جواهری ، آل، خاندان علمی شیعی در قرن سیزدهم تا پانزدهم در عراق. سرسلسله این خاندان شیخمحمدحسن نجفی*، فقیه مشهور امامی (متوفی 1266)، معروف به صاحب جواهر، است. بهسبب اهمیت كتاب مشهور او ( جواهرالكلام*)، این خاندان به آلجواهری، آل صاحب جواهر و آل جواهرالكلام مشهور شدند (آلمحبوبه، ج 2، ص 99؛ خاقانی، ج10، ص 139). تعداد زیادی از فرزندان و نوادگان صاحب جواهر از عالمان، فقیهان و ادیبان عصر خود بودند. پسران وی عبارت بودند از: محمد، عبدالحسین، حسین، عبدعلی، باقر، حسن، ابراهیم و موسی.
1) محمد ، بزرگترین پسر صاحب جواهر، معروف به حُمَید، قبل از 1225 در نجف به دنیا آمد و در جوانی (1250) درگذشت. وی عالمی فاضل و از قریحه شعری بهرهمند بود. او با سیدصالح قزوینی، شاعر مشهور عراق (متوفی 1306)، مكاتبات شعری میكرد (آلمحبوبه، ج 2، ص 109ـ110؛ خاقانی، همانجا؛ عبدالحسین جواهر كلام، مصاحبه مورخ 15 شهریور 1385). فرزندان او، شیخحسین و شیخعلی، از عالمان بودند.
الف) حسین جواهری، فرزند محمد، در حدود 1245 در نجف به دنیا آمد و نزد فقیهان بزرگ آن روزگار، شیخ مرتضی انصاری، سیدحسین كوهكَمَری و سیدمحمدحسن شیرازی درسخواند. وی در 1290 درگذشت (رجوع کنید به آلمحبوبه، ج 2، ص 106، 136؛ عبدالحسینجواهری، ص 9؛ عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه). یكی از پسرانش، احمد (میراحمد) جواهری، از عالمان دینی بهشمار میرفت. وی قبل از 1270 در نجف به دنیا آمد. دروس عالی فقه و اصول را نزد آخوند خراسانی و سیدمحمدكاظم طباطبایی یزدی خواند. سپس به ایران آمد و پس از هفت سال اقامت در تهران به نجف بازگشت. وی در 1340 ق/ 1301 ش در نجف درگذشت (عبدالحسین جواهری، ص 2؛ عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه). از فرزندان متعدد او، یحیی و علی از عالمان دینی بودند.
شیخ یحیی از شاگردان آیتاللّه سیدابوالقاسم خوئی (متوفی 1371 ش) بود و پس از سالها تحصیل و تدریس در 1359 ش در نجف درگذشت. شرح بر كفایه الاصول و چند رساله فقهی از آثار اوست (امینی، 1413، ج 1، ص 375ـ376؛ عبدالحسین جواهری، ص 47).
شیخعلی در 1283 ش در نجف بهدنیا آمد. پس از گذراندن دوره مقدماتی علوم دینی نزد پدرش، دروس عالی فقه و اصول را تا 1312 ش نزد عبدالحسین حِلّی، میرزاحسین نائینی، آقاضیاءالدین عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی آموخت (خاقانی، ج 6، ص 425؛ انصاری قمی، ص 112). وی در این مدت، علاوه بر تحصیل و تدریس، به خوزستان سفر میكرد و مجالس تبلیغ و ارشاد برپا میداشت (انصاری قمی، همانجا). شیخعلی جواهری در 1313 ش، به قصد زیارت مرقد امام رضا علیهالسلام، از نجف به ایران آمد و سپس به توصیه آیتاللّه حاجآقاحسین بروجردی * ، كه در آن زمان در بروجرد بود، در آن شهر ماندگار شد و علاوه بر بهره بردن از درس وی و شیخعلی محمد بروجردی، خود به تدریس فقه و اصول پرداخت. پس از عزیمت آیتاللّه بروجردی به قم، اداره مدرسه علمیه نوربخش بروجرد را برعهده گرفت. وی از میرزای نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی، سیدعبدالهادی شیرازی، سیدحسین بروجردی و سید ابوالقاسم خوئی تصدیق اجتهاد داشت و در سرودن اشعار عربی توانا و مسلط بود (عبدالحسین جواهری، ص 25؛ انصاری قمی، ص 112ـ113؛ خاقانی، ج 6، ص 426ـ429؛ برای نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانی، ج 6، ص430ـ435). او در 1374 ش در بروجرد وفات كرد و در همانجا به خاك سپرده شد (انصاری قمی، ص 113). برخی آثارش عبارتاند از: صَكُّ الاَمان فی اعمال شهر رمضان ؛ جواهرالعلوم فی الفقه المنظوم ، كه نظم عربی كتاب عروه الوثقی اثر سیدمحمدكاظم طباطبایییزدی است؛ تقریرات درس فقه آیتاللّه بروجردی؛ دیوان شعر؛ و رَشَحاتُ الفیوض فی علم العروض (رجوع کنید به انصاری قمی، همانجا؛ عبدالحسین جواهری، ص 26).
