رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1973ـ 1980، ج 3، ص 255، 267ـ283؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). او در اواخر همین سال به پاریس رفت كه حاصل آن شعر عاشقانه «أنیتا» و دوستی و مجالست با طه حسین *بود (میربصری، ج 1، ص 181؛ عطیه، ص 104ـ105). پس از آن، دو سال در مصر اقامت گزید و در 1331 ش/1952 به بغداد بازگشت و روزنامهنگاری را از سر گرفت و یك سال بعد برترین نشان افتخار عراق (نشان الرافدین) را از امیر عبدالاله دریافت كرد (میربصری، همانجا؛ عطیه، ص 67ـ 68). جواهری در 1335 ش/ 1956 به عنوان پناهنده در سوریه اقامت داشت و یك سال بعد به عراق بازگشت و با به قدرت رسیدن عبدالكریم قاسم در 1337 ش/ 1958، جواهری كه تمایلات سوسیالیستی و دوستی دیرینه با وی داشت، به حمایت از قاسم پرداخت كه حاصل آن انتشار مجدد روزنامه الرأی العام و نمایندگی در اولین اتحادیه روزنامهنگاران و ریاست اتحادالادباء العراقیین (انجمن ادبای عراق) بود (میربصری، همانجا؛ عطیه، ص 74ـ75). وی پس از مدتی به صف مخالفان عبدالكریم قاسم پیوست و چون عرصه را بر خود تنگ دید، به چكسلواكی رفت و هفت سال در پراگ اقامت كرد و در 1344 ش/1965 دیوان بریدُالغُربه را در آنجا منتشر ساخت (میربصری، همانجا؛ بدوی، ص 63؛ عطیه، ص 76). با به قدرت رسیدن احمد حسن البكر، جواهری در 1347 ش/1968 به عراق بازگشت و مورد استقبال دولتمردان قرار گرفت و مجدداً رئیس انجمن ادبای عراقی شد (میربصری؛ بدوی، همانجاها؛ عطیه، ص 132ـ133).
در اواخر دهه 1350 ش/1970، به دلیل مخالفت با حزب بعث * ، بار دیگر به پراگ رفت و مدتی در آنجا ماند تا بالاخره دمشق را برای اقامت برگزید و مورد استقبال گرم مردم و رئیسجمهوری سوریه قرار گرفت. در 1371 ش/1992، وی در سفری شش ماهه به ایران، در تهران، مشهد و قم، مورد عنایت ادبا و شعرا و مقامات سیاسی قرار گرفت و مجالس فراوانی در تكریم وی برگزار شد (مهدوی دامغانی، ص 145ـ146). وی در 5 مرداد 1376/ 27 ژوئیه 1997 در دمشق درگذشت و در زینبیه به خاك سپرده شد (جُحا، ص 378).
پس از درگذشت وی، شاعرانی نظیر عبدالوهاب بیاتی * و زاهد زُهدی در رثای وی اشعاری سرودند و بیش از سیصد مقاله و شعر به یاد او در نشریات عربی بهچاپ رسید (رجوع کنید به بیاتی، ص 13ـ14؛ زهدی، ص30ـ31؛ نیز رجوع کنید به خیال جواهری، ص400ـ434). وی بزرگترین شاعر عراقی در میان نسل خود محسوب میشود و برترین شاعری است كه به شیوه كلاسیك و سنّتی، زندگی پراضطراب عراق را به تصویر كشیده و باعث گسترش شعر سیاسی ماندگار در عراق شده است. او در شعر نیز، همانند زندگیاش، نگران مسائل سیاسی عراقِ معاصر بود (بدوی، ص 62؛ جیوسی، ج 1، ص 197).
تحصیلات سنّتی، كه در نظر وی تنها راه تسلط بر ظرافتهای زبان عربی است، همراه با احاطه بر شعر شاعرانی چون ابوتمّام *، بُحتری* متنبی*، و تأثیرپذیری از فرهنگ قرآن كریم و نهجالبلاغه و نیز پرورش یافتن در شهر نجف، كه فرهنگ شیعه در آن تداوم دارد، از جواهری شاعری یگانه و ممتاز ساخته است ( رجوع کنید به بدوی، ص 63ـ64؛ جیوسی، همانجا؛ جبرا ابراهیم جبرا، ص 25).