حسن جواهری، نواده شیخ حسین، نیز از نویسندگان و شاعران و ادیبان معروف عراق بود (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 1، ص 434؛ خاقانی، ج 3، ص 148ـ157).
ب) علیبن محمد، مشهور به عَلّاوی. وی با از دست دادن پدرش در كودكی، تحت سرپرستی جدّش، صاحب جواهر، قرار گرفت و بسیار مورد اعتماد او بود (حرزالدین، ج 2، ص 117؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 4، ص 1519). علی مدتی از درس شیخانصاری بهره برد، ولی بیشتر نزد سیدحسین كوهكمری درس خواند و علاوه بر آنكه از او اجازه روایت داشت، شاگرد خاص و وصی او بود و تصدی امور او را پس از وفاتش برعهده گرفت. پس از اتمام تحصیلات، بهتدریس فقه و از جمله كتاب جواهرالكلام جدّش پرداخت. عبداللّه مامَقانی (فقیه و رجالی، متوفی 1311 ش) از او اجازه روایت داشت (مامقانی، ص210؛ حرزالدین، ج 2، ص 117ـ 118؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 122ـ123). علاّ وی علاوه بر تعلیم و تعلم، به اقامه جماعت نیز اشتغال داشت. وی كلامی نافذ داشت و در فیصله دادن به خصومات و دعاوی توانا و محل مراجعه و اعتماد مردم بود. وی در 1317 در نجف وفات كرد و در مقبره خاندان جواهری به خاك سپرده شد. از او تألیفاتی در فقه و اصول برجای مانده است (حرزالدین، ج 2، ص 118؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 123؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 4، ص1520). دو تن از فرزندان او، عباس و جواد، از عالمان معروف بودند.
عباس قبل از 1277 در نجف به دنیا آمد و نزد بزرگانی چون شیخ انصاری، شیخمحمدحسین كاظمی، سیدمحمدحسن شیرازی و میرزاحبیباللّه رشتی درس خواند. وی در فقه و اصول، حدیث، حكمت و فلسفه، ریاضیات و علوم طبیعی تبحر داشت و در 1319 وفات كرد. او آثاری در ریاضیات و علوم طبیعی دارد (آلمحبوبه، ج 2، ص 112؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 3، ص 1007؛ امینی، 1413، ج 1، ص 368؛ عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه).
یكی از فرزندان شیخعباس، هادی نام داشت كه از شاگردان پدرش بود و رسالهای در شرححال او نگاشت. شیخهادی تا پایان عمر (1313 ش) به تدریس و تحقیق مشغول بود (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ؛ امینی، 1413، همانجاها؛ عبدالحسین جواهری، ص 45). فرزند او، عبدالامیر، نیز عالمی فاضل و صاحب كتابخانهای غنی از نسخههای خطی بود. آقابزرگ طهرانی در تألیف الذریعه و طبقات اعلام الشیعه از این كتابخانه بسیار بهره برده است (عبدالحسین جواهری، ص 16؛ نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج10، ص 19، ج 12، ص 84، ج 13، ص 98، 309، ج 18، ص 31). وی در 1354 ش/ 1975 در بغداد وفات كرد و در مقبره خانوادگی دفن شد. دلیلالادیب (در ادبیات عربی) از آثار اوست (عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه).
شیخجواد، فرزند شیخعلی جواهری علاّ وی، كه در حدود 1277 در نجف به دنیا آمد از شاگردان شیخعبداللّه مازندرانی و از عالمان بزرگ نجف بهشمار میرفت. از كارهای او تعمیر و توسعه مسجد جدّش، صاحب جواهر، بود. وی در 1355/ 1315 ش درگذشت و، پس از تشییعی باشكوه، در مقبره خانوادگیشان بهخاك سپرده شد (آلمحبوبه، ج 2، ص 102ـ 103؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 1، ص 335؛ عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه). شیخجواد، علاوه بر فعالیتهای علمی، به امور سیاسی نیز میپرداخت. وی از حامیان نهضت مشروطه در ایران بود (اسدی، ص 58ـ59؛ خاقانی، ج10، ص 142). هنگام حمله انگلستان به عراق در 1332/ 1914 و تصرف بصره، او به همراه گروهی از مراجع و علما فتواهایی درباب وجوب جهاد با انگلیس و دفاع از سرزمینهای اسلامی صادر كرد و خود نیز در جنگ حضور یافت (رجوع کنید به جبوری، ص 49ـ50، 62، 71، 78، 249ـ250، 253، 377ـ 378). همچنین در 1336، در جریان قیام مردم نجف در برابر انگلیسیان ( رجوع کنید به انقلاب 1920 عراق * )، جزو هیئتی بود كه از سوی سیدمحمد كاظم طباطبایی یزدی (مرجع شیعه، متوفی 1337)، مأمور مذاكره با انگلیسیها شده بود ( رجوع کنید به اسدی، ص 270 ـ 271، 294ـ295، 297، 369). در 1303 ش نیز به نمایندگی از علمای عتبات، كه در اعتراض به اقدامات و سیاستهای ملك فیصل (پادشاه عراق) و انگلیسیها به قم رفته بودند، نزد فیصل رفت تا زمینه بازگشت آنان را فراهم سازد (حائری، ص 182ـ183).
2) عبدالحسین ، فرزند صاحب جواهر، از شاگردان پدرش و شیخمرتضی انصاری، و نزد شیخانصاری بسیار محترم بود. وی از فقیهان مشهور زمان خود بهشمار میرفت و به مرجعیت رسید و مقلدانی داشت و در 1273 وفات كرد (آلمحبوبه، ج 2، ص 115؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الكرام البرره، قسم 2، ص709؛ انصاری، ص323ـ324). امینی (1413، ج1، ص 367) شرححال عبدالحسین را با حسین، فرزندِ دیگر صاحب جواهر، خلط كرده است. فرزندان عبدالحسین، احمد و شریف، نیز از علما بودند.
الف) شیخاحمد، فرزند عبدالحسین جواهری، از شاگردان عبدالحسین طُرَیحی، محمدحسین كاظمی و حاج آقارضا همدانی بود (همان، ج 1، ص 365؛ عبدالحسین جواهری، ص 3). محمد حسن كُبَّه (فقیه و شاعر، متوفی 1336) از شاگردان اوست (آلمحبوبه، ج 2، ص 101). وی در 1302 وفات كرد. دیوان شعر و چند رساله فقهی از او برجای مانده است (همان، ج 2، ص100؛ امینی، همانجا).
محمدحسن، فرزند شیخاحمد، در 1293 در نجف بهدنیا آمد. نزد آخوند خراسانی و سید محمد كاظم طباطبایی یزدی درس خواند. وی از شاگردان خاص حاج آقارضا همدانی بود و از برخی استادانش نیز اجازه اجتهاد داشت. هوش و فطانت او را ستودهاند. او شعر نیز میسرود و در 1335 درگذشت (آلمحبوبه، ج 2، ص 126ـ 128؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر، قسم1، ص380؛ عبدالحسین جواهری، ص32ـ 33). منظومهای در علم كلام، به نام جواهرالكلام و نیز منظومهای در اصول فقه از آثار اوست (آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج 1، ص 493، ج 5، ص 275).