به نظر محمدمصطفی بدوی (ص 62)، راهی را كه معروف رُصافی * ، شاعر آزادی، در بیان مسائل اجتماعی و سیاسی در شعر آغاز كرده بود، جواهری به شیوهای دیگر و به شكلی گستردهتر و چشمگیرتر ادامه داد. رصافی نیز از شباهت بین جواهری و خودش آگاه بود و در یكی از اشعارش، كه جواهری را مخاطب قرار داده است، اذعان كرده كه جواهری جانشین اوست ( رجوع کنید به رصافی، ج 3، ص 122ـ123).
ناقدان، جواهری را شاعر مناسبتها نامیدهاند ( رجوع کنید به جبرا ابراهیم جبرا، ص8 ـ9؛ جیوسی، ج1، ص 199؛ < دایره المعارف ادبیات عرب >، ذیل مادّه). با اینكه شعر مناسبت در بهترین نمونههایش، بیانگر تجربهای عینی و بیرونی است، جواهری این تجربه را چنان با احساس و عاطفه خود میآمیزد كه شعر از حالت شخصی خارج میشود و احساس خواننده با احساس شاعر یكی میشود. بهترین نمونه آن را در شعر «أخی جعفر»، كه برای شهادت برادرش سروده است، میتوان دید (جیوسی، ج 1، ص 199؛ نیز رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1973ـ1980، ج 3، ص 255ـ266).
شعر جواهری از حیث شكل و ساختار همان شعر سنّتی عرب است، اما زبان شعر وی بسیار قوی و غنی است. واژگان شعر وی با دقت و وسواس انتخاب شدهاند، لحن اشعار سیاسی وی غالباً خطابی است و در اشعاری مانند " أَطبقْ دُجی' " از شگردهای خطابه و سخنرانی بهخوبی استفاده كردهاست (بدوی، ص 64ـ65؛ جیوسی، ج 1، ص200ـ201؛ نیز رجوع کنید به محمد مهدی جواهری، 1973ـ1980، ج 3، ص 405ـ410). به نظر جبرا ابراهیم جبرا (ص 24) لحن خطابی اشعار سیاسی جواهری در تاریخادبیات عرب نادر و كمنظیر است. در اشعار برجسته و معروف او تصاویر متراكم و فشرده، همراه با وزنی مناسب و استوار و لحنی دلنشین و سرشار از هیجان باعث میشود كه شعرش به لحاظ سبكی و از نظر تأثیرگذاری و برانگیختن عواطف خواننده منحصر بهفرد باشد، به عنوان نمونه شعر " أطبق دُجی' " ، با اینكه از نظر شكل و زبان، شبیه اشعار قُدماست، اما ویژگیهای مذكور باعث شده است كه شعری نادر و منحصر بهفرد باشد (جیوسی، ج 1، ص 198؛ جبرا ابراهیم جبرا ص 34؛ نیز رجوع کنید به بدوی، ص 65؛ < دایره المعارف ادبیات عرب >، همانجا).
نگرش سیاسی جواهری منحصر به عراق معاصر نیست؛ وی در برخورد با مسئله فلسطین، تا قبل از 1327 ش/1948 برجستهترین شخصیتی بود كه به ضعف بنیانهای سیاسی اعراب توجه كرد و با لحنی دردناك از آن انتقاد نمود. او در نخستین شعرش در باره فلسطین (به نام" فلسطین الدامیه "، 1929)، از یك سو اعراب را به مبارزه عملی و نظامی با صهیونیستها ترغیب میكند و از سویی دیگر، سستی رهبران عرب و اعتماد بیش از حد عربها به بریتانیا را عامل اصلی بدبختی آنها میداند (سلیمان، ص 95ـ96؛ نیز رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1973ـ 1980، ج 1، ص 473ـ475). او در اشعار " ذكر وعد بالفور "، و " الیأسُ المَنشود " بیپروا به انتقاد از رهبران كشورهای عرب میپردازد و آنها را ابزاری بیاراده در دست غرب معرفی میكند (سلیمان، همانجا؛ نیز رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1973ـ 1980، ج 2، ص 129، 189).