ب) شیخشریف جواهری، فقه را نزد میرزای شیرازی، میرزاحسین خلیلی تهرانی * و محمد حسین كاظمی فراگرفت و از كاظمی اجازه روایت داشت. او از شاگردان خاص شیخ محمدهادی تهرانی*بود. در نجف به كار خطابه اشتغال داشت (حرزالدین،ج 1، ص 361ـ362؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 110؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 2، ص 836 ـ837). او به هنگام سربازگیری اجباری حكومت عثمانی برای خدمت نظام، عراق را ترك كرد و به ایران آمد و چهار سال در بروجرد ماند و در آنجا از درس سیدمحمود طباطبایی (صاحب المَواهِبُ السِّنِیه ، متوفی 1300) بهره برد. سپس به نجف بازگشت و در 1314 در آنجا وفات یافت و در مقبره خانوادگیشان به خاك سپرده شد (حرزالدین، ج1، ص362؛ آلمحبوبه، ج2، ص110ـ 111). از وی دو اثر بر جای مانده است: مقتل ابیعبداللّه الحسین كه در 1330 چاپ شده است (آقا بزرگ طهرانی، الذریعه ، ج 22، ص 25) و مُثیرُالاَحزان فی احوال الائمه الاثنَی عشر امناء الرحمن ، در دو جلد، كه بارها به چاپ رسیده است ( رجوع کنید به آستان قدس رضوی. كتابخانه، ج 5، ص 312؛ عواد، 1969، ج 2، ص 90؛ امینی، 1385، ص 300؛ مشار، ج 3، ستون 421). شیخ شریف دو پسر به نامهای محسن و عبدالرسول داشت.
شیخمحسن جواهری، فقیه و ادیب و شاعر بود. وی در 1295 در نجف بهدنیا آمد. از میرزا حسین نائینی و شیخالشریعه اصفهانی (متوفی 1339) مراتب بالای فقه و اصول را فراگرفت و از میرزای نائینی اجازه اجتهاد گرفت. وی حكمت و كلام را نیز آموخت (آلمحبوبه، ج 2، ص 124ـ 125). برخی از شاگردانش، عبداللّهبن محمدصالح قطیفی، سیدعلی وداعی، علی شرقی (متوفی 1384) و حسین قدیحی بودند (محسن جواهری، ج 1، مقدمه محمدحسن جواهری، ص «ف»؛ خاقانی، ج7، ص240). او پس از سفری به بحرین، به خوزستان رفت و در فَلاحیه (شادِگان) سكونت گزید و در آن شهر مقبولیت عام یافت. در جریان جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) و حمله انگلستان به عراق، شیخمحسن در كنار دیگر فقهای عراق، مانند سیدمحمد سعید حَبّوبی * ، در جهاد با انگلیس شركت كرد و مجروح شد. پس از شكست عراق، وی به نجف رفت و پس از مدتی به فلاحیه بازگشت. در 1308 ش به اهواز رفت و به تصدی امور دینی مردم پرداخت. در 1315 ش، به علت بیماری، بر بازگشت به نجف مصمم شد و در بصره وفات یافت. پیكرش را در مراسم باشكوهی تا نجف تشییع كردند و در مقبره خانوادگیشان به خاك سپردند (خاقانی، ج 7، ص240ـ242؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 124).
شیخ محسن جواهری شاعری توانا بوده و اشعار فراوانی سروده است (برای نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانی، ج 7، ص 243ـ 255). برخی از آثار او عبارتاند از: الفَرائدُ الغَوالی علی شواهد الاَمالی، كه شرحی است بر الامالی سیدمرتضی، و جلد 1ـ3 آن در سالهای 1966 ـ 1967 در نجف چاپ شده است؛ نَهْجُ السّداد فی شرح نجاه العباد؛ حاشیه بر كفایه الاصول؛ القلائد الدرر فی امامه الائمه الاثنیعشر ؛ تصحیح و شرح دیوان ابنخیاط * دمشقی (متوفی 517)؛ شرحی بر الشهابالثاقب ، اثر منظوم سیدمحمدباقر طباطبایی حائری (متوفی 1331) در باره اثبات امامت علی علیهالسلام و فرزندان ایشان (محسن جواهری، ج 1، مقدمه محمد حسن جواهری، ص «ق ـ ر»؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج 1، ص 462؛ امینی، 1385، ص 174؛ عواد، 1999، ج 1، ص 543؛ حسن امین، ج 5، ص 299)؛ دیوان شعر كه فرزندش، محمدحسن، آن را جمعآوری كرده است؛ و منظومههایی در علم كلام، تجوید و فقه (آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج 1، ص 468، ج 9، قسم 3، ص 976، ج 23، ص 15ـ16، 125، ج 26، ص 36؛ برای دیگر آثار رجوع کنید به محسن جواهری، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج 8، ص 122، ج 11، ص 86؛ خاقانی، ج 7، ص 242ـ243).
محمدحسن، فرزند شیخمحسن جواهری، در 1327 در نجف بهدنیا آمد. ابتدا نزد پدر و عمویش درس خواند و سپس نزد محمدرضا آلیاسین، سیدعبدالهادی شیرازی، سیدمحسن طباطبایی حكیم، شیخ عبدالحسین حلّی و سیدابوالقاسم خوئی به تحصیل پرداخت.وی در ادبیات تبحر داشت و شعر نیز میسرود (عبدالحسین جواهری، ص 37ـ 38؛ عبدالحسین جواهر كلام، ج 3، ص 200). محمدحسن جواهری خطیب بود و در خوزستان اقامت میكرد و مجالس وعظ برپا میداشت. وی هنگام رواج مكتبهایالحادی در عراق، برای مقابله با آن، با تعدادی از همفكران خود، در تأسیس جماعهالعلماء فی النجفالاشرف * همكاری كرد. در 1359 ش به ایران تبعید شد و در قم سكونت گزید. محمدحسن جواهری در 1408 در قم درگذشت و در صحن حرم حضرت معصومه سلاماللّهعلیها به خاك سپرده شد (عبدالحسین جواهركلام، همانجا). از جمله آثار اوست: شرح قصیده ابن عبدون الحضرمی در سه جلد؛ دیوان شعر ؛ تصحیح بشاره المصطفی لشیعه المرتضی ، اثر عمادالدین محمدبن ابوالقاسم طبری (متوفی ح 554)، كه در 1369/ 1329 ش در نجف چاپ شده است؛و حاشیه بر الفرائد الغوالی فی شرح شواهد الامالی، نوشته پدرش، كه هشت جلد آن چاپ شده و هشت جلد دیگر آن مخطوط است (امینی، 1385، ص 107؛ عبدالحسین جواهركلام، همانجا).
عبدالرسول جواهری، فرزند دوم شیخشریف، در 1301 در نجف بهدنیا آمد. فقه و اصول را از قاسمبن حَمود قَسّام، علیبن باقر جواهری، محمدكاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی، میرزا حسین نائینی و سیدابوتراب خوانساری *فراگرفت (آلمحبوبه، ج 2، ص 116ـ117، ج 3، ص 89 ـ90). حسینبن مشكور حولاوی (متوفی 1347 ش)، محمدطاهربن عبداللّه آل راضی (متوفی 1359 ش) و سیدضیاءالدینبن محمدعلی بحرالعلوم از شاگردان او بودند (حرزالدین، ج 1، ص 312، پانویس 1، ج 3، ص 9، پانویس 1؛ بحرالعلوم، ج 1، ص 179). عبدالرسول در 1346 ش وفات كرد و در مقبره خانوادگیشان دفن شد (عبدالحسین جواهری، ص20). او كتاب اَنیس الموحدین ملامهدی نراقی (متوفی 1209) را از فارسی به عربی ترجمه كرده است (آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج 2، ص 466).
فرزند عبدالرسول جواهری، شیخ محمدتقی، در 1301 ش بهدنیا آمد. نزد پدر خود، میرزاباقر زنجانی، سیدمحسن حكیم و سیدابوالقاسم خوئی درس خواند. وی كه امام جماعتِ مسجد جواهری نجف بود، از سوی حكومت بعث عراق دستگیر شد و در 1359 ش به شهادت رسید. تألیفات او عبارتاند از: مدارك العروه الوثقی ؛ غایه المأمول فی علم الاصول ؛ درر الجواهر (دیوان شعر)؛ منظومةٌ فی فروع العلم الاجمالی ؛ و رسالاتی در فقه و اصول (امینی، 1413، ج 1، ص 374؛ عبدالحسین جواهری، ص 32؛ غروی، ج 2، ص 557).