در مضامین غنایی، نظیرِ وصف معشوق و طبیعت، اشعار او غالباً خشك، تصنعی، عامهپسند و خالی از هر نوع نوآوری است. تنها شعر غنایی وی، كه از این قاعده مستثناست، " آفرودیت " است كه شعری ساده و صمیمی است (بدوی، ص 65؛ نیز رجوع کنید به جواهری، 1973 ـ 1980، ج 2، ص 155).
شعر " اللاجئه فی العید "، كه در 1330 ش/1951 سروده شده، گزارشی است ترحمانگیز از زن فلسطینی جوانی كه خانوادهاش را صهیونیستها كشتهاند و او برای تأمین زندگی برادر كوچكش به خود فروشی كشیده میشود. جواهری در این شعر، با تأثیر آشكار از امیلزولا، كوشیده كاربرد روایت را در شعر سیاسی تجربه كند (بدوی، همانجا؛ نیز رجوع کنید به محمد مهدی جواهری، 1973ـ1980، ج 4، ص 115ـ123).
جواهری در موضوعاتی نظیر مدح، وصف و مرثیه برای بزرگانی نظیر حافظ ابراهیم *، شوقی *، رُصافی، اشعار بسیاری دارد (برای نمونه رجوع کنید به محمدمهدی جواهری، 1973ـ1980، ج2، ص 119ـ122، 135، ج 4، ص 61ـ70)، اما در نظر ناقدان، شعر وی، نقطه اوج شعر سیاسی در عراق است ( رجوع کنید به بدوی؛ < دایره المعارف ادبیات عرب >، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به فاخوری، ص 507). جواهری با استادی تمام توانسته است به شعرهای سیاسی، عاطفه و دیدگاهی انسانی ببخشد و همین امر، بیشترین تأثیر را بر بدر شاكر السیاب*، یكی از بنیانگذاران شعر آزاد عرب، و نسل پس از او داشته است، به شكلی كه تندروترین و نوگراترین شاعران معاصر عرب او را به عنوان شاعری بیهمتا و یگانه بازمانده موفق اسلوب كلاسیك و سنّتی شعر عرب پذیرفتهاند (شفیعی كدكنی، ص 73، پانویس 5؛ نیز رجوع کنید به جبرا ابراهیمجبرا، ص 34ـ35؛ جیوسی، ج 1، ص 199؛ أدونیس، ص 96ـ97).
از 1301 ش/1922، كه جواهری اولین دفتر شعر خود را در بغداد منتشر كرد، چاپهای متعددی از دفاتر شعری و دیوان وی به جهان عرب معرفی شده است ( رجوع کنید به بدوی، ص 63؛ اعلام الادب العربی المعاصر ، ج 1، ص 435)، اما كاملترین آنها را وزارت فرهنگ عراق در هفت جلد، از 1973 تا 1980، منتشر كرده است. در 1989 برگزیدهای از اشعار عمربن ابیربیعه * ، شاعر مشهور عرب، و در 1991 منتخبی از اشعار عرب از دوره جاهلی تا دوره اموی را در دو جلد با عنوانِ الجمهره در دمشق منتشر كرد ( الجواهری... مسیره قرن، ص 394ـ395). در 1378 ش/1999، دو جلد خاطرات وی، با عنوان مُذكَّراتی ، در بیروت به چاپ رسید. این كتاب علاوه بر اینكه بهترین مأخذ برای شناخت جواهری است، مروری است بر حوادث و تحولات سیاسی ـ اجتماعی حدود یك قرن عراق و جهان عرب.
(18) M.M. Badawi, A critical introduction to modern Arabic poetry , Cambridge 1975; (19) Encyclopedia of Arabic literature , ed. Julie Scott Meisami and Paul Starkey, Lodnon 1998, S.V. " A l-Jawahiri, Muhammad Mahdi" (by R. Husni); (20) Salma Khadra Jayyusi, Trends and movements in modern Arabic poetry , Leiden 1977.