3) حسین ، فرزند صاحب جواهر، ادیب و شاعری توانا و معروف بود. او در 1277 یا 1280 وفات كرد و در مقبره خانوادگیشان به خاك سپرده شد. از او دیوان شعری برجای مانده است (آلمحبوبه، ج 2، ص 107؛ برای نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانی، ج 3، ص 175ـ 178).
4) عبدعلی ، فرزند صاحب جواهر، در حدود 1260 در نجف به دنیا آمد و از عالمان بود. وی در 1316 وفات یافت (خاقانی، ج10، ص 139؛ عبدالحسین جواهری، ص 23؛عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه).
فرزند عبدعلی، عبدالحسین، در 1282 یا 1286 در نجف به دنیا آمد و فقه و اصول را نزد استادان مبرّز میرزاحسین خلیلی تهرانی، آخوند خراسانی، آقارضا همدانی و محمدطه نجف فراگرفت (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 3، ص 1047). وی ادیبی متبحر و شاعری توانا بود و نزد عالمان و ادیبان زمان مقبولیت بسیار داشت و مرجعی برای حل مسائل علمی و ادبی بهشمار میرفت. او در 1335 در نجف وفات یافت و پس از تشییع باشكوهی در مقبره خانوادگیشان دفن گردید. در رثایش اشعار زیادی سرودند (آلمحبوبه، ج 2، ص 112 ـ 113؛ آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ خاقانی، ج 5، ص 165ـ167؛ برای نمونه نثر و شعر او رجوع کنید به خاقانی، ج 5، ص 167ـ 198). فرزندانش جعفر (دانشآموخته رشته حقوق، مقتول در 1327 ش/ 1948)، هادی (ادیب و شاعر و نویسنده)، محمدمهدی و عبدالعزیز نام داشتند و دو نفر اخیر شهرت یافتند ( رجوع کنید به عبدالحسین جواهری، ص 4ـ5، 46ـ47؛ در باره محمدمهدی رجوع کنید به جواهری*، محمدمهدی).
عبدالعزیز جواهری در 1308/1269 ش در نجف به دنیا آمد. دروس مقدماتی را نزد پدرش خواند و فقه و اصول را از علمای نجف فراگرفت و به تحقیق و تألیف پرداخت، سپس در ایران سكونت گزید. وی به دانشهای گوناگون وقوف داشت و شعر نیز میسرود. عبدالعزیز در دانشگاه تهران تدریس میكرد و بیش از شصت سال ساكن تهران بود و در 1364 ش در این شهر درگذشت (خاقانی، ج 5، ص 447؛ عبدالحسین جواهری، ص 21ـ23؛ حسن امین، ج 3، ص 133؛ برای نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانی، ج 5، ص 449ـ466). برخی از تألیفات وی عبارتاند از: شرحِ كفایه الاصول، در سه جلد؛ ترجمه مقدمه ابنخلدون به فارسی؛ كتابخانههای ایران از ماقبل از اسلام تا عصر حاضر (تهران 1311 ش)؛ آثار الشیعه الامامیه، در بیست جلد، در باره ادوار سیاسی و ادبی، آثار ادبی، تاریخ بلاد و شرح حال افراد نامی شیعه از ابتدای شكلگیری آن تا عصر حاضر كه مؤلف برای نگارش آن از كتابخانههای ایران، عراق و دیگر كشورها استفاده كرده است. جلد دوم و سوم این كتاب در 1303 ش و 1307 ش در تهران چاپ شده است. جلد چهارم آن را علی جواهرالكلام (از نوادگان دختری صاحب جواهر، متوفی 1355 ش) به فارسی ترجمه كرده كه در 1308 ش در تهران بهچاپ رسیده است (آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج 1، ص 8، ج 17، ص 273؛ مشار، ج 3، ستون 865، 866؛ عبدالعزیز جواهركلام، ص 1ـ3). از دیگر آثار اوست: جواهرالا´ثار ، در شش جلد به عربی، كه ترجمه منظوم مثنوی مولوی است، جلد اول و دوم آن در 1336 ش و 1337 ش در تهران چاپ شده است؛ تاریخ طهران و ری ، در دو جلد (جلد اول چاپ 1325 ش در تهران)؛ دائرهالمعارف الشیعه الامامیه الاثْنَی عَشَریه ، كه در آن به اَعلام، خاندانها، كتابها و نیز مسائلی كه امامیه با فرقههای دیگر در آن اختلافنظر دارند، پرداخته است و شش جلد از آن در فاصله سالهای 1336 تا 1339 ش در تهران چاپ شده است؛ فهرست نسخ خطی كتابخانه معارف (دو جلد، تهران 1313ـ1314 ش) و دیوان شعر (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج 9، قسم 3، ص 689، ج 16، ص 388؛ مشار، ج 3، ستون 865 ـ866؛ عواد، 1969، ج 2، ص 285؛ عبدالحسین جواهری، ص 22؛ برای دیگر آثار رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج 9، قسم 1، ص 229؛ عبدالعزیز جواهركلام، ص 3؛ مشار، ج 3، ستون 865؛ عبدالحسین جواهری، همانجا). همچنین مقالات بسیاری از عبدالعزیز در نشریات مصر و بیروت بهچاپ رسیده است (عبدالعزیز جواهركلام، همانجا؛ حسن امین، ج 3، ص 133).
5) باقر ، از فرزندان صاحب جواهر. وی قبل از 1260 در نجف به دنیا آمد و در 1317 وفات كرد. او شش پسر داشت كه از میان آنان صادق و علی فقهایی مشهور بودند (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 2، ص 862؛ عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه).
الف) شیخ صادق جواهری، از شاگردان حاجمیرزا حسین خلیلی تهرانی، آخوند خراسانی، محمدحسین كاظمی و محمدطه نجف بود (آقابزرگ طهرانی، همانجا). وی از فقیهان بزرگ زمان خود بهشمار میرفت و آیتاللّه سیدمحسن حكیم نزد او درس خوانده بود (آلمحبوبه، ج 2، ص 111؛ محسن امین، ج 9، ص 56). شیخصادق در 1329 وفات كرد (آلمحبوبه؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، همانجاها).
ب) شیخ علی جواهری در نجف به دنیا آمد و سرپرستی و تربیت او را برادر بزرگش، صادق، برعهده گرفت (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر، قسم 2، ص 862). وی فقه و اصول را نزد استادان حوزه فراگرفت و در علم رجال از دانش سیدمحمد هندی بهره برد. استادانش به رفعت علم و فضل و اجتهاد وی تصریح نمودهاند (آلمحبوبه، ج 2، ص 121؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 4، ص1350). او از علوم غریبه نیز مطّلع بود (آلمحبوبه؛ آقابزرگ طهرانی، همانجاها). شیخعلی جواهری در نجف حلقه درس تشكیل داد و بهسبب احاطهاش بر آرای فقیهان متقدم و متأخر، عمق تحقیق، تسلط در تدریس، شیوایی بیان و دقتنظر، از مشهورترین فقهای زمان خود شد و شاگردان فراوانی در حلقه درسش شركت میكردند و برخی از او اجازه روایت نیز گرفتند (حرزالدین، ج 2، ص 71ـ72، 246ـ247؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 120،270، 276، ج 3، ص 366؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 1، ص 351، 431، قسم 4، ص 1350؛ محسن امین، ج 5، ص 284، ج 6، ص 131، ج 9، ص 56، 331؛ مرعشی نجفی، ص 105ـ106).
شیخعلی جواهری، پس از وفات میرزامحمدتقی شیرازی در 1338، یكی از مراجع تقلید شد و در پی رحلت شیخالشریعه اصفهانی در 1339، از مراجع تقلید مشهور گشت و مقلدان فراوانی در عراق و دیگر بلاد اسلامی یافت (آلمحبوبه، ج 2، ص 120؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 4، ص 1350؛ خاقانی، ج 10، ص 141). وی در 1340/ 1301 ش وفات كرد و در مقبره خانوادگیشان دفن شد. در سوك او مجالس متعددی برگزار و در رثایش اشعار بسیاری سروده شد (رجوع کنید به حرزالدین، ج 2، ص130؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 4، ص 1351). حاشیه بر عروهالوثقی از آثار اوست (همانجاها).
6) شیخحسن ، معروف به حسن صغیر، كوچكترین فرزند صاحب جواهر. وی در 1264 یا 1265 یا 1266 (مقارن با وفات پدرش) در نجف به دنیا آمد ( رجوع کنید به حرزالدین، ج 1، ص 247؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 104؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 1، ص 393) و تحت سرپرستی برادرزادهاش، شیخ علیبن محمد جواهری، قرار گرفت (آلمحبوبه، همانجا). او پس از گذراندن دروس مقدماتی، مدارج عالی فقه و اصول را نزد استادان آن روزگار سپری كرد (آلمحبوبه، ج 2، ص 105؛ آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ عبدالحسین جواهری، ص 7)، اما بیشترین بهره را از محضر حاج آقارضا همدانی برد و از نزدیكان او به شمار میآمد (آلمحبوبه، همانجا).
شیخ حسن سپس به تدریس پرداخت و شاگردانی را تربیت كرد. وی در 1306 ش در نجف وفات یافت (حرزالدین، ج 1، ص 247؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 105). آثار او عبارتاند از: شرح شرایعالاسلام محقق حلّی، و حاشیه بر فرائدالاصول شیخمرتضی انصاری، بر پایه تقریرات درس آخوند خراسانی (آلمحبوبه، همانجا). شیخحسن جواهری سه پسر داشت به نامهای عبدالصاحب، محمدعلی و جواد.
الف) عبدالصاحب در 1300 در نجف متولد شد. وی به تحصیل علومپرداخت و بیشتریناستفاده علمی را از آقاضیاءالدین عراقی (متوفی 1321 ش) برد و از شاگردان خاص و مقرِّر درس او بهشمار میرفت (آلمحبوبه، ج 2، ص 117؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 3، ص 1128؛ آستان قدس رضوی. كتابخانه، ج 5، ص 226). وی در تدریس متون درسی فقه و اصول مهارت داشت (مشار، ج3، ستون 858). سیدضیاءالدینبن محمدعلی بحرالعلوم و جعفر آلمحبوبه از شاگردان او بودند (بحرالعلوم، ج 1، ص 179؛ آلمحبوبه، همانجا). عبدالصاحب در 1312 ش در نجف درگذشت (آلمحبوبه، ج 2، ص 118؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر، قسم 3، ص 1129). آثار او عبارتاند از: شرحِ تبصره المتعلمین علامه حلّی (آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج 13، ص 135)؛ الاشارات و الدلائل فی ما تقدم و تأخر من الوسائل ، در باره تعیین مواردی در كتاب وسائل الشیعه كه شیخ حرّعاملی با تعابیر «تقدم» و «تأخر» و مانند اینها و بدون ذكر نشانی به احادیث هممضمون ارجاع داده است. این كتاب در 1356/ 1316 ش چاپ شد (آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج 2، ص 95؛ عواد، 1969، ج 2، ص280؛ آستان قدس رضوی. كتابخانه، ج 5، ص 226ـ227). تقریراتِ درس آقاضیاءالدین عراقی در باره مباحث الفاظ و ادله عقلی، و حاشیه بر بعضی كتابهای فقهی نیز از دیگر آثار اوست (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم 3، ص 1129).
ب) جواد (متوفی قبل از 1306 ش)، از عالمان نیكوسیرت به شمار میرفت. پسرش، اسحاق، مدرّس ریاضیات بود (عبدالحسین جواهری، ص 1، 5؛ امینی، 1385، ص 129).
پسر دیگر شیخجواد، اسماعیل، نیز شماری از رباعیات خیام را به عربی ترجمه كرد (عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه).
از شرح احوال و سوانح حیات دو پسر دیگر صاحب جواهر (ابراهیم و موسی) و فرزندان آنان اطلاعی در دست نیست. تنها گفته شده است كه شیخجعفربن باقربن صادق، فرزند ابراهیم، از عالمان خرمشهر بود و در زمان حكومت رضاشاه، به سبب انتقادات بسیار از او، به بروجرد تبعید شد و در 1350 در آنجا درگذشت (عبدالحسین جواهری، ص 7).
شیخ عیسی جواهری، فرزند شیخ موسی، نیز از عالمان بود. وی در نجف متولد شد. در جوانی به ایران آمد و در كرمانشاه سكونت گزید. عیسی جواهری در 1307 ش در كرمانشاه وفات یافت و در مقبره خانوادگی در نجف به خاك سپرده شد (عبدالحسین جواهركلام، همان مصاحبه).